★:
یک دفعه در خود فرو رفت.انگار مي خواست حرفی را به زبان بیاورد؛نگاه مختصری به من کرد و گفت:«مامان من یه آرزویی دارم...دعا میکنین براورده بشه؟»خندان پرسیدم:«دختر من چه آرزویی داره؟» از پنجره آشپزخانه،بیرون را نگاه کرد. _مامان،دعا کنین بشم جراح قلب و خدا یه مطبی بهم بده که پنجرش رو به کعبه باز شه...
*#معرفي کتاب راض بابا خاطرات شهیده راضیه کشاورز🌹*
@banatozzahra
هیئتبناتالزهراء (س)
★: یک دفعه در خود فرو رفت.انگار مي خواست حرفی را به زبان بیاورد؛نگاه مختصری به من کرد و گفت:«مامان م
قصه یه دختری همسن و سال شما ...🧕
که خوب زندگی کرد و خیلی خوب هم پرکشید و رفت ...♥️
.
.
.
#شهیدباشیـــــم
تا
#شهیدشویــــــم
هیئتبناتالزهراء (س)
★: یک دفعه در خود فرو رفت.انگار مي خواست حرفی را به زبان بیاورد؛نگاه مختصری به من کرد و گفت:«مامان م
یه بچه هیئتیِ عاشق
فعال
پرکار
مؤدب
و خلاصه نمـــــونہ✨🦋
اینم روی ماهشه😇🌹
شهیدانه زندگے کرد..
عاشقانه بندگی کرد♥️
و خدا خریدارش شد ...🌧🌿
شهیده راضیه کشاورز
#اللهمالرزقنا !!
@banatozzahra
هیئتبناتالزهراء (س)
اینم روی ماهشه😇🌹 شهیدانه زندگے کرد.. عاشقانه بندگی کرد♥️ و خدا خریدارش شد ...🌧🌿 شهیده راضیه کشاورز
راستییییییی😃
یادم رفت بگم ...
تازه شهیده ی شاخص هیئتمون هم
شهیده راضیه کشاورز هستن🤗♥️
شادی روح والای ایشون🦋
《۵ صلوات 》سهم شمایی که این پیامو داری میخونی😉🌹
گفتھشدهبزرگترینآرزوشوناینبودهمثل حضرتزهراۜقبلاز۱۸سالگےشھیدبشن :)🌱
○•#شھیدهزینبکمایــے💜