امشب میخوام از غربت علی و یتیماش براتون بگم...
خانهیامیرالمؤمنین چه خبر بود؟ این دلها را ببریم کوفه پیش بچههای علی...
-دلمبرایبانویهجدهسالمتنگشده...
-رسول خدا را در خواب دیدم، فرمود: هَلُمَّ الینا؛ علیجان، پیش ما بیا، ما مشتاق و منتظریم.
فرمود باباجان.
شما چی عرض کردی خدمت رسولخدا؟
-عرض کردم: یا رسولالله، و انا مشتاق الیه؛ من هم مشتاقم. من هم
از این بیمهریها، این سختیها، از این رنجها و از آن غصبها خستهشدهام.😭
میدونی چیشد ؟!
امیرالمومنین همه ی اون آدم بدا رو نفرینشون کرد💔🚶🏻♀
میدونی چه نفرینی؟
گفت خدایا
منو ازشون بگیر :))))))))))
مگه میشه کسی بیست و پنج سال نگاش به نگاه قاتلان فاطمه بیفتد و برای خدا صبر کند؟! آخ بمیرم...
آقا جان چقدر سختی کشیدی💔
سی سال گذشت...
مثل اینشبها یه وقت صدای امیرالمومنین بلند شد: بسم الله و بالله علی ملة رسول الله … فُزتُ و ربَّ الکعبه … بخدای کعبه قسم که رستگار شدم … آخ دیگه راحت شدم… آخ علی علی علی
صدای ناله جبرئیل در آسمانها پیچید «تَهَمَّدَت والله ارکان الهدی، وَانطَمَسَت اعلامَ التُّقی، وَانضَمَّت عروة الوثقی… الا یا اهل العالم قد قتل المرتضی.» بخدا علی کشته شد🥀💔
هیئتبناتالزهراء (س)
این دنیا دیگهعلی نداره😭 بچههای فاطمه دیگه بابا ندارن😭💔 آخ علی...
و اینک شما و وحشت دنیای بی علی :)))
محراب غرق خون، امیرالمومنین نشسته بروی یک بوریا نماز خواند،
حسن در کنار پدر ایستاد… الله اکبر تکبیرةالاحرام… نماز شروع شد، اما همه چشمها پر از اشک امیرالمونین آخرین نمازش رو داره میخونه💔…