عسلو میبینید که دیروز زنگ اخرشو پیچوند؟
بله و من نیم ساعت جلو در مدرسه منتظرش بودم تا بیاد و بریم .
هدایت شده از ؛کاتوره
من به یگانه گفته بودم لباس کُلفتیاتو بپوش قراره حمالی کنیم ولی اون فقط خندید
ولی اونجا میتونست گریه کنه 😔😔
تاحالا انقدر سر لباسم اعصابمخورد نشده بود ولی حال نداشتم تا خونه برم برای عوض کردنش .
هدایت شده از ؛کاتوره
رفتم پیش یگانه و کتابخونه کوچولوهای حسینیه رو همت کردیم و همشو از نو چیدیم
داشم دستمال کشید بعد ریخت بیرون همرو دونه دونه خاک گیری کرد و من خشک کردم گذاشتم سرجاش
برابری برادری🤝
هدایت شده از ؛کاتوره
بعدشم کتیبه هارو به دیوار زدیم و خیلی گوگولی مگولی شدننن
داوش فندک داری؟
تصویر زندگی .
گلا یه حس خیلی خوبی بهم میدن که هیچچیز دیگهای نمیده :))))