هدایت شده از 🇵🇸عهد با مهدی( عج)🇵🇸
شبکه جهانی ولایتسلام هرشبم.mp3
زمان:
حجم:
2.38M
#سلام_بر_حسین(علیهالسلام)
❤️ قبل از خوابیدن، سلام بدهیم به ساحت مقدس امام حسین علیه السلام.
✅ همه باهم زمزمه کنیم:
🌿 السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن 🌿
التماس دعا
@ahde_ba_mahdii0120🍃🌤
✨️🇮🇷
#کلام_شهید
مادرم ! از تو میخواهم به خواهرانم حجاب و تقوا بیاموزی . خواهرانم ! مطالعه کنید و حجابتان را حفظ کنید .
#شهید_ابوالفضل_ولایتی
#لبیک_یا_خامنه_ای #دهه_فجر
#قاسم_ابن_الحسن
@baghdad0120
baghdad0120
✨ #روز_شمار_دفاع_از_حرم 🕊 #شهید_علیرضا_حاجیوند_قیاسی گزیده وصیتنامه شهید بسم الله الرحمن الرحی
✨🇮🇷
#روز_شمار_دفاع_از_حرم
🕊
“اشهد ان ” شما زندهتر از ما هستید! مرگ در مسلک ققنوس ندارد جای🕊
#شهید_مدافع_حرم_علیرضا_حاجیوند_قیاسی
#شهید_مدافع_حرم_محمد_علی_قلی_زاده
#شهید_مدافع_حرم_احمد_مجدی
#شهید_مدافع_حرم_سید_سجاد_روشنایی
#شهید_مدافع_حرم_حجت_باقری
#شهید_مدافع_حرم_مرتضی_ترابی_کمال
#شهید_مدافع_حرم_علی_اکبر_عربی
#شهید_مدافع_حرم_جواد_سنجه_ونلی
#شهید_مدافع_حرم_مصطفی_قاسم_پور
#شهید_مدافع_حرم_محمد_حسین_سراجی
#شهید_مدافع_حرم_اصغر_پاشاپور
#شهید_سید_احسان_حاجی_حتم_لو
#صلوات 🌷
#جانفدا #دهه_فجر
#شهدای_مدافع_حرم
#لبیک_یا_خامنه_ای
#قاسم_بن_الحسن
@baghdad0120
13.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨🇮🇷
#روز_شمار_دفاع_از_حرم
🕊
شهدای ۱۲و ۱۳بهمن ماه 🌸✨
#شهید_مدافع_حرم_داوود_نریمیسا
#شهید_مدافع_حرم_سید_علی_حسینی_کاهکش
#شهید_مدافع_حرم_محمود_مراد_اسکندری
#شهید_مدافع_حرم_حامد_کوچک_زاده
#شهید_مدافع_حرم_فیروز_حمیدی_زاده
#شهید_مدافع_حرم_مصطفی_خلیلی_بلوطکی
#شهید_مدافع_حرم_جاسم_حمید
#شهید_مدافع_حرم_حسن_رزاقی
#شهید_مدافع_حرم_رضا_عادلی
#شهید_مدافع_حرم_احمد_حاجیوند_الیاسی
#شهید_مدافع_حرم_سعید_علیزاده
#شهید_مدافع_حرم_ابراهیم_توفیقیان
#شهید_مدافع_حرم_حبیب_رحیمی_منش
#شهید_مدافع_حرم_علیرضا_حاجیوند_قیاسی
#شهید_مدافع_حرم_محمد_علی_قلی_زاده
#شهید_مدافع_حرم_احمد_مجدی
#شهید_مدافع_حرم_سید_سجاد_روشنایی
#شهید_مدافع_حرم_حجت_باقری
#شهید_مدافع_حرم_مرتضی_ترابی_کمال
#شهید_مدافع_حرم_علی_اکبر_عربی
#شهید_مدافع_حرم_جواد_سنجه_ونلی
#شهید_مدافع_حرم_مصطفی_قاسم_پور
#شهید_مدافع_حرم_محمد_حسین_سراجی
#شهید_مدافع_حرم_اصغر_پاشاپور
#شهید_سید_احسان_حاجی_حتم_لو
#صلوات 🌷
#جانفدا
#دهه_فجر
#در_بهار_آزادی
#یاد_شهدا_جاری
#قاسم_بن_الحسن
#لبیک_یا_خامنه_ای
#شهدای_مدافع_حرم
@baghdad0120
✨️🇮🇷
🔹در تاریخ بنویسید که کل دنیای غرب و شرق با تمام سلاح و تجهیزات و جمعیت رسانهای که داشتند زورشان به این دو نفر نرسید...
#السلام_علیک_یا_روح_الله #ولایت_فقیه_استمرار_حرکت_انبیاست #لبیک_یا_خامنه_ای #دهه_فجر
#قاسم_بن_الحسن
@baghdad0120
baghdad0120
#دمشق_شهر_عشق #قسمت_بیست_و_هفتم 🔹 بلیط را به طرف ابوالفضل گرفته بود، دیگر نگاهم نمیکرد و از لرزش
#دمشق_شهر_عشق
#قسمت_بیست_و_هشتم
🔹 تابیمارستان به جای او هزاربار مُردم و زنده شدم تا بدن نیمهجانش رابه اتاق عمل بردند و تازه دیدم بیمارستان #روضه مجسم شده است. جنازه مردم روی زمین مانده و گریه کودکان زخمی و مادرانشان دل سنگ را آب میکرد.
چشمم به اشک مردم بود و در گوشم صدای سعد میآمد که به بهانه رهایی مردم #سوریه مستانه نعره میزد :«بالرّوح، بالدّم، لبیک سوریه!» و حالا مردم سوریه تنها قربانیان این بدمستی سعد و همپیالههایش بودند.
🔹 کنار راهروی بیمارستان روی زمین کِز کرده بودم و میترسیدم مصطفی مظلومانه #شهید شود که فقط بیصدا گریه میکردم.
ابوالفضل بالای سرم تکیه به دیوار زده و چشمان زیبایش از حال و روز مردم رنگ #خون شده بود که به سمتش چرخیدم و با گریه پرسیدم :«زنده میمونه؟»
🔹 از تب بیتابیام حس میکرد دلم برای مصطفی با چه ضربانی میتپد که کنارم روی زمین نشست و به جای پاسخ، پرسید :«چیکارهاس؟»
تمام استخوانهایم از ترس و غم میلرزید که بیشتر در خودم فرو رفتم و زیرلب گفتم :«تو #داریا پارچه فروشه، با جوونای شیعه از حرم #حضرت_سکینه (علیهاالسلام) دفاع میکردن!»
🔹 از درخشش چشمانش فهمیدم حس دفاع از #حرم به کام دلش شیرین آمده و پرسیدم :«تو براچی اومدی اینجا؟»
طوری نگاهم میکرد که انگار هنوز عطش دو سال ندیدن خواهرش فروکش نکرده و همچنان تشنه چشمانم بود که تنها پلکی زد و پاسخ داد :«براهمون کاری که سعد ادعاش رومیکرد!»
🔹 لبخندی عصبی لبهایش را گشود، طوری که دندانهایش درخشید و در برابر حیرت نگاهم با همان لحن نمکین طعنه زد :«عین آمریکا و اسرائیل و عربستان و ترکیه، این بنده خداها همهشون میخوان کنار مردم سوریه مبارزه کنن! این #تکفیریهام که میبینی با خمپاره و انتحاری افتادن به جون زن و بچههای سوریه، معارضین صلحجو هستن!!!»
و دیگر این حجم غم در سینهاش جا نمیشد که رنگ لبخند از لبش رفت و غریبانه شهادت داد :«سعد ادعا میکرد میخواد کنار مردم سوریه مبارزه کنه، ولی ما اومدیم تا واقعاً کنار مردم سوریه جلو این حرومزادهها #مقاومت کنیم!»
🔹 و نمیدانست دلِ تنها رها کردن مصطفی را ندارم که بلیطم را از جیبش درآورد، نگاهی به ساعت پروازم کرد و آواری روی سرش خراب شد که دوباره نبودنم را به رخم کشید :«چقدر دنبالت گشتم زینب!»
از #حسرت صدایش دلم لرزید، حس میکردم در این مدتِ بیخبری از خانواده، خبر خوبی برایم ندارد و خواستم پی حرفش را بگیرم که نگاه برّاق و تیزش به چشمم سیلی زد.
🔹 خودش بود، با همان آتشی که از چشمان سیاهش شعله میکشید و حالا با لباس سفید پرستاری در این راهرو میچرخید که شیشه وحشتم در گلو شکست.
نگاهش به صورتم خیره ماند و من وحشتزده به پهلوی ابوالفضل کوبیدم :«این با تکفیریهاس!» از جیغم همه چرخیدند و بسمه مثل اسفند روی آتش میجنبید بلکه راه فراری پیدا کند ونفهمیدم ابوالفضل با چه سرعتی از کنارم پرید.
🔹 دست بسمه از زیر روپوش به سمت کمرش رفت و نمیدانستم میخواهد چه کند که ابوالفضل هر دو دستش را از پشت غلاف کرد.
مچ دستانش بین انگشتان برادرم قفل شده بود و مثل حیوانی زوزه میکشید، ابوالفضل فریاد میزد تا کسی برای کمک بیاید و من از ترس به زمین چسبیده بودم.
🔹 مردم به هر سمتی فرار میکردند و دو مرد نظامی طول راهرو را به طرف ما میدویدند. دستانش همچنان از پشت در دستان ابوالفضل مانده بود، یکی روپوشش را از تنش بیرون کشید و دیدم روی پیراهن قرمزش کمربند #انفجاری به خودش بسته که تنم لرزید.
ابوالفضل نهیب زد کسی به کمربند دست نزند، دستانش را به دست مرد دیگری سپرد و خودش مقابل بسمه روی زمین زانو زد.
🔹 فریاد میزد تا همه از بسمه فاصله بگیرند و من میترسیدم این کمربند در صورت برادرم منفجر شود که با گریه التماسش میکردم عقب بیاید و او به قصد باز کردن کمربند، دستش را به سمت کمر بسمه برد.
با دستانم چشمانم را گرفته و از اضطراب پَرپَر شدن برادرم ضجه میزدم تا لحظهای که گرمای دستش را روی صورتم حس کردم.
🔹 با کف دستانش دو طرف صورتم را گرفت، با انگشتانش #اشکهایم را پاک کرد و با نرمی لحنش نازم را کشید :«برا من گریه میکنی یا برا این پسره که اسکورتت میکرد؟»
چشمانش با شیطنت به رویم میخندید، میدید صورتم از ترس میلرزد و میخواست ترسم تمام شود که دوباره سر به سر حال خرابم گذاشت :«ببینم گِل دل تو رو با پسر #سوری برداشتن؟ #ایران پسر قحطه؟»
🔹 با نگاه خیسم دنبال بسمه گشتم و دیدم همان دو مرد نظامی او رادر انتهای راهرو میبرند. همچنان صورتم را نوازش میکرد تا آرامم کند و من دیگر از چشمانش شرم میکردم که حرف رابه جایی دیگر کشیدم :«چرا دنبالم میگشتی؟»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
✨🦋
@baghdad0120
✨️🇮🇷
🔺 #رضا_پهلوی گفته قبلِ #جمهوری_اسلامی هرکسی اعتقاد خودش رو داشت و پهلوی به هیچ اعتقادی توهین نمیکرد.
▪️حالا که دارید بهش وکالت میدید ازش بپرسید «کشتارِ #مسجد_گوهرشاد_مشهد توسط پدربزرگش رضاپهلویِ قُلدر، که در اعتراض به #کشف_حجاب تحصُن کرده بودن» در راستایِ احترام به #عقایدِ_مذهبی بوده؟
✍″ميرزا مرتضی″
#پهلوی_بدون_روتوش #خاندان_منحوس_پهلوی #رضا_خان_دست_نشانده_انگلیس #لبیک_یا_خامنه_ای #دهه_فجر
#قاسم_بن_الحسن
@baghdad0120