eitaa logo
بانک عکس دفاع مقدس
2.5هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
89 ویدیو
26 فایل
📷 مرجع عکس کانال‌های شهدایی ❌ روی تصاویر لوگو نزنید 📌استفاده از تصاویر آزاد است 📌 با فوروارد مطالب از کانال شهدا حمایت کنید. 📌تلگرام https://t.me/bank_aks https://www.instagram.com/defense_ir?r=nametag
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم دیده‌نشده از سردار اسماعیل قاآنی در دوران دفاع‌مقدس ➕ خاطره شنیدنی سردار از نحوه برخورد رزمندگان با اسرای عراقی @bank_aks
بارها به همکارانش گفته بود: هواپیمایم را بزنند ، بیرون نمی‌پرم اگر هواپیما بال نداشته باشد خودم بال در آورده و بر سر دشمن فرود می‌آیم و هرگز تن به اسارت نخواهم داد 💠 @bank_aks
رفقا ... خدا کند که قیامت ؛ با شفاعتی ما را مهمان کنید پ‌ن: هر سه رفیق شهید شدند نیاز به شفاعت یکدیگر پیدا نکردند 💠 @bank_aks
چشمانت را به صبحگاه باز نما تا صبح ما نیز ابتدا شود ... 💠 @bank_aks
آب آوران جبهه ... 💠 @bank_aks
دیندار آن است که در کشاش بلا دیندار بماند ... 💠 @bank_aks
تصویر گویاست ... گلوله‌ای رفیقی را به خاک افکنده و دیگر رفقا دقایقی پس از شهادتش در کنار پیکرش قرآن و فاتحه می‌خوانند از چپ : رزمنده جمال زرگری شهید میکائیل کریمی ایستاده : شهید محمود سهرابی عملیات والفجر ۴ ، پاییز ۱۳٦۲ 💠 @bank_aks
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رزمنده است دیگر غیرت دارد ، قرار نیست به همین راحتی از پا بیفتد ... 💠 @bank_aks
روزها اول صبح به درودی دل خود گرم کنیم و چه زیباست کنارِ یاران خنده بر صبح زدن ... 💠 @bank_aks
با کوله‌باری از اخلاص بر دوش لبیک‌گویِ دعوت معبود شدند ... 💠 @bank_aks
وَكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ‌ اللَّهُ حَلَالًا طَيِّبًا و از نعمت‌ های حلال و پاکیزه‌ای که خداوند به شما داده است بخورید ۸۸ 💠 @bank_aks
یادتان زمزمه‌ی هر نَفَس مستان است ... 💠 @bank_aks
زیباترین عشق ؛ خونی است که بر پیشانی شهید می‌نشیند ... 💠 @bank_aks
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَاللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماکِرينَ 💠 @bank_aks
قرار بود از مهران تا تهران در ۴۸ ساعت فروغ‌ شان جاویدان بشود سقوط‌ شان جاویدان شد ... 💠 @bank_aks
گذشتی از دنیا به سادگی یک لبخند ... رضا کسی‌ بود که در عملیات مرصاد طرح محاصره‌ منافقین در تنگه چهار زبر را مطرح کرد و اولین کسی بود که تنگه‌ی مرصاد را بست و منافقان را غافلگیر کرد و از همانجا در ۶۷/۵/۵ راهی آسمان‌ شد. ۱۲قائم 💠 @bank_aks
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شیر بچه‌های سرزمین من ... کوچک‌های بزرگی که مجنون صفت در مسیر لیلای خویش جانفشانی‌ها کردند 💠 @bank_aks
خاکی که باشی ؛ سرت را روی سنگ هم که بگذاری، خوابت می برد...! نیاز به پَر قو نداری ... 💠 @bank_aks
آنچنان با سرعت دور شدید که ما هر چه می‌دویم به گردِ پایِ شما هم نمی‌رسیم ... 💠 @bank_aks
لبخنـد ؛ میانِ غم حقیقت دارد این قصه‌ی سرخ واقعیت دارد 💠 @bank_aks
پرواز کرد عاقبت ؛ ماهی‌ای که شوری دریا برایِ نمک گیر کردنش کافی نبود ... ۵ 💠 @bank_aks
بانک عکس دفاع مقدس
پرواز کرد عاقبت ؛ ماهی‌ای که شوری دریا برایِ نمک گیر کردنش کافی نبود ... #غواصان #نوجوانان #شهید_ط
• ۱۳ ماه رجب؛ در شهر کربلا به دنیا آمد.... پدر چند اسم نوشت، گذاشت بین قرآن، رفتیم توی حرم امام حسین گرفت جلو دخترِ بزرگش اسمی که او کشید این بود: " طالب " تا حدود سال ۵۰ ، در کربلا ساکن بودیم که توسط رژیم بعث از عراق اخراج شده و به شیراز آمدیم. بعد از انقلاب پدرمان به عضویت سپاه در آمد. چون به زبان عربی مسلط بود، او را به عنوان مترجم به سوریه و لبنان اعزام کردند. سال ۶۴ بود که به دست اشرار هم پیمان اسراییل به شهادت رسید. که تنها سر از بدنش جدا کرده و برای گرفتن جایزه به اسراییلی ها تحویل می‌دهند. باقی مانده بدنش بعد ها به ایران برگردانده و در گلزار شهدا شیراز دفن شد. طالب خیلی به پدر علاقه داشت بارها می رفت پایین پای پدر می نشست و میگفت دوست دارم من هم همین جا کنار پدرم دفن شوم. شانزده سال نداشت که در شناسنامه‌اش دست برد و به جبهه اعزام شد و وارد گردان غواصی حضرت‌رسول(ص) شد. پاییز ۶۵ به اتفاق جمعی از بچه های گردان مشرف شدیم مشهد بعد هم قم یکی از بچه ها که همراه و کنار طالب بود . وقت برگشت، طالب تعریف می کرد در قم خیلی گریه و بی‌تابی کردم که یا حضرت معصومه دلم برای پدرم تنگ شده. در همان حال گریه خوابم برد. دیدم خانم حضرت معصومه کنارم امد و گفت چه می‌خواهی. گفتم دوست دارم مث پدرم شهید شوم. خانم قرانی جلو من گرفتند که سه کاغذ بین ان بود. یکی را کشیدم. رویش نوشته بود شهادت ۱۳۶۵/۱۰/۱۹ (شبیه همان اتفاقی که زمان تولدش در حرم امام حسین پیش آمد) بعد از سفر مشهد، بچه ها رفتند مرخصی. اما همزمان شد با سیل شدید در استان فارس و برگشت انها با تاخیر مواجه شد خیلی از بچه‌ها به همین ترتیب از کربلای ۴ جا ماندند من جمله "طالب" وقتی برگشت خیلی ناراحت بود می‌گفت : شما باعث شدید من از عملیات و شهادت جا بمانم. این ناراحتی بود تا خبر کربلای ۵ آمد. دیگر سر از پا نمی شناخت. شب عملیات یعنی ۱۹ دی ماه ۶۵ دستور آمده بود به تعداد لباس غواصی نیرو ببرم لباس کم بود، طالب هم قدو قواره کوچکی داشت و لباس برایش گشاد بود ،گفتم طالب تو نیا لباس نداریم. زد زیر گریه و التماس. انقدر اشک ریخت که دلم سوخت. با خودم گفتم کسی که انقدر انرژی و انگیزه برای شرکت در عملیات دارد بیشتر به دردم می خورد تا کسی که بخواهد با اجبار بیاید. گفتم بیا… هنوز یک ساعت از شروع عملیات نگذشته توی آب تیر خوردم. مرتب در آب بالا و پایین میشدم. هیچ کنترلی برای نگه داشتن خودم نداشتم. دیدم جسم سیاهی کنارم است. دست انداختم گرفتمش. یک غواص بود که شهید شده و روی آب شناور بود. با یک دستم مچ دستش را گرفتم با یک دستم مچ پایش، سرم را از پشت گذاشتم روی کمرش. وجودش کمک کرد تا از آن آشفتگی و خفه شدن نجات پیدا کنم. وقتی توانستم خودم را نگه دارم ، غواص را چرخاندم. دیدم طالب است. انقدر آرام و زیبا شهید شده بود که گویی خواب است. (شاید می خواست با نجات من تصمیمی را که برای امدنش به عملیات گرفته بودم جبران کند) دوباره او را چرخاندم و ساعتی سرم را روی بدنش گذاشتم تا قایق ها آمدند و من را از آب گرفتند.. به روایت : صادق خوشنامی [ هدیه به شهید طالب لاریان صلوات ] 💠 @bank_aks
حتم دارم خدا نگاهم می‌کند با دعایِ گره‌گشای "حسین" 💠 @bank_aks
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عید قربان است ؛ ای یاران گل افشانی کنید گوسفند نفس را گیرید و قربانی کنید @bank_aks @ravayate_fath