🔹علی(ع) فرقهای زیادی با سایر حاکمان داشت، آنقدر زیاد که از شدت همین فرقها نهایتا فرقش شکافته شد. حالا با دقت در این تصاویر بنگرید که گذر تاریخ چطور فرقهای اساسی علی(ع) با دیگر حاکمان را ارج نهاده است. این تصاویر، بخش بسیار کوچکی از انعکاس نام مبارک علی(ع) در معماری جهان اسلام است که در تمامی اینها، این اسم مبارک با خط بنایی جلوهگری میکند. امروزه از شرق تا غرب جهان اسلام، گنجینه عظیمی از آثار معمارانه از قرون مختلف به جا مانده است که مفتخر به منقّش شدن به این نام مبارک و تجلیِ «ذكرُ عليٍ عباده» با ابزارهای معمارانه هستند.
🔹اما جالب آنکه حسب برخی پژوهشهای انجام شده، کهنترین نمونههای شناخته شده از نقوش تزئینیِ نام علی(ع)، نه متعلق به ایران، بلکه متعلق به حوزه جغرافیایی شام بوده است! یعنی همان جایی که سالها تلاش شد تا نام مبارک ایشان محو شود. نمونهای از این نقوش که در قلعه شهر حلب در شمال شامات به دست آمده را هرتسفلد (باستانشناس آلمانی) در کتاب خود که درباره کتیبههای اسلامی این سرزمین منتشر شده، معرفی کرده است. کدام حاکم دیگری را در جهان اسلام میشناسید که نام او پس از قرنها اینطور بر تارک آثار تمدنی کشورهای مختلف حتی در سرزمینی که سالها مشهور به دشمنی با او بوده، باقی مانده باشد و بدرخشد؟ "كذَٰلک يَضرِب اللَّه الْحَقَّ والْبَاطل فأَمَا الزَّبدُ فَيذهبُ جُفاءً وَ أَمَّا ما يَنْفَعُ الناس فَيمْكثُ فی الْأَرض: خدا براى حق و باطل چنين مثَل زند، اما كف به كنارى افتد و نابود شود و آنچه براى مردم سودمند است در زمين باقی بماند" (رعد/۱۷).
https://eitaa.com/baladetayyeb
بلد طیّب/منان رئیسی
متن نامه مهم رئیس سابق مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران که در حاشیه جلسه تودیع و معارفه به شهردا
خداحافظ مرد دوست داشتنی
امروز ظهر خبر را شنیدم و مثل پتک بر سرم فرود آمد. دکتر عماد افروغ درگذشت؛ در بهترین زمان ممکن. شب ۲۱ رمضان از شدت کسالت، وارد کما شد و در بهترین زمان ممکن، در شب ۲۳ رمضان دقیقا در وقت سحر، دار فانی را وداع گفت! چه سعادتی و چه مرگ رشک برانگیزی.
رحمت خدا بر او که حقیقتا مصداق یک اندیشمند "باشرف" بود. با او به لحاظ فکری اختلاف نظرهایی داشتم و به ویژه بعد از اغتشاشات اخیر، بحثهای مفصلی با هم داشتیم. به برخی سیاستهای نظام منتقد بود و گرچه من هم نقدهایی داشتم اما جنس نقدهای او با امثال بنده فرق داشت. اما به رغم اختلاف نظرها، چیزی که باعث شد برایم بسیار عزیز و احترام برانگیز باشد شرافت و آزادگی او بود. مدتی که در شورای انتشارات شهرداری تهران، متواضعانه دعوت حقیر را پذیرفت و به عنوان یکی از اعضای علمی در خدمتشان بودم این شرافت و آزادگی را در کلام و رفتارش به وضوح میدیدم. اما آنچه برایم فراموش نشدنی است پیام تبریکی است که پس از جدا شدنم از شهرداری برایم فرستاد. نامهام به شهردار محترم تهران را خوانده بود و برایم نوشت که به شما تبریک میگویم که ماندن در قدرت را باری به هر جهت و به هر قیمتی نخواستید. خودش هم دقیقا همینطور بود و ماندن در قدرت را باری به هر جهت نمیخواست. جایی میرفت و مسئولیتی را قبول میکرد که بداند میتواند شرافتمندانه عمل کند و وجدانش را زیر پا نگذارد و گرنه عطای میز و منصب را به لقایش میبخشید. به گمانم دلیل اینکه بعد از یک دوره نمایندگی مجلس، دیگر هرگز نه در مجلس و نه در هیچ جای دیگری بخت خود را برای گرفتن پستهای سیاسی نیازمود همین بود. او از اندیشمندان باشرفی بود که چیزی را که میفهمید صادقانه و بدون هر نوع مصلحت اندیشیِ بیجا بیان میکرد و همین صراحت کلامش هم سبب شده بود تا با انواع افتراها از طرف گروههای مختلف سیاسی مواجه شود. خداحافظ مرد باشرف و دوست داشتنی. چقدر در این روزگار که فضای سیاسی ما پر شده از تملق و چاپلوسی جایت خالیست و چقدر به امثال تو که قرین شرافت و آزادگی بودی نیازمندیم. انشاالله علی الدّوام، مهمان خوان کرم ابرمرد شرافت و آزادگی، امیرالمومنین علیهالسلام باشی.
هدیه به روح ایشان فاتحه و صلواتی مرحمت بفرمایید.
@baladetayyeb
بلد طیّب/منان رئیسی
پارسال دقیقا هفته آخری که قرار بود از شهرداری تهران جدا شوم جلسهای با مدیر یکی از شبکههای سیما در
پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب درپی درگذشت دکتر عماد افروغ را ملاحظه فرمودین؟ ایشان از مرحوم دکتر افروغ چنین تعبیر کردند: "دانشمند فرزانه و انقلابی".
تعبیر انقلابی خیلی پیام دارد به ویژه برای آنهایی که هر منتقد دلسوزی را با انواع برچسبها متهم میکنند. کاش همه ما به این ادراک برسیم که نقد ناصحانه، لازمه بهبود عملکرد هر سیستمی است. این فرمایشات مرحوم علامه مصباح ارزش چندبار شنیده شدن را دارد.
@baladetayyeb
بحران آب؛ مجازات مردم یا تنبیه مدیران بیتدبیر؟!
🔸اخیرا از طرف برخی مدیران اعلام شد که به رغم بارندگیهای هفتههای گذشته، در حال حاضر بیش از ۸۰ درصد از ظرفیت سدهای پنج گانه تهران خالی است و شرایط این سدها در وضعیت ناپایدار قرار گرفته است. برای حل این مشکل پیشنهاد کردهاند که از این به بعد، به جای اینکه تنها مصرفکنندگان بیش از ۳ برابر الگوی مصرف دچار قطعی آب شوند، آنهایی که ۲ برابر و یک و نیم برابر الگوی مصرف استفاده دارند هم تحت مجازات قرار بگیرند تا بتوان از بحران آب عبور کرد. خدمت عزیزانی که این پیشنهادات عجیب را مطرح میکنند عرض میشود که بحران آب در تهران و اغلب کلانشهرهای دیگر، نتیجه به هم خوردن تعادل منطقهای و توسعه نامتوازن است که سبب انباشت جمعیت در پهنهای محدود شده است و بدیهی است که وقتی ظرفیت زیست محیطی و اکولوژیک یک شهر به سر آید، انواع بحرانهای آب و انرژی و غیره بروز مییابد. لذا برای مجازات، کسانی اولویت دارند که کلانشهرها و به ویژه تهران را طی دهههای گذشته اینطور نامتوازن توسعه دادهاند و با توجیهاتی نظیر لزوم درآمدزایی از طریق تراکم فروشی و بارگذاریهای مازاد، وضعیت تراکم و جمعیت شهر را به این روز انداختهاند.
🔸در همین راستا چند سوال برای تأمل مدیران مربوطه مطرح میشود:
- پیشنهاد قطع آب خانوادههایی که مصرفشان یک و نیم برابر الگوی مصرف است چه نسبتی با سیاست افزایش جمعیت دارد؟ خانوادهای که به جای ۱ فرزند، مثلا ۳ فرزند دارد اگر مصرف آبش یک و نیم برابر شود آیا مرتکب جرم شده است که آب منزل او را قطع کنیم؟! آیا با این نوع تنبیهات عجیب و غریب میتوان خانوارهای ایرانی را تشویق به فرزندآوریِ بیشتر کرد؟
- آیا مصرف آب در سبک زندگی مولّد با سبک زندگی رایج که صرفاً مصرفی است یکسان است؟ آیا تولید محصولات خانگی و مواردی نظیر کاشت درختان مثمر و ... نیازمند مصرف آب بیشتر نیست؟ نسبت سبک زندگی مصرفی با سبک زندگی اسلامی ایرانی چیست؟ آیا با مجازات خانوادههایی که سبک زندگی مولّد دارند میتوان به ترویج سبک زندگی اسلامی ایرانی امیدی داشت؟ آیا وقتش نرسیده که برای قبوض انرژی، پیوست سبک زندگی هم لحاظ شود و برای همه خانوادهها، از یک نوع الگوی مصرف تبعیت نکنیم؟
- برای حل بحران آب و انرژیِ کلانشهرها بهتر نیست که به جای مجازات مردم، به سراغ مجازات مدیرانی برویم که از اجرای اسناد بالادست طفره رفتهاند و وضعیت کلانشهرها را به این حال و روز انداخته اند؟ برای مثال، هم در سند ملی آمایش سرزمین و هم در سیاستهای کلی نظام در امور شهرسازی (ابلاغی رهبر معظم انقلاب به تاریخ ۸۹/۱۱/۲۹) به وضوح بر لزوم تراکمزدایی از کلانشهرها و جلوگیری از گسترش بیرویه کلانشهرها تصریح شده است اما مدیران مربوطه به گونهای عمل کردهاند که گویی چنین اسنادی اساسا وجود ندارد و عجیب آنکه در این خصوص، حتی اگر از سنگ هم صدا درآید از نهادهای نظارتی صدا در نمیآید! حال در چنین شرایطی چه کسی برای مجازات اولی است؟ مردم بیچاره و یا مدیران بیتوجه به اسناد بالادست و یا نهادهای نظارتی که این تخلفات برایشان هیچ اهمیتی نداشته و سکوت کردهاند و یا شاید هم بنده حقیر که پایم را از گلیمم درازتر کردهام و به چنین پیشنهادات فاقد توجیهی معترض شده ام؟!
@baladetayyeb
بلد طیّب/منان رئیسی
لزوم تربیت حکیم مهندس زمان لازم برای مطالعه: ۲ دقیقه رحمت خدا بر حکیم فرزانه مرحوم آیت الله حائری ش
درباره شهرهای تهی از حکمت
🔸 اخیرا از قول یکی از حکما چنین شنیدم که قاجار برای انتخاب تهران به عنوان پایتخت از چندین منجّم مشورت گرفت و بعد از اطمینان از مناسب بودن موقعیت فیزیکی و جغرافیایی، آن را به عنوان پایتخت حکومت خود برگزید. برخلاف دوره معاصر که ساخت و سازها از حکمت تهی شده است، در معماری و شهرسازی اسلامی ایرانی چه در مقیاس خُرد نظیر تعیین زمان ساخت یک منزل مسکونی و چه در مقیاس کلان نظیر انتخاب پایتخت و یا حتی تعیین تاریخ شروع ساخت یک میدان مهم شهری، بهرهگیری از حکمت کاملاً رایج بوده است که در علومی نظیر علم نجوم بروز و ظهور داشت.
🔸 برای مثال بنابر برخی پژوهشها، زمان دقیق شروع معماری ميدان نقش جهان اصفهان ساعت ۱۱:۲۲ پيش از ظهر روز ۱۸ صفر سال ۹۹۹ قمری (منطبق بر ۲۵ آذرماه یا بُرج قوس ۹۶۹ شمسی) بوده است. اما در این ساعت و این تاریخ چه سرّی نهفته بوده است که برای شروع احداث چنین میدان مهمی انتخاب شده است؟!
🔸 از آنجا كه در این لحظه، محور ميدان، همراستا با زاویه سَمت خورشيد-زحل میگردد، دليل نجومی برای همترازیِ نظاممند معماری با اوضاع فلكی آسمانهاش بوده است. به نحوی که در این زمان و بر اساس قواعد علم نجوم، خورشيد در خانه دَهُم (به تعبیر منجّمان، وتد عاشر) و زحل در خانه چهارم (به تعبیر منجّمان، وتد رابع) است كه این وضعیت در «زایجه کیهان» نيز برقرار بوده و دليل خوبی برای بنانهادن بوده است. طبق قواعد تنجيم، خورشيد كوكب پادشاهان است و حضورش در دهم، دلالت بر حكومت میكند. زحل نيز كوكب عمارت و ساخت وساز و دیرپایی است و حضورش در چهارم، متناسب بوده است با ساخت میدانی شاهانه. فلذا زمان شروع معماریِ این میدان، بر این دو دلیل نجومی (یعنی حکومت و دیرپایی) استوار شده است.
🔸 حالا مقایسه بفرمایید با شهرهای معاصر که دیگر در آنها نه به علم نجوم در ساخت و سازها توجهی میشود و نه به علم طب و نه به هر نوع حکمت دیگری. از شهری که صفر تا صد آن صرفاً بر اساس مناسبات نظام سرمایهداری شکل بگیرد و حرف اول و آخر آن را فقط و فقط سوداگری و صرفه اقتصادی بزند چه انتظاری میرود؟ آیا میان انبوه مشکلات روحی و روانی شهروندانِ چنین کلانشهرهایی با تهی شدن این شهرها از هر نوع حکمت، هیچ رابطهای برقرار نیست؟
@baladetayyeb
قم در مسیر تهرانیزه شدن؟!
🔸 کمیسیون ماده پنج قم در یکی از جدیدترین مصوبات خود در تصمیمی عجیب، عملا با انکار بافت تاریخی قم مصوب کرده است که از این به بعد، در سرتاسر بافت تاریخی، صرفا ۶۷۲ قطعه دارای ارزش تاریخی (البته تنها با فاصله یک ملک) حراست شوند. خب معنای این مصوبه چیست؟ معنایش آن است که بهزودی باید منتظر افزایش شدید تراکم در بافت تاریخی و احداث ساختمانهای چهار طبقه یا بیشتر در مجاورت بناهای ارزشمند تاریخی شهر قم باشیم آن هم تنها به فاصله یک ملک! تقریبا هیچ جای دنیا با بیتوجهی به بافتهای ارزشمند تاریخی، اینطور ریشه خود را نمیزنند. بلکه برعکس، به شدت از آثار تمدنی و هویتی خود مراقبت میکنند؛ به نحوی که برخی کشورهای غربی چنان روی هویت خود حساسند که برای بافتهای با قدمت به مراتب کمتر، حفاظت به مراتب بیشتری را لحاظ میکنند.
🔸علاوه بر بحثهای هویتی، وجه دیگر این نوع مصوبات عجیب، تشدید برخی مشکلات زیست محیطی کلانشهرها نظیر بحران آلودگی هوا و ... است. قانون هوای پاک را ملاحظه فرمودهاید؟ ماده ۲۱ این قانون تصریح کرده است که وزارت راه و شهرسازی موظف است مسائل زیست محیطی را در طرحهای جامع و تفصیلی شهرها لحاظ کند و ضوابط تراکم ساختمانی، متناسب با شرایط اقلیمی و معیارهای زیست محیطیِ مورد تایید سازمان حفاظت محیط زیست باشد و ضوابط پیوست سلامت نیز مورد تایید وزارت بهداشت باشد. از زمان تصویب این قانون حدود ۶ سال گذشته است اما سازمان حفاظت محیط زیست و وزارت بهداشت، چقدر عملاً در تهیه طرحهای جامع و تفصیلی شهرها جدی گرفته میشوند؟ برفرض محال که جدی هم گرفته شوند، این طرحهای جامع و تفصیلی، بعد از تهیه و تصویب، چقدر عملاً مبنای توسعه شهرها هستند؟!
🔸 در چنین شرایطی که برخی مدیران اجرایی که گاها فاقد دانش لازم هستند و بعضا نیز با روابط سیاسی منصوب شدهاند برای آینده کلانشهرها چنین تصمیمات شاذی میگیرند، چقدر امتداد تمدنی ما محتمل است و یا از سوی دیگر، چقدر حل مسائلی نظیر آلودگی هوای کلانشهرها میسر است؟ باتوجه به آنکه بسیاری از تحولات کالبدی کلانشهرها، نه نتیجه طرحهای جامع و تفصیلی، بلکه حاصل خروجی کمیسیونهایی نظیر کمیسیون ماده ۵ است آیا وقتش نرسیده که تا قبل از آنکه تتمّه هویتی و تمدنی شهرهایمان را به کلی به فنا بدهیم و تا قبل از آنکه با تراکمفروشیها و بارگذاریهای بیشتر، در سوگ تتمّه هوای پاک شهرهایمان بنشینیم، فکری اساسی برای این نوع کمیسیونها کنیم که دائما با نقض اسناد بالادست، در حال شخم زدن شهرهایمان هستند؟
🔸خدمت نهادهای نظارتی عرض میشود که حسب آمار مراجع ذیربط، سالیانه چندین هزار نفر در کلانشهرها صرفا به علت آلودگی هوا جان میسپارند؛ این آمار، فقط در تهران بیش از ۶۰۰۰ نفر در سال اعلام شده است! از این آمار دهشتناک دردتان نمیگیرد؟! توجه به مسائل هویتی و تمدنی پیشکش، حداقل باتوجه به ارتباط معنادار آلودگی هوا با افزایش تراکم کلانشهرها، برای جلوگیری از تضییع بیشتر حقالناس، عملکرد کمیسیونهایی نظیر ماده ۵ و ماده ۱۰۰ و ... که به مجرایی برای شهر فروشیهای به ظاهر قانونی تبدیل شدهاند زیر ذرهبین قرار گیرد تا بیش از این به خاطر منافع اقلیت، حقوق عامه تضییع نشود.
@baladetayyeb
بلد طیّب/منان رئیسی
بخشی از راه حل مسئله مسکن در این ویدئو تقدیم شده است. تنظیم گری بازار با سیاستهای مالیاتی از مهمترین
تصمیم خوب هیات دولت
بحمدالله در جلسه امروز هیات دولت، لایحه اخذ مالیات از معاملات مکرر مسکن (با سقف ۶۰ درصد و کف ۲۰ درصد) تصویب شد. انشاالله اگر این لایحه در عمل به خوبی اجرا شود و به سرنوشت قانون مالیات بر خانههای خالی دچار نشود، گام موثری برای مقابله با سوداگری و سفته بازی در زمینه مسکن خواهد بود و ضمن کنترل افزایش قیمت خانهها حتی میتواند بر کنترل بازار اجاره نیز موثر باشد.
@baladetayyeb
بلد طیّب/منان رئیسی
درباره غفلت راهبردی اغلب مدیران شهری: 🔹 طبق این پژوهش که اخیرا در یکی از مجلات علمی منتشر شده است،
ظرف زمان، ظرف مکان و سرانه جرم
🔹 حسب آمار مراجع ذیربط، هرساله در ماه مبارک رمضان، آمار انواع جرم و جنایت اعم از سرقت و قتل و ... کاهش معناداری مییابد. این کاهش دلالت بر آن دارد که ظرف زمان، بر کنشها و رفتارهای شهروندان کاملا موثر است. اما چیزی که اغلب از آن غافل هستیم این است که علاوه بر ظرف زمان، ظرف مکان هم بر رفتارهای شهروندان موثر است. به این معنا که سبک معماری و شهرسازی در افزایش و یا بالعکس، کاهش مواردی همچون سرقت و ناامنی و نزاع و حتی مواردی نظیر طلاق موثر است. قرآن کریم، تاثیر ظرف مکان بر خروجیِ آن مکان را چنین توصیف میفرماید: "وَالْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِی خَبُثَ لَا يَخْرُجُ إِلَّا نَكِدًا: سرزمین پاکیزه، گیاهش به فرمان پروردگار میروید امّا سرزمینهای بد طینت (و شورهزار)، جز گیاه ناچیز و بیارزش، از آن نمیروید" (اعراف/۵۸).
🔹 دقت کردهاید که سرانه آسیبهای اجتماعی در شهرهایی که تراکم منطقیتری دارند و شهرسازی آنها از هجوم بلندمرتبهسازیها و شهرفروشیها تا حدودی در امان مانده است در مقایسه با کلانشهرهای متراکم به مراتب کمتر است؟ مثلا سرانه سرقت در یزد را با تهران و یا کرج مقایسه بفرمایید و یا سرانه قتل در مناطق متراکمتر کلانشهرها را با مناطقی که در همان کلانشهر از تراکم کمتری برخوردارند مقایسه بفرمایید.
🔹 حالا سوالی که مطرح میشود این است که هزینه هر نزاع، قتل، سرقت، طلاق و ... برای حاکمیت چقدر است؟ آیا درآمدهای حاصل از تراکمافزایی، شهرفروشی و توسعه عمودی شهرها میتواند همه این هزینههای مادی و معنوی را پوشش دهد و آیا فارغ از مسائل فرهنگی، واقعا این سبک از شهرسازی برای ما از منظر اقتصادی به صرفه است؟ پس اگر این نوع شهرسازی نه توجیه فرهنگی دارد و نه صرفه اقتصادی، منافع چه افراد یا گروههایی در میان است که اینقدر برای تحول در سیاستهای شهرسازی و تحقّق "بلد طیب" مقاومت میشود؟!
@baladetayyeb