وقتی میخواست برام #مهمون بیاد استرس شدید داشتم😭
استرس #لباسم داشتم استرس #چیدمان میوه هام مبل ها از بس استرس داشتم نمیتونستم خوب #صحبت کنم 😭😔
🔺تا اینکه به #خواهر شوهرم گفتم و یک کانالی رو بهم معرفی کرد از وقتی که عضو این #کانال شدم دیگه استرس ندارم گفتم شاید شماهم اینطور هستید گفتم #لینکو بدم بهتون 😍😍😍
این هم لینک کانال 👇👇
http://eitaa.com/joinchat/725549078Cc8bb97b557
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پسر دوست مامانم بود #عاشقش بودم همیشه خودمو کنار اون تصور میکردم اما مامانم کاری کرد #خواهر کوچکترم پای #سفره عقد عشق من بشینه #شب عروسی خواهرم شب عزای من بود تا مراسم تموم شد عروس و دوماد رفتن #خونه خودشون همه چی برام تموم شده بود اما صبح خیلی زود با صدای گریه خواهرم و داد و فریاد #داماد از خواب پریدم خواهرم ....https://eitaa.com/joinchat/825164372C0baf0038cc