eitaa logo
سابقه گسترده طلایی💛
12.3هزار دنبال‌کننده
17.4هزار عکس
1.1هزار ویدیو
56 فایل
کانال اصلی گسترده طلایی💛👇 @gostardeh_talaei #ادمین_اصلی_جهت_سفارش_تبلیغات💛👇 @talaei_ads
مشاهده در ایتا
دانلود
19 تیر 💛👆 سابقه در ، و جهت رزرو تبلیغات و مشاوره رایگان @talaei_ads منتظر انتقادات و پیشنهادات و تبلیغات شما هستیم تبلیغات گسترده طلایی💛 @gostardeh_talaei
لباس های تولیدیمون تا حراج خورده😘😘 مانتوهای بالا رو میدم تومان😳😳 مانتوهای تابستانی هزار😘 ♦️ ♦️ آدرس تولیدی داخل کانال هست 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2199715857C6b517abf38 فقط قیمت هارو مقایسه کنید نصف قیمت بقیه جاهاس😲😲😲
19 تیر 💛👆 سابقه در ، و جهت رزرو تبلیغات و مشاوره رایگان @talaei_ads منتظر انتقادات و پیشنهادات و تبلیغات شما هستیم تبلیغات گسترده طلایی💛 @gostardeh_talaei
وحشت زده روی زمین عقب عقب رفتم :_ جاوید؟ جنون آمیز زمزمه کرد :_ جون جاوید جوجه ام؟ _ ؟ موهایش را چنگ زد و کمربند را دور دستش پیچید :_نمیدونم ... شایدم بزنم _ بخاطر تهمت مادرت من و بزنی هرگز نمی بخشمت جاوید با همان چشمان به خون نشسته یک قدم جلو آمد : _ مامان چی میگفت؟ _ دروغ میگفت ... به جون همین بچه ای که تو شکممه...بلند فریاد زد : _ جون بچه رو قسم نخور .. ترسیده سر تکان دادم : _ اینبار بزنی دیگه هرچه قدرم التماس کنی نمی بخشم ... اینبار دوباره دکتر بیاری بالا سرم و هرشب التماس کنی هم نمیبخشم ... باز دیوونه شی و بیفتی به جون من و وقتی تیکه تیکه شدم تازه یادت بیاد نفست به نفسم بنده نمی بخشم! من 15ساله رو به عقد خودت دراوردی که اینطوری بدی بی وجدان؟ جلو آمد‌‌.چشمانش پراز عشق بود از دستانش از خشم می لرزید : _ هرکاری یک تقاصی داره لعیا ... هر اشتباهی یک تنبیهی میان هق هق هایم با صداقت فریاد زدم : _ من اشتباه نکردم! http://eitaa.com/joinchat/852754449Cfab3a7bc33
سابقه گسترده طلایی💛
وحشت زده روی زمین عقب عقب رفتم :_ جاوید؟ جنون آمیز زمزمه کرد :_ جون جاوید جوجه ام؟ _ #میخوای_بزنیم ؟
با خونسردی نفس نفس زنان آستین هایش را تا زد و زمزمه کرد :_ فقط یک برای دخترکوچولومون تا بفهمه درسته من عوضی پونزده سال ازش بزرگترم اما براش جون میدم و نباید خیانت کنه نفهمیدم چه شد فقط زمانی به خودم آمدم که خون از پاهایم پایین آمد و تمام لباسم غرق خون بود. کمربندش که بالا رفت وحشت زده زمزمه کردم : _ بچه امو کشتی..... بچه امونو! 🔥 : پونزده سالم بود که عروس خان شدم خانی که حتی اسمش وحشت به جون یک روستا مینداخت اما من پونزده ساله اسیرش کردم! http://eitaa.com/joinchat/852754449Cfab3a7bc33