eitaa logo
بختیاری آنلاین
2.4هزار دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
15.8هزار ویدیو
104 فایل
بختیاری آنلاین کانالی ممتاز پیگیری حقوق و مطالبات بختیاری ها در مناطق بختیاری نشین همفکری در جهت رشد علمی،آشنایی جوانان و نوجوانان با فرهنگ و آداب رسوم و موسیقی پاک بختیاری آشنایی با اهل قلم اطلاعات عمومی سازنده کانال حمید بهرامی دشتکی @OSB1777 نشر آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 سرلشکر محسن رضایی: مقاومت سوریه در کمتر از یک‌سال آینده احیا می‌شود. https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
چادری قسمت ٩۵ اشک از چشمم پایین غلطید ... یه قدم جلوتر اومد و گفت : گریه میکنی چرا؟‌! دستمو جلو بردم ازش خجالت میکشیدم ولی دستشو بین دست گرفتم از رو مقنعه ام به سیـ.ـ...ـنه ام فشـ...ـردم و گفتم:دلم برات تنگ‌ شده بود ...خیلی وقته صداتم نشنیدم‌...انگار داشتم عادت میکردم به نبودنت ...اما الان که دیدمت فهمیدم چقدر نبودنت تلخ گذشته چقدر نبودنت برام بد بوده ... خنده اش گرفت ... ولی خودشو کنترل کرد ... تو چشم هام زل زد و گفت : چرا با اژانس برنمیگردی خونه ؟ دلیلی نداره استادت برسوندت ... _ اولین بار بود استاد منو رسوند ...خودشم که گفت چرا وگرنه من هر روز زودتر میام خونه ... _ بهش نگفتی شوهر داری ؟‌ جمله اش تلنگری بود برای من ...جلوتر رفتم خودمو بالا کشیدم تا انگار محــ...ـکمتر و قوی تر دیده بشم و گفتم: نه ...چون شوهرم ماه هاست نیست ... چون اسمأ شوهر دارم اما رسمأ نه ... دستشو جلو اورد تو گودی کمـ...ـرم گزاشت و گفت : خسته شدی از شوهر اسمی داشتن ؟‌ با غرور گفتم‌: اره ... اما اون اره من از سر دلخوری بود از سر عصبانیت نه اینکه مفهموش باشه که نمیخوامش ... اون اره فقط برای این بود که یه تلنگری بهش بز...نم‌... یکم بتر._سونمش ...ولی انگار خودمو بیشتر تر._سوندم ... پیشونیشو به سرم تکیه داد ... مراعات نمیکرد تو کوچه هستیم ... به عقب رفتم و گفتم : اینجا کوچه است ... به سمت داخل میرفتم نمیخواستم تو چشم‌ هاش نگاه کنم ...تر._س وجودمو میگرفت ... خونه سوت و کور بود و سپیده رفته بود خونه مادرش ... خیلی از روزها تنها بودم ... صدای بوق پیغام گیر میومد ... حداقل سمیرا بهم‌ اطلاع میداد گه سپیده اونجاست و نمیاد ... دستمو سمت کلید برق بردم اما هنوز دستم به کلید نرسیده بود که ... محـ..ـکم‌ مچ دستمو گرفت ... و پشتم چرخواند ... از د_رد نا_لیدم و گفتم : دستم ... محـ...ـکم بهم چـ...ـسبید صداش میلر._زید و گفت : پس خسته شدی از من ... از د_رد ا_هم بالا رفت و محـ.ـ...ـکمتر دستمو فشـ.ـرد لذ_ت میبرد از اون شرایطم‌... نمیتونستم از خودم دفاع کنم ... ادامه دارد https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
هفده میلیون دانش‌آموز در بلاتکلیفی ▪️نیاز به بازنگری و تغییر در نظام آموزش 🔹هر ساله با شروع فصل زمستان و افزایش آلودگی هوا، تعطیلی ناگهانی مدارس نظام آموزشی کشور را با چالش جدی مواجه می‌کند. این بحران، میلیون‌ها دانش‌آموز و خانواده‌های آنان را در سردرگمی قرار داده و اضطراب و استرس ناشی از عدم قطعیت، تمرکز دانش‌آموزان را کاهش می‌دهد و انگیزه تحصیلی آن‌ها را تضعیف می‌کند. 🔹متاسفانه تصمیم‌گیری دیرهنگام تصمیمات ناپخته و مقطعی نمی‌تواند پاسخی مناسب برای چالش‌های موجود باشد و باعث هدررفت زمان دانش‌آموزان و خانواده‌ها می‌شود و آن‌ها را در بلاتکلیفی قرار می‌دهد و برنامه‌ریزی دانش‌آموزان برای آمادگی در امتحانات با تصمیمات ناگهانی مختل می‌شود و انسجام یادگیری آن‌ها آسیب می‌بیند. 🔹لغو ناگهانی امتحانات یا تعطیلی مدارس، تلاش‌های دانش‌آموزان را بی‌نتیجه نشان می‌دهد و حس بی‌ارزشی را در آن‌ها تقویت می‌کند مدارس صرفاً مکان‌های آموزشی نیستند؛ بلکه نقش مهمی در تربیت اجتماعی و روان‌شناختی دانش‌آموزان ایفا می‌کنند. 🔹والدین، به‌ویژه شاغلان، مجبور به تغییر برنامه‌های کاری خود می‌شوند که این موضوع بهره‌وری کاری و آرامش خانواده را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. 🔹کاهش تعطیلات تابستانی و انتقال بخشی از آن به دی‌ماه ،تحلیل دقیق داده‌های هواشناسی و پیش‌بینی‌های علمی ،دسترسی برابر به اینترنت پرسرعت و ابزارهای آموزشی برای همه دانش‌آموزان در آموزش های مجازی راهکارهای پیشنهادی برای بهبود وضعیت کنونی است. https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
♦️‌ترامپ پیام عجیبی برای تبریک کریسمس نوشته معلوم نیست شوخیه یا جدی . نوشته : 🔹‌کریسمس بر همگان مبارک، از جمله سربازان فوق‌العاده چین که با عشق اما به صورت غیرقانونی کانال پاناما را اداره می‌کنند. (جایی که ۱۱۰ سال پیش ما برای ساخت آن ۳۸ هزار نفر را از دست دادیم.) و همیشه اطمینان حاصل می‌کنند که ایالات متحده میلیاردها دلار برای «تعمیرات و نگهداری» هزینه کند، اما در مورد «هیچ چیز» حق اظهار نظر نداشته باشد. 🔹‌همچنین به جاستین ترودو، فرماندار کانادا، که مالیات شهروندانش بسیار بالاست، اما اگر کانادا ایالت پنجاه و یکم ما شود، مالیات‌های آن‌ها بیش از ۶۰ درصد کاهش خواهد یافت، تجارت‌هایشان بلافاصله دو برابر خواهد شد، و به شکلی بی‌نظیر در جهان از لحاظ نظامی حفاظت خواهند شد. 🔹‌به همین ترتیب، به مردم گرینلند، که برای اهداف امنیت ملی ایالات متحده ضروری هستند و می‌خواهند ایالات متحده در آنجا حضور داشته باشد و ما هم خواهیم بود. (گرینلند در حال حاضر جز دانمارک محسوب می شه) https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
📌قاتل موخوره ! 💇‍♀️روغن کرچک و رزماری را به نسبت ۳ به یک مخلوط کرده و پس از هر بار استحمام نوک موهایتان زده و کمی ماساژ دهید تا ۴۵ روز الی سه ماه اثری از موخوره نخواهید دید. ‎‌‌🌿 🩺 https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
بلند شووو مرد دیگه چی میخای!!! ظفرمندان اقتصادی ، واتسآپ و گوگل پلی را از فیلتر در آوردن 😢😔 https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
9.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پزشکیان: بابت ناترازی‌ها شرمنده‌ام https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
💵 دلار آمریکا فروش 🔴 : 80,250 تومان 💶 یورو فروش : 83,470 تومان دلار کانادا فروش 🇨🇦 : 57,050 تومان درهم امارات 🇦🇪 : 22,070 تومان سکه امامی ✴️ : 56,030,000 تومان سکه بهار آزادی ✴️ : 53,730,000 تومان نیم سکه✴️ : 30,650,000 تومان ربع سکه✴️ : 18,000,000 تومان سکه گرمی✴️ : 8,500,000 تومان طلای 18 عیار هر گرم ✴️ : 5,140,590 تومان مثقال طلای آبشده✴️ : 22,270,000 تومان https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
بختیاری آنلاین
💵 دلار آمریکا فروش 🔴 : 80,250 تومان 💶 یورو فروش : 83,470 تومان دلار کانادا فروش 🇨🇦 : 57,050 تو
✅ معلوم نیست کدوم خیر ندیده ای سرفه کرده 😄 https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
اذان...@sonnatimusics.mp3
4.2M
🕋 به وقت عاشقی https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
9.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زندگی لریاتی😍 ماست ومشک ودوغ https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
مقنعه ام رو از روی سرم کشید و زمین پرتاب کرد ... موهام بهم ریخته شد و اروم اروم مرتبشون کرد ... لبهاشو نزدیک گوشم اورد...گرمای نفس هاشو حس میکردم ... _ پس خسته شدی ... با نا_له گفتم :محمد تو رو خدا دستم‌ شکست ... دیگه درد دستم رو فراموش کردم‌...اتـ.ـ...ـیش تـ...ـنش د_ردش بیشتر بود ... شعله های عشق جبران میکرد ... دستمو شـ.ـل کرد ... تو تاریکی خونه که همه چیز به ز._ور دیده میشد به سمتش چرخیدم ... دستمو ماسا_ژ میدادم و تو تاریکی د_نبا_ل حالت چهره اش بودم ... با اخم هاش از خیلی وقت قبل اشنا بودم با اون رفتار همیشگیش ... دستمو روی شونه اش گزاشتم ... دلم ازش د_رد نمیگرفت اون برای من یه چیز دیگه بود ... خودمو جمع و جور کردم که گریه نکنم و گفتم‌: منظورم این نبود ... میخواستم ازت گله کنم که چرا نیستی که چرا یه زنگ‌ نمیزنی ... من به هر چیزی بخوای قسم میخورم که حا_مله نبودم ... دستشو پشت سرم اورد.. کش موهامو باز کرد و موهام دورم ریخت .... بارها به موهام که دورم بود نگاه میکرد ... و گفت : دیشب خواب مادرمو دیدم‌... من کنارش نشسته بودم‌...میلادم بود ... و تو رو نگاه میکردم با یه مرد غریبه بودی ... ولی خوشحال بودی ... خیلی شاد بودی ... برای اولین بار بود که حسادت کردم‌... به یه مرد اونم تو عالم رویا حسادت کردم ... انگار همه چیز اونی نبود که من میخواستم .... لبخند زدم و گفتم: کاش اون خواب واقعی بود و تو واقعا بودی ... _ من هستم‌.... _ این بودن نیست ... محمد موهامو نوازش کرد و برق رو روشن کرد ... چشم هام به تاریکی عادت کرده بود و چشم هامو جمع کردم .... محمد ازم فاصله گرفت ... سرکی تو اشپز خونه کشید ...خبری از شام نبود و گفت : میرم یچیزی بگیرم ... نمیخواستم بره ... اگه باز برنمیگشت چطور تحمل میکردم ... دستمو روی بازوش گذاشتم و گفتم : یچیزی اماده میکنم اگه صبر کنی ... _ میرم دوش بگیرم‌... دستپاچه که انگار اولین باره میخوام شام درست کنم بودم‌... اخر هم یه تابه سی بزمینی سرخ کردم .. نون و سس رو روی میز گذاشتم‌ که پیداش شد ... حوله تـ...ـنش بود ...داشت موهاشو خشک میکرد و گفت :سیب زمینی خیلی وقت بود نخورده بودم‌... پشت میز نشست و با چنگال سیب زمینی میخورد ... به بالا رفتم‌...با عجله لباسهامو عووض کردم‌... تو آینه به خودم‌ نگاهی انداختم‌...بدون هیچ ارایشی ... دستی به صورتم کشیدم و میخواستم بیرون برم که محمد رو تو چهارچوب درب دیدم‌... خجالت کشیدم نگاهمو چرخواندم ... درب رو پشت سرش بست و گفت : فکر کردم‌ شام‌ نخورده خوابیدی ... نمیتونستم‌ نگاهش کنم‌... _ نه میخواستم بیام‌... جلوتر میومد و من پوست لـ...ـبمو میکندم‌... دستش که به تـ.ـنم خورد از جا پر..یدم‌... محکم‌ دستهاشو کنار پهلوم گذاشت و گفت: منم تو رو خواستم‌... منم‌ وقتی برای اولین بار یه دختر رو دیدم که کتونیشو دز._دیدن عاشقش شدم ... اما اون دختر منو میتر._سوند از وابسته شدن ... از عاشق شدن ... اره زهرا دیگه خسته شدم از فیلم بازی کردن‌...از دروغ گفتن ... من‌ یه ثانیه که نیستی هزارسال پیر میشم‌... من از خودم میتر._سیدم از اینکه نتونم ... اما همون خواب هشدار بود برام تا بفهمم چقدر میخوامت ... چقدر دوستت دارم ... ادامه دارد https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯