eitaa logo
سرداران شهید باکری
478 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
445 ویدیو
12 فایل
کلامی گهربار از آقا مهدی باکری: خدایا مرا پاکیزه بپذیر
مشاهده در ایتا
دانلود
سالــروز آغــاز رهبــری و زعامت علمدار عصر ظهــور حضرتـــ آیتـــ الله امام خامنــه ای بر امامـــ زمانـــ(عج) و منتظـرانــــ ظهورشـــ مبارکبــاد 🌺 @bakeri_channel 🌺
! بـی هیچ بہانہ‌ای دلـم گفتــ : روزم با ســلام بر بہـشـتیان آغاز شود بہ امیـد برگرفتن جـرعــہ‌ای از زلال یادت باشد که بہ فــلاح برسم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 🕯در عزایش می رویم امشب به دشتِ کربلا ▪️بهرِ عرض تسلیت در محضرِ شاهِ ولا 🕯این بساطِ روضه از اول به شوقِ نام اوست ▪️پرچم سرخِ شهادت بر فرازِ بامِ اوست (ع)🖤 .🏴
گفت : دلم می خواهد غروب شلمچه را ببینم . گفتم :چون غروب اروند را ندیده ای . گفت :یعنی از غروب شلمچه قشنگ تر است . گفتم :غروب های جبهه همه جایش قشنگ است.
قسـٰم‌بہ‌عشـٖق‌کہ‌نامش‌همیشہ‌پابرجاست نرفتہ‌ مهدی مـا،اۅهنوزهم‌اینجاست!♥️ 🖤 @bakeri_channel 🖤
        🌹شهیدان روز عرفه🌹 🌷در ۱۹ دی ماه  ۱۳۸۴ مصادف با   روزعرفه و شب عید قربان حوالی  ارومیه، در سانحه‌ی سقوط  هواپیمای حامل فرماندهان نیروی  زمینی سپاه، تعدادی از بهترین فرزندان  این ملک، شربت شهادت  نوشیدند و... چه نیک گفته‌اند که:  «ماجرای من و معشوق مرا پایان  نیست... »  🕊و این بار حاج احمد کاظمی و  یارانش، درست در روزی به دیدار  معبود شتافتند که شب عید سعید  قربان و یادآور جهاد اکبر ابراهیم(ع)  با نفس درون خویش...و فرزندان خمینی (ره) و خامنه‌ای عزیز، نیز جملگی ابراهیمی بوده و هستند و  این چنین اسماعیل‌وار،به قربان‌گاه  می روند...
🕋عید سعید قربان🕋 ☘بر همگی شما عزیزان مومن وخانواده محترمتان  تبریک و تهنیت باد🌷🌹
هوایت می زند بر سر، دلم دیوانه می گردد! چه عطری در هوایت هست؟! نمیدانم...نمیدانم... ❤️ join 👇 🌷 @bakeri_channèl 🌷
هدایت شده از Gh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕ سنگ تمام تبریز برای دکتر سعید جلیلی 🔹هم اکنون سالن شهید پورشریفی تبریز قبل از شروع مراسم 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
سرداران شهید باکری
*واکنش زینب سلیمانی به صوت جنجالی ظریف* *ظریف بخوانید اما درشت تکرار کنید* ... راست میگوید که میدان با میز فرق دارد، او اساساً حاصل یک تَکرار بی جاست، نه یک‌اقدام بجا آقای دیپلمات شما یادتان نمی آید، *مرد میدان ما* آن روز که در زیر آفتاب سوزان جنوب پوست می انداخت تو در حال درست کردن اتوی کت و شلوارت در نیویورک بودی و در حال نوشتن پیش نویس ۵۹۸ و جام زهر تو سنگین تر از خودکار را بلند نکرده ای تا داغی قنداقه آفتاب خورده کلاش را زیر آفتاب داغ خوزستان در دستت حس کنی و مجبور نبوده ای آب آفتاب خورده بخوری و روی خاک دراز بکشی و خون رفقایت را که روی صورتت پاشیده پاک کنی و تکه های بدنشان را درون گونی جمع کنی و برای والدینشان ببری.۷ آن روز که مرد میدان ما اشرار تنیده در کالبد خسته سیستان را ازاله میکرد هم تو در سعد آباد با همین مستر ریش قشنگ در حال مالیدن پاچه اروپایی ها برای امضای ننگین سعد آباد بودید *شما قفل های زیادی زده اید* از تاسیسات هسته ای تا دهان منتقدان... حق داری *قتیل نیمه شب جمعه دی ماه بغداد* را مقصر ناکامی هایت بدانی. او مرد میدان بود و امنیت مذاکرات شما را هم تامین میکرد. *تو با کَری ور میرفتی و قدم میزدی، که او در ادلب، حلب، نبل و الزهرا و موصل خاکریز به خاکریز دنبال شهادت و فتوحات شیربچه های انقلاب خمینی بود.* مکتب ولنجک نمیفهمد عمق استراتژیک اندیشه روستای قنات ملک رابُر کرمان را. آقای دیپلمات این حنایی که امروز بر کاکل ملت میبندید *دیگر رنگی ندارد* کار اندیشه غرب لیس شما تمام است *مذاکرات و ورق پاره برجام شما به جهنم خواهد رفت* و خودتان به جایی آنطرف تر از برجام اما راکت های غزه به تلاویو رسیده است موشکهای انصار الله به ریاض صاروخ های حزب الله به دیمونا صدای پوتین ما را پشت دیوارهای حیفا بشنوند. آقای دیپلمات دوست دارید نقش شمارا در " *گاندو۳* " چه کسی بازی کند؟ یادت هست کدخدای شمارا خدای ما با شنهای طبس خار کرد؟ *یادت باشد خون فرمانده دامن گیر است جناب!* سرخاب و سفیدآب دیپلو_ماتیک سازشگرانه را با کدام آب و صابون میشود پاک کرد. گرد خاک شلوارتان را بعد از زانو زدن در مقابل امیر کویت چه کسی پاک کند؟ اینجا محاسن مردان خدا با خون خضاب میشود و لباسشان در آتش اشتیاق وصل خاکستری میشود سهم شما از سازش ۱۰۰ سکه بود و یک مدال حلبی از دست پرزیدنت، سهم او یک موشک بود و یک نشان ذوالفقار از نائب امام عصرش.
یک ملت بود برای ملت ما سالروز شهادت مظلومانه دكتر بهشتي و 72 تن از ياران باوفايش تسليت باد 💕 💕 @bakeri_channel 💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
: کسی که تمام مسائل را با معیار خودش می سنجد، خدا کمکش نمیکنه! کسی که در هر کاری خدا را می‌بیند خدا کمکش می‌کند.... 💕 💕 @bakeri_channel 💕
هدایت شده از صادق صادقی
پیام برای دور دوم انتخابات سلام علیکم و رحمة الله انتخابات به دور دوم کشیده شد. تا اینجا برای همه ما پیش‌بینی شده بود. همه می دانستیم چنین می شود. اگر برادرمان، جناب آقای قالیباف به دور دوم کشیده می شد، با تمام توان به یاری ایشان میشتافتیم. ما بارها گفته ایم، این میدان، میدان جنگ ارزش های انقلاب اسلامی با غربگرایان است. ما برای احیای ارزش ها تلاش می کنیم. در قاموسمان جنگیدن برای شخص معنا ندارد. چه در جنگ هشت ساله دفاع مقدس، چه جنگ سوریه و چه اکنون در میدان سیاست. عزیزان وقت همراهی و همدلی می باشد. بیایید دست در دست هم، همه تلاشمان را بکنیم تا ادامه راه دولت عزیزمان ابتر نماند. باید سریعا قرارگاه های شهیدان باکری ها، سلیمانی، همت و رجایی را شکل بدهیم و از نخستین ثانیه ها طرح ریزی عملیات برای روز بزرگ را آغاز کنیم. انشاالله. اکنون که سرنوشت، دکتر جلیلی را به دور دوم کشانده است، دست مان را برای پیروزی نهایی، به سمت هرکس که اهل جهاد در راه حق باشد دراز می کنیم. چه آنها که در این هفته ها به ستاد دکتر سعید جلیلی کمک کردند و چه آن ها که در خدمت دکتر قالیباف، زاکانی و قاضی زاده هاشمی، بودند. همه باید برای احیای حق، زیر یک پرچم جمع شویم. رجا واثق دارم اگر به خدا توکل کنیم ومتوسل اهل بیت (ع) بشویم، بشرط اخلاص، بزنیم بخط، خدای متعال مثل ۸سال دفاع مقدس و۶سال مقاومت، غیر ممکن هارا ممکن و دل تمامی انسانهای آزاده وخدا جوی و حافظان ارزش‌ها وپیروان ولایت را از آن ما خواهد کرد. الحق در چند قدمی قله هستیم خسته نباشید وبا روحیه ای وصف ناپذیر برای رسیدن به نوک قله در صف های مستحکم با رمز یا فاطمه زهرا (س) حرکت را آغاز کنید به پیش بچه ها، خدا اخلاص را پیروز خواهد کرد الا فان حزب الله، هم الغالبون ارادتمند شما مسول ستاد مردمی دکتر جلیلی @abuhossein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دو دقیقه با کلام شیرزن آذربایجان همسر مکرّمهٔ شهید مهدی باکری: 💫 اگر آقامهدی امروز زنده بود، امکان نداشت به امثال پزشکیان رأی دهد.
پدر جان چهل غروب غم انگیز گذشت روحت شاد
شهید جهان آرا: بچه ها اگر شهر سقوط کرد ایرادی ندارد دوباره پس میگیریم مراقب باشید ایمانتان سقوط نکند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹بسم رب الشهدا والصالحین🌹 «اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ» عاشقانت ميفروشند عيش را,غم ميخرند دل به پاى روضه ميريزند ماتم ميخرند باز هم شير حلال مادران تاثير کرد بچه ها دارند از بازار پرچم ميخرند محرم اوج عشق‌بازی رزمندگان بود. آن‌ها به صحنه‌ای آمده بودند تا از اسلامی دفاع کنند که ۱۴ قرن پیش امام‌ حسین(ع) و یارانش در کربلا جان خود را برای آن فدا کردند. سال‌های جنگ، روز عاشورا و مناطق عملیاتی جنوب، غرب و شمالغرب کربلا بود. محرم جبهه‌ها حال و هوای دیگری داشت. روزها قبل از آغاز ماه محرم رزمندگان آماده‌ی عزا می‌شدند. حسینیه‌های گردان را سیاه پوش می‌کردند. علم و پرچم‌ها را در محوطه‌ی پادگان نصب می‌کردند آن روزها راه کربلای حسینی(صلوات الله علیه) بسته بود و بسیاری از این رزمندگان، با آرزوی زیارت تربت «سالارِ شهیدان» در خون خویش خفتند. رزمندگان هشت سال دفاع مقدس با اقتدا به سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین، همواره خود کربلایی دیگر را آفریدند و سید شهیدان اهل قلم به درستی می فرمود که " هر شهیدی کربلایی دارد "
مداحی_آنلاین_غربت_نشینم_و_هوای_آشنا_داریم_حاج_منصور_ارضی.mp3
14.95M
احوالات طفلان خانم زینب(س) غربت نشینم و هوای آشنا داریم 🎙 🔊 ♨️ @bakeri_channel👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 گفتن از زینب و عشقش به تو کار زهراست زینبی که همه‌ی دار و ندار زهراست پرورش یافته‌ی باغ و بهار زهراست باعث فخر همه ایل و تبار زهراست 🥀 🥀 ♨️ @bakeri_channel👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رؤیاهای صادقانه شهید امروز ۱۲/۵/۱۳۶۴ حوالی صبح قبل از طلوع آفتاب خواب دیدم که در مغازه پدر نشسته‌ام، ناگهان گلوله‌ای به سجده گاهم اصابت کرد، در آن هنگام شهید بزرگوار برادر «حجت ایزجی» در جلو مغازه ایستاده‌اند و مرا صدا می‌زنند، از مغازه بیرون رفتم. ایشان را زیارت کردم، سه بار رویشان را بوسیدم. عجیب نورانی بودند، لباس روحانی پوشیده بودند و عمامه‌ای سفید و زیبا بر سر گذارده بودند از سیمایشان نور می‌بارید. حالش را پرسیدم، گفتم: «حجت خوب کنار مولا جا خوش کرده‌اید و یادی از ما نمی‌کنید و…» حالم را پرسید، خواست برود، چشمانم پر اشک شد وگفتم : «حجت نمی‌گذارم بروی» دامنش را گرفته بودم، می‌گفتم: «شهید حجت باید مرا هم پیش شهدا ببری، مرا هم پیش برادران شهیدم ببر.» مرا تنها مگذار! گفت: «مهدی، باشد تو هم خواهی آمد پیش شهدا. از دستم جدا شده داشت دور می‌شد و دورتر و دورتر… فریاد زدم: «شهید حجت، سلام مرا به شهیدان برسان و عوض من اقدام مبارکشان را ببوس». از خواب بیدار شدم.🌹