eitaa logo
بهانه
314 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
543 ویدیو
43 فایل
حوزه باید انقلابی بماند. همه در این باره مسئولیم و باید از قلم، زبان و نفس خود برای آن هزینه کنیم. و لا تأخذه فی الله لومة لائم @aliahmadimehr
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از بهانه
🔴چه شد که یک فاضل حوزوی مقابل ایستاد؟ 🔸سادگی و لادگی: در بخشی از نامه 6/1/68 امام (ره) به آقای منتظری آمده است : « از آنجا که هستید و سریعاً تحریک می‌شوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد.» موارد بسیاری از این سادگی و لادگی در بررسی زندگیِ شیخ حسینعلی منتظری یافت میشود. برای نمونه میتوان موضع ایشان درباره شهید محمد منتظری را ملاحظه کرد. 🔻او شهید محمد منتظری را علیرغم همه جانفشانی ها و رنجهایی که در زندنهای رژیم شاه و تبعید و هجرت از وطن متحمل شده بود؛ شخصیتی ، و به جامعه معرفی میکند. این اظهارات را به وضوح میتوان در روزنامه کیهان/سه شنبه 27 شهریور 1358مشاهده کرد. لکن با کمال تعجب این سخنان از کتاب خاطرات آقای منتظری حذف شده است! 🔻همچنین ایشان در مصاحبه 27 آذر 57 با بی بی سی در فرودگاه پاریس سخنانی میگوید که نزدیک بود برای انقلاب و آرمانهای امام ایجاد کند: «دهاتی ها با چوب و چماق به هواداری از رژیم شاه به مردمی که بر ضد شاه تظاهرات میکنند، هجوم بردند و مردم را میکشتند.» رسانه های غربی از این سخن چنین برداشت کردند که شاه در میان روستائیان از پایگاه وسیعی برخوردار است. در مقابل سخت عصبانی، ناراحت و نگران شد و در آن چند روزی که آقای منتظری در فرانسه به سر میبرد به خبرنگاران رخصت نداد که بدون کنترل به او نزدیک شوند و با او مصاحبه کنند. 🔻 او به دنبال اشتباهی که در فرودگاه پاریس از آقای منتظری سر زد و برای برخی از رسانه های غربی چند روزی فراهم آورد میگفت: فکر میکنید او مانند آقای خمینی است که اگر در اقیانوس رسانه های جهانی قرار بگیرد و یکسال تمام یک ریز حرف بزند، یک گاف نکند. آقای منتظری اگر بدون کنترل، دو دقیقه با آن خبرنگاران حرفه ای حرف بزند ده ها سوژه به دست آنها میدهد که میتواند خوراک تبلیغاتی یک سال آنها را فراهم سازد. 🔻یک دانشجوی ایرانی در نوفل لوشاتو به من گفت من در ذهن خود از آقای منتظری یک خمینی ثانی ساخته بودم لیکن وقتی او را دیدم یکباره ساخته ذهن من فرو ریخت و آنگاه که سخنان او را شنیدم، بی اختیار این مثال معروف به ایادم آمد : «پسته بی مغز، اگر لب واکند رسوا شود.» 🔹حمل بر صحتهای بی‌جا و بی مورد حتی درباره عناصری که جاسوس بودن‌شان محرز است، هم شاهدی دیگر بر همین سادگی و ساده لوحی ایشان است. پرونده ویژه را در بهانه بخوانید. @bahaneee
هدایت شده از بهانه
🔴چه شد که یک فاضل حوزوی مقابل ایستاد؟ 🔸اقدام و اظهار نظر احساسی در مباحث بنیادین و سرنوشت ساز، قبل از مطالعه و بررسی دقیق و موشکافانه این ویژگی و نقصِ رفتاری از آقای منتظری به کرّات به چشم خورده است. مواردی همچون اعتماد و قبل از بررسی دقیق تفکرات آنان، از آن جمله است. اظهارات شخص آقای منتظری در این باره را ملاحظه کنید: «من قبل از اینکه این زندان اخیر که ۵/۳ سال زندان من طول کشید بروم، با آقایانی که منتسب به سازمان مجاهدین خلق هستند، از نزدیک تماس نداشتم و از دورادور هم داشتیم برای اینکه با آن دولت سابق و حکومت طاغوتی دلمان می خواست افراد مبارزه بکنند و اینها خوب گروه متشکلی بودند…دورادور علاقه داشتم به سازمان شان و کتاب های شان را هم من مطالعه نکرده بودم. خوب گروه متشکلی بودند، تقریباً بودند که بتوانند آن حکومت را ساقط بکنند از طریق جنگ های چریکی…» در مصاحبه روزنامه جمهوری اسلامی گفتند: «گناه من این است که قبل از زندان نتواستم بخوانم، در زندان که خواندم دیدم افکار، استقاطی و اغرافی است.» همین در جریان منافقین باید برای ایشان کفایت می‌کرد که در واکنش به مسئله مجازات و رسیدگی به جرائم سید مهدی هاشمی که چندین قتل نفس و اقدامات خلاف دیگر در پرونده داشت، احتیاط کرده و کند. ایشان باید میدانست که همیشه خداوند شرایطی مثل زندان دو ره شاه برایش فراهم نمیکند که در یک جا آرام بدور از و بمباران گفته ها و شنیده ها، گناه دیگری مثل گناه و مرتکب نگردد. لیکن در تجربه بعدی میبینیم که را با این همه اتهامات که حداقل ماجرای قتل مرحوم شمس آبادی که خود آقای منتظری آن را ناشی از اشتباه و زیاده روی در تنبیه آن مرحوم میداند؛ ، ، و معرفی کرد! پرونده ویژه را در بهانه بخوانید. @bahaneee
هدایت شده از بهانه
🔴چه شد که یک فاضل حوزوی مقابل ایستاد؟ 🔸نفوذ نگرانی امام از مسئله در بیت اقای منتظری از از نامه 68/1/6 بروز و ظهور داشته است. این را از پیام امام در 22تیر 1362 میتوان یافت : « باید بدانید که تبهکاران و جنایت پیشگان بیش از هر کس چشم طمع به شما دوخته اند و با در بیت شما، با و ممکن است خدای نخواسته فاجعه به بار آورند و با یک عمل انحرافی نظام را به انحراف کشانند و به دست شما به اسلام و جمهوری اسلامی سیلی زنند. الله الله در انتخاب اصحاب خود... 🔹در مقابل آقای منتظر نه تنها در راه پاکسازی بیت خود از عناصر مرموز و منافق گامی برنداشت بلکه دست هادی هاشمی را برای جلب عناصر وابسته به این گروهک به نام «تائبین» و دیگر چهره ها و گروه ها و گروهک های وابسته به بیگانه و مخالف امام و انقلاب اسلامی کاملا بازگذاشت و بیت خود را به پایگاه دگراندیشان و بدخواهان بدل کرد. 🔻مهدی هاشمی در اعترافات خود یکی از نقشه های ضدانقلابی خویش را برای بازکردن پای عناصر مخالف انقلاب به بیت آقای منتظری چنین افشا میکند: «... ایجاد تسهیلات لازم جهت ملاقات نیروهای مسئله دار و معترض با آقا، چون دکتر پیمان و وابستگان به نهضت آزادی و مسامحه و موافقت با رفت و آمد افرادی چون ارمی (طلبه منافق تائب) در بیت آقا. (آقا هادی دراین باره میگفت به نظر آقا چون افراد (منافق) تائب هستند رفت و آمدشان بلا اشکال است.» رنجنامه / ص47 🔻ماجرای نفوذ عناصر ضدانقلاب و دگراندیشان در بیت منتظری از مباحث و ای است که منحصر در یکی دو نفر شخص و عنصر نفوذی هم نمی‌باشد. از و و افرادی همچون و صلواتی گرفته تا و و : منوچهر قربانی فر. در واقع سرویسهای جاسوسی و گروها و سازمانهای فرصت طلب که از رخنه پذیری و تاثیر گیری امام به کلی نومید و سرخورده بودند، با شناخت روحیات و اخلاقیات آقای منتظری و با آگاهی از ساده اندیشی، زودباوری ها و تاثیرپذیریهای او، دریافتند که میتوانند نقشه ها و نیرنگهای خود را به دست او عملی کنند و با آلت دست قرار دادن او انقلاب اسلامی را آسیب پذیر سازند. آقای منتظری نیز ناخودآگاه و ساده لوحانه در خدمت این توطئه قرار گرفت و به شکل دست افزار سازمان و گروه های ضد انقلاب و سرویسهای جاسوسی بین المللی در آمد. 🔻یکی از این مهره ها که نفوذ ویژه ای در بیت آقای منتظری داشت بود که سابقه سیاه او به روشنی گواه این مدعاست . او که عضو باشگاه ورزشی شاهنشاهی بوده و در روز فرار شاه از ایران در 16 دی1357، از افرادی بود که در هواپیمای جت اختصاصی، شاه را تا قاهره همراهی کرد. برخی نظامیان که توسط جمهوری اسلامی دستگیر شده بودند اعتراف کردند که قربانی فر آنان را در « » آموزش عملیات تخریبی و تروریستی داده است و همچنین به وسیله او ملاقات هایی با دکتر ، رهبر «نهضت آزادی» داشته اند. او که در جریان ، رئیس بخش پشتیبانی بود و همچنین بنا بر اعتراف خودش، نقشه را در دستور اجرا داشته است. این جاسوس هزار چهره بنا بر آنچه در خاطرات آقای منتظری آمده، با اطرافی های ایشان سر و سری داشته و خبرها و نامه هایی به او میداده است. پرونده ویژه را در بهانه بخوانید. @bahaneee
تاریخ انقلاب را بدانید... @bahaneee
در سینه‌ام دوباره غمی جان گرفته است « امشب دلم به یاد شهیدان گرفته است » تا لحظه‌ای پیش دلم گور سرد بود اینک به یُمن یاد شما جان گرفته است
در پاسخ به توئیت سخیف علی مطهری به مناسبت سالگرد منتظری @bahaneee
🔴در مذمّتِ سکولاریسمِ حوزوی آقای در سخن اخیر خویش، مطلقِ «دخالت در سیاست» را نفی و تقبیح کرده است، نه گونۀ خاصی از آن را و بدتر این‌که آن را به «دو تن از بزرگان حوزه»، نسبت داده است. و این یعنی حوزه از «اساس»، سکولار است و بر اساس سکولاریسم، بنا شده است. این سخن، «استنتاجِ منطقیِ» من از سخن ایشان، نه نظر خودم. من معتقد نیستم که مؤسسان حوزه، سکولار بودند. این نسبتی است که آقای محقق‌داماد به مؤسسان و پدران حوزه داده است. و از حوزویان انتظار می‌رود که در برابر «متهم‌ساختن بزرگان حوزه به سکولاریسم» از سوی آقای محقق‌داماد، موضع‌گیری کنند، امّا دریغا که حوزه و حوزویان، خاموشی گُزیده‌اند و آن را ابطال نمی‌کنند. تحلیل ایشان نیز ناصواب است، چنان‌که امام خمینی دربارۀ تشکیل نظام اسلامی و اهمّیّت آن معتقد بود: «اگر مرحوم حاج شیخ [عبدالکریم حائری] در حال حاضر زنده بودند، کاری را انجام می‌دادند که من انجام داده‌ام.» (برداشت‌هایی از سیرۀ امام خمینی، ج۵، ص۳). آیت‌الله محمد یزدی و آیت‌الله احمد آذری‌قمی می‌گویند در سال ۱۳۳۴، امام فرمودند:‌‏ «اگر الان آقای بروجردی به من اجازه بدهند، من یک‌روزه تمام ایران را علیه شاه می‌شورانم»‌ ‎(برداشت‌هایی از سیرۀ امام خمینی، ج۵، ص۲۶-۲۷). آیت‌الله جعفر سبحانی می‌گوید امام فرمودند:‌‏ «من هر روز آقا را [آقای بروجردی] آماده می‌کنم بیرون‌راندن بهاییان از دستگاه دولت، اما فردا که می‌روم می‌بینم آقا دوباره سرد شده‌اند.» ‏(پابه‌پای آفتاب، ج۳، ص۲۰۶). حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا فاکر یزدی می‌گوید در جریان اعدام نواب‌صفوی، امام به منزل آیت‌الله بروجردی تشریف برده بودند تا ایشان در مقابل اعدام، عکس‌العمل نشان بدهد. امام آن‌قدر ناراحت شده بودند که عمامه‌شان را بر زمین زده و گفته بودند که آقا از این سیّد حمایت کنید (برداشت‌هایی از سیرۀ امام خمینی، ج۵، ص۲۹). ‌ حجت الاسلام و المسلمین فضل‌الله محلاتی می‌گوید بعدها ارتباط امام با آیت‌الله بروجردی قطع شد و امام دیگر در کارهای آیت‌الله بروجردی دخالت نمی‌کردند و در هیچ کاری، اظهارنظر رسمی نمی‌کردند و می‌گفتند فایده ندارد و خودم، مورد اتهام قرار می‌گیرم؛ تا آنجا که حتی نماز جماعت را قبول نکردند (برداشت‌هایی از سیرۀ امام خمینی، ج۵، ص۳۰-۳۱). باید میان «اسلامِ اجتماعی» و «اسلامِ سیاسی»، تفاوت نهاد. اسلامِ سیاسی، سودای «حاکمیّت» دارد و اسلامِ اجتماعی، به سطحی از «فعالیّت‌های اجتماعی»، بسنده می‌کند. ، در «متن حکومت» قرار داشت نه بیرون از آن. «»، یک مقام رسمی و قانونی است و نمی‌توان آن را «سیاست‌ورزیِ مستقل و غیرحکومتی» قلمداد کرد. یکی از ریشه‌های این تحلیل‌ها، به «ناخوشایندبودن وضعیّت موجود» بازمی‌گردد. به‌خصوص، اوضاع معیشتیِ مردم، بسیار ناگوار است. دراین‌حال، طبیعی است که اهل نظر، به دنبال «تعلیلِ» این تلخی‌ها و نابسمانی‌ها باشند. و چون ذهنِ تحلیلیِ ما، «حاکمیّت‌مدار» است، نخست به سراغ «نوع حکمرانی» می‌رویم و آن را نقد می‌کنیم. در همین رویکرد، لایه‌های مختلفی وجود دارند: «نقد حکومت اسلامی»، «نقد حکومت روحانیان»، «نقد حکومت ولیّ فقیه»، «نقد حکومت ایدئولوژیک»، «نقد حکومت اقتدارگرا»، «نقد حکومتِ مبتنی بر دولت پنهان» و ... آقای محقق‌داماد، به سراغ سرچشمه رفته و رهیافتِ «حوزۀ سیاسی» را انکار کرده است، درحالی‌که مشکل به «سیاسی‌بودن حوزه» باز نمی‌گردد. البتّه غرض آقای محقق‌داماد، « » است که در لفافۀ «سیاست‌زدایی از حوزه» بیان شده است. در مقابل این جریان، خوشبختانه یک موجِ تا حدی محسوس در میان طلبه‌ها شکل گرفته که حاکی از بازاندیشی نسبت به رویکردهای «سنّتی‌اندیشیِ حوزوی» و «تجدّداندیشیِ حوزوی» است. اگر به تعبیر دوستان، حقیر از آنچه که در حوزه می‌گذرد، بی‌اطّلاع باشم، دست‌کم در ماه‌های اخیر و به واسطۀ ارتباط‌گری‌های متعدّد نیروهای حوزوی و سخنان همدلانۀ آنها دریافتم که این «موجِ انقلابیِ منتقد و معترض»، در حال خیز برداشتن و تغییر دادن فضا از درون خودِ حوزه است. پس ساختار، در حال تولید و بازتولیدِ ناخواسته و ناآگاهانۀ «نیروهای ساختارشکن» در درون خود است. من هرگز وضع حاکمیّت و جامعه را تأسف‌بار و مأیوس‌کننده نمی‌دانم و پانهادن امام خمینی به حکمرانی را ملامت نمی‌کنم و «حوزۀ نجف» را بر «حوزۀ قم»، ترجیح نمی‌دهم. بقای کنونیِ حوزۀ نجف، مرهون سایه‌گستریِ «انقلاب اسلامیِ ایران» است، وگرنه چنانچه قاسمِ سلیمانی نبود، داعش اثری از نجف و کربلا و ... بر جا ننهاده بود. این از برکات و حَسَناتِ انقلابِ خمینی و حکومتِ خمینی است. این سایۀ « » ا‌ست که «نجف» را نگاه داشته است ✍«مهدی جمشیدی» @bahaneee
هم‌اکنون پخش مستند «آن زمستان» شبکه یک سیما