eitaa logo
با نهج البلاغه
2.6هزار دنبال‌کننده
186 عکس
45 ویدیو
18 فایل
رسیدن به نهج البلاغه هدف نیست، هنر آن است که از دروازه نهج البلاغه بگذریم و به صاحب نهج البلاغه برسیم. کانال با نهج البلاغه فرصتی است برای تامل در نهج البلاغه و آرزویی است برای رسیدن به او. ادمین تبادلات: @sardar_1313 ادمین کانال: @ashaiery
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله «وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ تَكُنْ مِنْ أَهْلِهِ » ۳۱ نهج‌البلاغه 🔻درترجمه این جمله، مرحوم‌ سیدجعفر شهیدی نوشته است : به كار نيك امر كن و خود را در شمار نيكوكاران در آر. 🔻مرحوم دشتی نیز نوشته است که: به نيكى‌ها امر كن و خود نيكوكار باش. ☑️این واو بین دوجمله اضافی به نظر می‌رسد. ترجمه درست این است که امربه معروف کن تا از اهل معروف باشی. بر اساس این ترجمه پیشنهادی، جمله دوم عاقبت و ادامه جمله اول می شود ولی در ترجمه دو مترجم یادشده، جمله دوم مستقل است و اشکالش این است که دیگر نمی‌توان گفت نتیجه امربه معروف این است که آمر خود اهل معروف می‌شود بلکه دو جمله بی ارتباط به هم نشان داده شده و ظرافت پیوند آنها از بین می رود. ✍️رضاکریمی؛ پژوهشگر قرآن و حدیث در رشته دکتری تفسیر تطبیقی ،‌ شماره 72 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵علی علیه السلام، در اداره موقوفه خود «بنی‌الزهراء» را بر «بنی‌علی» مقدم کرد وَ إِنِّي إِنَّمَا جَعَلْتُ الْقِيَامَ بِذَلِكَ إِلَى ابْنَيْ فَاطِمَةَ ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ وَ قُرْبَةً إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ( صلى‏الله‏عليه‏وآله )وَ تَكْرِيماً لِحُرْمَتِهِ وَ تَشْرِيفاً لِوُصْلَتِهِ تولیت این موقوفه را به دو فرزند فاطمه (حسن و حسین) سپردم فقط به خاطر طلب خوشنودی خداوند و نزدیک شدن به رسول‌الله و بزرگداشت حرمت رسول‌الله و گرامیداشت وصلتی که [از طریق فاطمه سلام الله علیها] با پیامبر داشته ام. ◀️ابن ابی‌الحدید در شرح این نامه نهج البلاغه نوشته است: علی ع با این سخن به اشاره کسانی را که امر خلافت را از اهل بیت پیامبر گرفتند، تحقیر کرده است! ج 25 ص 146 (و في هذا رمز و إزراء- بمن صرف الأمر عن أهل بيت رسول الله ص- مع وجود من يصلح للأمر- أي كان الأليق بالمسلمين و الأولى) ، شماره69 https://eitaa.com/banahjolbalaghe لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.
بسم الله 🔵عصمت ائمه در میان اهل تسنن وَ هُمْ أَزِمَّةُ الْحَقِّ وَ أَعْلَامُ الدِّينِ وَ أَلْسِنَةُ الصِّدْقِ- عترت پیامبر زمامدار حق و نشانه های معرفت دین و زبانهای صدق هستند. امامیه را مهمترین ویژگی مقام امامت می‌دانند و معتقدند ائمه مانند پیامبران حتی پیش از رسیدن به مقام از هرگونه معصیت یا سهو معصوم هستند. در میان اهل سنت مقام امامت تعریف و ویژگیهایی دیگری دارد که اوصافی چون اجتهاد، عدالت، عقل و بلوغ برای آن کافی است و نیازی به عصمت نیست. با این حال متکلمان اهل تسنن مسیر دست‌یابی به مقام عصمت را بسته نمی‌دانند چنانکه برخی از آنان معتقدند برای مثال علی بن ابی‌‌طالب علیه السلام این مسیر را تا انتها پیموده و بر قاف قله عصمت برنشسته است. ابن ابی‌الحدید به پیروی از ابومحمد بن مُتَّوَیه معتقد است از بین همه صحابه پیامبر صلی الله علیه و آله، تنها علی بن ابی‌طالب به مقام عصمت رسیده بود. او نوشته است: ✍️«ابومحمد بن مُتَّویه ره در کتاب "الکفایة علی أن علیا معصوم" تصریح کرده است که هرچند عصمت شرط امامت نیست اما ادله و نصوص بر عصمت او دلالت می‌کند و یقین داریم که او در خلوت و جلوت معصوم بود. این عصمت از میان همه صحابه به علی اختصاص دارد. فرق است بین اینکه بگوییم: فلانی معصوم است و بین اینکه بگوییم: فلانی چون امام است معصوم است و شرط امامت عصمت است. سخن اول مذهب ما و سخن دوم مذهب امامیه است.» 📚ابن ‏أبي‏الحديد، شرح‏ نهج‏البلاغة، ج 6 ص 376 و 377 البلاغه 203 https://eitaa.com/banahjolbalaghe لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.
بسم الله 🔵سوء استفاده فتنه گران از ظواهر دینی إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ‏ الْفِتَنِ‏ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَع یخالف فیها کتاب الله‏؛ شروع وقوعه فتنن ها فقط [با دو چیز است:] هوا و هوسی که پیروی میشود و احکام [دینی] که بر خلاف کتاب خداوند بدعت نهاده میشود شهید مطهر ی:✍️ ✍️ نهج البلاغه استفاده باطل از حق را به خوبى نشان مى‏دهد. حضرت على (عليه السّلام) در اين خطبه مى‏فرمايد: همانا آغاز فتنه‏ها و نابسامانيها هواهاى نفسانى است كه متتبّع واقع مى‏شوند (يعنى انسانهايى تحت تأثير هواهاى نفسانى خودشان قرار مى‏گيرند و بعد به جاى اينكه خدا را پرستش كنند هواهاى نفسانى را پرستش مى‏كنند و دنبال خواسته‏هايشان مى‏روند). و احكام تبتدع. و بعد احكامى است كه بدعت گزارده مى‏شوند. يعنى كسى كه مى‏خواهد دنبال هواى نفسش برود از چه استفاده مى‏كند؟ از نيروى حق. بدعتى را در لباس دين وارد مى‏كند؛ چون مى‏داند نيرو از آن دين و مذهب است. اگر بگويد من چنين حرفى مى‏زنم كسى حرفش را قبول نمى‏كند؛ لذا شروع مى‏كند چيزى را به نام دين بيان كردن و مى‏گويد فلان آيه قرآن اين مطلب را بيان كرده است و مقصودش اين است، يا حديثى جعل مى‏كند كه پيامبر چنين فرمود، امام جعفر صادق چنين فرمود، يعنى از نيروى قرآن و پيغمبر و امام استفاده مى‏كند و روى چيزى‏ كه حقيقت نيست مارك حقيقت مى‏زند. 📚(مجموعه آثار شهید مطهری، ج 3 443) البلاغه 204 https://eitaa.com/banahjolbalaghe لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.
بسم الله 🔵وقتی آیة الله صافی گلپایگانی به خود اجازه نمیداد از نهج البلاغه بنویسد.... ایشان در مقدمه کتاب الاهیات در نهج البلاغة درباره اینکه وقتی از او خواستند درباره نهج البلاغه مقاله ای بنویسد، چه حالی پیدا کرد نوشته اند: حقیر با توجه به عجز و قصوری که دارم جسارت ورود در این امر بزرگ را نداشتم و واقعا دور از ادب می دیدم که در این میدان وسیع و بی کرانه ای که تهمتنان و پهلوانان، توانایی عرض وجود ندارند ضعیفی چون من قدم گذارد. نهج البلاغه را با آن الفاظ وکلمات اعجاز آمیز و مطالب و مضامین بلند، و حقایق متعالی در رشته های مختلف علمی و دینی، و عمیق ترین مباحث فلسفی و الهی، برنامه ها، و هدایتهای بی نظیر اجتماعی، سیاسی، حکومتی، اخلاقی، صلح و جنگ که پس از کلام خدا و گفتار رسول خدا- صلی الله علیه و آله- مافوق گفتار تمام فلاسفه، و هر گوینده ای است در عرش اعلی می دیدم و خود را در خاک مسکنت و فقر علمی و نیازمندی، پس به جای اینکه قدمی برای قبول این دعوت به پیش گذارم هزاران فرسنگ عقب می‌نشینم؛ من کجا و هوس پرواز به آسمان بلند اندیشه‌های تابناک علی- علیه السلام- کجا؟! من کجا و ارتباط با کتابی که هر چه توسن اندیشه ی محققان و متفکران تندتر می رود کرانه آن دورتر به نظر می رسد و بر وسعت آن افزوده می شود! این چه کتابی است که حقایق و معانی متعالیش تمام نمی شود، و هر چه بگویند و بنویسند باز هم پیرامون آن ناگفته ها بسیار، و هر دوره و هر عصر بگونه‌ای دیگر جلوه دارد، و خردمندان روشن ضمیر، و دانشمندان زحمت کشیده را به مبانی و حقایق دیگر جلب می کند. الله اکبر از غیب وجود علی که منبع این حقایق، و درکهای متعالی است! الله اکبر از زبان گویا و بیان رسا و شیوایش که این حقایق نامتناهی را در قالب الفاظ و کلمات و حروف متناهی به گوش بشریت خواند و رمز: «انی اعلم ما لا تعلمون» را آشکار و معنی: «ثم اورثنا الکتاب الذین اصطفینا من عبادنا» و مصداق: «و من عنده علم الکتاب» [3] را نشان داد. نه فقط ضعیفانی چون مرا یارایی نزدیک شدن به قله شامخ مقاصد علی نیست بلکه دانشمندان و متفکران بزرگ که سالها در این وادی، اسب تلاش و کوشش و طلب رانده و شب و روزشان را با نهج البلاغه گذرانده و به تفکر و تامل پرداخته اند، عجز خود را از وصول به آن بیشتر درک کرده اند. پس چه باید کرد و چه باید گفت و نوشت؟ آیا نباید قلم به دست گرفت و زبان باز کرد و سخنی گفت، چون مقال و کلامی در خور این موقف متعالی نداریم؟ یا باید گفت و نوشت، و در زمره و گروه خریداران یوسف نشست، که سزاوار است هر کس به گمان خود قطره ای از این اقیانوس بیکران بردارد یا دانه ای از این خرمن بیحد و حصر برگیرد و آن را در معرض نظر دیگران قرار دهد که از آن استفاده کنند و بهره مند شوند و یا آن را بررسی نمایند. بالاخره آنان که در نهج البلاغه مطالعه و مراجعه دارند آشنایی و ارتباطی با این کتاب کریم عظیم پیدا کرده اند که دیگران ندارند آیا بهتر نیست که همین آشنایی و ارتباطی را که در حد معرفت و سرمایه علمی خودشان حاصل کرده اند در اختیار دیگران بگذارند تا آنان نیز معلومات و تحقیقات خود را بر آن بیفزایند و به طور جمعی و با همکاری یکدیگر به سوی مقاصد نهج البلاغه سفر نمایند؟ یقینا این بهتر است. بنابراین، این ناچیز نیز به خود جرات داد و از خداوند تعالی استخاره نمود و از موقع رفیع ولایت حضرت مولی- علیه السلام- ضمن عرض معذرتهای شایان، استجازه کرد که موروار، ران ملخی را به درگاه چاکران آن سلیمان ملک ولایت هدیه نماید و: «ان الهدایا علیمقدار مهدیها». 57 https://eitaa.com/banahjolbalaghe لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله 🔵کدام فقر باعث می‌شود؟ از نظر لغوی یعنی چیزی که ستون فقرات را می‌شکند (ما يكسر فقار الظهر) و فقیر به معنای کسی است که ستون فقراتش شکسته باشد. فقر از نظر عرفی به معنای «نیاز به چیزی است که در اختیار نباشد». راغب در مفردات چهار وجه برای فقر برشمرده که یکی از آنها فقر مالی و یکی از آنها فقر شخصیتی است (فقر النفس). سخن راغب سخن ناموجهی نیست چون در روایات ما هم به این فقر شخصیتی اشاره شده است؛ «اكبر البلاء فقر النّفس» یا «شرّ الفقر فقر النفس». () 🔺راغب خود، حدیث نبوی «کاد الفقر أن یکون کفرا» را بر همین «فقر نفس» حمل کرده و هیچ قرینه یا دلیلی هم برای این حمل ارائه نکرده است اما به نظر می‌رسد سیاق این حدیث نبوی، حمل راغب را تأیید می‌کند چه متن کامل این حدیث در منابع اهل تسنن به این شکل روایت شده است: «كاد الحسد أن يغلب القدر و كاد الفقر أن يكون كفرا» قرار گرفتن فقر در سیاق «حسد» که از بیماریهای شخصیتی است برداشت راغب را تأیید می‌کند. ↩️با این حساب فقری که در روایات موجب کفر شمرده شده، همان فقر النفس است نه فقر مالی. هرچند فقر مالی هم می‌تواند مشکلاتی در مسیر تقوا یا اصل دین‌داری برخی مؤمنان ایجاد ‌کند چنانکه در روایات آمده است: «نعم العون علی تقوی الله الغنی»! البلاغه 205 https://eitaa.com/banahjolbalaghe لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.
بسم الله 🔵همام کیست و ماجرای چیست؟ اطلاعات تاریخی ما درباره همّام زیاد نیست. اینقدر می‌دانیم که او فرزند عُبادة بن خُثَیم یعنی برادرزاده ربیع بن خثیم بود. بنابراین خواجه ربیع بن خثیم که در حوالی مشهد مدفون است عموی هَمام بوده است. شخصی زاهد و دنیاگریز و از علاقمندان امیرالمؤمنین علیه السلام بوده و با یاران نزدیک امام مانند نوف بُکالی و جُندَب نیز معاشرت داشته است. یک روز امیرالمؤمنین علیه السلام که در راه مسجد و در میان تعدادی از یارانشان بودند، به گروهی برخورد کردند که به بیهوده‌گویی مشغول بودند. از آنها پرسیدند: شما کیستید؟ آنها گفتند: ما از شیعیان شما هستیم. امام فرمودند پس چرا نشانه‌های شیعگی در شما نیست؟ جندب و ربیع بن خثیم از حضرت پرسیدند که مگر نشانه‌های شیعیان شما چیست؟ حضرت پاسخ کوتاهی دادند و گذشتند. همام که عبادتگری سختکوش بود نیز در میان جمع بود و از امام پرسید: به همان خدایی که شما را کرامت داد، برای خودش برگزید و بر همگان برتری داد از شما می‌خواهم که اوصاف شیعیان خود را بازگو کنید. امام به همام نیز پاسخ کوتاهی دادند و گذشتند اما وقتی دیدند همام اصرار می‌کند لب به سخن گشودند و خطبه معروف به خطبه متقین را ایراد (بحار الانوار، ج 65 ص 192). در این خطبه امام علی علیه السلام با ارائه‌ی تصویری شورانگیز از اوصاف متّقین، جان همام را به پرواز درآوردند به طوری که وی با شنیدن سخن امام نقش بر زمین شد. دوستان همّام خودشان را به او رساندند اما هرچه تکانش دادند دیدند تکان نمی‌خورد و جان سپرده است! خواجه ربیع بغض کرد، گریست و به امیرالمؤمنین علیه السلام گفت: موعظه‌ات با برادرزاده‌ام چه کرد! کاش من به جای او بودم! آنگاه امیرالمؤمنین علیه السلام به ربیع فرمودند: موعظه‌های رسا و اثرگذار با مخاطبان آماده چنین می‌کنند! به خدا قسم خودم از اول بر جان او بیمناک بودم. امیرالمؤمنین علیه السلام خود بر او نماز خواند و در تشییع پیکرش نیز شرکت کرد(همان، ص 195 و 196) البلاغه 206 https://eitaa.com/banahjolbalaghe لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.
بسم الله 🔵نسائی شهید راه انتشار فضائل امیرالمؤمنین ع؟! ابوعبدالرحمن نَسائی، صاحب یکی از صحاح ششگانه و از بزرگترین ائمه حدیث اهل سنت است که در وصف او گفته شده است: او امام بلامنازع در دانش حدیث است. وی عالمی خوش‌سیما، مجاهد و مهاجر بود که برای انتشار دانش از سرزمنیی به سرزمین دیگر هجرت می‌کرد (البدایة و النهایة 11/123). در اولین سالهای قرن چهارم، یعنی تقریبا 260 سال پس از شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام، از مصر به شام رفت و وقتی دید هنوز شامیان امیرالمؤمنین علیه السلام را سب و لعن می‌کنند، کتاب ع را در فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام تصنیف کرد. شامیان، اما، از او خواستند که به جای فضائل معاویه را بگوید! نسائی در پاسخشان گفت: آیا همین که معاویه را در کنار علی قرار داده‌اید، برایتان کافی نیست که می‌خواهید او را برتر از علی قلمداد کنم؟ ⏺چنین بود که شامیان بر او شوریدند و آنقدر نقاط حساس بدنش را مورد ضرب و جرح قرار دادند که در بستر افتاد و از دوستانش خواست او را به مکه ببرند. وی از شدت همان ضربات و جراحات در مکه جان سپرد. ☑️ دارقطنی او را مقتول و شهید خوانده و نوشته است: افزون بر همه فضائلی که روزی‌اش شده بود شهادت نیز نصبیش شد. (البدایة و النهایة 11/123). البلاغه 207 https://eitaa.com/banahjolbalaghe لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.
Noor-Book.com خصائص أمير المؤمنين علي بن أبي طالب رضي الله عنه.pdf
4.68M
فایل پی دی اف کتاب «خصائص امیرالمؤمنین علیه السلام» از نسائی. .
بسم الله 🔵آسیب‌شناسی ایمان (بررسی موردی استیحاش در ایمان) الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يُصْبِحْ بِي مَيِّتاً وَ لَا سَقِيماً وَ لَا مَضْرُوباً عَلَى عُرُوقِي بِسُوءٍ وَ لَا مَأْخُوذاً بِأَسْوَإِ عَمَلِي وَ لَا مَقْطُوعاً دَابِرِي وَ لَا مُرْتَدّاً عَنْ دِينِي وَ لَا مُنْكِراً لِرَبِّي وَ لَا مُسْتَوْحِشاً مِنْ إِيمَانِي‏ یکی از نعماتی که امیرالمؤمنین علیه السلام خداوند را به خاطر آن سپاس گفته، این است که «در ایمانم مستوحش نیستم». از این بیان معلوم می‌شود که «مستوحش بودن در ایمان» یک نقمت است. اما مهم این است که «استیحاش در ایمان» یعنی چه؟ 1️⃣یکی از شارحان، استیحاش در ایمان را به معنای فراری بودن از ایمان و از لوازم شک در عقاید برشمرده و نوشته است: «کسی که در عقیده خود شک داشته باشد، ایمان برایش ثقیل می‌شود و در نتیجه از ایمان خود فراری میشود... (الدره النجفیة، ص 246) 2️⃣یکی دیگر از شارحان درونی بودن ایمان را مورد دقت قرار داده و گفته است: برخی از مردم از ایمان خودشان هراسان هستند و با آن انس ندارند و احساس می‌کنند ایمانشان زائده‌ای است که به آنها چسبیده است! (توضیح نهج البلاغه 3/338) برخی دیگر به هر دو احتمال فوق اشاره کرده‌اند (منهاج البراعة خویی، 14 /115) 3️⃣برخی نیز کلمه مستوحش را به حزین برگردانده و آن را در اینجا متضادِ «مستأنس» دانسته‌‌اند. و مستأنس با ایمان را به معنای کسی دانسته‌اند که با ایمان خودش انس دارد و با آن احساس بیگانگی نمی‌کند. ( منهاج ‏البراعة في ‏شرح ‏نهج‏ البلاغة (راوندى)، ج 2 ص 347) ◀️امیرالمؤمنین علیه السلام خود در جای دیگری فرموده‌اند: در مسیر هدایت از قلت روهران احساس وحشت نکنید (أَيُّهَا النَّاسُ لَا تَسْتَوْحِشُوا فِي طَرِيقِ الْهُدَى لِقِلَّةِ أَهْلِه)‏ البلاغه 208 https://eitaa.com/banahjolbalaghe لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.
بسم الله 🔵 امیرالمؤمنین در برابر ترفندهای معاویه در نامه 28 یکی از شگردهای ، سوء استفاده از عناصری است که در جامعه هدف، مقبولیت داشته باشد. در جامعه کوفه که دست‌پرورده مبلغان خلیفه دوم (ابوموسی اشعری و ابن‌مسعود) بود شیخین جایگاه والا و مقبولی داشتند. معاویه با سوء استفاده از این عنصر مقبول، درنامه‌هایی که به کوفه می‌نوشت این مساله را مطرح کرد که علی ع همواره با شیخین (و دیگر صحابه) مخالف بوده و با آنان سر ناسازگاری داشته است. معاویه بازی را به گونه‌ای شروع کرده بود که امیرالمؤمنین علیه السلام هر جوابی بدهد، بازی را باخته باشد. چون اگر امیرالمؤمنین اقرار می‌کرد که با شیخین ناسازگار بوده، جبهه طرفدارانش دچار تشتت می‌شد و برخی از طرفدارانش که به شیخین معتقد بودند از او دلسرد می‌شدند و اگر تصریح می‌کرد که شیخین را از خودش برتر می‌دانسته در آن صورت بسیاری از فضائل خودش (سرمایه غیرملموس که بخش مهمی از است) را انکار کرده بود! نامه 28 نهج البلاغه که پاسخ امام به این ترفند معاویه بود، نشان می‌دهد که راهبرد دفاعی امیرالمؤمنین علیه السلام "بازی نکردن در پازل دشمن" بوده است یعنی حضرت می‌خواهد به جای پاسخ دادن به سوال معاویه او را به چالش دیگری بکشاند. برای این منظور حضرت به مردم نشان می‌دهد که معاویه (چون از طلقاء و ابناء الطلقاء است) آنقدر موجود پست و حقیری است که شأنیت قضاوت درباره انصار و مهاجران و دخالت در امور مربوط به آنان را ندارد و مسائل موجود در بین اصحاب پیامبر به معاویه هیچ ربطی ندارد. (وَ مَا لِلطُّلَقَاءِ وَ أَبْنَاءِ الطُّلَقَاءِ وَ التَّمْيِيزَ بَيْنَ الْمُهَاجِرِينَ الْأَوَّلِينَ وَ تَرْتِيبَ دَرَجَاتِهِمْ وَ تَعْرِيفَ طَبَقَاتِهِم‏). ☑️نامه 28 با این نگاه خواندنی تر و زیباتر میشود. البلاغه 209 https://eitaa.com/banahjolbalaghe لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.
بسم الله 🔵کلیدواژه «ط.ف.ق» در نامه 28 و جایگاه آن در 🔹کلمه «ط.ف.ق» دو مرتبه در نامه 28 به کار رفته است: 1. ... طَفِقْتَ تُخْبِرُنَا بِبَلَاءِ اللَّهِ تَعَالَى عِنْدَنَا وَ نِعْمَتِهِ عَلَيْنَا فِي نَبِيِّنَا [به تدریج] شروع کرده‌ای به ما بیاموزی که بلاها و نعمتهای خداوند درباره پیامبر ما چه بود! 2. طَفِقَ يَحْكُمُ فِيهَا مَنْ عَلَيْهِ الْحُكْمُ لَهَا شروع کرده است به قضاوت کردن آن کسی که [خودش متهم و] محکوم است! 🔻معاویه به امیرالمؤمنین علیه السلام ایراد گرفته بود که در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله، همه ما با هم برادر بودیم (!) اما پس از پیامبر تو با شیخین ناسازگار بودی! امیرالمؤمنین در می‌‌‌خواهند به معاویه بگویند تو چون از طلقاء هستی، نه می‌توانی تاریخ عصر پیامبر را به ما یاد بدهی و نه می‌توانی در مسائل و اختلافات بین صحابه پیامبر دخالت بکنی (وَ مَا أَنْتَ وَ الْفَاضِلَ وَ الْمَفْضُولَ وَ السَّائِسَ وَ الْمَسُوس؟!) 🔺حالا معنای کلمه «ط.ف.ق» در اینجا روشن می‌شود. حضرت با کلمه «ط ف ق» می‌خواهند خاطرنشان کنند که معاویه از امروز می‌خواهد شروع کند به دخالت در مباحثی چون تاریخ بعثت پیامبر و درجات صحابه، که به او مربوط نیست! ↙️کلمه «طفق» با معنای حدوثی‌اش، به دلالت اقتضا دلالت می‌کند که معاویه تا کنون دخالت نمی‌کرده و از الان می‌خواهد دخالت را شروع کند. اینکه «معاویه تا کنون دخالت نمی‌کرده» استدلالی است که ثابت می‌کند «معاویه از آغاز شأنیت نداشته است». متاسفانه در شروح و ترجمه‌ها از این کارکرد کلمه «ط ف ق» غفلت شده است! البلاغه 210 https://eitaa.com/banahjolbalaghe لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.