#سلام_تنهاترین_غریب
❣ بر من مگیر خُرده كه درد فراق دوست
جـز بـا نـگـاه دوسـت مـداوا نـمیشود
#یاایهاالعزیز
اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج
💠@baghiat_salehat_ghaem
☘ امام باقر(علیه السلام)فرمودند:
✍ آنکه از شما این امر(غیبت امام عصر) را شناخته و منتظر آن باشد و خوبی را در آن ببیند، مانند کسی است که به خدا قسم در رکاب قائم آل محمد(ع) با شمشیر خود جهاد کرده باشد. سپس فرمود: بلکه والله مثل کسی است که در خدمت رسول خدا(ص) با شمشیرش جهاد کرده باشد، و بار سوم فرمود: بلکه به خدا قسم همچون کسی است که در خیمه رسول خدا(ص) شهید شده باشد.
📚مجمع البیان، ج۹، ص ۲۳۸
💠@baghiat_salehat_ghaem
#اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
🔶روزگاری شاه ایران که خود را نماد ملت میدانست، خم میشد و دست بوسی ملکه بریتانیا و دانمارک میکرد و حالا ابرقدرت دنیا مقابل رهبر مقتدر ایران اسلامی اینگونه مینشیند!
💠@baghiat_salehat_ghaem
16.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶 پهلوانی که برای شادی دل مادر رقیب خود باخت! پوریای ولی
💠@baghiat_salehat_ghaem
💠 #شهید_حسن_باقری: اگر خسته شدیم، باید بدانیم کجایِ کار اشکال دارد، وگرنه #کار_برای_خدا_خستگی_ندارد.
💠@baghiat_salehat_ghaem
📚داستان جالب دو برادر
می گویند که دو برادر بودند پس از مرگ پدر یکی جای پدر بـه زرگری نشسته دیگری تا از وسوسه نفس شیطانی بـه دور ماند از مردم کناره گرفته و غار نشین گردید.
روزی قافله ای از جلو غار گذشته و چون بـه شهر برادر میرفتند، برادر غارنشین غربالی پر از آب کرده بـه قافله سالار می دهد تا در شهر بـه برادرش برساند.
منظورش این بود که از ریاضت و دوری از خلایق بـه این مقام رسیده که غربال سوراخ سوراخ را پر از آب میتواند کرد بی آنکه بریزد.
چون قافله سالار بـه شهر و بازار محل کسب برادر می رسد و امانتی را می دهد، برادر آن را نخ بسته و از سقف دکان آویزان می کند و در عوض گلوله آتشی از کوره در آورده میان پنبه گذاشته و بـه قافله سالار میدهد تا آن را در جواب بـه برادرش بدهد.
چون برادر غار نشین برادر کاسب خود را کمتر از خود نمیبیند عزم دیدارش کرده و بـه شهر و دکان وی میرود.
در گوشه دکان چشم بـه برادر داشت و دید که برادر زرگرش بازوبندی از طلا را روی بازوی لخت زنی امتحان می کند، دیدن این منظره همان و دگرگون شدن حالت نفسانی همان و در همین لحظه آبی که در غربال بود از سوراخ غربال رد شده و از سقف دکان بـه زمین میریزد.
چون زرگر این را می بیند میگوید:
ای برادر اگر بـه دکان نشستی و هنگام کسب و کار و دیدن زنان و لمس آنان آب از غربالت نریخت زاهد میباشی، وگرنه دور از اجتماع و عدم دسترس همه ی ي زاهد هستند…
💠@baghiat_salehat_ghaem
#یک_فنجان_تفکر ☕️
بیست موردی که بدترین حس های دنیا شناخته شده هستند و باعث افسردگی و عصبانیت می شوند و به شدت بر زندگی فرد تاثیرشان را نشان می دهند
۱) کسانی که قدر و منزلتت را پایین می آورند
۲) محیط کار نفرت انگیز!
۳) منفی بافیهای خودت
۴) روابط غیر ضروری
۵) فضای کار و زندگی نامرتب و مغشوش
۶) تنبلی هایت
۷) فشار و استرس ناشی از همرنگی با جماعت
۸) بیماریها
۹) ترس از تغییر شرایطتت
۱۰) کار و کار، کار بدون تفریح
۱۱) افراد و تبلیغاتی که موجب ایجاد حس حقارت در تو می شوند
۱۲) خواب ناکافی
۱۳) تکرار مکررات
۱۴) ناامنی در خانه
۱۵) قرض و دِین
۱۶) دروغگویی
۱۷) خیانت
۱۸) حرص و آز
۱۹) عدم آمادگی برای رویارویی با وضع جدید
۲۰) سکون و رخوت و بی حوصلگی
💠@baghiat_salehat_ghaem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ با دل آدم ها سرد و گرم رفتار نکنیم...
#دکتر_انوشه
💠@baghiat_salehat_ghaem
🔴باد آورده را باد میبره
در زمان سلطنت خسرو پرويز بين ايران و روم جنگ شد و در اين جنگ ايرانيها پيروز شدند و قسطنطنيه كه پايتخت روم بود بمحاصره ي ارتش ايران در آمد و سقوط آن نزديك شد .
مردم رم فردي را به نام هرقل به پادشاهي برگزيدند. هرقل چون پايتخت را در خطر مي ديد، دستور داد كه خزائن جواهرت روم را در چهار كشتي بزرگ نهادند تا از راه دريا به اسكنديه منتقل سازند تا چنانچه پايتخت سقوط كند، گنجينه ي روم بدست ايرانيان نيافتد.
اينكار را هم كردند.
ولي كشتيها هنوز مقداري در مديترانه نرفته بودند كه ناگهان باد مخالف وزيد و چون كشتيها در آن زمان با باد حركت مي كردند، هرچه ملاحان تلاش كردند نتوانستند كشتيها را به سمت اسكندريه حركت دهند و كشتي ها به سمت ساحل شرقي مديترانه كه در تصرف ايرانيان بود در آمد.
ايرانيان خوشحال شدند و خزائن را به تيسفون پايتخت ساساني فرستادند.
خسرو پرويز خوشحال شد و چون اين گنج در اثر تغيير مسير باد بدست ايرانيان افتاده بود خسرو پرويز آنرا ( گنج باد آورده ) نام نهاد.
از آنروز به بعد هرگاه ثروت و مالي بدون زحمت نصيب كسي شود، آن را بادآورده مي گويند.
💠@baghiat_salehat_ghaem
🔴 اﺳﺘﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ: «به نظر ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ ﻣﯽﮐﻨﺪ؟»
ﻫﺮﯾﮏ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ؛ ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺖ: «ﭼﺸﻤﺎﻧﯽ ﺩﺭﺷﺖ.»
ﺩﻭﻣﯽ ﮔﻔﺖ: «ﻗﺪﯼ ﺑﻠﻨﺪ.»
ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﻔﺖ: «ﭘﻮﺳﺖ ﺷﻔﺎﻑ ﻭ ﺳﻔﯿﺪ!»
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺳﺘﺎﺩ، دو کاسه کنار شاگردان گذاشت و گفت: «به اين دو کاسه نگاه کنيد. اولی از طلا درست شده است و درونش سم است و دومی کاسهای گلی است و درونش آب گوارا است، شما از کدام کاسه مینوشید؟»
شاگردان جواب دادند: «از کاسه گلی.»
استاد گفت:
ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻥ کاسهها ﺭﺍ در نظر گرفتید، ﻇﺎﻫﺮ آنها ﺑﺮﺍﯾﺘﺎﻥ ﺑﯽﺍﻫﻤﯿﺖ ﺷﺪ. آدمی هم همچون اين کاسه است. آنچه که آدمی را زيبا میکند درونش و اخلاقش است.
بايد سيرتمان را زيبا کنيم نه صورتمان
💠@baghiat_salehat_ghaem
دزدان سحرخیز!
❄️ داستان معروفی است از بوذرجمهر و پادشاه معاصرش انوشیروان. میگویند بوذرجمهر همیشه این پادشاه را به سحرخیزی نصیحت میکرد و خودش هم صبح زود میآمد؛ شاه هم خوشش نمی آمد که به این زودی بیاید؛ آخرش گفت من یک نقشه ای میکشم که این دیگر مزاحم نشود.
❄️ به افرادش گفت هنگام سحر که او از خانه اش بیرون می آید و حرکت میکند شما بروید تمام لباسهای او را و هرچه دارد از وی بگیرید که او دیگر این کار را نکند. همین کار را کردند. بین راه، هنوز هوا تاریک بود، او را گرفتند، لختش کردند، پولها و لباسهایش را گرفتند و رهایش کردند.
❄️ مجبور شد به خانه برگردد، لباس دیگر بپوشد، آماده بشود و بیاید. آن روز دیرتر از روزهای دیگر آمد. شاه از او پرسید تو چرا امروز دیر آمدی؟ گفت امروز حادثه ای برایم پیش آمد. حادثه چیست؟ من با دزد برخورد کردم و دزد مانع شد، چنین و چنان کرد، رفتم خانه و بالأخره یک ساعت تأخیر شد.
❄️ گفت جنابعالی که میگفتید: «سحرخیز باش تا کامروا باشی»، چطور شد؟ گفت: دزد از من سحرخیزتر بود.
پانزده گفتار، ص: 105 و 106
💠@baghiat_salehat_ghaem