معاونمون اومد سرکلاسمون مسابقههای فرهنگی هنری رو بگه ، تقریبا دو سه نفر اسم دادن منم که کلا نمیخواستم اسممو بنویسم
برگشت گفت یگانه تو کلاس شما نیست؟
منی که ته کلاس میشینم : چرا خانم همینجام
معاون : تو که خیلی هنرمندی اسمتو مینویسم کاراتو برام بیار😭😂 سید چه وضعشه آخه .
میخواستم برای تک نوازی هم اسممو بنویسم ولی دیدم فعلا نمیتونم از پسش بربیام :))))
هدایت شده از ؛کاتوره
دلم میخواد یقه بعضیا رو بگیرم و سرشون داد بکشم لطفا بزرگ شو . دیگه واقعا نمیتونم تحملت کنم
هدایت شده از ؛کاتوره
خلاصه که آخرش وایستادیم تا اتوبوس بیاد
و چون جمعیت زیاد بود احتمال داشت هرکی رد بشه یه تیکه هایی با مضمون [کجا نذری میدن؟ یا حسین . حمله کردن . صلوات ] و خلاصه در این قبیل بشنویم
والا ناگفته نماند من خودم اون وسط مشتمو بردم بالا گفتم الله اکبر بعد هممون پاره شدیم 😔
هدایت شده از ؛کاتوره
الله اکبر گویان و با خواندن ای لشکر صاحب زمان اماده باش آماده باش وارد اتوبوس شدیم.
هدایت شده از ؛کاتوره
ببینید اول رفتیم نشستیم بعد یه اکیپِ دیگه تهه اتوبوس جا گرفتن .
من و فاطمه: این بده .
هدایت شده از ؛کاتوره
من گفتم نه اشکالی نداره نهایت زور ما بهشون میچربه خودشون جاشونو عوض میکنن
هدایت شده از ؛کاتوره
رفتم گفتم ما میخوایم شلوغ کنیم مشکلی ندارید که؟ گفتن نه بابا خودمونم همراهیتون میکنیم