eitaa logo
سرداران شهید باکری
508 دنبال‌کننده
5هزار عکس
590 ویدیو
13 فایل
کلامی گهربار از آقا مهدی باکری: خدایا مرا پاکیزه بپذیر
مشاهده در ایتا
دانلود
زمانی معنای "اربا اربا" را دانستم که مادرت، تکه استخوانهایت را کنار هم میگذاشت تا تو را درست کند ... 🍃🌸 💚❤️ @bakeri_channel ❤️💚 به ما بپیوندید⏫⏫⏫
روضه های استکبار ستیزی-سید رضا نریمانی|هیئت صاحب العصر اراکzamine-950217.mp3
زمان: حجم: 5.51M
دوباره خبر رسید که یه لاله پر کشید...🕊 🔸با نوای 👌 بسیار زیبا🌷 💚❤️ @bakeri_channel ❤️💚 به ما بپیوندید⏫⏫⏫
سرداران شهید باکری
#سلام_آقا_مهدی😊🌹 #خاطرات #قسمت_هفتم #از_ازدواج_تا_شهادت 💚❤️ @bakeri_channel ❤️💚 به ما بپیوندید⏫
. 🍀به یکی از دوستانم گفتم از من خواستگاری کرده. ذوق زده شده بود🙃 :"صفیه اشتباه نکنی نه بگویی. از بهترین بچه های ارومیه ست"😊 بعد حمیده آمد دنبالم و گفت"آقا مهدی خونه ی ماست،میخواد با شما صحبت کنه" شدم و به بهانه ی مسجد،رفتم پشت به پنجره ی اتاق منتظر نشسته بود،وارد اتاق که شدم،جلوی پایم بلند شد و بدون اینکه نگاهم کند،سلام کرد و نشست.🌹 هم نگاهش نکردم،کنار پنجره نشستم رو به دیوار؛مهدی شروع کرد به حرف زدن. عقیده اش گفت و اینکه دوست دارد چطور کند،یادم نیست آنروز چه حرف هایی زد،اما در ان لحظه که میگفت،توی ذهنم به رویاهایی که میخواستم در همسفر و هم راهم باشد،فکر میکردم. داشتند واقعی میشدند.همیشه دلم میخواست یک زندگی پرجنب و جوش داشته باشیم؛ یک قبل از انقلاب،دوست داشتم دانشجو باشد و با هم با رژیم بجنگیم،اما بعد فکر میکردم همین که خداشناس باشد کافیست😊 مهدی حرف میزد،فکر میکردم همان مرد خدایی است که زندگی پُر جنب و جوشی دارد👌👌 🌺حرف هایمان که تمام شد و از اتاق رفت بیرون،از پشت پنجره نگاه کردم،پایش را گذاشته بود روی پله و خم شده بود بند پوتینش را میبست🌿🌿 خانه،منتظر بودم برادرم بیاید و به او بگویم که به مادر و آقا جون قضیه ی مهدی را بگوید،خودم خجالت میکشیدم🙈 ،سلام کرد و با خنده پرسید☺️:"چه خبر؟" "سلامتی" گفت:"آقای نادری رو دیدم،یی چیزایی میگفت" چیز را برایش تعریف کردم. و مهدی دوست بودند. 🌹همان شب برادرم به مادر و آقاجون همه چیز را گفت و گفت:"مهدی پسر خوبیه،من نمیتونم روش ایرادی بذارم؛حالا خودتون میدونید" 🌸پدرم مهدی را کمی میشناخت.شب فوت آقای طالقانی با چند تا دیگر از دوستانش آمده بودند باغ. سکوت کرد.من توی اتاق دیگر منتظر بودم ببینم چه میگویند،مادر آمد پیشم. خندید و گفت:"من میدیدم این یه هفته کم اشتها شده ای و مدام فکر میکنی؛نگو خبری بوده."😃 بود با خانواده ام صحبت کنم و جواب آخر را بدهم که آقای نادری از طرف مهدی برای گرفتن جواب آمد،خانه ی خواهرم بودیم با یوسف آمد انجا،جوابم بله بود😉 به چهارچوب در تکیه زد و با تردید نگاهم کرد آخر طاقت نیاورد.گفت:"صفیه تو مگه مهدی رو چقدر میشناسی؟"گفتم:"به همون اندازه که همون روز حرف زدیم" :"میدونی زندگی کردن بامهدی خیلی سخته؟او با آدم های دیگه که تو ذهنت هست،فرق داره همه ی این مدت که من و مهدی با هم بودیم،ندیدم یه غذای سیر از گلوی این آدم پایین بره"😞 من هم آدم متفاوت میخواستم گفتم:"من فکرهام رو کردم" 🍃🌹🍃🕊🍃🌹🍃 💚❤️ @bakeri_channel ❤️💚 به ما بپیوندید⏫⏫⏫
3.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لحظه ای که حاج قاسم سلیمانی شهید آقا مهدی باکری را توصیف می کند
🍃🌹🍃🕊🍃🌹🍃 💚❤️ @bakeri_channel ❤️💚 به ما بپیوندید⏫⏫⏫
🌹روبه شش گوشه ترین قبله ی عالم هر صبح 🌹بردن نام حسین بن علی میچسبد 🌹اَلسلام علَی الْحسَیْن 🌹وعلی علی بْن الْحسین 🌹وعلی اولادالحسین 🌹وعلی اصحاب الحسین 💚❤️ @bakeri_channel ❤️💚
🍃🌹🍃🕊🍃🌹🍃 💚❤️ @bakeri_channel ❤️💚 به ما بپیوندید⏫⏫⏫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام بر تو ای شهید راه حق .. سلام به لبخند های زیبای شهادتت..  صبحتون زیبا به زیبایی لبخند شهدا😊 صبحتون منور به نور شهدا ۳۱_عاشورا @bakeri_channel
یاد کسے ڪہ سوے حرم ڪشید و رفت... از قید و بند عشق زمینے رهید و رفت... ققنوس هم به اوج پرش مے خورد.. با بالهاے عرشے عشقش پرید و رفت..✨ @bakeri_channel
یخ در بهشت که میگن یعنی این... منطقه عملیاتی والفجر هشت اردیبهشت ۱۳۶۵ 💚❤️ @bakeri_channel ❤️💚 به ما بپیوندید⏫⏫⏫