eitaa logo
کانال شعر وسبک ابوذر رییس میرزایی (بهار)
514 دنبال‌کننده
72 عکس
48 ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شهادت حضرت رقیه (س) زمزمه رویم شده نیلی پدر جان از ضربه ی سیلی پدر جان باباعدو.با ناسزا.با پامرا زد هرمرتبه.سیلی به من.او بی هوا زد من دیگه اون سه ساله.که دیده بودی نیستم ببخش اگه نمیشه.بازم روپام بایستم                بابا حسین مظلوم سفید شده تمومه موهام ببین چقد شبیه زهرام بابا ببین.تمومه این.تنم کبوده این دختر.سه ساله ات.جرمش چه بوده بال وپر منو سوخت.آن دختره یهودی به دختر تو زد سنگ.بابا چرا نبودی               بابا حسین مظلوم بگو سرت رو کی بریده بگم کی موهامو کشیده یه بغضیه.که این روزا.توی گلومه خیلی دلم.خیلی دلم.تنگه عمومه باباچرا لب تو.به رنگه ارغوونه گمون کنم که جای.یه چوبه خیزرونه              بابا حسین مظلوم ابوذر رییس میرزایی (بهار)
زمینه حضرت رقیه (س) گوشه ی ویران.باسرخونین.آمدی بابا یک نظرگشته.صورتم همچون.مادرت زهرا آمدی بابازسفر.دخترخودرا بنگر قدم کمان شده ازغمها بمیرم آخراز ماتم ها                  من الذی ایتمنی کودک شامی.گوشواره بر.من نشان میداد آن زن شامی.بریتیمانت.قرص نان میداد هردوگوشم پاره شده.دخترت آواره شده غذای هرشب ما سیلی چولاله صورتم شد نیلی             من الذی ایتمنی یک شب ازناقه.برزمین خوردم.دردل صحرا آمدآن زجرو.بالگدمحکم.زد مرا بابا می کشیداو موی مرا.تازیانه زد زجفا پرآبله شده پای من لبت کبوده بابای من             من الذی ایتمنی ابوذررییس میرزایی (بهار)
زبان حال حضرت رقیه (س) سخت ترازکربلامصیبت شام بود زینب تو ای پدر درملاعام بود راس توازنیزه هاخورد به روی زمین علت افتادنت سنگ لب بام بود ابوذر رییس میرزایی (بهار)
حضرت رقیه (س) وقتی که می بوسید باباصورتم را می گفت باخنده تو هستی مثل زهرا حالا نمانده صورت وچشمی برایم ازبسکه سیلی خورده ام از زجربابا ابوذر رییس میرزایی
یارقیه (س) وقتی تورفتی دخترت شدقد خمیده توآمدی با پا نه بلکه سربریده باباعدو دندان شیری ام شکسته درخردسالی دخترت مویش سفیده شیب الخضیبی ای پدر خدالتریبی چون حنجرت ازگوشهایم خون چکیده سیلی جواب گریه هایم بود بابا ازترس زجرو حرمله رنگم پریده آن شب که ازناقه فتادم دربیابان آمدبه پیشم مادرت اما خمیده پاهایم ازخارمغیلان زخم گشته ازبس رقیه دردل صحرا دویده آن کودک شامی به طعنه گفت بامن بابا برای من لباس نو خریده این دخترت ازکربلا تا کوفه وشام چیزی به جزکعب نی وسیلی ندیده دیدم که می زد برلبت اوخیزران را ازاین مصیبت برلب من جان رسیده ابوذررییس میرزایی
7.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با نفس:کربلایی مهدی علامه روشن شاعر:ابوذر رییس میرزایی یا رقیه بنت الحسین (ع)
پیرغلام و مداح دل‌سوختهٔ اهل بیت، حاج سیداحمد شمس پس از عمری مجاهدت در دفاع مقدس و سنگرهای انقلاب، ساعتی پیش به ملکوت اعلی پیوست.
یا امام حسن(ع) زبانحال حضرت زینب(س) آنچه آمد به سرت را دیدم اشک های پسرت را دیدم ای حسن جان مگراین زهر چه بود پاره های جگرت را دیدم ابوذر رییس میرزایی
یا امام حسن مجتبی(ع) با آن جگر پاره کشید از دل آه باحسرت و غم به خواهرش کرد نگاه فرمود برادرم دگر گریه مکن لایوم کیومک اباعبدالله ابوذر رییس میرزایی
غزل مرثیه امام حسن(ع) دلم ز روز ازل گشته مبتلای حسن خداروشکر غلامم درِ سرای حسن کریم اهل کرم می رود سراغ گدا چه افتخار بزرگی منم گدای حسن تمام عمر اگر نوکرش شدم عشق است خوش است زندگی ما شود فدای حسن زیادی است سر بی هوای او بر تن خوش آن سری که درونش بود هوای حسن کسی که بود خود همسفره  باجزامی ها نمی شود که نشد عاشق صفای حسن به روز حشر نگردد سیاه و نابینا دودیده ای که کند گریه در عزای حسن همیشه قاتل مادر به پیش رویش بود ((که بود خون جگر سال ها غذای حسن))* نه زائری نه چراغی نه گنبدی نه حریمی چه سرزمین غریبی است کربلای حسن حسن حسین و حسین وحسن چه شیرین است نوا نوای حسین و نوا نوای حسن هنوز مانده دراین سینه ها دوغم جانکاه کفن برای حسین و حرم برای حسن ابوذر رییس میرزایی(بهار) *استاد حاج غلامرضا سازگار