eitaa logo
بختیاری آنلاین
2.4هزار دنبال‌کننده
12.1هزار عکس
15.6هزار ویدیو
104 فایل
بختیاری آنلاین کانالی ممتاز پیگیری حقوق و مطالبات بختیاری ها در مناطق بختیاری نشین همفکری در جهت رشد علمی،آشنایی جوانان و نوجوانان با فرهنگ و آداب رسوم و موسیقی پاک بختیاری آشنایی با اهل قلم اطلاعات عمومی سازنده کانال حمید بهرامی دشتکی @OSB1777 نشر آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🌷🌷 جملاتی زیبا از امام على(ع) 1. مردم را با لقب صدا نکنید. 2. روزانه از خدا معذرت خواهی کنید. 3. خدا را همیشه ناظر خود ببینید. 4. لذت گناه را فانی و رنج آن را طولانی بدانید. 5. بدون تحقیق قضاوت نکنید. 6. اجازه ندهید نزد شما از کسی غیبت شود. 7. صدقه دهید، چشم به جیب مردم ندوزید. 8. شجاع باشید، مرگ یکبار به سراغتان می آید. 9. سعی کنید بعد از خود، نام نیک بجای بگذارید. 10. دین را زیاد سخت نگیرید. 11. با علما و دانشمندان با عمل ارتباط برقرار کنید. 12. انتقاد پذیر باشید. 13. مکار و حیله گر نباشید. 14. حامی مستضعفان باشید. 15. اگر میدانید کسی به شما وام نمیدهد، از او تقاضا نکنید. 16. نیکوکار بمیرید. 17. خود را نماینده خدا در امر دین بدانید. 18. فحّاش نباشید. 19. بیشتر از طاقت خود عبادت نکنید. 20. رحم دل باشید. 21. با قرآن آشنا شوید. 22. تا میتوانید بدنبال حل گره مردم باشید. 23. گریه نکردن از سختی دل است. 24. سختی دل از گناه زیاد است. 25. گناه زیاد از آرزوهای زیاد است. 26. آرزوی زیاد از فراموشی مرگ است. 27. فراموشی مرگ از محبت به مال دنیاست. 28. محبت به مال دنیا سرآغاز همه خطاهاست https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
5.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
🔴المیادین: جنگ رسانه‌ای درمورد حماه بسیار قوی‌تر از درگیری نظامی جاری است 🔹المیادین: «جنگ رسانه‌ای درمورد حماه بسیار قوی‌تر از درگیری نظامی جاری است تا فشار روانی زیادی بر مردم وارد کند». 🔹المیادین با بیان اینکه هیچ فرد مسلحی وارد محله‌های حماه نشده، گفت: «درگیری‌ها بین ارتش سوریه و تروریست‌ها همچنان در شمال غربی شهر ادامه دارد. 🔹کشورهایی که از گروه‌های تروریستی تکفیری در سوریه حمایت می‌کنند، هرچه دارند به میدان آورده‌اند». 🔴 👇 @bidariymelat
قسمت ٣٧ یه لوبیا پلو ساده اماده کردم ... همه چیز داشتن اما کسی نبود اماده کنه ... از تو یخچال کلی میوه و وسایل گـ..ـندیده و خراب بیرون ریختم ... مگه تا این حد میشد ادم عزادار باشه ....عزیز از دست دادن اما ادم زنده زندگی میخواست ... روی وسایل بقدری خا_ک بود که با انگشت پاک میشد ... بوی سالاد شیرازی و لوبیا پلو همه رو گرسنه میکرد ... تو آینه به خودم نگاهی انداختم زیر چشم هام گود شده بود ...برای شوهرم چطور دلبری میکردم وقتی ابروهام هنوز پر پشت بود و دخترونه .... شکر خدا صورتم مو نداشت وگرنه با سیبیل های پر پشت خیلی بد میشدم‌....خودم از کارهای خودم خنده ام میگرفت ... از صبح دهبار به خونه مون به اقام زنگ زده بودم اما جوابمو نمیدادن ... بوق اشنای ماشین محمد بود ... فرح خانم خوابیده بود و سپیده هم که باهام صحبت نمیکرد ... درب پذیرایی رو براش باز کردم ....توقع نداشت کسی به استقبالش بیاد شو_که شد ... دستمو جلو بردم ... _ سلام خسته نباشی ... بجای دست دادن باهام کیسه های خـ....ـر..یده هاشو بهم داد ... همونطور که میومد داخل با چشمش همه جارو نگاه میکرد ... _ ناهار نخوردین ‌؟ _ نه فرح خانم خوابیده منم منتظر تو بودم‌... شیر اب تو اشپزخونه رو باز کرد صورتشو ابی زد ... _ زنگ‌ میز._نم‌ ناهار بیارن چی میخوری ؟ دستپاچه گفتم : من ناهار پختنم ... چشم هاشو ریز کرد ...به قابلمه نگاهی انداخت ...دربشو که برداشت حالش منقلب شد .... نفس عمیقی کشید و گفت : یکسال بیشتره غذای خانگی نخوردم ... میشه برام بکـ.ــشی ... با روی باز ازش پذیرایی کردم ... سر و کله سپیده هم پیدا شد و با هم ناهار خوردیم ... فرح خانم عادت داشت بخوابه و کسی بیدارش نمیکرد ... محمد ازم خواست اماده بشم ... چا_درمو سرم کردم و رفتم حیاط ...جلو نشستم و راه افتادیم ... به سمت همون پاساز میرفت ... اجازه داد خر._ید کنم و خودشم برام میخر._ید ... یه خورده وسایل خر._یدم‌... محمد تمام مسیر اروم بود و ساکت و اون سکوت داشت از._ارم میداد ..‌. هر چی به شب نزدیکتر میشدیم دلشوره میگرفتم ...اکرم لباس های مدرسه امو اورده بود و فردا با_ید میرفتم مدرسه ...امتحان داشتم ...یه زن شوهر دار که امتحان میده ... اون مرد بود و من ز...ن و قرار بود شب با هم یجا بخوابیم ... دوباره برای شام از بیرون غذا گرفتن و خیلی زود شب بخیر گفتن و همه رفتن بخوابن ... فرح خانم رختخواب منم برده بود تو اون اتاق محمد ... ادامه دارد.... https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
تمام لشکرکشی که علیه خانم طالبی دارستانی به راه افتاده، به دو دلیل عمده هست: 1⃣هنوز مدت زمان کوتاهی از خبر اعلام رسمی افتتاح کلینیک ترک بی حجابی توسط ایشان نگذشته. برنامه‌ی نویی که قصد داشت یک گام عملی برای درمان درد بی‌حجابی بردارد، که البته صداهای بسیاری را بلند کرد. آنچه اکنون رخ داده، بدین معناست که احدی نباید برای رفع بی‌حجابی تلاش کند، چرا که مدام بر ضد وی، هجمه و... خواهد شد، تا همین وضعیت خراب و فاسد، رو به فساد و تباهی بیشتر برود. 2⃣با در نظر گرفتن حرکتی که ایشان برای مطالبه‌ی عمومی آغاز کرد، حرکتی که در حال تسری به تمام کشور است، و با توجه به حرف‌های رییس جمهور در مصاحبه‌ی دوشنبه شب گذشته، مبنی بر عدم تمایل وی به انجام این عملیات، می‌توان نتیجه گرفت که هجمه‌ها در حال انجام است، تا دیگر کسی علیه بی‌عملی پرزیدنت و جلوگیری از انجام ‎، اقدامی نکند. https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
🔹عناوین دروس سوابق تحصیلی و ضرایب آن در آزمون سراسری ۱۴۰۴ https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
🔖 آیین نامه تخلفات امتحانی مدارس https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
زاهدی گوید: جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد . 🍃اول مرد فاسدی از کنار من گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد. او گفت ای شیخ خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد بود! 🍃دوم مستی دیدم که افتان و خیزان راه میرفت به او گفتم قدم ثابت بردار تا نیفتی . گفت تو با این همه ادعا قدم ثابت کرده ای؟ 🍃سوم کودکی دیدم که چراغی در دست داشت گفتم این روشنایی را از کجا آورده ای ؟ کودک چراغ را فوت کرد و آن را خاموش ساخت و گفت: تو که شیخ شهری بگو که این روشنایی کجا رفت؟ 🍃چهارم زنی بسیار زیبا که درحال خشم از شوهرش شکایت میکرد . گفتم اول رویت را بپوشان بعد با من حرف بزن. گفت من که غرق خواهش دنیا هستم چنان از خود بیخود شده ام که از خود خبرم نیست تو چگونه غرق محبت خالقی که از نگاهی بیم داری. https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
پدربزرگ من، چیز زیادی ازش یادم نمیاد جز اینکه شطرنج بازی کردن رو بهم یاد داد. هر بار که بازیمون تموم میشد و مهره ها رو توی جعبه اش میذاشتیم، یه چیز بهم میگفت، هنوز صدای آرومش تو گوشمه: " میبینی کرول! زندگی مثل شطرنجه، وقتی بازی تموم میشه همه مهره ها، پیاده ها، شاه ها و وزیرها‌ همه به یک جعبه برمیگردن." 📕 ✍🏻 https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯