eitaa logo
بلد طیّب/منان رئیسی
12هزار دنبال‌کننده
296 عکس
253 ویدیو
17 فایل
کانال دکتر منان رئیسی نماینده مردم شریف استان قم در مجلس شورای اسلامی عضو هیات علمی و دانشیار معماری دانشگاه قم مدیر پژوهشکده شهرسازی اسلامی عضو سابق شورای معاونین شهرداری تهران و رئیس سابق مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران ارتباط: m.raeesi@qom.ac.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
بلد طیّب/منان رئیسی
طبق آموزه های سنتی، رنگ ها و نورها نیز مانند انسانها، طبایع مختلف دارند و لذا هر نوع فضایی با توجه ب
شگفتی دیگری از معماری ایرانی! شاید تاکنون تصور این بوده است که در معماری ایرانی، پنجره‌های رنگی (اُرسی) صرفا نقشی تزیینی داشته‌اند. اما آنچه جای شگفتی و در عین حال مباهات دارد این است که اُرسی‌ها در جهت حفظ سلامت چشم انسان عمل می‌کرده‌اند؛ به نحوی که اندازه‌گیری‌‌های انجام شده درخصوص منحنی طول موج عبوری از شیشه‌های رنگی توسط دستگاه اسپکتوفتومتر دو موضوع را اثبات می‌کند: اولا تطابق اثر نور حاصل از پنجره‌های رنگی معماری ایرانی با منحنی حساسیت چشم انسان و ثانیا تطابق اثر نور حاصل از این نوع پنجره‌ها با ساعت بیولوژیک بدن انسان! جزییات بیشتر را می‌توانید در مقاله پژوهشی با این لینک ملاحظه بفرمایید: http://smb.yazd.ac.ir/article_2880.html معماری ایرانی مملو از چنین ظرافت‌های هوشمندانه‌ای است که تک تک آنها جای مباهات دارد. @baladetayyeb
بلد طیّب/منان رئیسی
رابطه تعرّف و تبرّج: 🔹 به دو آیه زیر دقت بفرمایید؛ هیچ ارتباطی بین این دو نمی‌بینید؟! "وَجَعَلْنَاك
مستوره و مستور در دوگانه همسر و خانه زمان لازم برای مطالعه: ۲ تا ۳ دقیقه 🔹از اشتراکاتی که مبتنی بر آموزه‌های دینی می‌توان برای همسر مطلوب و خانه مطلوب استنتاج نمود عدم تبرّج است. مبتنی بر آموزه‌های دینی، همسر ایده‌آل، همسری است که اهل خودنمایی و تبرّج نباشد: "وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَىٰ" (احزاب/۳۳). در خصوص عدم خودنمایی و تبرّج از طریق معماری خانه نیز توصیه‌های زیادی شده است نظیر این روایت نبوی که تلویحا خودنمایی و فخرفروشی با معماری خانه را مذمّت فرموده‌اند: "آن، بنایی است که زیاده بر قدر احتیاج، کسی بسازد برای زیادتی بر همسایگان خود و از برای مباهات بر برادران مومن خود". لذا عدم تبرّج، از ویژگی‌های مشترک خانه مطلوب و همسر مطلوب است که این عدم تبرّج، در معنای ستر و پوشش تجلی می‌یابد. به این معنا که همسر مطلوب همسری است که غیر متبرّج و مستوره باشد، کمااینکه به تصریح برخی روایات ازجمله روایت نقل شده از امام صادق(ع)، خانه مطلوب نیز خانه‌ای است که مستور باشد (نظیر خانه‌های درونگرا در معماری اسلامی ایرانی که با مکان‌یابی حیاط در قلب و مرکز خانه و نه در مجاور خیابان و کوچه، حداکثرِ ستر و پوشانندگی را برای ساکنان خود تامین می‌کردند). 🔹جالب آنکه واژه تبرّج که غالباً به معنای جلوه‌گری آمده ‌است به لحاظ لغوی، ریشه در معماری خانه دارد زیرا ریشه آن بدین‌گونه بوده است که زنان تمدن جاهلیت، خود را از بالای برج (خانه‌ها و ساختمانهای مرتفع)، متبرّج (جلوه‌گر) می‌ساختند. لذا دلالت معمارانه این واژه این است که زنان عرب جاهلی عادت داشتند از درون خانه‌ و در برابر پنجره‌ها و درها اندام خود را برای رهگذران جلوه‌گر سازند. علامه طباطبایی(ره) در همین خصوص چنین می‌فرماید: "کلمه تَبَرُّج به معنای ظاهر شدن در برابر مردم است، همان‌طور که برجِ قلعه برای همه هویداست". 🔹نکته جالب دیگر آنکه طبق ادبیات قرآنی، در کنار شب، خانه و همسر نیز به عنوان سه عامل سَکَن و آرامش‌‌بخش معرفی شده‌‌اند: "وَجَعَلَ اللَّيْلَ سَكَنًا (انعام/۹۶)؛ وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا (روم/۲۱)؛ وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ بُيُوتِكُمْ سَكَنًا (نحل/۸۰)". اما این آرامش برای خانه و همسر زمانی محقق می‌شود که این دو نیز همچون شب، قرین معنای ستر و پوشش باشند کمااینکه راز آرامش بخشیِ شب و همسر نیز در همین قابلیت ستر و پوشش است: "وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِبَاسًا (فرقان/۴۷)؛ هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ (۱۸۷/بقره)". به این معنا که همسر آنگاه آرامش بخش است که هم خودش مستوره باشد و هم همچون شب، پوشاننده باشد و ساتر عیوب و کاستی‌های همسرش باشد. 🔹پس عدم تبرّج به معنای عدم خودنمایی است که در مستوره بودن ظهور می‌یابد و آنگاه که این مستوره بودن محقّق شود، آرامش را نیز به دنبال خود خواهد آورد. اینکه زندگی‌های سنتی پر از آرامش بود را می‌توان از همین منظر تفسیر نمود؛ گرچه رفاه و آسایش آنها در مقایسه با زندگی‌های معاصر کمتر بود اما با همسران محجّبه و مستوره و خانه‌های مستور و غیر متبرّج، طعم شیرین سَکَن و آرامش را خیلی بیشتر از زندگی‌های پر از تفاخر و تبرّج معاصر می‌چشیدند. @baladetayyeb
دو تصویر و دو آیه: 🔹بین دو تصویر فوق و دو آیه زیر هیچ ارتباطی نمی‌بینید؟! - وَالْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِي خَبُثَ لَا يَخْرُجُ إِلَّا نَكِدًا: و زمین پاک است که گیاهش به اذن پروردگارش بیرون می آید، و زمینی که ناپاک است، جز گیاهی اندک و بی سود از آن بیرون نمی‌آید (اعراف/۵۸) - قُلْ لَا يَسْتَوِي الْخَبِيثُ وَالطَّيِّبُ وَلَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبِيثِ فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ: بگو ناپاک و پاک یکسان نیستند؛ هر چند فراوانی ناپاک ها تو را به شگفت آورد. پس ای صاحبان خرد! از خدا پروا کنید تا رستگار شوید (مائده/۱۰۰). 🔹گرچه انبوه‌سازی‌ها و توسعه‌های عمودی با توجیه افزایش و کثرت عرضه مسکن در متراژ محدود انجام می‌شود اما اگر دقیق و همه جانبه بنگریم این افزایش عرضه مسکن در متراژ محدود، به تعبیر قرآن کریم چیزی نیست جز "کثرت الخبیث"؛ همان کثرت الخبیثی که خروجی آن چیزی نیست جز بهره‌وری اندک (به تعبیر قرآن کریم، نَکِدا) که در انبوهی از معضلات و مسائل اجتماعی و فرهنگی و زیست محیطی و ... جلوه‌گر شده است. مدیران محترمی که کمافی‌السابق، چشمان خود بر روی کثرت الخبیث و کثرت مشکلات فرهنگی و زیست محیطی و ... در انبوه‌سازی‌ها و توسعه‌های متراکم و عمودی بسته‌اند را مبتنی بر انتهای آیه دوم، به خردورزی و تدبّر همه جانبه در نتایج این نوع شرّسازی دعوت می‌کنم: فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون: پس ای صاحبان خرد! از خدا پروا کنید تا رستگار شوید (مائده/۱۰۰). @baladetayyeb
بلد طیّب/منان رئیسی
یک تهدید و یک فرصت شهرسازانه در برنامه هفتم توسعه: این متن برنامه هفتم توسعه است که فصل هشتم آن به
احسنت به این توان لابی‌گری: 🔹امروز نسخه نهایی برنامه هفتم توسعه برای ارائه به مجلس محترم به دستم رسید و همانطور که حدس می‌زدم متاسفانه ماده ۱۱۴ نسخه قبلی این لایحه که یک فرصت ارزشمند بود در نسخه جدید لایحه با لابی شهرداری تهران حذف شده است تا کمافی السابق، مدیریت کمیسیون ماده ۵ در شهر تهران برخلاف سایر کلانشهرها، با شهرداری تهران باشد. البته همین الان هم درصد تحقّق طرحهای بالادست نظیر برنامه‌های پنج ساله توسعه، طرحهای جامع و تفصیلی و ... به شدت پایین است و اگر هم آن بند حذف نمی‌شد معلوم نبود که چقدر اجرای آن محتمل باشد. اما در عین حال، آیا دوستانی که نسخه نهایی برنامه را تهیه کرده‌اند واقعا متوجه نبوده‌اند که حذف آن بند با لابی و فشارهای مدیران شهری تهران، مصداق بارز تعارض منافع است و مدیریت کمیسون ماده ۵ که به کیسه پول شهرداری تهران تبدیل شده است نباید با خود شهرداری تهران باشد؟! 🔹از حجم مصوبات این کمیسیون در دوره جدید مدیریت شهری اطلاع دارید؟ آیا نمی‌دانید که افزایش چندصد درصدی مصوبات این کمیسیون و شخم زدن طرح جامع و تفصیلی تهران در این دوره، به معنای تباه کردن آینده این شهر است؟ آیا با این حجم از شهرفروشی نگران آلودگی هوا و ترافیک این کلانشهر در سالهای آینده و حتی تبدیل این معضلات به مشکل امنیتی برای کلیت نظام نیستید؟ انصافا اگر همین حجم از شهرفروشی مثلا در دوره فلان شهردار که هم‌قبیله ما نیست انجام می‌شد آیا خود شماها کفن نمی‌پوشیدید و معترض نمی‌شدید؟ آیا سکوت شما و اینکه همه چیز حتی آینده فرزندانمان در این هوای آلوده را با عینک سیاسی می‌بینید عقلانی و بلکه شرعی است؟ زبان حقیر دراز است چون هیچ منفعتی جز لبخند رضایت رهبرم و بالاتر از ایشان، امام زمانم(عج) ندارم اما شما را با انبوه منافعتان که در چنبره حجم عظیمی از لابی‌گری‌ها مدفون شده است به خدای متعال واگذار می‌کنم. به بنده و امثال بنده و این ملت مظلوم که پاسخگو نیستید اما قطعا در روزی که "وَلَا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُون: و رخصت نمى‌يابند تا پوزش بخواهند"(مرسلات/۳۶) در پیشگاه خدای متعال بابت این نوع عملکردتان پاسخگو خواهید بود؛ والعاقبه للمتقین. @baladetayyeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی از طنزهای تلخی که با آن مواجه هستیم این است که عنوان بسیاری از پست‌های حساس و کاملا تخصصی را این گذاشته ایم: "پست سیاسی"! بعد هم با همین رویکرد، چهارتا آدم سیاسی را می‌گذاریم در راس امور کاملا تخصصی و نتیجه‌اش می‌شود آنچه نباید. مگر نه این است که سیاست ما عین دیانت ما است؟ اگر بله، کجای دین و دیانت به ما اجازه داده است که مسئولیت‌های مهم تخصصی را به افراد غیر متخصص و صرفا سیاسی واگذار کنیم؟! امروز که این ویدئو را بعد از مدتها دوباره دیدم اشکم جاری شد. به آنهایی که با سیاسی بازی، سودای ریاست و پست‌های تخصصی را دارند (چه در قبیله راستی‌ها و چه در طایفه چپی‌ها) نیز توصیه اکید می‌کنم که این فرمایشات رهبری را ببینند و برای رضای خدا اندکی بیاندیشند. @baladetayyeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویدئویی دیدنی مربوط به افتتاح حساب ۱۰۰ امام(ره) ۲۱ فروردین سالروز صدور پیام امام(ره) و افتتاح حساب ۱۰۰ برای حل مسئله مسکن مستضعفین است. مردمی که در این ویدئو فوج، فوج و از هر قشری در کنار هم ایستاده‌اند نه در صف نان و نفت هستند و نه در صف ارائه کوپن؛ بلکه به دستور امامشان در صف واریز وجه برای خانه‌دار کردن اقشار مستضعف ایستاده‌اند! این اولین فرمان اقتصادی امام به فاصله کمتر از دو ماه از پیروزی انقلاب بود که بیانگر جایگاه و اهمیت ویژه مسکن در اندیشه ایشان بود. حال چه شده که از آن حال و هوا به این حال و روز رسیده‌ایم که عده‌ای اشخاص حقیقی و حقوقیِ از خدا بی‌خبر با استثمار همین مردم نازنین، صدها، هزاران و بلکه میلیونها خانه خالی را احتکار کرده‌اند تا به قیمت لِه شدن اقشار مستضعف، بر دارایی خود بیافزایند؟ ما را چه شده و به کجا می‌رویم؟ فَأَيْنَ تَذْهَبُون بلد طیب/کانال رسمی دکتر منان رئیسی https://eitaa.com/baladetayyeb
اندیشه یا اندیشیدن؟ به این جمله ماندگار شهید مطهری توجه بفرمایید: "من ستایشگر معلمی هستم که اندیشیدن را به من آموخت و نه اندیشه‌ها را". حالا به تصویر فوق عنایت بفرمایید؛ یک نمونه‌ از سوالاتی است که امروز در آزمون پایان ترم درس مبانی نظری معماری به دانشجویانم ارائه کردم. باور دارم که دو معضل نظام آموزشی ما این است که اولا تاکید آن بر انتقال اندیشه‌ها و حفظیات است و به دانشجو توان اندیشیدن و تحلیل لازم را نمی‌دهد و ثانیا نسبت به بسیاری از چالشها و مسائل روز بی‌تفاوت است. سعیم بر این بوده است تا با چنین سوالاتی، اولا با عبور از اندیشه‌ها، قوه اندیشیدن دانشجویانم را تحریک کنم و ثانیا از آنها بخواهم که نسبت به مسائل و چالش‌های روز جامعه بی‌تفاوت نباشند. خدمت همه بزرگوارانی که مشغول به کار شریف معلمی (چه در مدارس و چه در دانشگاه‌ها و چه در حوزه‌های علمیه و ...) هستند نیز پیشنهاد می‌کنم که این دو نکته را لحاظ بفرمایند تا انشاالله بتوانیم نسلی پویاتر و اندیشمندتر به جامعه تحویل دهیم. تحلیل حقیر در خصوص همین سوال و نسبت معماری با شعار "زن، زندگی، آزادی" را نیز می‌توانید در لینک زیر ملاحظه بفرمایید؛ این یادداشت را چندماه قبل و در بحبوحه اغتشاشات و تلاش عده‌ای برای فراگیر شدن شعار زن، زندگی، آزادی منتشر کرده بودم 👇 https://eitaa.com/baladetayyeb/67 @baladetayyeb
اینها تصاویری از روستای زیبای کندوان است که به لحاظ معماری نظیر ندارد و تنها روستای صخره‌ای جهان است که هنوز در آن زندگی جاری است. به عقیده برخی محققین، قدمت خانه‌های این روستای منحصر به فرد به قرن ۷ هجری (همزمان با یورش مغول‌ها) برمی‌گردد؛ این گونه نقل شده است که نخستین کسانی که به کندوان پا گذاشتند، کسانی بودند که برای در امان ماندن از حمله مغولها، از مناطق مجاور به دشتی در مقابل کندوان فعلی مهاجرت کردند و سپس به تدریج درون صخره‌ها را حفاری کرده و به این پناهگاه‌های امن در دل سنگ‌ها پناه بردند. بر این اساس، شکل گیری این روستا را می‌توان به نوعی یادآور این آیه شریفه دانست: فَأْوُوا إِلَى الْكَهْفِ يَنْشُرْ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَيُهَيِّئْ لَكُمْ مِنْ أَمْرِكُمْ مِرْفَقًا: پس به غار پناه ببرید تا پروردگارتان از رحمتش بر شما بگستراند و در کارتان گشایشی فراهم سازد (کهف/۱۶). @baladetayyeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعوت می‌کنم حتما این ویدئوی دو دقیقه‌ای را ببینید و بنگرید که تراکم بیش از حد جمعیت با موجودات زنده چه می‌کند؟ نام این آزمایش جهان ۲۵ است: «UNIVERSE-25»؛ زیرا کالهون (محقّق آمریکایی) ۲۵ بار این آزمایش را انجام داد و هر ۲۵ دفعه به یک نتیجه مشابه رسید! کاش می‌شد این ویدئو را برای همه مدیران شهری کلانشهرهایی که از شدت تراکم در حال انفجار هستند پخش کنیم و از آنها بخواهیم که اندکی به ارتباط آسیب‌ها و معضلات اجتماعی شهرهایمان با تراکم بیش از حد این کلانشهرها بیاندیشند. @baladetayyeb
جمعیت شهرهای ایران در ۱۵۰ سال قبل و توضیحی در خصوص مسئله مسکن در تهران و کلانشهرها: 🔹به تفاوت جمعیت شهرها در ۱۵۰ سال قبل دقت بفرمایید: تهران و تبریز ۲۵۰ هزار نفر، یزد ۱۰۰ هزار نفر، کرمان ۹۰ هزار نفر، شیراز و قزوین ۷۰ هزار نفر و ...؛ عدم توجه به آمایش سرزمین سبب شده است تا در حالی‌که جمعیت تهران بیش از ۴۰ برابر رشد کرده است، در همین مدت جمعیت کرمان و یزد فقط ۵ برابر شده و یا جمعیت قزوین فقط ۶ برابر شده است. 🔹کلید اساسی و اصلی برای حل مسئله مسکن تهران، توجه به آمایش سرزمین و توزیع عادلانه امکانات و مقدورات کشور است؛ در غیر این صورت، هرچقدر هم که در تهران مسکن بسازیم و تراکم بفروشیم و بارگذاری مازاد کنیم باز هم مشکل حل نخواهد شد چون ریشه مشکل بایستی از مبدا حل شود و نه مقصد. مانند ظرفی که به یک شلنگ آب متصل است و هرچقدر هم که آن ظرف را بزرگ کنیم باز هم طی چند دقیقه پر می‌شود چون شلنگ متصل به آن دائما جریان آب را از جاهای دیگر به داخل آن ظرف هدایت می‌کند. سعی کردم مثال را به ساده‌ترین وجه ممکن توضیح دهم تا مشخص شود که چرا هرچه در تهران عرضه را زیادتر می‌کنیم مشکل مسکن حل نمی‌شود. @baladetayyeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 درخصوص این ویدئو، کارشناسان مربوطه پاسخ ادعای اشتباه جناب نیلی را بارها داده‌اند و لذا شرح دوباره پاسخها موضوعیت ندارد؛ اما روی سخن حقیر با نهادهای نظارتی و قوه قضائیه و ... است. 🔹 چطور است که برای یک مالک، خط و نشان می‌کشیم که اگر از مستاجرت مثلا دو قران بیشتر بگیری و قراردادت بالاتر از فلان درصد باشد مجرم هستی و دادگاهی‌ات می‌کنیم اما مدیری که با ترک فعل و عدم انجام مسئولیتش سبب تشدید تورم چند صددرصدی مسکن شده و میلیونها مستاجر را به خاک سیاه نشانده را به کلی رها کرده‌ایم؟! اگر اولی را مصداق ارتکاب منکر بدانیم قطعا دومی مصداق اقامه منکر است و عجیب آنکه در مملکت ما ارتکاب منکر جرم است ولی اقامه منکر هیچ هزینه‌ای ندارد و می‌توانید راست راست بچرخید و هیچ کسی هم کاری به کارتان ندارد! @baladetayyeb
ما ناسازگاریم نه آن‌ها !! 🔹واقعیت آن است که وقتی در شهر قدم می‌زنید، یا به مدرسه و دانشگاه می‌روید، یا در خانه استراحت می‌کنید، یا با تکنولوژی سر و کار دارید، یا ورزش می‌کنید، یا ساعات زیادی از روز را در محل کار سپری می‌کنید، خرید که می‌کنید و... همه و همه را در جهانی مدرن سیر کرده‌اید؛ نه منزل، نه محل کار و ساختار اداری، نه محیط‌های فراغت، نه شهر، نه مکان‌های آموزشی و نه فضای جدیدی که به صورت مجازی بخشی از زندگی را در چنبره خود گرفته، هیچ‌یک به شما شیوه‌ی زندگی مبتنی بر سنت، دین و بوم‌وبر خودتان را تقدیم نمی‌کنند. این‌ها همه، مملو از آموزه‌هایی است که زندگی را سرشار از دنیا و دنیاپرستی کرده‌اند. 🔹واقعیت آن است که هرکس، حجاب بر سر و تن دارد و هرآن‌کس که خداباور است، در حال مقاومت علیه وضع سکولارِ همه‌جایی شده است. بی‌حجابی و بی‌حیایی، بخش جدی این شهر و این ساختارهاست. و واقعیت آن است که بی‌حجاب‌ها و دنیاباوران بر مشی طبیعیِ ساختارها و وضع موجود و سبک زندگی هدیه شده به آن‌ها رفتار می‌کنند! آن‌ها، فقط همراهند! ساختارهای کلان نه تنها تمنایی برای اجرای حکم خدا ایجاد نکرده‌اند، بلکه با مداومت و کثرت در سبک زندگی، در تمنای انسان مدرن جایی برای خداباوری نیست... @azmanegasht پی‌نوشت: بی‌حجابی‌ها و بدپوششی‌های موجود در کلانشهرهای معاصر، محصول ساختارهایی است که این وضعیت فرهنگی، نتیجه طبیعی آن است: "قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَىٰ شَاكِلَتِه: بگو هر كس بر حسب ساختار خود عمل مى‌كند" (اسرا/۸۴). اگر می‌خواهیم وضعیت فرهنگی فعلی را اصلاح کنیم بیش و پیش از آنکه به فکر بگیر و ببند بانوان بی‌حجاب باشیم (که البته در جای خودش برای ساختارشکنان لازم است) بایستی به فکر بگیر و ببند مسئولانی باشیم که در حال ترویج و تثبیت این ساختارهای کلان و سکولار در نظام مدیریتی کشور ما هستند. آنچه اصل و ریشه منکر است، اقامه منکر است و نه ارتکاب منکر و آنچه مسلّم است، مرتکبان منکر، قربانی سیاست‌های اقامه دهندگان منکر هستند. عجیب این است که غالبا این قربانیان را سرزنش می‌کنیم و آن قربانی کنندگان را رها و بلکه ارتقا ! @baladetayyeb
علم یا لاشه علم؟! 🔹بیشترین نرخ طلاق در میان روانپزشکان با حدود ۵۰ درصد است، یعنی همان کسانی که باید به ما کمک کنند تا به زندگی بازگردیم و از آسیبهایی همچون طلاق در امان بمانیم! بیشترین آثار کالبدی نامتجانس با فرهنگ ما نیز توسط معماران و شهرسازان طراحی شده است یعنی دقیقا توسط همان کسانی که باید به ما کمک کنند تا شهرهای باهویت‌تری داشته باشیم! در بسیاری از علوم دیگر نیز همین تناقض مشاهده می‌شود. مشکل کجاست؟ ایسم‌های میان تهی و وارداتی همچون سکولاریسم و لیبرالیسم و ... با نظام علمی و آموزشی ما چه کرده است که آن را اینقدر از درون تهی کرده است؟! علم منقطع از مبدا و مقصد، لاشه علمی است که حتی نمی‌تواند یاریگر عالمان همان علم نیز باشد تا چه رسد به سایر مردم. 🔹"قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا: بگو آيا شما را از زيانكارترين مردم آگاه گردانم؟ [آنان‌] كسانى‌اند كه كوشش‌شان در زندگى دنيا به هدر رفته و خود مى‌پندارند كه كار خوب انجام مى‌دهند" (کهف/ ۱۰۳ و ۱۰۴). حلقه مفقوده این نظام شِبه علمی برای ارتقاء لاشه علم‌ به علم‌، توجه به مبدا و مقصدی است که در علوم رایج تقریبا هیچ محلی از اِعراب ندارد: "هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ: اوست اول و آخر و ظاهر و باطن، و او به هر چيزى داناست" (حدید/۳). @baladetayyeb
منزل یا مسکن؟! 🔹در ادبیات محاوره‌ای وقتی که می‌خواهیم از محل سکونت خود صحبت کنیم از واژه منزل استفاده می‌کنیم مثل این جملات: بفرمایید منزل خدمتتان باشیم، منزل خودتان است و ...؛ اما معنای لغوی منزل چیست؟ لغت‌نامه‌ها منزل را چنین تعریف کرده‌اند: "جای فرودآمدن لیکن اکثر به معنی جایی مستعمل است که مسافران به جهت خواب و آرام در آن فرود آیند". یعنی دقیقا شبیه به همین کارکردی که این روزها خانه‌های ما دارند؛ مکانی برای محل فرود موقت و خواب شبانه برای ما مسافرانِ معابر و خیابانهای شهرها و نه مکانی برای زندگی با تمام ابعاد و وجوه مختلف آن. 🔹این تقلیل کارکرد خانه از محل زندگی به مکان صرفا خواب، از نتایج مانیفست معماری و شهرسازی مدرن و تفکیک شهر به سه پهنه مجزا برای اقامت، کار و تفریح است؛ به نحوی که مسکنی که تا قبل از آن، هم محل اقامت بود و هم محل کار و تولید و هم محل تفریح، به منزلی برای صرفا اقامت و خواب شبانه فروکاهیده شد. و بدیهی است که مکانی که صرفا محل خواب است دیگر نه نیازی به حیاط دارد و نه احتیاجی به حوض و درخت؛ همین قوطی کبریتهای کپسولی که در کلانشهرها می‌سازیم به خوبی از عهده وظیفه خواب کردن ما برمی‌آیند. اما برخلاف منزل که مکان نزول موقت است، مسکن به معنای محل سکون و قرار است؛ چنانچه قرآن کریم نیز از واژه مسکن به عنوان خانه تراز تعبیر می‌فرماید: لَقَدْ كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَة جَنَّتَانِ عَنْ يَمِينٍ وَشِمَال (سبا/۱۵) و در جای دیگر، صفت خانه مطلوب را سَکَن معرفی می‌فرماید: وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ بُيُوتِكُمْ سَكَنًا (نحل/۸۰). 🔹فروکاهی مسکن به منزل، سبب تهی شدن خانه‌ معاصر از تمام کارکردهای سابقش شده است؛ تربیت کودکان را به مهدکودکها و کودکستانها و مهمانداری را به کافه‌ها و رستورانها و تفریح را به پارکها و شهربازی‌ها سپردیم؛ همانطور که مجالس عقد و عروسی را به تالارها و حتی پرستاری از بزرگتران را به خانه‌های سالمندان واگذار کردیم. این تهی شدن خانه از همه ابعاد و وجوه زندگی و تقلیل آن به پوسته‌ای کپسولی برای صرفا خواب از نتایج راهبریِ زغن (گنجشک سیاهِ) معماری و شهرسازی معاصر است که منازل ما را به مرزغن (گورستان) برای ما مردگانِ سبک زندگی معاصر تبدیل کرده است: هر که را راهبر زغن باشد منزل او به مرزغن باشد @baladetayyeb
پیشنهادی برای شهرداری و شورای شهر تهران: شهردار پاریس روز ۱۴ مهر ۱۴۰۱ و در بحبوحه اغتشاشات ایران به صورت رسمی اعلام کرد که خیابانی را در پاریس به نام مهسا امینی نام‌گذاری می‌کند. روز ۱۹ مهر نیز شورای شهر پاریس به مهسا امینی عنوان شهروند افتخاری داد؛ حالا که روزگار چرخیده و شاهد خشونت بی‌حد و اندازه پلیس و نیروهای امنیتی فرانسه علیه معترضان در خیابانهای پاریس هستیم خدمت شهرداری و شورای شهر تهران پیشنهاد می‌شود به سبک خود فرانسویان، خیابانی را در تهران به نام "نائل" نامگذاری کنند و به ایشان عنوان شهروند افتخاری بدهند. ایشان، نوجوانی ۱۷ ساله و پیک غذا بود که سه شنبه هفته گذشته در جریان یک ایست و بازرسی هدف شلیک مستقیم گلوله افسران پلیس فرانسه قرار گرفت و قتل وحشیانه او اولا جرقه‌ای شد برای غرق شدن فرانسه در آشوب و اعتراض و ثانیا بهانه‌ای شد برای آنکه جناب مکرون و دار و دسته‌اش بفهمند که دنیا گرد است! @baladetayyeb
کاری به این دولت و اون دولت ندارم اما سوالم این است که مدیران وزارت راه و شهرسازی قراره اینطوری شعارهایشان درباره مسکن اسلامی ایرانی را محقّق کنند؟! برجهای ۲۰ طبقه در یک شهر کوچک چندهزار نفری؟! اگر معماری اسلامی این است پس "وَ عَلَى الاِْسْلامِ الْسَّلام". ماشاالله به این اعتماد به سقف که اینطوری همه ما از عموم مردم گرفته تا شخص رئیس دولت را به بازی گرفته‌اید و صدای هیچ کس هم در نمیاد! @baladetayyeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جای بچه توی مسجد نیست؟! تاکنون به دو آیه زیر در کنار هم توجه کرده بودید؟ "الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا" (کهف/۴۶) "خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِد" (اعراف/۳۱). پس یادمان باشد که بچه‌ها زینت زندگی هستند و ما مامور هستیم که زینتهایمان را همراه خودمان به مساجد ببریم. @baladetayyeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اختلاف عملکرد ۱۰۰ برابری در دو نوع الگوی ساخت مسکن به لحاظ سرعت بهره‌برداری! حالا مسئولان وزارت راه و شهرسازی دوباره بر همان الگوهای اشتباه سابق اصرار کنند و نصایح کارشناسان را گوش نکنند تا در انتهای این دولت با آمار بسیار پایین در خصوص تحقق وعده ۴ میلیون مسکن، هم آبروی خودشان را ببرند و هم آبروی دولت را. @baladetayyeb
توییت اخیر جناب آخوندی و سه علامت تعجب !!! به تلاش جناب آخوندی برای وانمود کردن تقابل اسلام و ایران در توییت اخیرشان عنایت بفرمایید: ایده ایران و نه به اسلام ایدئولوژیک! این آقا حدود ۱۰ سال (یعنی تقریبا یک چهارم از کل عمر انقلاب) در این مملکت وزیر مسکن بوده و با همین تفکر، وضعیت مسکن و شهرسازی را ساماندهی (ناساماندهی) می‌کرده. سه علامت تعجب حقیر: ۱. عجیب اینکه ایشان در حکومتی بالاترین مقام مسکن و شهرسازی بوده که ایده اصلی انقلابش، ایدئولوژی اسلامی بوده. صدارت امثال ایشان بنده را دقیقا به یاد رمان قلعه حیوانات می‌اندازد؛ اگر این رمان را نخوانده‌اید حتما بخوانید. جالب آنکه اگر مثلا بخواهیم یک جوان بیچاره را در یک دانشگاه درجه سوم مملکت هیات علمی کنیم انواع مصاحبه‌های آنچنانی را برایش ترتیب می‌دهیم تا مطمئن شویم که مبادا فکر استاد فردای بچه‌هایمان مسموم باشد، اما نهادهای نظارتی، سم سکولاریسم را در بالاترین مقامات اجرایی کشور می‌بینند و عین خیالشان هم نیست! نمی‌دانم، شاید خود این نهادها هم بخشی از رمان قلعه حیوانات شده‌اند و ما خبر نداریم! ۲. عجیب‌تر آنکه ایشان با آن همه ترک فعلش در زمان صدارت، از مسبّبان اصلی وضعیت نابسامان امروز مسکن است و حالا به جای آنکه پاسخگوی کارنامه ضعیفش باشد، راست راست می‌چرخد و از عالم و آدم هم طلبکار است و هیچ کس هم کاری به کارش ندارد! ۳. عجیب‌ترین اینکه خط فکری سکولار ایشان هنوز در برخی از مهمترین گلوگاه‌های حاکمیت در حال جولان دادن است و دولت و مجلس انقلابی هم عین خیالشان نیست! @baladetayyeb
معماری سفارت ایران در عراق و چند سوال: از اصول مهم طراحی سفارت یک کشور در کشور دیگر، بهره‌گیری از مضامین و داشته‌های فرهنگی مشترک دو کشور است. به معماری سفارت ایران در بغداد توجه بفرمایید؛ سرستونها، تندیسهای نصب شده در مجاورت ورودی سفارت، تناسبات کالبدی ورودی، مصالح سنگی و سایر جزئیات معمارانه، همگی تداعی‌گر معماری هخامنشیان است. در اینکه معماری هخامنشیان بخشی از معماری مملکت ما بوده هیچ شکی نیست اما چند سوال: آیا ما و عراق به عنوان دو کشور برادر و مسلمان، هیچ فصل اشتراکی از دوره اسلامی نداشتیم که بخواهیم از آن در طراحی سفارتمان در عراق بهره بجوییم؟ مثلا آیا بهتر نبود از مضامین مشترک و فاخری همچون "حُبُّ الحسین یَجمَعُنا" برای ایده‌‌پردازی معماری این سفارت استفاده کنیم؟ و آیا استفاده از نمادهای معماری قبل از دوره اسلامی برای طراحی سفارت یک کشور مسلمان در کشور دیگر مسلمان نوعی بدسلیقگی در انتخاب سبک معماری نیست؟ و آیا این نوع طرحهای افتراقی و غیر اشتراکی می‌تواند بستر کالبدی مناسبی برای هم‌افزایی دو ملت برادر و مسلمان باشد؟ @baladetayyeb
سوء استفاده و برخورد سلیقه‌ای با فرمایشات رهبری ممنوع! 🔹دو نمونه از فرمایشات رهبری (یکی به تاریخ ۱۳۸۲ و دیگری ۱۳۸۴) که نشان می‌دهد شورای عالی شهرسازی در خصوص تهران و کلانشهرها، چطور با فرمایشات ایشان برخورد گزینشی و سلیقه‌ای داشته است. همان رهبری که بر جلوگیری از توسعه بی‌حد و حصر تهران تاکید داشته، همان رهبر بر هویت ایرانی و اسلامی هم تاکید داشته (بلکه موکدتر و در فرمایشات مکرر). اگر واقعا شورای عالی شهرسازی نگران منویات رهبری است چطور است که فقط در خصوص گسترس افقی نگران است ولی در خصوص افزایش دائم تراکم حتی در شهرهای کوچکتر و توسعه‌های عمودی که در تناقض با هویت ایرانی و اسلامی است این نگرانی دیده نمی‌شود؟! 🔹آیا تهرانیزه کردن کل کشور و آپارتمان‌سازی‌هایی که با مجوز این شورا و طبق طرحهای مصوب این شورا حتی در شهرهای کوچک و چندهزار نفری انجام شده است و به کلی با هویت ایرانی و اسلامی در تضاد است با منویات رهبری تطبیق داشته؟! این نوع مواجهه سلیقه‌ای با منویات رهبری، به نوعی یادآور "نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْض" نیست؟! آیا باور کنیم که شورا نگران منویات رهبری در عرصه شهرسازی بوده و هست؟ آیا هزینه کردن از رهبری و پنهان کردن اشتباهات خود با برخورد گزینشی و غیر منسجم با فرمایشات ایشان مصداق لطمه به جایگاه رهبری و ظلم در حق ایشان نیست؟! 🔹همانطور که حدس می‌زدم، دعوت حقیر از دبیر محترم شورای عالی شهرسازی برای مناظره با محوریت فرمایشات رهبری بی‌پاسخ ماند اما اینها را نوشتم تا انشاالله دیگر شاهد سوء استفاده از فرمایشات رهبری در عرصه شهرسازی نباشیم. @baladetayyeb
شهر و نبرد کیفیت‌ها و کمّیت‌ها: 🔹تاکنون به تقابل کیفیت‌ها و کمّیت‌ها در شهرهای سنتی و معاصر دقت کرده‌اید؟ قربانی شدن کیفیتها به پای کمّیت‌ها را می‌توان در فروکاهی اجزای مختلف شهر معاصر مشاهده نمود: فروکاهی میدان که فضای حضور انسانها بود به فلکه که جولانگاه ماشین‌ها است؛ فروکاهی کیفیتهای مسکن همچون حیاط و حوض و درخت به کمّیت‌های منزل همچون متراژ و زیربنا و تعداد اتاق. فروکاهی حیاط به عنوان بستر زندگی به پارکینگ به عنوان محل پارک ماشین؛ فروکاهی همسایه به همجوار؛ فروکاهی آرامش به آسایش و حتی فروکاهی اسامی مناطق و خیابانها از عناوین کیفی به عناوین کمّی و عددهای بی‌هویت و جالب آنکه در همین رابطه، امام باقر (ع) از پدرانشان چنین نقل می‌فرمایند که رسول خدا (ص) اسامی زشت مردان و شهرها را تغییر می‌داد (وسائل الشیعه جلد ۱۵). 🔹ذبح کیفیت‌ها در قربانگاه کمّیت‌ها از نتایج کالایی شدن فضای شهری و غلبه نگاه سرمایه‌محور به شهر و فضای شهری است. نگاهی که با محوریت راسیونالیسم و عقل ابزاری، همه چیز را بر مدار کمّیات و مادیات می‌سنجد تا جایی که حتی به لحاظ لغوی، ریشه این نوع عقل‌ ابزاری (rationalism) را بایستی در حساب و کتاب‌های عددی و سود مادی (rate) جستجو نمود! شعبده فروکاهی rational به rate و ذبح کیفیت‌ها به پای کمّیت‌ها، چیزی است که فقط از عهده نظام سرمایه‌مدار شهرهای معاصر برمی‌آید؛ نظامی که نتیجه‌ طبیعی‌اش چیرگی ماده بر معنا در اشتباه دستگاه محاسباتی آن است: يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا (روم/۷). @baladetayyeb
زیرآب‌زنی و جایگاه معماری در ادبیات محاوره‌ای: معماری نه تنها ظرف زندگی و بستر کالبدی برای شکل گیری سبک زندگی ما است بلکه حتی در ادبیات محاوره‌ای نیز می‌توان رد پای معماری را دید. مثلا عباراتی نظیر "هر که بامش بیش برفش بیشتر" و یا "از این ستون به آن ستون فرج است" ریشه در ادبیات معماری دارند. اما یکی دیگر از عبارات محاوره‌ای که اغلب از رابطه آن با معماری مطلع نیستند عبارت زیرآب‌زنی است! زيرآب، یکی از اجزای معماری خانه هاي سنتی بود که لوله کشی آب تصفيه شده در آنها وجود نداشت. زيرآب در انتهای مخزن آب خانه‌ها بود که برای خالی کردن آب، آن را باز می‌کردند. اين زيرآب به چاهی راه داشت و راه باز کردن زيرآب اين بود که کسی درون حوض می‌رفت و زيرآب را باز می‌کرد تا لجن ته حوض از زيرآب به چاه برود و آب پاکيزه شود. وقتی با کسی دشمنی داشتند، برای اين که به او ضربه بزنند زيرآب حوض خانه‌اش را باز می‌کردند تا همه آب تميزی را که در حوض دارد از دست بدهد!‌ صاحبخانه هم وقتی خبردار می‌شد خيلی ناراحت می‌شد؛ چون بی‌آب می‌ماند و در چنین شرایطی به دوستانش می‌گفت زيرآبم را زده‌اند! @baladetayyeb