#آزاد_بانوان 11 اردیبهشت #گسترده_طلایی💛👆 سابقه در #ایتا، #سروش و #روبیکا #گسترده_طلایی جهت رزرو تبلیغات و مشاوره رایگان @talaei_ads منتظر انتقادات و پیشنهادات و تبلیغات شما هستیم تبلیغات گسترده طلایی💛 @gostardeh_talaei

بیا داخل این کانال کلی روسریِ هایِ قشنگِ گُل گُلی داره🌸🌸 😍😍 کلی ست های روسری و آستین قشنگ‌داره با قیمت مناسب☺️😳 ✔✔کیفیت عالی 😍😮قیمت مناسب فقط خانم های خوش سلیقه عضو بشن 😁 ادرس کانال خوشکلا 😜 سریع بیا 👇👇ضررنداره http://eitaa.com/joinchat/4165664794Cdb20a69e95 عضو شو که پشیمون نمیشی 🙈 تخفیف داره عالی 🤩 🔴ارسال رایگانم داره 🔴

اگر بزنید روی این قلب زیبا👇👇 بدونید تاج👑 سرما هستین😍 قدمتون رو چشم👀👇👇 👑👑 👑👑 👑 👑 👑 👑 👑 👑 👑 👑 👑 👑 👑 👑 👑 👑 👑 👑 👑 👑 کلی ساق دست های شیک دارن عاشقش میشی😊 👆👆

#تبلیغ_شماره_چهار_هزار_و_نهصد_و_هفتاد_و_سه💛

#تبلیغ_شماره_چهار_هزار_و_نهصد_و_هفتاد_و_چهار💛

#آزاد_عمومی 11 اردیبهشت #گسترده_طلایی💛👆 سابقه در #ایتا، #سروش و #روبیکا #گسترده_طلایی جهت رزرو تبلیغات و مشاوره رایگان @talaei_ads منتظر انتقادات و پیشنهادات و تبلیغات شما هستیم تبلیغات گسترده طلایی💛 @gostardeh_talaei

دختر باید موهاش #پرپشت و #بلند باشه نه مثل من #کچل😢 یکی می‌گفت #ویتامینت کمه،یکی میگف دست #آرایشگرت بده یکی میگف #شامپوتو عوض کن 😭 هزار تا راه رفتم چقدددم خرج کردم ولی انگار نه انگار 😔😔 ولی با یه معجزه تو این کانال موهام #یماهه پرپشت و بلند شد 😁😁😁 خواستم بگم حرف اینو و اونو گوش نده بیا اینجا ⁦👇🏿⁩⁦👇🏻⁩ http://eitaa.com/joinchat/1130627086C8f696ba7af

🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 خیلی از خانوما دنبال #سفید_کردن_پوست 😁 و از بین بردن #لک و #چین_چروک هستن و خلاصه می‌خوان بشن👇🏿 ⁦⁦⁦⁦⁦⁦←(*꒪ヮ꒪*)⁩ #ماه_شب_چهارده ⁦( ˘ ³˘)♥⁩ زیاد پول خرج نکن بیا اینجا ⁦👇🏿⁩ ##کلی راه بهت نشون میده که میری همه رو هم میاری http://eitaa.com/joinchat/1130627086C8f696ba7af 💜💖💜💖💜💖💜💖💜💖💜💖💜

#تبلیغ_شماره_چهار_هزار_و_نهصد_و_هفتاد_و_پنج💛

#تبلیغ_شماره_چهار_هزار_و_نهصد_و_هفتاد_و_شش💛

#روزانه_محدود 11 اردیبهشت #گسترده_طلایی💛👆 سابقه در #ایتا، #سروش و #روبیکا #گسترده_طلایی جهت رزرو تبلیغات و مشاوره رایگان @talaei_ads منتظر انتقادات و پیشنهادات و تبلیغات شما هستیم تبلیغات گسترده طلایی💛 @gostardeh_talaei

😢😳 جنازه ای که به صدا درآمد شیخ حسن علوی یکی از نیروهای بهشت زهرا می گوید: سال ها راننده آمبولانس بودم. یک روز ماموریت پیدا کردم جنازه ای را از روستایی دور افتاده به بهشت زهرا منتقل کنم. خیلی برای تشییع معطلم کردند و ما را این طرف و آن طرف بردند. چندین بار جنازه را از توی ماشین درآوردند و تشییع کردند و دوباره گذاشتن توی ماشین. نزدیک ظهر بود که رضایت دادند جنازه را به بهشت زهرا(س) منتقل کنیم. در مسیر اتوبان داشتم رانندگی می کردم. حواسم به جلو بود که یکباره شنیدم از کابین عقب با مشت محکم می کوبند به شیشه پشت سرم. خودم نفهمیدم چطور و با ترس و عدم تعادل توقف کردم. وقتی ماشین ایستاد... ادامه داستان باز شود👇 ‼️آنچه را که می‌خواهید بدونید در این جا بخوانید ديدنش ضرر ندارد👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2619539499Cf338b56ac3 .