9.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ صحبتهای تأثیرگذار سرباز آمریکایی در مورد تغییر کامل دیدگاه او در مورد قرآن ...
#قرآن
🆔 @balaghemobeen I بلاغ مبین
5.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💯 لحظاتی قرآن بخوانیم
#سوره_فصلت، آیات ۳۰ تا ۳۲
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#قرآن
#امام_زمان
🆔 @balaghemobeen l بلاغ مبین
🔶 هدیه بچه ها و جریان دو طرفه محبت
🔹 محبت یک جریان دو طرفه است. شما والدین اگر میخواهید این محبت جریان پیدا کند، باید محبت فرزندتان را بپذیرید و اجازه بدهید برای شادی شما کاری انجام دهند؛ مثلا اگر برای شما هدیهای گرفتند آن را بپذیرید بچهها به ویژه در سنین بالاتر دوست دارند احساس کنند برای شما مفید هستند و میتوانند شما را خوشحال کنند.
#محبت
#تربیت_فرزند
#هدیه
🆔 @balaghemobeen l بلاغ مبین
⭕️ خانم و آقا با هم بخوانید
👈 عامل ویرانکننده روابط همسران:
✴️ یکی از مهمترین منابع استرسزا در روابط بیشتر زوجها، روابطی است که خارج از آن دو نفر است.
➖ والدینتان، خواهر و برادرهایتان و دوستانتان را دستکم نگیرید؛ اما باید بدانید که وقتی به همسرتان "بله" گفتهاید، یعنی او را به همه آدمهای دیگر ترجیح دادهاید.
🔻 خیلی از ازدواجها فقط به خاطر همین ضعف در اولویتدهی دچار مشکل میشوند. هر کس آنها را به سمتی میکشد، بدون اینکه این دو به سمت همدیگر کشیده شوند.
✅ در ازدواجهای سالم، زوجها یاد میگیرند که همدیگر را به هر کس و هر چیز دیگر مقدم بدانند.
#رضایت_زناشویی
🆔 @balaghemobeen l بلاغ مبین
677.7K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶 امیرالمؤمنین علی عليهالسلام:
در فريب آرزوها، عمرها به پايان میرسد❌
#حدیث
🆔 @balaghemobeen l بلاغ مبین
🟡🟠 این داستان جالب را حتما تا انتها بخوانید
👇👇👇👇👇👇
#تلنگر
🆔 @balaghemobeen I بلاغ مبین
بلاغ مبین l غلامرضا پیوندی
🟡🟠 این داستان جالب را حتما تا انتها بخوانید 👇👇👇👇👇👇 #تلنگر 🆔 @balaghemobeen I بلاغ مبین
یه دوستِ برازجونی داروم ،برام تعریف میکرد
۳۰ سال پیش خواستم برم شیراز . رفتم ترمینال و سوار اتوبوس شدم. صندلی جلوم زن و شوهری بودند که یه بچه تپل و شیرین ۳ یا ۴ ساله داشتند.
اتوبوس راه افتاد.
۶ ساعت راه بود.
طی راه بچه تپل و شیرین که صندلی جلو بود هی به سمت من نگاه میکرد و میخندید.
چندبار باهاش دالی بازی کردم و بچه کلی خندید. دست بچه یه کاکائو
که نمیخوردش، تو دالی بازی یهو یه گاز از کاکائو بچه زدم؛ بچه کمی خندید.
کمی بعد مادر بچه با خوشحالی به شوهرش گفت:
ببین؛ بالاخره کاکائو را خورد.
دیدم پدرومادرش خوشحالند؛ گفتم
بذار بیشتر خوشحال بشند.
خلاصه 3 تا کاکائو را کم کم از دست بچه یواشکی گاز زدم و بچه هم میخندید.
مدتی بعد خسته شدم.
چشمم را بستم و به صندلی تکیه دادم که یهو ای وای..
مردم از دل پیچه، دل و روده ام اومد تو دهنم، سرگیجه داشتم، داشتم میترکیدم.
دویدم رفتم جلو و به راننده وضعیت اورژانسی خودم را گفتم. راننده با غرغر تو یه کافه ایستاد.
عین سوپرمن پریدم و رفتم دستشویی و رفع حاجت کردم.
برگشتم و از راننده تشکر کردم و نشستم روی صندلی.
اتوبوس راه افتاد، هنوز ۱۰ دقیقه نگذشته بود که دل پیچه شروع شد.
طوری شده بود که
صندلی جلوی خودم را گاز میگرفتم .از درد میخواستم داد بزنم. چه دل پیچه وحشتناکی، تموم بدنم را میکشیدند، مردم خدا....
دویدم پیش راننده و با التماس وضعیتم را گفتم.
راننده اومد اعتراض کنه که وضعیتم رو فهمید و زد بغل جاده و گفت: بدو داداش
پریدم بیرون و دقایقی بعد برگشتم به اتوبوس وتشکر کردم.
از درد داشتم میمردم.
دهنم خشک شده بود و چشمام سیاهی میرفت.
رفتم روی صندلی نشستم.
گفتم چرا اینجوری شدم؟
غذای فاسد که نخورده بودم!
دیدم دست بچه باز کاکائو هست.
از پدر بچه پرسیدم :
بچه تون کاکائو خیلی میخوره؟
پدرش گفت: نه، کاکائو براش بده. مادرش گفت:
حقیقت بچه مون یبوست داره، روی کاکائو مسهل مالیدم تا شاید افاقه کنه؛
تا حالام دو سه تا هم خورده ولی بی فایده بوده!
من بدبخت خواستم ادامه بدم که یهو درد مجدداً اومد. میخواستم داد بزنم و کف اتوبوس غلت بزنم، رفتم پیش راننده؛ راننده با خشونت گفت : خجالت بکش ؛ وسط بیابونه ماشین که شخصی نیست.
برو بشین!
مونده بودم بین درد و خجالت.
یه فکری کردم؛ برگشتم پیش پدر و مادر بچه و گفتم : من هم یبوست دارم، میشه به من هم کاکائو بدید؟
۳ تا کاکائو مسهلی گرفتم
و رفتم پیش راننده عصبی و با ترس و خنده گفتم:
عزیز چرا داد میزنی؟ نوکرتم، فداتم ؛ دنیا ارزش نداره؛ شما ناراحت نشو؛ جون همه ما دست شماست، معذرت میخوام.
بیا و دهنت را شیرین کن!
راننده هم که سیبیل کلفت و لوطی بود گفت ایول ؛ دمت گرم ؛ بامرامی ؛ آخر مردای عالمی!
خلاصه 3 تا کاکائو را کردم تو دهنش و رفتم سر جام نشستم و از درد عین مار به خودم پیچیدم.
۱۰ دقیقه نشده بود که راننده صدام کرد و گفت:
داداش؛ جون بچه ات چی به خورد من دادی؟
ترکیدم!
داستان کاکائو و بچه را براش گفتم.
راننده زد بغل جاده و گفت:
بریم پایین......
خلاصه تا شیراز هر نیم ساعت میزد کنار و میگفت: بریم رفیق!
مسافرها هم اعتراض که میکردند راننده میگفت: پلیس راه گفته که یه گروه تروریست و نامرد توی جاده میخ ریختند؛ تند تند باید لاستیکها را کنترل کنم که نریم ته دره!
ملت هم ساکت بودند و دعا به جون راننده میکردند.
*این را عرض کردم که بدانید برای رفع هر مشکلی مسئولش باید همدرد مردم باشه تا حس کنه طرف چی میکشه...*😊😊
🆔 @balaghemobeen I بلاغ مبین
8.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔅 ماجرای اذان درخواستی حاج قاسم در سوریه
⁉️ چه شد که امروز از مَأذَنههای شهر سُنی نشین حلب سوریه «أشهَدُ أَنّ عَلیاً ولیُّ الله» پخش می شود؟
راوی: حجت الاسلام دیانی
#جانفدا
🆔 @balaghemobeen l بلاغ مبین
🔶 مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا
مائده:۳۲
🔹 مرز کشورها آنها را نسبت به سرنوشت همدیگر بیتفاوت نمیکند. در هر جای عالم بر سر هر بیگناهی، شلاق بیعدالتی فرود بیاید ظلم است و درد دارد.
🔻 اما این درد را تنها کسانی میتوانند حس کنند که قلبشان را در زنجیر نژاد، رنگ، ملیت و مذهب به بند نکشیدهاند. اینها همه مرزهایی ساختگی و اعتباریاند اما این که ما یک «تَنِ واحد»یم، کاملا واقعی است.
#غزه
#کرمان
🆔 @balaghemobeen I بلاغ مبین
⚠️ این سه اشتباه را در والدگری انجام نده
✅ پدر و مادرها دوست دارند فرزندانی تربیت کنند که در آینده بالغانه تصمیم بگیرند و روی پای خودشان باشند. اما گاهی به اصل آنچه برای رشد چنین فردی نیاز است، توجه ندارند و از آن غافل میشوند. رفتارهای زیادی را میشود برای پرهیزکردن در دنیای والدگری عنوان کرد؛ اما سه تا از مهمترین آنها عبارتاند از:
#تربیت_فرزند
#والدین
#پست_اسلایدی
🆔 @balaghemobeen l بلاغ مبین