کربلایی حسین طاهری4_6028338267563232237.mp3
زمان:
حجم:
4.77M
شور | به دهر هر خبری هست
مداح : کربلایی حسین طاهری
°•🌹↷ با ما همراه شوید.
رهروان رهبری
@baghiat_salehat_ghaem
«اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
مسعود و مریم رجوی با چهره جدید بازگشتهاند
🔹مهدی محمدی، کارشناس سیاسی: از دید صهیونیستها و سعودی، قرار بود مردم ایران در یک آشوب سراسری مشارکت کنند و حالا که نکردهاند باید تنبیه شوند: هدف تروریسم اینبار، مستقیما توده مردم است. تروریسم یک برنامه اعلام شده است و پنهانکاری وجود ندارد. هم قبل از عملیات و هم حین آن، اکانتهای مرجع آشوب، تروریسم را ترویج، تحسین و تقدیس میکنند.
🔹وحید یامینپور: مسعود و مریم رجوی با چهره جدید بازگشتهاند و الگوی سال ۶۰ را تکرار میکنند. مسعود و مریم رجوی با چهره اسماعیلیون و نازنین بنیادی بازگشتهاند و همان الگوی خشونتبار سال ۶۰ را تکرار میکنند. با این تفاوت که خانههای تیمی را در جایی مثل توییتر سازماندهی کردهاند و فرمان عملیات مهندسی را از سعودی اینترنشنال صادر میکنند.
🔹علی لاریجانی: حوادث تأسفآور این روزها، در برخی شهرها بهخصوص ایذه بار دیگر نشان داد که اینگونه جنایات در شرایطی رخ میدهند که زمینههای بههمریختگی امنیتی در کشور بهوجود آید. امروز اقداماتی که فضای آرامش را از کشور بگیرد، با هر زمینهای که انجام شود، موجب سوءاستفاده بغضآلود بیگانگان میگردد و زیان آن نصیب ایران و ایرانیان میشود؛ خیرخواهی و آیندهنگری برای اصلاح امور کشور به آرامش و ثبات نیاز دارد.
🔹سخنگوی قوهقضائیه: با هدایتگران اغتشاشات قاطعانه برخورد میکنیم. دوباره اعلام میکنیم که دستگاه قضا هیچگونه مدارا و مماشاتی با کسانی که عالماً و عامداً مبادرت به اینگونه اقدامات کرده و امنیت مردم را مخدوش و در نظم جامعه اخلال به وجود میآورند، نخواهد داشت.
°•🌹↷ با ما همراه شوید.
رهروان رهبری
@baghiat_salehat_ghaem
«اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
هر که را صبح شهادت نیست شام مرگ هست
بی شهادت مرگ با خسران چه فرقی میکند
تصاویری از حسین زینالزاده و دانیال رضازاده از شهدای امروز مشهد که بر اثر ضربات چاقو آشوبگران به شهادت رسیدند
°•🌹↷ با ما همراه شوید.
رهروان رهبری
@baghiat_salehat_ghaem
«اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
آمریکا ۱۳ شرکت مرتبط با فروش محصولات نفتی ایران را تحریم کرد
🔹شرکتهای تحریم شده در امارات، هنگکنگ، جزایر مارشال و چین مستقر هستند.
°•🌹↷ با ما همراه شوید.
رهروان رهبری
@baghiat_salehat_ghaem
«اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
2.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بدون شرح
پیشنهاد دانلود
°•🌹↷ با ما همراه شوید.
رهروان رهبری
@baghiat_salehat_ghaem
«اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
🔴 یمن با بدترین فاجعه انسانی ناشی از تجاوزگری خارجی روبرو است
🔹هشام شرف عبدالله در جریان دیدار پیتر جیمز هوکین نماینده جدید مقیم سازمان حمایت از کودکان سازمان ملل "یونیسف" با وی در صنعا گفت: یمن با بدترین فاجعه انسانی ساخت و پرداخته بشر روبرو است. این بحران را کشورهای ائتلاف متجاوز به یمن ایجاد کرده اند.
🔹وی افزود: کودکان و زنان بیشترین قشر جامعه هستند که از تجاوزگری و محاصره تحمیلی متجاوزان علیه یمن آسیب دیده اند.
🔹وزیر خارجه یمن گفت: نماینده جدید مقیم یونسیف در یمن از همه انواع حمایت و همکاری ما برای تسهیل ماموریت خود برخوردار خواهد شد./مطالعات یمن
#یمن
💠 المقاومة الیمنیة
°•🌹↷ با ما همراه شوید.
رهروان رهبری
@baghiat_salehat_ghaem
«اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
13.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 #روشنگری
🔹 رفقایی که از مدارا کردن نظام با بعضی ها ناراحتن تا آخر این کلیپ رو ببینند و ارسال کنند.
°•🌹↷ با ما همراه شوید.
رهروان رهبری
@baghiat_salehat_ghaem
«اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
رفیق شهیدم....
مامدعیان صف اول بودیم
از آخر مجلس شهدا راچیدن
#بسیجیان مظلوم مشهد الرضا
شهدای غروب پنج شنبه مشهد
3.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸امروز باید همه ی ما سازمان اطلاعات باشیم ...
صدای امام (ره) را از اعماق تاریخ بشنویم و عمل کنیم
°•🌹↷ با ما همراه شوید.
رهروان رهبری
@baghiat_salehat_ghaem
«اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
9.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 دستگیری فردی که در تاریخ ۲۶/۸/۱۴۰۱ مغازه داران زرین شهر اصفهان را تهدید میکرد که مغازه هاشون را ببندند.
#اعتصاب_زورکی
°•🌹↷ با ما همراه شوید.
رهروان رهبری
@baghiat_salehat_ghaem
«اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
400 گفت: بله. با دو تا خیابون فاصله.
محمد گفت: حتما داره میره لواسون. درسته؟
400 گفت: کلا داره میره سمت شرق. اما عجله خاصی نداره. سرِ صبر و حوصله داره میره.
محمد گفت: ببینید! هر خبری هست کف خیابون حجاب و میدون انقلاب و ... نیست. احتمالا اینا رد گم کنی هست. یه قرار و ملاقات مهم در لواسون دارند. حواستون جمع باشه.
400: چشم. قربان ایستاد. مهشید پیچید تو یه فرعی و ایستاد.
محمد: کجاست دقیقا؟
400: قربان یه نفرو سوار کرد و حرکت کرد.
محمد به سعید گفت: برو دروبین شهری و پیداش کن و عکسش بفرست رو مانیتور!
سعید فورا این کارو کرد. یه عکس از دوربین یکی از خیابونا گرفتند و فرستاد رو مانیتور! محمد وقتی عکسو دید گفت: عجب! آقای زندیان!
مجید اومد رو خط محمد و گفت: قربان اینجا تخلیه شد. تو راهن و ظاهرا دارن میرن سمت انقلاب. همشون تو چهار تا ون جا شدند.
محمد از سرجاش بلند شد و رفت سراغ نقشه هوشمند شهری. سه نقطه رو علامت گذاری کرد. خیابون حجاب ... میدون انقلاب ... لواسان. گفت: برج میلاد قرار بوده شبنم، خبرِ لخت شدن دو تا دخترو با دوربینش در دنیا مخابره کنه. که نتونست. همشون لواسان را تخلیه کردند و حالا شاید ... مشخص هم نیست ... شاید مهشید و زندیان بیان لواسان ... بعلاوه اینکه یه لشکر خبرنگار حرفه ای کم کم دارن تو میدون انقلاب جمع میشن و چهار تا ون دختر زیر 25 ساله هم داره میاد به طرف میدون انقلاب!
چند قدمی راه رفت و فکر کرد. سه چهار تا ازبچه ها اطرافش جمع شدند و با سعید، به حرفها و حرکات محمد دقت میکردند. محمد دوباره رفت سراغ نقشه و گفت: این چه کار مهمی هست که شبنم خودش تنها داره میره خیابون حجاب؟ چیه که اینقدر مهمه که حاضر شده شصت هفتاد تا خبرنگار بفرسته میدون انقلاب اما خودش به تنهایی بره دنبال یه کار دیگه!
بیشتر فکر کرد. گفت: اگه اغتشاش و یا حرکت زننده ای بخواد صورت بگیره، قطعا با این حجم از آدمی که دارن میبرن میدون انقلاب، قراره اونجا باشه. اما چیه که قراره که مثلا ما حواسمون به میدون انقلاب پرت بشه اما شبنم قراره به اون کار برسه؟
همون لحظات بود که یکی از بچه ها وارد شد و درِ گوش سعید چیزی گفت و کنار ایستاد. سعید به آرامی به محمد نزدیک شد و گفت: قربان باید نکته ای را عرض کنم.
محمد همین طور که سرش تو نقشه هوشمند شهری بود گفت: بگو!
سعید گفت: دو نفر از کسانی که اسم و عکس و هویتشون از سیستم آلادپوش بلند کرده بودیم، یک ساعت پیش توسط دوربین های خیابون حجاب شکار شدند!
محمد فورا روشو برگردوند و به پشت سر سعید نگاه کرد و به اون برادری که این خبرو آورده بود گفت: بیا جلو ببینم! بیشتر بگو!
اون برادر جلو اومد و سلام کرد و گفت: دو تاشون از اعضای سابقه دارِ احزاب تجریه طلب هستند که به طور غیر قانونی چندین مرتبه به خارج از کشور رفت و آمد داشتند.
بسم الله الرحمن الرحیم
🔸🔸تقسیم🔸🔸
✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی
««قسمت سی و سوم»»
عراق-اقلیم کردستان
ساعت ده صبح بود. پیرمردی که در جلسه با سوزان و آلادپوش حالش بد شده بود و زانوهاش شل شده بود، داشت با دو نفر صحبت میکرد. اتاقی نمور و تاریک که اون دو نفر، رو به دیوار ایستاده بودند و پیرمرد پشت سر آنها قدم میزد و با آنها صحبت میکرد:
-شما مورد وثوق من و همه کسانی هستید که با ما همکاری میکنند. من فکر نمیکردم حتی آقای آلادپوش که به نوعی دست راست مریم رجوی محسوب میشه، شما را میشناسه. این ینی شما کارتون خیلی درسته. شما دوره های زیادی دیدید. مصداق کامل جان برکف واقعی هستید. من به شما دو نفر افتخار میکنم.
اون دو نفر هم زمان گفتند: جان بر کفیم!
پیرمرد ادامه داد: داغ زن و بچه هامون رو سینمون نشسته. رژیم تهران باعث شده رخت سیاه از تن درنیارم. هر وقت یاد بچه ها و زن ها و پیرمردا و پیرزنایی میفتم که تو اون حمله موشکی سوختند، جگرم آتش میگیره. این آتش خاموش نمیشه مگر اینکه داغ زن و دختر و بچه هاشون بذاریم رو دلشون. باید کاری کنیم که بفهمند کوتاه نمیاییم. همین امشب با کولبرها وارد ایران میشید. سه تا ماشین عوض میکنید و خودتون رو به تهران میرسونید. دوستان ما در اونجا شما رو راهنمایی میکنند. من هم در اینجا براتون دعا میکنم و تا آخر عمرم بهتون افتخار میکنم.
🔷🔶🔷🔶🔷🔶
تهران-وزارت اطلاعات
سعید به اتاق محمد آمد و گفت: قربان پرینت مکالمات و پیام های 48 ساعت گذشته از گوشی شبنم را آوردم.
محمد که سرش تو سیستمش بود، پرسید: خب؟ خلاصه اش بگو!
سعید گفت: با همه خبرنگارها مخصوصا خبرنگارهایی که در دوره های مختلف خارج از کشور شرکت کردند تماس داشته و با همشون برای امروز عصر ... ینی حدودا دو سه ساعت دیگه قرار گذاشته.
محمد که داشت یه چیزی تایپ میکرد وسط تایپش پرسید: کجا دقیقا؟
سعید گفت: میدون انقلاب!
محمد پرسید: چند تا خبرنگار؟
سعید: چهل پنجاه تا!
محمد سرشو از روی مانیتور برداشت و پرسید: از مجید خبر داری؟
سعید: جدیدا نه. نیم ساعت پیش باهاش حرف زدم.
محمد: همین حالا ببین اونجا اوضاع چطوره؟
سعید گوشیشو درآورد و رفت رو خط مجید. سعید: آقا مجید اوضاع چطوره؟ چه خبر؟
مجید: اینا قراره نیم ساعت دیگه حرکت کنند. تعدادشون هم بیشتر شده. صد و هفتاد و هفت نفر خانم جوان که اغلب زیر 25 سال هستند.
محمد به سعید گفت: به مجید بگو هر جا خواستن برن، برن. تو موقعیتت عوض نکن.
سعید گفت: مجید شنیدی حاجی چی گفت؟
مجید: آره. چشم.
ارتباط با مجید تمام شد.
محمد به سعید گفت: برو رو خط 400 . سعید رفت رو خط 400 . محمد گفت: بده من!
محمد گوشیو از سعید گرفت و گفت: چه خبر؟ اعلام موقعیت!
400: دخترا رو از برج میلاد آوردند پایین. هیچ کس هم مطلع نشد. حالِ آقا صدرا هم خوب بود و رفت.
محمد گفت: از مهشید و شبنم چه خبر؟
400: هنوز ترافیک داریم. همیشه این موقع روز اینجا ترافیکه. شبنم از ماشین مهشید پیاده شد و یه موتوری گرفتن و با سرعت داره میره.
محمد: کسی فرستادی دنبالش؟
400: نیاز نبود قربان! وقتی دیدیم کنار بزرگراه ایستاده و منتظر موتور هست، صدرا با موتورش فرستادم.
محمد با تعجب گفت: درست دارم میشنوم؟ ینی الان شبنم، ترکِ موتورِ صدرا نشسته و داره میره؟!
400: بله قربان!
محمد رو به سعید کرد و با لبخندی از ته دل گفت: بابا شماها خیلی دلتون گنده است! خیلی دمتون گرمه به قرآن!
سعید هم زد زیر خنده!
محمد به سعید گفت: به صدرا زنگ بزن ببینم!
سعید به صدرا زنگ زد. صدرا همینطوری که تو سرعت بود، از طریق هندزفری که داشت به تماس محمد وصل شد و بلند گفت: خاکم آقا. خاک!
محمد که داشت میترکید از خنده گفت: بابا دمت گرم! عجب جونوری هستی تو! الان چسبیده بهت و داری وسط ماشینا ویراژ میدی؟
صدرا هم جواب داد: آره مَشتی. جات خالی.
محمد پرسید: کجا به سلامتی؟
صدرا جواب داد: آقا تا خیابون حجاب مسافر دارم. بنده خدا دیرش شده. نمیتونم بیام پیش شما!
محمد گفت: حله. حله. فقط ولش نکنا. همون دور و بر بِپَلَک ... مهمون خودته!
صدرا هم با شیطنت گفت: منم که مهمون نواز!
محمد دوباره خنده ای کرد و گفت: مراقب خودت باش. ازش چشم برندار.
صدرا هم گفت: رو چِشم. آقا امری فرمایشی!
تماس تمام شد.
محمد به سعید گفت: اصلا روحیه ام عوض شد.
محمد رفت رو خط 400 و گفت: تشویقی دارین. همتون. مراقب باش. الان شما دنبال مهشیدی؟