وای اصلا نمیدونید که سر اون یه ساعت کلاس چقدر من جو رو تحمل کردممم یهسپین
موقع بیرون اومدن از کلاس انقدر مرتب کردن لباسم و جمکردن وسایلام طول میکشه که من تموم میکنم برمیگردم میبینم استاد منتظر منه😂😂😂😂😂
بعد کلاس چون حالم خیلی گرفته شده بود حال پیاده رفتن تاخونه رو نداشتم ، خلاصه بامبینا اسنپ گرفتیم رفتیم خونشون .
خلاصه چون مامان مبینا حوزه میره و منم اون لحظه حوصلم سررفته بود به مامانش گفتم که میشه کتابای حوزه رو ببینم؟
مامانش هم اومد نشست همه رو برام توضیح داد و اصن>>>>>
مود من بعد از توضیحاتش : مصمم تر شدم برای رفتن به حوزه .
مود مبینا :
هدایت شده از ؛کاتوره
مدیونید فکرکردید وسط بحث فلسفیِ استادمون به این نتیجه رسیدیم .