eitaa logo
العبد آیت الله بهجت (ره)
77.6هزار دنبال‌کننده
15هزار عکس
4.3هزار ویدیو
59 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
13.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
راهکار دفع خطورات قلبی شیطانی توجه توجه توجه توجه به حضور امام زمان حضرت علامه یزدی رحمت الله علیه ✳️ @bahjat_alabd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺صلوات برای تعجیل درفرج امام زمان‌ فراموش نشه🌺 🍀پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله: ☘️ثَلاثٌ مَن كُنَّ فيهِ فَهِىَ راجِعَةٌ عَلى صاحِبِها: اَلبَغْىُ وَ الْمَكْـرُ وَ النَّـكْثُ 🌱سه خصلت است كه در هر كس باشد آثارش به خود او باز مى گردد: 🌱ظلم كردن، 🌱فريب دادن 🌱و تخلّف از وعده. 📚نهج الفصاحه ص 422 ✳️ @bahjat_alabd
. آیت‌الله حاج‌آقا مرتضی تهرانی: ♻️مرحوم پدرم، به من گفت: من به امام‌زاده ابوالحسن می‌رفتم و از شب تا به صبح ذکر می‌گفتم و مناجات می‌کردم و گریه می‌کردم. مادرم هم خبر نداشت. من چهل روز ترک حیوانی کردم. نان و سیب‌زمینی می‌خوردم. نان و سرکه‌شیره می‌خوردم. نگذاشتم مادرم متوجه شود. ما در منزل خدمتکاری که به ما کمک کند نداشتیم و من خودم از مادرم پذیرایی می‌کردم. ♻️در آن چهل روز، شب‌ها هم تا به صبح ریاضت و دعا و تضرع و التماس و مناجات داشتم و از خدا فهم می‌خواستم. ➰چهل روز من تمام شد. متوجه شدم که رنگ مادرم پریده است. به بازار رفتم و یک مقداری گوشت خریدم. گوشت را شُستم و سیخ کردم و روی ذغال، کباب کردم و آن کباب چنجه را جلوی مادرم گذاشتم. به مادر گفتم که من متوجه ضعف شما شدم. این کباب را بخورید تا ضعف شما برطرف شود. ♻️مادر نگاه کرد و گفت خودت هم بخور. حالا روز چهلم است و من تا غروب باید صبر کنم تا از ترک حیوانی، با آن همه کارهایی که در طی چهل شب تا صبح کرده‌ام نتیجه بگیرم. ♻️باطنم یک تکانی خورد که خدایا چه کنم؟ تمام زحماتم از بین می‌رود. ابتدا سعی کردم مادر را قانع کنم که من بعداً می‌خورم. پیش خودم گفتم که مثلاً من هم شب کباب درست می‌کنم و برای شام یا افطار می‌خورم. ماه رمضان هم نبود که روزهٔ واجب باشد. ♻️مادر قبول نکرد و لقمه‌ای از گوشت برداشت و گفت: تا تو این را نخوری من هم نمی‌خورم. ♻️یک لحظه خدا نهیبی به دل من زد که عبدالعلی، تو نورانیت و عبودیت و سعادت را از غیر‌خدا می‌خواهی یا از خدا؟ از اربعینیات می‌خواهی یا از خدای اربعینیات؟ اگر خدا نخواهد، صدتا اربعین هم که بگیری به تو نورانیت نمی‌دهند. اگر از خدا اطاعت کنی، او بدون اربعینیات به تو نورانیت می‌دهد.. ♻️ایشان گفت: همین که گوشت را در دهان گذاشتم، چشم دلم باز شد. همه چیز را می‌بینم؛ همه چیز را می‌گویم؛ نه فقط حرف‌های مردم را، بلکه روایات و آیات و فرمایشات معصومین صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین را بیان می‌کنم. ♻️این قدرت، نتیجه همان است که خدا با شکستن اربعین و خوردن گوشت در روز آخر به او داده است. چرا؟ چون اطاعت از مادر کرده است. «اَلْجَنَّهُ تَحْتَ اَقْدامِ الْاُمَّهات». . 📚 برگرفته از کتاب سفر چهارم، صفحات ۱۹۹ تا ۲۰۳. ✳️ @bahjat_alabd
7.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خودتان را برای ابد درست بسازید 🎙 علامه حسن زاده آملی ✳️ @bahjat_alabd
🔹️ میرزا مرد خیلی باهوش و چیز فهم عجیب و غریبی بود. حاج آقا رضا صدر از حاج انصاری مرحوم، واعظ معروف و ایشان از آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری نقل می‌کرد که در اواخر که ریاست میرزا خیلی بالا گرفته بود، دسترسی به ایشان مشکل بود؛ چون مراجعه زیاد بود. خوب سنشان هم بالا بود؛ گرفتاری هم زیاد؛ لذا برای اینکه خیلی‌ها علاقه داشتند میرزا را ملاقات کنند، هر چند روزی یک مرتبه، اجازه عام می‌داد که اشخاص بتوانند بیایند و میرزا را زیارت کنند. 🔹️ در یکی از این دیدارها که اشخاص می‌آمدند برای زیارت، می‌بینند که نظر میرزا به شخص معینی معطوف است. هر چند اشخاص جلو می‌آیند و بعد از دست‌بوسی میرزا می‌روند، باز هم توجه میرزا به همین شخص و همان نقطه است؛ تا اینکه بالأخره نوبت به آن شخص مورد نظر می‌رسد. او می‌آید دست میرزا را می‌بوسد. میرزا از او سؤال می‌کند که مثلاً اهل کجایی؟ می‌گوید: اهل کربلا. می‌پرسد: برای چه اینجا آمده‌ای؟ من به شما حکم می‌کنم که همین حالا مراجعت کنید به کربلا، و شهریه و حقوقی هم که در اینجا به طلبه‌ها داده می‌شود، در کربلا به شما داده می‌شود، و همین حالا برگردید. 🤔 میرزا خدمتکارش را صدا می زند و به او می گوید: قطار کی حرکت می‌کند؟ می‌گوید: مثلاً نیم ساعت دیگر. می‌فرماید: این اقا را الآن ببرید پای قطار و آنجا باشید تا ایشان مشرف بشوند کربلا، و بعد مراجعه کنید. نیم ساعت بعد، یک ساعت بعد میرزا مرتب می پرسد: خادم نیامد؟ و همین طور منتظر بوده و دقیقه شماری می‌کرده که خادم برگردد. بالأخره خادم برمی‌گردد. میرزا می‌گوید: « او را راه انداختی؟» می‌گوید: بله. می‌گوید:« خودت آنجا بودی موقع حرکت قطار» می‌گوید: بله. می‌گوید:«قطعی شد حرکتش؟»می‌گوید: بله. میرزا خیلی استنطاق می‌کند تا قطعی شود که آن شخص به کربلا برگشته است. 🔹️ بعداً بعضی از اصحاب ایشان می پرسند: چرا این شخص را با این اهتمام به کربلا برگرداندید؟ 🔹️ میرزا می‌فرماید: از خصوصیات قیافه این شخص فهمیدم که اگر او در اینجا بماند، کار دست ما می‌دهد و از آن لعن‌های کذایی می‌خواند، و ما که زحمت کشیدیم و مشکله اختلاف بین شیعه و سنی را به زحمت حل کردیم، او با یک عملش ممکن است این زحمات را از بین ببرد، یک لعن در حرم بخواند و تمام این زحمات به هدر برود. ↩️ بعد که خود آن شخص را دیده بودند، گفته بود: خوش انصاف میرزا، نگذاشت اقلاً یک صنمی قریشی بخوانیم. 📘 جرعه ای از دریا، ج1، ص119 ✳️ @bahjat_alabd
بـرای اهـل بـیـت(علیه السلام) چـه مـی‌کـنـیـد؟ کریم فیضی: وقتی می‌رفتم خدمت استاد محمدرضا حکیمی می‌‎گفتند: چه می‌کنید؟ می‌گفتم:مثلاِ درس منطق و فلسفه می‌دهم. می‌گفتند: این‌ها که هیچ، برای اهل بیت(علیهم السلام) چه می‌کنید؟ یعنی انتظار داشتند آن افرادی که به نظرشان اهل قلم و فضل هستند غیر از کار، معیشت و شغل‌شان، برای اهل بیت(علیهم السلام) هم کاری انجام دهند آخرین بار از من پرسیدند: چه می‌نویسی؟ گفتم: یک کاری در باب امام حسین(علیه السلام) ان شالله! گفتند: از چه جنبه‌ای؟ یعنی می‌خواستند بدانند کار، تکراری نباشد گفتم: علامه جعفری از جوانی آرزویی داشتند و می‌گفتند: حاضرم تمام سرمایه زندگی‌ام را بدهم، تا کسی مثل ویکتور هوگو برای حسین بن علی(علیه السلام) کتابی بنویسد! گفتم:آقا به سرم زده است چنین کاری کنم. گفتند:فکر خوبی است، دنبال کن! ✳️ @bahjat_alabd
🏞 زُهـــــــد، نخواستن نـــــیست! زهد به معنى نخواستن نيست، زهد فراغت قلبى ماست، نه از دست کشیدنمان! دنيا گاهى از دست ما بيرون مى‌رود، ولى در دلمان ريشه دارد؛ و گاهى از دل ما بيرون رفته و هنوز در دستمان مانده تا به مصرفش برسانیم. ❛❛ عین‌صاد 📚 | ص ۴۹ ✳️ @bahjat_alabd
☫﷽☫ صعود مؤمن در خواب نوفلى گفت : به امام صادق عليه السلام عرض كردم : مؤمن خوابى مى بيند و همان گونه خواهد بود كه ديده است و چه بسا كه خواب مى بيند و واقعيتى ندارد. امام عليه السلام در جواب فرمود: مؤمن كه خوابيده است روح او حركتى مى كند كه تا به آسمان كشيده مى شود، پس آن چه را كه در ملكوت آسمان در موضع تقدير و تدبير ديده است آن حق است ، و آنچه را كه در زمين ديده است آن اضغاث احلام است . نوفلى گويد: به امام گفتم : آيا روح مؤمن به آسمان صعود مى كند؟ گفت : آرى . گفتم : آن چنان كه چيزى از روح در بدنش باقى نمى ماند؟ فرمود: نه ، آن گونه نيست ، اگر روح به كلى از بدن خارج شود كه چيزى از آن در بدن نماند، هر آينه كه بدن مرده است . گفتم : پس چگونه خارج مى شود؟ فرمود: آيا آفتاب را نمى بينى كه در جاى خود است و شعاع آن در زمين است ؟ همچنين است روح كه اصل آن در بدن است و حركت آن ممدود است . 📚:فضایل و سیره چهارده معصوم در اثار علامه ✳️ @bahjat_alabd
💠 سید مهدی قوام در منبر می‌گفت: ابوذر در بیابان برهوت تبعید شده بود. آن لحظات آخر عمرش که درد و بیماری با گرسنگی آمیخته بود رو به دخترش کرد و گفت: «ناراحت نباش؛ حبیبم رسول خدا این ساعت را به من خبر داده است‌؛ عده‌ای می‌آیند و مرا غسل می‌دهند.» سید مهدی قوام چند لحظه‌ای مکث کرد، بعد ادامه داد: بهشت را با این «حبیبم» عوض نمی‌کنم؛ چقدر محبت و عاطفه در این کلام نهفته است و آن را در چه حالی می‌گوید. 📚مسیحای شهر ص۹۳ ✳️ @bahjat_alabd
توصیه می کنم به شما آن دعایی که گفتم بعد از نمازها بخوانید، آن را ترک نکنید،کرده اید، بعد از این ترک نکنید.... ✳️ @bahjat_alabd