eitaa logo
[بَناتُ المَهدے³¹³🍃]
202 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
2.3هزار ویدیو
10 فایل
✨﷽✨ به محبینِ من بگو آن لحظه که احساسِ تنهایی می‌کنیدتنهاچیزی که شمارا آرام می کند من هستم🌱♥️ ارتباط با ادمین و تبادل👇🏻 @Fatemme_javid آدرس کانال↯ @banatoolmahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
4.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از همین جوانی دل بدید به امام عصر ارواحنافداه💚 🎙استاد هاشمی نژاد _؏َـجِّـلْ _لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج ╰⇨ @banatoolmahdii313
از آیت الله بهجت سؤال شد که برای دوری از ریا چه باید کرد؟ فرمودند: با عقیده کامل بسیار بگویید: « لا حول و لا قوه الا بالله » ╰⇨ @banatoolmahdii313
8.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 الله‌اکبر گفتن شهید حاج قاسم سلیمانی در شب ۲۲ بهمن ╰⇨ @banatoolmahdii313
برای حاج قاسم هایی که فدا کردیم
چون حضرت علی علیه السلام فرمود: کسی که به هنگام یاری ولیّ (رهبر) خود، بخوابد با لگد دشمن از خواب بیدار خواهد شد!
چون ۴۴ سال یک وجب از این خاک کم نشده
چون آرمان و روح الله رفتند تا آرمانِ روح الله (ره) بماند
چون بهای سنگینی برای حفظِ این انقلاب داده‌ایم ....
[بَناتُ المَهدے³¹³🍃]
#رمان شب #بدون_تو_هرگز 14 "عشق تحصیل"😌 🔷 یه بار زینب، شش هفت ماهه بود، علی رفته بود بیرون، داشتم ت
🌠 شب 15 "من شوهرش هستم " 🔸 ساعت نه و ده شب ... وسط ساعت حکومت نظامی ... یهو سر و کله پدرم پیدا شد!!! 🔺 صورت سرخ با چشم های پف کرده ! از نگاهش خون می بارید ... اومد تو ... تا چشمش بهم افتاد چنان نگاهی بهم کرد که گفتم همین امشب، سرم رو می بره و میزاره کف دست علی! 🔸 بدون اینکه جواب سلام علی رو بده، رو کرد بهش: - تو چه حقی داشتی بهش اجازه دادی بره مدرسه؟ 😠 به چه حقی اسم هانیه رو مدرسه نوشتی؟ ... 💢 از نعره های پدرم، زینب به شدت ترسید ... زد زیر گریه و محکم لباسم رو چنگ زد ... بلندترین صدایی که تا اون موقع شنیده بود، صدای افتادن ظرف، توی آشپزخونه از دست من بود ... ✅ علی همیشه بهم سفارش می کرد باهاش آروم و شمرده حرف بزنم ... اما الان نازدونه علی بدجور ترسیده بود... 🔸علی عین همیشه آروم بود ... با همون آرامش، به من و زینب نگاه کرد ... هانیه خانم، لطف می کنی با زینب بری توی اتاق؟ ☺️ 🔺 قلبم توی دهنم می زد ... زینب رو برداشتم و رفتم توی اتاق ولی در رو نبستم ... از لای در مراقب بودم مبادا پدرم به علی حمله کنه ... 💢 آماده بودم هر لحظه با زینب از خونه بدوم بیرون و کمک بخوام ... تمام بدنم یخ کرده بود و می لرزید ... ✅ علی همون طور آروم و سر به زیر، رو کرد به پدرم : - دختر شما متاهله یا مجرد؟ ... و پدرم همون طور خیز برمی داشت و عربده می کشید ... - این سوال مسخره چیه؟ ... به جای این مزخرفات جواب من رو بده!😤 - می دونید قانونا و شرعا ... اجازه زن فقط دست شوهرشه؟☺️ 💢همین که این جمله از دهنش در اومد ... رنگ سرخ پدرم سیاه شد ... - و من با همین اجازه شرعی و قانونی ... مصلحت زندگی مشترک مون رو سنجیدم و بهش اجازه دادم درس بخونه ... کسب علم هم یکی از فریضه های اسلامه ... ✔️ ⭕️ از شدت عصبانیت، رگ پیشونی پدرم می پرید ... چشم هاش داشت از حدقه بیرون می زد ... - لابد بعدش هم می خوای بفرستیش دانشگاه؟😠 ادامه دارد... ╰⇨ @banatoolmahdii313
شهیدحاج‌قاسم‌سلیمانی: حاضر‌بودم‌به‌جای‌پرچم‌ مرا‌ دَه‌ بار‌آتش‌بزنند‌.. ما‌برای‌نشاندن‌هر‌پرچم‌بر‌ تکه‌سنگی‌بسیار‌شهید‌داده‌ایم💔🕊 جمهوری‌اسلامی‌حرم‌است‌ این‌حرم‌اگر‌باقی‌نماند باقی‌حرم‌ها‌هم‌از‌بین‌میرود🖐🏻 شبتون شهدایی💫💛 ╰⇨ @banatoolmahdii313
﹝بسمـ اللہ الرحمن الرحیمـ🌱﹞
🍃سلام بر تو ای مولایی که هرکس تو را یافت به تمام خیر و خوبی ها رسیده. 🌸سلام بر تو و بر روزی که با آمدنت، زمین از خیر و خوبی لبریز خواهد شد. 🌿 به نیت سلامتی وتعجیل در امر فرج ✨السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اَباصالحَ المَهدی یا خَلیفةَالرَّحمنُ و یا شَریکَ الْقُرآن اَیُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان✨ 🕊💛🕊 ╰⇨ @banatoolmahdii313