eitaa logo
از لاک جیغ تا خدا
2.6هزار دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
4.5هزار ویدیو
56 فایل
﷽ حَسْبُنَاالله‌وَنِعْمَ‌الْوَکیٖلْ...خُڋا‌ݕَڔٰاےِݦَݧ‌ْڬٰاڣٖیښٺ❤ ️ ارتباط با ما👇 @R_Nurzade لینک کانال روانشناسی ما👇 @Roghaye_nurzade لینک پیام ناشناس👇 https://daigo.ir/pm/sOgMoT
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🍃 مادر همه راهپیمایی های زمان انقالب شرکت میکردیم زندگی ما شکل دیگری شده بود تا انقالب نبود سرمان در زندگی خودمان بود ولی بعد از انقالب نسبت به همه چیز احساس مسئولیت داشتیم. مسجد قدس پایگاه فعالیت بچهها شده بود دخترها نماز های شان را در مسجد می در ماه رمضان آنها نماز مغرب و عشا را به جماعت میخواندند و بعد به ً خواندند مخصوصا خانه می آمدند من در ماه رمضان سفره افطار را آماده میکردم و منتظر می نشستم تا بچهها برای افطار از راه برسند مهران شب و روز در مسجد بود و در همان جا زندگی می کرد. به بچه هایم افتخار می کردم ….. انگار کربال برپا شده بود من و بچه هایم کنار اهل بیت بودیم. زینب فعالیت های انقالبی اش را در مدرسه راهنمایی شهرزاِد آبادان شروع کرد. روزنامه دیواری مینوشت سر صف قرآن می خواند با کمونیست ها و مجاهدین خلق جر و بحث میکرد و سر صف شعرهای انقالبی و دکلمه می خواند. چند بار با دخترهای گروهکی مدرسه درگیر شد و حتی یکی دو بار زینب را کتک زدند. 🌹🍃 ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
اگه لباست گیر کنه به یه میخ، برمیگردی و اون رو آزاد میکنی... حالا فکر کن اون میخ یه عادت بد یا یه گناهه، آزادش میکنی؟! ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
7.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این ویدو خیلی زیبا بود ، دلم نیومد چشمان شما بزرگواران‌نبیندشون🍃🌹 ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
هدایت شده از " پاتوق بچه شیعه ها "
میشود ‌نیمه شبی‌ گوشه بین‌الحرمین من فقط‌؛ اشڪ‌بریزم ‌تو‌تماشــا بکنی..؟ :)
*پیش فروش* 🌹 *کتاب فاتحان نُبُل و الزهرا*🌹 شامل خاطرات راوی از *1.شهید حاج قاسم سلیمانی* 2.شهید محسن حججی *3.شهدای عملیات آزادسازی نبل و الزهرا* شامل شهدای خوزستانی و... 4.خاطرات راوی از مطالب مطرح شده در دیدار خانواده شهدای مدافع حرم *5. کرامات شهدا* 6.بخش ویژه سردار شهید جاوید الاثر جهانگیر مرادی *50 درصد تخفیف* فقط برای اعضای کانال راهیان نور مهلت تخفیف تا: مبعث رسول الله صلی الله علیه و آله واتس اپ 09168900248 شاد @jamandehazsoada *شرح واریز در عکس👆* [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
تخفیف 50 درصد فقط تا مبعث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله کتاب فاتحان نبل و الزهرا شرح دلاور مردی شهدا و رزمندگان مدافع حرم خوزستان در سوریه ➕ در ایتا‌، سروش‌ و روبیکا‌ به راهیان‌نور بپیوندید 👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
🍃🌸 «﷽»🌸🍃
...فَاذکُرُونِي اَذكُرُكُم... ...مرا ياد كنيد تا شمارا ياد كنم... سورة بقرة : ١٥٢🌱 ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
2.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فرق ما با شهدا🌸🍃 ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
از لحاظ روحی نیاز دارم امام حسین بهن بگه پاشو بیا کربلا ببینم با خودت چیکار کردی:) ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱 🌱 _گام های عاشقی پارت 41 بعد همه باهم رفتیم سمت آشپز خونه سارا هم پشت سرم میاومد یعنی چپ میرفتم همرام میاومد ،راست همرام می اومد کلافه ام کرده بود وسیله ها رو روی میز گذاشتیم همه نشستن منم رفتم پیش بابا بشینم که سارا هم اومد کنارم نشست - سارا جان ،من امیر نیستمااا ،امیر اونجا نشسته برو پیشش بشین چیه مثل آهنربا هر جا میرم میای دنبالم سارا قرمز شدو چیزی نگفت مامان: عع آیه ،چیکارش داری ،بزار راحت باشه - مامان جان ،آدم در کنار شوهرش باید راحت باشه نه کنار خواهر شوهرش با گفتن این حرف امیر زد زیر خنده - کوفت ، مگه جوک گفتم میخندی ؟ بشقاب سارا رو گرفتم گذاشم کنار بشقاب امیر - سارا جان پاشو برو پیش امیر بشین سارا یه نگاهی به بابا کرد - بابا جان سارا داره نگاهتون میکنه ،اجازه میخواد... بابا خندید و چیزی نگفت ولی با خنده بابا سارا بلند شد و رفت کنار امیر نشست بعد از خوردن ناهار با سارا ظرفا رو شستیم و بماند که حین ظرف شستن چقدر فوحش نثارم کردبعد ازظرف شستن رفتم سمت اتاقم ،سارا هم رفت اتاق امیر تمرکزمو گذاشتم روی درسم که فردا گند نزنم جلوی هاشمی نفهمیدم کی زمان گذشت و غروب شد در اتاق باز شد سارا وارد اتاق شد - جایی میخواین برین سارا: اره میخوایم بریم خونه ما - چه زود ؟ لااقل چند روزی بودی! سارا: کیف و کتابمو نیاوردم ،باز چند روز دیگه میام -باشه ،به خانواده سلام برسون ،درستم بخون فردا آبروت نره سارا خندید : باشه ،چشم - در ضمن ،شیرینی هم یادت نره ،کل دانشگاه فهمیدن تو شوهر کردی ،نیاری پوستت و میکنن سارا: چشم،باز دستور دیگه ای نداری ؟ - چرا ،شبم زود بخوابین که فرداصبح دیر نکنین سارا: لووووس ،خداحافظ - به سلامت اولین شبی بود که امیر خونه نبود ،و خونه سوت و کور شده بود... 🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱 __°🌱• ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━