✨🇮🇷
#انقلاب
#چالش_سوال_از_طرفداران_پهلوی
👑 از شاهدوستان بپرسید...
⁉️ چرا کسانی که شاه را دیده و درک کرده بودند، او را از کشور بیرون انداختند، ولی حالا برخی آدمهایی که حتی در زمان شاه به دنیا هم نیامده بودند، به او ارادت دارند؟
#عفو_پدرانه #لبیک_یا_خامنه_ای #دهه_فجر #جهاد_تبیین #روشنگری #پهلوی #شاه #قاسم_بن_الحسن
@baghdad0120
baghdad0120
✨🇮🇷 📸 نیروی هوایی ارتش از نخستین پایگاه هوایی زیرزمینی خود با نام عقاب ۴۴ رونمایی کرد 🔹این پایگاه ب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🇮🇷
حرکت آن روزِ نیروی هوایی (۱۹ بهمن ۱۳۵۷) ضربهی آخری بود که بر پیکر پوسیدهی رژیم پهلوی وارد شد و خیمهی منحوس رژیم پهلوی را خواباند، نابود کرد.
نوزدهم بهمنماه، روز #نیروی_هوایی گرامی باد✨🇮🇷
#لبیک_یا_خامنه_ای #عفو_پدرانه #دهه_فجر #قاسم_بن_الحسن
https://eitaa.com/joinchat/1124073552C6763fa43b2
baghdad0120
#دمشق_شهر_عشق #قسمت_سی_و_دوم 🔹 باور نمیکردم ابوالفضل مرا دوباره به این جوان #سُنی سوری سپرده باشد
#دمشق_شهر_عشق
#قسمت_سی_و_سوم
🔹 طاقت از دست دادن برادرم را نداشتم که با #اشکهایم به مصطفی التماس میکردم :«تورو خدا پیداش کنید!»
بیقراریهایم #صبرش را تمام کرده و تماسهایش به جایی نمیرسید که به سمت در رفت و من دنبالش دویدم :«کجا میرید؟»
🔹 دستش به طرف دستگیره رفت و با لحنی گرفته حال خرابش را نشانم داد :«اینجا موندنم فایده نداره.» #مادرش مات رفتنش مانده و من دو بار قامت غرق خونش را دیده بودم و دیگر نمیخواستم پیکر پَرپَرش را ببینم که قلبم به تپش افتاد.
دل مادرش بزرگتر از آن بود که مانع رفتنش شود، اشکش را با چند بار پلک زدن مهار کرد و دل کوچک من بال بال میزد :«اگه رسیدن اینجا ما چیکار کنیم؟»
🔹 از صدایم تنهایی میبارید و خبر #زینبیه رگ غیرتش را بریده بود که از من هم دل برید :«من #سُنیام، اما یه عمر همسایه سیده زینب بودم، نمیتونم اینجا بشینم تا #حرم بیفته دست اون کافرا!»
در را گشود و دلش پیش اشکهایم جا مانده بود که دوباره به سمتم چرخید و نشد حرف دلش را بزند. نگاهش از کنار صورتم تا چشمان صبور مادرش رفت و با همان نگاه نگران سفارش این دختر #شیعه را کرد :«مامان هر اتفاقی افتاد نذارید کسی بفهمه شیعهاس یا #ایرانیه!» و میترسید این اشکها پای رفتنش را بلرزاند که دیگر نگاهم نکرد و از خانه خارج شد.
🔹 او رفت و دل مادرش متلاشی شده بود که پشت سرش به گریه افتاد و من میترسیدم دیگر نه ابوالفضل نه او را ببینم که از همین فاصله دخیل ضریح #حضرت_زینب (علیهاالسلام) شدم.
تلوزیون #سوریه فقط از نبرد حمص و حلب میگفت، ولی از #دمشق و زینبیه حرفی نمیزد و از همین سکوت مطلق حس میکردم پایتخت سوریه از آتش ارتش آزاد گُر گرفته که از ترس سقوط داریا تب کردم.
🔹 اگر پای #تروریستها به داریا میرسید، من با این زن سالخورده در این تنهایی چه میکردم و انگار قسمت نبود این ترس تمام شود که صدای تیراندازی هم به تنهاییمان اضافه شد.
باورمان نمیشد به این سرعت به #داریا رسیده باشند و مادرش میدانست این خانه با تمام خانههای شهر تفاوت دارد که در و پنجرهها را از داخل قفل کرد.
🔹 در این خانه دختری شیعه پنهان شده و امانت پسرش بودم که مرتب دور سرم #آیت_الکرسی میخواند و یک نفس نجوا میکرد :«فَاللَّهُ خَيْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِين.» و من هنوز نمیدانستم از ترس چه تهدیدی ابوالفضل حاضر نشد تنها راهی ایرانم کند که دوباره در این خانه پنهانم کرد.
حالا نه ابوالفضل بود و نه مصطفی که از ترس اسارت به دست تروریستهای #ارتش_آزاد جانم به لبم رسیده و با اشکم به دامن همه ائمه (علیهمالسلام) چنگ میزدم تا معجزهای شود که درِ خانه به رویمان گشوده شد.
🔹 مصطفی برگشته بود، با صورتی که دیگر آرامشی برایش نمانده و چشمانی که از غصه به خون نشسته بود.
خیره به من و مادرش از دری که به روی خودمان قفل کرده بودیم، حس کرد تا چه اندازه #وحشت کردیم که نگاهش در هم شکست و من نفهمیدم خبری ندارد که با پرسش بیپاسخم آتشش زدم :«پیداش کردید؟»
همچنان صدای تیراندازی شنیده میشد و او جوابی برای اینهمه چشم انتظاریام نداشت که با شرمندگی همین تیرها را بهانه کرد :«خروجی شهر درگیری شده بود، برا همین برگشتم.»
🔹 این بیخبری دیگر داشت جانم را میگرفت و #امانت ابوالفضل پای رفتنش را سُست کرده بود که لحنش هم مثل نگاهش به زیر افتاد :«اگه براتون اتفاقی میافتاد نمیتونستم جواب برادرتون رو بدم!»
مادرش با دلواپسی پرسید :«وارد داریا شدن؟» پایش پیش نمیرفت جلوتر بیاید و دلش پیش #زینبیه مانده بود که همانجا روی زمین نشست و یک کلمه پاسخ داد :«نه هنوز!»
🔹 و حکایت به همینجا ختم نمیشد که با ناامیدی به قفل در نگاه کرد و صدایش را به سختی شنیدم :«خونه #شیعههای اطراف دمشق رو آتیش میزنن تا مجبور شن فرار کنن!»
سپس سرش به سمتم چرخید و دیدم قلب نگاهش برایم به تپش افتاده که خودم دست دلش را گرفتم :«نمیذارم کسی بفهمه من شیعهام!» و او حرف دیگری روی دلش سنگینی میکرد و همین حرف حالش را زیر و رو کرده بود که کلماتش به هم پیچید :«شما ژنرال #سلیمانی رو میشناسید؟»
🔹 نام او را چند بار از ابوالفضل شنیده و میدانستم برای آموزش نیروهای سوری به دمشق آمده که تنها نگاهش کردم و او خبر تلخش را خلاصه کرد :«میگن تو انفجار دمشق #شهید شده!»
قلبم طوری به قفسه سینه کوبیده شد که دلم از حال رفت. میدانستم از فرماندهان #سپاه است و میترسیدم شهادتش کار نیروهای ایرانی را یکسره کند که به نفسنفس افتادم :«بقیه ایرانیها چی؟» و خبر مصطفی فقط همین بود که با ناامیدی سری تکان داد و ساکت شد...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
✨🦋
@baghdad0120
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🇮🇷
هوا بس ناجوانمردانه سرد است. ❄️
#امام_زمان #مرد_میدان #سوریه #ترکیه #زلزله #کمک_بشر_دوستانه #انسانیت #عشق #کودک #طنز #خنده #گریه #کلیپ #یامهدی #مُصْطَفیٰ۳۱۳ #خبر #جهاد_تبیین #روشنگری #لبیک_یا_خامنه_ای #قاسم_بن_الحسن
https://eitaa.com/joinchat/1124073552C6763fa43b2
✨️🇮🇷
دیدار فرماندهان نیروی هوایی ارتش با رهبر انقلاب
🔹همزمان با ۱۹ #بهمن، سالروز بیعت تاریخی جمعی ازهمافران با #امام_خمینی_ره در سال ۱۳۵۷، جمعی از فرماندهان و کارکنان #نیروی_هوایی و #پدافند_هوایی #ارتش صبح امروز با #رهبر_انقلاب_اسلامی دیدار کردند.
#عفو_پدرانه #لبیک_یا_خامنه_ای #دهه_فجر #قاسم_بن_الحسن
@baghdad0120
✨️🇮🇷
🔴 حادثه ۱۹ بهمن ۵۷ پیشدرآمد موثری برای پیروزی انقلاب اسلامی بود.
#رهبر_انقلاب:
🔹حادثه ۱۹ #بهمن_۵۷ یک پیشدرآمد موثری بود برای پیروزی نهضت، برای پدیدآمدن عملی و واقعی انقلاب. این حادثه صرفاً این نبود که حالا یک جمعی جوان مثلاً از #نیروی_هوایی بیایند به #رهبر_انقلاب مهم آن روز سلام بدهند. نه، این یک حرکتی بود که در خود پیروزی #انقلاب اثر داشت. چرا؟ چون موجآفرینی کرد. این حرکت موجآفرینی کرد. علت موجآفرینیاش هم انعکاس سریع آن بود. به فاصلهی دو سه ساعت، سه چهار ساعت بعد از آن که این حادثه اتفاق افتاد، روزنامهِی عصر آن روز #تهران تصویر حادثه را منتشر کرد و یکباره اوضاع مبالغ زیادی تغییر پیدا کرد. از طرفی مردم روحیه گرفتند، احساس کردند که #ارتش در مقابلشان نیست. چون تنها ابزار رژیم حقیر و ظالم #پهلوی فقط همین بود دیگر که به وسیلهی ارتش مردم را سرکوب کنند. مردم دیدند نه، ارتش در جهت آنها، در جهت مردم است، در جهت انقلاب است. روحیه گرفتند. در طرف مقابل روحیهها باخته شد.
#عفو_پدرانه #لبیک_یا_خامنه_ای #نیروی_هوایی #دهه_فجر #قاسم_بن_الحسن
@baghdad0120
✨️🇮🇷
روز نیروی هوایی ارتش گرامی باد
#عفو_پدرانه #لبیک_یا_خامنه_ای #نیروی_هوایی #دهه_فجر #قاسم_بن_الحسن
@baghdad0120
✨️🇮🇷
🌐 ۴۱ پله صعود در جهان در علوم فیزیک و نجوم 💫
طبق آمار جهانی
۲۵ سال پیش (۱۹۹۶) در علم #فیزیک و #نجوم، #ایران رتبه ۵۶ بود اما در سال ۲۰۲۱ به رتبه ۱۵ جهان رسیدیم.
👌یعنی بالاتر از #استرالیا، #برزیل، #مالزی، #ترکیه، #پرتقال، #دانمارک و ...
#عفو_پدرانه #دهه_فجر #در_مسیر_پیشرفت #ایران_قوی #ایران_مقتدر #IR44 #لبیک_یا_خامنه_ای #قاسم_بن_الحسن
@baghdad0120
✨️🇮🇷
🔺این دختر خندانی که دیروز آزاد شده همان است که گفتند ۱۱۰ روز تحت #شکنجه شدید و #اعتصاب_غذا بوده، #سی_ان_ان ادعا کرد موهای سرش را تراشیدهاند و بر اثر #تجاوز توان راه رفتن ندارد...
▪️حالا امروز مشخص شد حتی #ناخن_مصنوعیهایش هم سالم مانده و یک دروغ دیگر از هزاران دروغ این ماهها بر ملا شد!
#سواد_رسانه_ای #جنگ_شناختی #رسانه_های_معاند #روشنگری #عفو_پدرانه #دهه_فجر #لبیک_یا_خامنه_ای #قاسم_بن_الحسن
@baghdad0120
✨️🇮🇷
♦️تفاوت معنادار زبان بدن #رئیسی در مواجهه با سفیر #فرانسه و سفیر #زیمباوه
#توهین_به_مقدسات_ممنوع #عفو_پدرانه #دهه_فجر #لبیک_یا_خامنه_ای #قاسم_بن_الحسن
@baghdad0120
✨🇮🇷
چگونه در ایران حجاب اجباری شد؟
اگرچه نمیتوان با الزام قانون مردم را نسبت به یک حکم دینی علاقمند کرد اما میتوان با الزام قانون در جامعه از ناهنجاری های اخلاقی جلوگیری کرد. فلسفه قانون حجاب یا همان حجاب اجباری در ایران الزام مردم به دین نیست بلکه هدف جلوگیری از بروز مفاسد اخلاقی است.
برخی میگویند: “امام قبل از پیروزی انقلاب گفته بود که زنان بی حجاب بیایید و هیچ مشکلی نیست اما بعد از انقلاب حرفش را عوض کرد.” این درحالیست که اهمیت مسئله حجاب، قبل از پیروزی انقلاب در بیانات امام مطرح شده است.
امام در ۷ دی ماه ۵۷ در پاریس مصاحبه میکنند. خبرنگار از ایشان میپرسد نظر شما راجع به حجاب چیست؟ امام میگویند: « در اسلام زن باید حجاب داشته باشد، ولى لازم نیست که چادر باشد. بلکه زن مىتواند هر لباسى را که حجابش را به وجود آورد اختیار کند. ما نمىتوانیم و اسلام نمىخواهد که زن به عنوان یک شىء و یک عروسک در دست ما باشد. اسلام مىخواهد شخصیت زن را حفظ کند و از او انسانى جدى و کارآمد بسازد. ما هرگز اجازه نمىدهیم تا زنان فقط شیئى براى مردان و آلت هوسرانى باشند .» (صحیفه نور ج۵ ۲۹۴ )
#زینبیه 🇮🇷
#حجاب 🇮🇷
#امام_زمان🇮🇷
#دهه_فجر 🇮🇷
#زن_حجاب_زینبیه 🇮🇷
#زن_عفت_افتخار 🇮🇷
#مرد_غیرت_اقتدار 🇮🇷
#لبیک_یا_خامنه_ای 🇮🇷
#قاسم_بن_الحسن 🇮🇷
https://eitaa.com/joinchat/1124073552C6763fa43b2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🇮🇷
📽 موشن کمیک
📜 نامه | شهید حاج قاسم سلیمانی
اثر هنرمند: حمید نخعی امرودی
#برای_ایران 🇮🇷
#حاج_قاسم 🇮🇷
#دهه_فجر 🇮🇷
#امام_زمان 🇮🇷
#قاسم_بن_الحسن 🇮🇷
https://eitaa.com/joinchat/1124073552C6763fa43b2
✨🇮🇷
صد دیده و دل، هر طرف از بهر تماشا
حیران تو بودند، تو حیرانِ که بودی؟
#سردار_دلها🇮🇷
#حاج_قاسم🇮🇷
#امام_زمان 🇮🇷
#دهه_فجر 🇮🇷
#قاسم_بن_الحسن 🇮🇷
https://eitaa.com/joinchat/1124073552C6763fa43b2
✨
جان به لب آمد و جانان جهان بازنگشت . . .
نذر نور نگاهش #صلوات 🌸
#ظهور_نزدیک_است
#امام_زمان #دهه_فجر
#لبیک_یا_خامنه_ای
#قاسم_بن_الحسن
@baghdad0120
✨🇮🇷
امام صادق (سلام الله علیه) :
«لَستُ اُحِبُّ أن أرَی الشّابَّ مِنکُم إلاّ غادِیاً فی حالَینِ: إمّا عالِماً أو مُتَعَلِّماً.»
دوست ندارم جوانی از شما را جز بر دو گونه ببینم: دانشمند یا دانشجو.
امالی طوسی ص۳۰۳
#حدیث_روز
#دهه_فجر #احادیث
#حجاب #امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
#قاسم_بن_الحسن
@baghdad0120
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 حضور سردار قاآنی، فرمانده نیروی قدس سپاه، در یکی از مراکز خدماترسانی ایران در حلب سوریه
#دهه_فجر #سردار_قاآنی #سوریه #زلزله #لبیک_یا_خامنه_ای #قاسم_بن_الحسن
https://eitaa.com/joinchat/1124073552C6763fa43b2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این زن ترکیهای وقتی رفتن نجاتش بدن ، تا وقتی بهش حجاب نرسوندن از زیر آوارها بیرون نیومد 😍👏👏
#حجاب #من_محجبه_ام #زلزله #ترکیه #سوریه #لبیک_یا_خامنه_ای #قاسم_بن_الحسن
https://eitaa.com/joinchat/1124073552C6763fa43b2
baghdad0120
#دمشق_شهر_عشق #قسمت_سی_و_سوم 🔹 طاقت از دست دادن برادرم را نداشتم که با #اشکهایم به مصطفی التماس م
#دمشق_شهر_عشق
#قسمت_سی_و_چهارم
🔹 با خبر شهادت #سردار_سلیمانی، فاتحه ابوالفضل و دمشق و داریا را یکجا خواندم که مصطفی با قامت بلندش قیام کرد.
نگاهش خیره به موبایلش مانده بود، انگار خبر دیگری خانهخرابش کرده و این #امانت دست و بالش را بسته بود که به اضطرار افتاد :«بچهها خبر دادن ممکنه بیان سمت حرم سیده سکینه!»
🔹 برای اولین بار طوری به صورتم خیره شد که خشکم زد و آنچه دلش میخواست بشنود، گفتم :«شما برید #حرم، هیچ اتفاقی برا من نمیفته!»
و دل مادرش هم برای حرم میلرزید که تلاش میکرد خیال پسرش را راحت کند و راحت نمیشد که آخر قلبش پیش من ماند و جسمش از خانه بیرون رفت.
🔹 سه روز، تمام درها را از داخل قفل کرده بودیم و فقط خدا را صدا میزدیم تا به فریاد مردم مظلوم #سوریه برسد.
صدای تیراندازی هرازگاهی شنیده میشد، مصطفی چندبار در روز به خانه سر میزد و خبر میداد تاخت و تاز #تروریستها در داریا به چند خیابان محدود شده و هنوز خبری از #دمشق و زینبیه نبود که غصه ابوالفضل قاتل جانم شده بود.
🔹 تلوزیون سوریه تنها از پاکسازی حلب میگفت و در شبکه #سعودی العربیه جشن کشته شدن #سردار_سلیمانی بر پا بود، دمشق به دست ارتش آزاد افتاده و جانشینی هم برای #بشار_اسد تعیین شده بود.
در همین وحشت بیخبری، روز اول #ماه_رمضان رسید و ساعتی به افطار مانده بود که کسی به در خانه زد. مصطفی کلید همراهش بود و مادرش هرلحظه منتظر آمدنش که خیالبافی کرد :«شاید کلیدش رو جا گذاشته!»
🔹 رمقی به زانوان بیمارش نمانده و دلش نیامد من را پشت در بفرستد که خودش تا حیاط لنگید و صدا رساند :«کیه؟» که طنین لحن گرم ابوالفضل تنم را لرزاند :«مزاحم همیشگی! در رو باز کنید مادر!»
تا او برسد قفل در را باز کند، پابرهنه تا حیاط دویدم و در همان پاشنه در، برادرم را مثل جانم در آغوش کشیدم. وحشت اینهمه تنهایی را بین دستانش گریه میکردم و دلواپس #حرم بودم که بیصبرانه پرسیدم :«حرم سالمه؟»
🔹 تروریستهای #تکفیری را به چشم خودش در زینبیه دیده و هول جسارت به حرم به دلش مانده بود که #غیرتش قد علم کرد :«مگه ما مرده بودیم که دستشون به حرم برسه؟»
لباسش هنوز خاکی و از چشمان زیبایش خستگی میبارید و با همین نگاه خسته دنبال مصطفی میگشت که فرق سرم را بوسید و زیر گوشم شیطنت کرد :«مگه من تو رو دست این پسره نسپرده بودم؟ کجا گذاشته رفته؟»
🔹 مادر مصطفی همچنان قربان قد و بالای ابوالفضل میرفت که سالم برگشته و ابوالفضل پشت این شوخی، حقیقتاً نگران مصطفی شده بود و میدانست ردّش را کجا بزند که زیر لب پرسید :«رفته #زینبیه؟»
پرده اشک شوقی که چشمم را پوشانده بود با سرانگشتم کنار کشیدم و شیدایی این جوان #سُنی را به چشم دیده بودم که شهادت دادم :«میخواست بره، ولی وقتی دید #داریا درگیری شده، همینجا موند تا مراقب من باشه!»
🔹 بیصدا خندید و انگار نه انگار از یک هفته #جنگ شهری برگشته که دوباره سر به سرم گذاشت :«خوبه بهش سفارش کرده بودم، وگرنه الان تا حلب رفته بود!»
مادر مصطفی مدام تعارف میکرد ابوالفضل داخل شود و عذر غیبت پسرش را با مهربانی خواست :«رفته حرم سیده سکینه!» و دیگر در برابر او نمیتوانست شیطنت کند که با لهجه شیرین #عربی پاسخ داد :«خدا حفظش کنه، شما #اهل_سنت که تو داریا هستید، ما خیالمون از حرم #حضرت_سکینه (علیهاالسلام) راحته!»
🔹 با متانت داخل خانه شد و نمیفهمیدم با وجود شهادت #سردار_سلیمانی و آشوبی که به جان دمشق افتاده، چطور میتواند اینهمه آرام باشد و جرأت نمیکردم حرفی بزنم مبادا حالش را به هم بریزم. مادر مصطفی تماس گرفت تا پسرش برگردد و به چند دقیقه نرسید که مصطفی برگشت.
از دیدن ابوالفضل چشمان روشنش مثل ستاره میدرخشید و او هم نگران حرم بود که سراغ زینبیه را گرفت و ابوالفضل از تمام تلخی این چند روز، تنها چند جمله گفت :«درگیریها خونه به خونه بود، سختی کارم همین بود که هنوز مردم تو خونهها بودن، ولی الان #زینبیه پاکسازی شده. دمشق هم ارتش تقریباً کنترل کرده، فقط رو بعضی ساختمونها هنوز تک تیراندازشون هستن.»
🔹 و سوالی که من روی پرسیدنش را نداشتم مصطفی بیمقدمه پرسید :«راسته تو انفجار دمشق #حاج_قاسم شهید شده؟» که گلوی ابوالفضل از #غیرت گرفت و خندهای عصبی لبهایش را گشود :«غلط زیادی کردن!»
و در همین مدت #سردار_سلیمانی را دیده بود که به #عشق سربازیاش سینه سپر کرد :«نفس این تکفیریها رو #حاج_قاسم گرفته، تو جلسه با ژنرالهای سوری یجوری صحبت کرد که روحیه ارتش زیر و رو شد و #دمشق بازی باخته رو بُرد! الان آموزش کل نیروهای امنیتی سوریه با ایران و #سردار_همدانیِ و به خواست خدا ریشهشون رو خشک میکنیم!»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
✨🦋
@baghdad0120