eitaa logo
بانک عکس دفاع مقدس
2.5هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
89 ویدیو
26 فایل
📷 مرجع عکس کانال‌های شهدایی ❌ روی تصاویر لوگو نزنید 📌استفاده از تصاویر آزاد است 📌 با فوروارد مطالب از کانال شهدا حمایت کنید. 📌تلگرام https://t.me/bank_aks https://www.instagram.com/defense_ir?r=nametag
مشاهده در ایتا
دانلود
هنگامه‌ی سفر است سپاه آخرالزمانی‌ها می‌روند تا به خون خواهی حسین (ع) خود را به امام منصور برسانند ... 💠 @bank_aks
📸 تصویری از قهرمان دوچرخه سواری آسیا "علی زنگی‌ آبادی" در حال اهدای مدال خویش به کوچکترین رزمنده‌ی لشکر۴۱ ثارالله در حضور شهید حاج‌ قاسم سلیمانی ▪️علی زنگی‌آبادی پیشکسوت دوچرخه سواری ایران ساعاتی قبل دار فانی را وداع گفت. 💠 @bank_aks
🔹 همزمان با سالروز عملیات کربلای۳ یادی کنیم از شهیدی که شب عملیات در موج دریا ؛ نماز شبش ترک نشد! نماز می‌خواند و سجده‌اش روی آب‌های خلیج‌فارس بود... «در عملیات کربلای۳ که به منظور تسخیر اسکله‌های نفتی عراق به نام‌های البَکر و الامیه انجام میشد، در خلیج‌فارس دچار مَدِّ شدید آب و امواج متلاطم شده بودیم. من بسیار ترسیده و مُتَحَیِّر بودم اما با این حال ستون غواصانی که داخل آب در حال حرکت بودند را کنترل می‌کردم. مدتی بعد دیدم که یکی از بچه‌ها سرش را بدون حرکت داخل آب قرار داده است. ترس و نگرانی‌ام بیشتر شد! شانه‌اش را گرفتم و تکان دادم، سرش را بلند کردم با نگرانی و تعجّب پرسیدم: چی شده؟ چرا تکان نمی‌خوری؟ خیلی خونسرد و بدون نگرانی گفت: مشغول خواندن نماز شب بودم! اطمینان و آرامش این جوان بسیجی زبانم را بند آورده بود. گفتم: اشکالی نداره ادامه بده ؛ التماس دعا... صبح، روی اسکله الامیه اولین شهید بود که به دیدار معشوق نائل آمد. او کسی نبود جز شهید «غلامرضا تنها» از اصفهان که بعد از شهادتش نام اسکله الامیه را نیز به اسکله شهید «تنها» تغییر دادیم» 📚 منبع: کتاب نماز شهدا صفحه ۱۷ 💠 @bank_aks
یادش بخیر شور شب‌های جبهه با نوای کاروان بار بندید همرهان این قافله عزم دارد... 💠 @bank_aks
ای زائری که می‌روی شکسته دل به کربلا ؛ ببر به محضر حسین خبر ز کربلای ما .... 💠 @bank_aks
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اهل دل که باشی این عکس برایت زیباست چون متوجه علت لبخندشان می‌شوی به سوی حسین (ع) می‌روند ... 💠 @bank_aks
« کربلا » ما را به سوی خود فرا می‌خواند و ارواح مشتاق ما بی‌تابانه همچون کبوتران حرم ؛ بسوی کربلا بال می‌گشایند کربلا آغوشت را بگشا حزب‌الله به سوی تو می‌آیند ... 💠 @bank_aks
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کاروان غمت ای عشق چهل روز که هیچ، تا چهل قرن اگر گریه کند باز کم است ... 💠 @bank_aks
« اربعین » روضه‌ خوانِ زینب و آن بوسه‌ی پایانی‌ام .... 💠 @bank_aks
هر چه دیدند ما رَأیتُ إلّا جَمیلا بود چون هدف خدا بود فقط خدا .... 💠 @bank_aks
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما منتظر منتقم خون حسینیم ای اهل حرم میر و علمدار می‌آید 💠 @bank_aks
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مراقب باش در کدام جبهه شلوارت پاره می‌شود !! 🔹این بنر را بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد در یکی از واحدهای این دانشگاه به نمایش گذاشته، این عکس در فضای مجازی وایرال شده است. 💠 @bank_aks
رفتم ثبت نام کنم گفتند سنّت کم است کمی فکر کردم ... آمدم خانه ... شناسنامه خواهرم را برداشتم "هـ" سعیده را پاک کردم شد سعید این بار ایراد نگرفتند ؛ از آن به بعد دو تا "سعید" تویِ خانه داشتیم.... 💠 @bank_aks
‏سجده‌ نماز معجزه است! به خاک می‌افتی امّا به آسمان می‌رسی... 💠 @bank_aks
بانک عکس دفاع مقدس
‏سجده‌ نماز معجزه است! به خاک می‌افتی امّا به آسمان می‌رسی... #شهید_محمد_محمدی #نماز_‌سفارش_یاران_
روایت حبیبِ گردان بلال شاید مُسِن ترین رزمنده گردان بلال بود. ۵۶ ساله.  برای اعزام به او گفته بودند باید بروی تدارکات و پشتیبانی. نمی گذاشتند توی عملیات باشد. بد جوری ناراحت شده بود و بهش برخورده بود. گفت: «با هر کس که گفتید مسابقه می دهم! اگر کم آوردم آنوقت بگویید در عملیات شرکت نکن! » بعد از اعزام نیرو برای عملیات کربلای ۴ در مقر گردان بلال در پادگان کرخه (پروژه) مستقر بودیم. قرار شد اسامی تک تک نیروهایی را که توانایی های مختلف عملیاتی و سابقه ی شرکت در عملیات های قبلی را دارند یادداشت کنم و به فرماندهی بدهم. به تک تک نیروهای گروهان قائم سر می زدم و شرح حالشان را می پرسیدم و اسامی را یادداشت می کردم. رسیدم به مشهدی محمد! نگاهی به سر و رویش و موهای سفیدش انداختم. نیاز به پرسش و پاسخ نبود. به خاطر سن و سالش صلاح نبود توی عملیات باشد. موضوع را که فهمید ناراحت شد و خودش را به من رساند و گفت: «اسم من را هم بنویس!»کم کم حرف هایش رنگ التماس گرفت و وقتی اصرارهایش با انکارهای من روبرو شد ، شروع کرد به قسم دادن! کمی دلم لرزید، اما باز کوتاه نیامدم. رضایت نمی دادم و او همچنان قسمم می داد. دستش را گذاشت روی شانه ام و گفت: «فکر نکن پیر و ناتوان هستم و شب عملیات دست و پاگیرتان می شوم! نه! اصلاً اینطور نیست! من چندین عملیات قبل از این هم بوده ام!  تجربه دارم! اصلاً تا هر کجا که گفتی می دَوَم!» و باز هم اصرار و اصرار و اصرار. امیر پریان(شهید) آمد و برایش پادرمیانی کرد و گفت بگذار مشهدی محمد هم در عملیات باشد! با پادرمیانی امیر، بالاخره حرفش را به کرسی نشاند و ماند توی گروهان قائم . توی صبحگاه بهتر از جوان ها می دوید و پا به پایشان می‌آمد. طبق قولی که داده بود، واقعاً کم نمی آورد. شب قبل از عملیات کربلای۴ در فرودگاه آبادان گفت که خواب پیامبر ﷺرا دیده است. همانجا بود که فهمیدم مشهدی محمد آسمانی می شود. تصویر آخرین باری که دیدمش هنوز پیش چشمانم است. به گفتن نمی آید آنچه دیدم. توصیفش و تصویر کردنش جگر آدم را کباب می کند. کنار یک دیوار بلوکی در جزیره سهیل. ترکش بزرگی به پشت سرش خورده بود و پوست سر و صورتش مثل یک ماسک ضد شیمیایی افتاده بود روی زمین! ( شاید این تصاویر را نباید گفت و نوشت، اما این ها حقایقی است که اگر نگوییم به تاریخ بدهکار می‌شویم ) پیکرش همانجا ماند تا بعد از ۱۲ سال به همراه تعداد زیادی از بچه های کربلای ۴ در ماه محرم سال ۱۳۷۷ به شهر برگشت. باز هم نشان داد که از جوانان گردان کم نمی آورد و پا به پای آنان می تواند بدَوَد. شهید محمد محمدی قلعه عبدشاهی متولد ۱۳۰۹ در مورخ ۴ دی ماه ۱۳۶۵ در عملیات کربلای۴ و در جزیره سهیل به شهادت رسید و پیکر پاک و مطهرش اردیبهشت ماه ۱۳۷۷ به شهر و دیارش برگشت و در گلزار شهدای اسحاق ابراهیم به خاک سپرده شد. روحش‌شاد‌باصلوات @bank_aks
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روز یتیمیِ همه امّت است پس ناله زنید: یاابتا وامُحَمّدا ... 💠 @bank_aks