🔴 تردیدی پرخطر!
در پاسخ به #تردیدکنندگان در نقش تشیع لندنی در حوادث اخیر باید گفت:
حال که برخی انقلابیهایی که شائبه همراهی و موافقت آنان با حوادث اخیر مطرح بود، ویدیو و بیانیه داده و مواضعشان را به صراحت مشخص کردند؛ جا دارد جریان #شیرازی هم اگر واقعا موافق این اتفاقات نیست #بیانیهای صادر کرده و اعلام برائت کند.
اینگونه تکلیف همه مشخص میشود.
♦️ بدیهیست در این اوضاع، عدم صدور بیانیه به منزله #تایید این واقعه از طرف این کسان است.
@bahanealiahmadimehr
♦️ قرنطینه های ما سوء تفاهمه!
آن قدر اسارتش طولانی شده بود که یک افسر عراقی گفته بود تو به ایران باز نمی گردی بیا همین جا تشکیل خانواده بده!... اولین کسی بود که اسیر شد و آخرین نفری بود که برگشت...
اسیر که شد پسرش علی ۴ ماهه بود و دندان نداشت و به هنگام آزادیش علی پسرش دانشجوی دندانپزشکی بود...
وقتی بازگشت از او پرسیدند این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی و او می گفت: برنامه ریزی کرده بودم و هرروز یکی از خاطرات گذشته خود را مرور می کردم سالها در سلول های انفرادی بوده و با کسی ارتباط نداشت، قرآن راکامل حفظ کرده بود، زبان انگلیسی می دانست و برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود
♻️حسین می گفت: از هیجده سال اسارتم ده سالی که تو انفرادی بودم سالها با یک "مارمولک" هم صحبت می شدم. بهترین عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود! عید سال ۷۴ بود، سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ می خورد می خواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش به من افتاد، دلش سوخت و آن را به من داد، من تا ساعت ها از این مساله خوشحال بودم، این را بگویم که من ۱۲ سال ( نه ۱۲روز یا ۱۲ ماه)در حسرت دیدن یک برگ سبز، یک منظره بودم، حسرت ۵ دقیقه آفتاب را داشتم...
#حسین_لشکری
کتاب خاطرات دردناک/ ناصر کاوه.
@bahanealiahmadimehr
🔹 اگر بخوابم میمیرم!
شیفت شب بودم
یک بیمار داشتیم همینجور نشسته بود و نمی خوابید گفتم برادر چرا نشستی ؟!
گفت من بخوابم میمیرم. ۴۸ ساعته نخوابیدم. اگر بخوابم نفسم بالا نمیاد.
باهاش حرف زدم گفتم من بالا سرت میمونم تا صبح، تو بخواب!
اگر دیدم مشکلی برات پیش اومد سریع میگم بیان کمک و بیدارت می کنم.
انقدر خسته بود که تا سرشو گذاشت، خوابید.
من هم رفتم!
صبح رفتم پیشش گفت پس تو کجا بودی؟!
گفتم بابا تو که نمیمردی فقط ترس داشتی بخوابی همین!
با هم خندیدیم...
پ.ن: ترس و نگرانی، شیوع و خطرش بیشتر از بیماریه معالاسف
#وارده_از_یکی_جهادیها
@bahanealiahmadimehr
باسمه تعالی
با عرض تسلیت سالروز شهادت امام هفتم علیه السلام خدمت همه عزیزان
همیشه وقتی نام امام هفتم را میشنویم یاد دو امر بیشتر در اذهان شیعیان زنده میشود
زندانی بودن حضرت
تعداد فرزندان زیاد آن حضرت
اما دیگر نگفتیم که حضرت برای کار سیاسی و تبلیغی مخفیانه به روستاهای شام هم رفت و آمد داشته است (مناقب ابن شهر آشوب ، ج4، ص: 311. )
اما دیگر نگفتیم امام علیه السلام مراقب رفتار شیعیان بودند تا جزء اعوان و انصار حکومت ظلم نشوند مثل صفوان جمال (مناقب ابن شهر آشوب ج 4 ص 320و 321)
اما دیگر نگفتیم امام علیه السلام در مقابل افراطی گری امثال محمد بن بشیر از آنان تبری جسته و مراقب وحدت شیعیان بودند (اختیار معروفه الرجال شیخ طوسی ص 480 الی 483)
اما دیگر نگفتیم امام علیه السلام با اینکه آزادی زمان پدرش را نداشتند اما از تربیت و نشر اعتقادات ناب اسلام محمدی غاقل نشدند و مجلس درس را تعطیل نکردند تا جائی که 272 تن از یاران آن حضرت صاحب تألیف و کتاب حدیثی و ... بودند. ( رجال الشیخ طوسی ص 313 الی 350)
اما نگفتیم امام علیه السلام با یک نگاه کلان برای راه انداختن کار شیعیان برخی از شیعیان خاص را در دستگاه ظالم عباسی نفوذ میدادند مثل علی بن یقطین ( کافی ، ج 5 ص 110 ح 3. )
اما نگفتیم امام علیه السلام در زمانی که سادات حسنی و برخی دیگر از شیعیان علیه حکومت عباسی قیام میکردند که نه تنها کار را آسان نمیکردند بلکه کار را سخت تر میکردند ، چگونه توانستند جامعه شیعی را هدایت نمایند!
اما نگفتیم امام علیه السلام چگونه سازمان وکالت را تقویت و گسترش دادند تا شیعیان را از گردنه های مختلف حوادث نجات بدهند.
#استاد_جعفری
@bahanealiahmadimehr
وَلَنَبْلُوَنَّكُم بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ (155)
بیماری بینالمللی کرونا همه این موارد توش هست
خوف
مشکلات اقتصادی
همه ش
ولی آخرش میفرماد:
و بشّر الصّابرین
@bahanealiahmadimehr
May 11
مناجات با امام زمان عج (1).mp3
2.64M
برای بیتفاوت نبودن نسبت به تمام شدن رجب.
دقیقهای مناجات...
@bahanealiahmadimehr
🔴 من و خدا و بیمار کرونایی
با عجله صدا میکرد...داد میزد. پررررستار... پررررستار
دویدم سمت تختش...
گفتم جااانم چی شده آقا؟ حالت خوبه؟... کاری داری؟؟
گفت: ساعت چنده؟
گفتم: حدودا یازده شب
گفت: منو میبری سرویس بهداشتی...
کمکش کردم. اومد بیرون. موهاش خیس بود.
گفتم: چیکار کردی؟ چرا سرت خیسه.
گفت: کمک کن دیر شده
وضو گرفتم داره نمازم قضا میشه!
داروهام خواب آور بود..
براش سجاده پهن کردم اون نماز می خوند منم نگاهش می کردم.
دیدم عینک رو چشمام خیس شده. کرونا یادمون رفت
خدا داشت جفتمون رو نگاه می کرد. چه لذتی! من و خدا و بیمار #کرونا
پنجشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۸ ، بیمارستان شهید بهشتی. اتاق۴۱۰.
طلبه جهادی «علی کاظمی»
@bahanealiahmadimehr
شلخته تر از این پاسدار ها تو زندگیم ادم ندیدم، لباساشون یا خاکیه یا خونیه وقتی هم که برمیگردن یا دست و پاشونو جا گذاشتن یا سرشونو یا هم که اصلا برنمیگردن تازگیا هم که لباساشون فقط بوی مواد ضدعفونی کننده میده
جارچی
روزشون مبارک
@bahanealiahmadimehr
این کوتاهنوشت چهار سال پیش نوشته شده
اما هنوز هم برام تازگی داره...
روزشون مبارک🌷
@bahanealiahmadimehr
خشنود میشوم که برای مرحومه تازهمان (خالهام) فاتحهای قرائت کنید.
طبیعیست که نگران حال دل مادرم هستم، برای ایشان هم دعائی زِ عنایت...
حیف این دل که فاصلهها نمیگذارند پیششان باشم.
@bahanealiahmadimehr