eitaa logo
پیش دبستانی و دبستان دخترانه باقرالعلوم توس(ع)
427 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
2هزار ویدیو
34 فایل
دبستان دخترانه باقرالعلوم (ع)با رویکرد قرآنی بین فلاحی ۴۹ و ۵۱ _موسسه باقرالعلوم توس (ع) شماره تماس:۳۶۶۱۲۶۳۵-
مشاهده در ایتا
دانلود
هر کدوم رو در ظرف جداگانه ای میذاشتیم و بچه ها به شکل تصادفی سه تا برگه برمیداشتن و این اسم ها رو ترکیب میکردن و به نتایج بانمکی میرسیدن و برای دوست هاشون میخوندن😅😅 اینطوری به هم دیگه کامل معرفی میشدن😍😎
و در نهایت بعد از نتایج بامزه، بچه ها باید رو به رویی شون رو با سرعت معرفی میکردن 😎😎😁
بعد وارد مرحله هیجان انگیز توپ های رنگی رنگی میشدیم که باید بچه ها با یک دست پشت سر هم و با سرعت در زمان مشخص، توپ رو به پشت سری شون میدادن تا نفر آخر صف توپ رنگی رو به سبد برسونه، تا در نهایت ببینیم کدوم گروه توپ بیشتری رو راهی سبد می کنه😎☺️🎉
اینم از توپ های رنگی که با همکاری و همیاری بچه ها رسیدن به هدف😍😍 به خودمون قول دادیم هر هدفی توی زندگی مون مثل این توپ ها باشه که برسونیمش یک روزی به سرمنزلِ خودش😎😎😎
مرحله ی سوم بچه ها باید به سه گروه تقسیم میشدن و طبق مسیرهایی که براشون تعریف کردیم حرکت می کردن... 🌹با لی لی پریدن از روی برگ های پاییزی و موانع پیچ در پیچ مثل وقتی که از مشکلات زندگی باید گذر کنند.... 🌹بعد دور حلقه می‌چرخیدن، مثل وقتی که دور خانواده مثل پروانه باید بچرخن🦋 🌸بعدش باید قطار رو با سرعت پشت سر هم طی میکردن.... 🌾طناب میزدن و میرفتن سوار چرخ و فلک میشدن و میچرخیدن و با تمام وجودشون میخندیدن و خدا رو شکر میکردن❤️❤️
🌸مرحله چهارم اومدیم سراغِ عروسک سازی😍 و خواستیم خودمون با خلاقیت مون عروسک مون رو خلق کنیم.....☺️
دوخت و دوز و کوک و خیاطی تجربه ی جالبیه.....یک هنرِ دخترونه که انگار با هر آرزو و استعدادی هستیم؛ لازمه و باید همه مون یاد بگیریمش تا دخترِ مسلمانی که هنرمند و توانمند هست باشیم.....می‌خواستیم در این کارگاه در کنار هم، یادگیری این مهارت رو شروع کنیم و تجربه کسب کنیم..❤️ ✂️📌
ما اینجا خوشحالیم از این که می‌خوایم در این مسیر قدم برداریم و رویاهامون رو به هم کوک بزنیم...🙃😍😉
اول باید سرِ عروسک رو درست می کردیم😇 هر کدوم مون از مربی یک جوراب گرفتیم و با پشم شیشه، صورت عروسک رو درست کردیم😌
حالا نوبت چشم های عروسک بود🤩 با این مرواریدهای سیاه باید برای عروسک مون چشم درست می کردیم و به خودمون قول می دادیم که مسیرِ نگاه مون همیشه به سمت خدا جون باشه😍
حالا نوبت موهای این عروسک های دست ساز مون بود😍 که باید دوباره از مربی کاموا ها رو تحویل می گرفتیم و با سلیقه خودمون موهای عروسک رو به سرش می دوختیم😇 البته در این لحظه یاد گرفتیم که باید موها مرتب باشه😅😅😅
این وسط نارنگی هایی که بوی پاییز میداد رو نوش جان کردیم تا خستگی در کنیم😁😁