eitaa logo
از لاک جیغ تا خدا
2.6هزار دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
4.5هزار ویدیو
56 فایل
﷽ حَسْبُنَاالله‌وَنِعْمَ‌الْوَکیٖلْ...خُڋا‌ݕَڔٰاےِݦَݧ‌ْڬٰاڣٖیښٺ❤ ️ ارتباط با ما👇 @R_Nurzade لینک کانال روانشناسی ما👇 @Roghaye_nurzade لینک پیام ناشناس👇 https://daigo.ir/pm/sOgMoT
مشاهده در ایتا
دانلود
5.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 استاد رحیم پور ازغدی : سادگی و جسارت کردم و از امام خامنه ای، نتیجه آینده انقلاب بدون ایشون رو پرسیدم... ⚠️ جواب آقا بسیار قابل تأمل بود ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
🗓بگذار لااقل مادر دیگر درد نکشد گوشه چادر مادرت هم که خاکی باشد، حالت گرفته می‌شود نمی‌دانم چرا این خاصیت مادر است♥ اگر حالش به جا نباشد، حالت به جا نیست اصلاً مادر یک جور دیگری دوست داشتنی است😭 خنده هایش می‌شود تمام دلخوشیت اگر کمی ناخوش باشد، دل و دماغ نداری این خاصیت مادر است😭 وجودش برای خانه آرامش بخش است؛ حتی اگر ناخوش احوال و رنجور باشد فقط باشد😔 تصور نبودنش هم سخت است لحظه های بی‌مادری، لحظه های دلگیری است😔 وقتی تصورش می‌کنی، بغض می‌دود زیر گلویت، دیگر نفس کشیدن هم سخت می‌شود😭 مادر ستون خیمه خانه است اگر نباشد، دیگر دل بابا و بچه‌ها به چه خوش باشد؟♥ حتی اگر رویش را از بابا بگیرد، عیبی ندارد، فقط باشد♥ حتی اگر برای بچه‌ها غذا درست نکند، عیبی ندارد، فقط باشد♥ همین که وقتی می آیی توی خانه، عطر مادر فضا را پر کرده باشد، کافی است فقط نرود♥ ▪️▪️▪️ البته وقتی می‌بینی که برای بلند شدن از جایش، درد می‌کشد، دلت می سوزد ولی می‌گویی خوب می‌شود 🤲 وقتی برای رفتن دعا می‌کند، دلت هوری می‌ریزد😭 شاید حق دارد، آخر همۀ روز گریه می‌کند حتی شبها هم گریه می‌کند شاید اگر برود بهتر باشد😔 خودش می‌گفت دیگر تاب دیدن غریبی بابا را ندارد😔 شاید اگر برود بهتر باشد، دیگر لازم نیست هر روز صورتش را از بابا پنهان کند فکر کنم دلش برای غیرت بابا می سوزد شاید اگر برود بهتر باشد، دیگر ذره ذره پیش چشم ما آب نمی‌شود البته دیگر چیز نمانده که آب بشود فقط شبهی مانده «کالخیال» شاید اگر برود بهتر باشد اصلاً بگذار برود😔 مردم این شهر لیاقتش را ندارند😔 همسایه ها که برای عیادت آمده بودند، می‌گفتند او دیگر رفتنی است، پس بگذار برود...😔 سهم دنیا از او همین مقدار اندک بود همین 18 سال بگذار برود😔 ما هم با بغض گلوگیرمان کنار می‌آییم بگذار حداقل مادر دیگر درد نکشد...😔 ✍️علی میری ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
28.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پاسخ به یک شبهه در مورد غیرت امیرالمومنین علیه السلام هدیه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها بخاطر مهربانی منتشر کنید کانال آکادمی دکترداودی نژاد https://eitaa.com/joinchat/3227910160C7c4e0e8956
از لاک جیغ تا خدا
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق #قسمت_سی_و_ششم 💠 مصطفی در حرم #حضرت_سکینه (علیهاالسلام) بود و صدای تیراندازی از
✍️ 💠 آینه چشمان سیدحسن را حریری از اشک پوشانده و دیگر برای نجاتم التماس می‌کرد :«ما اهل هستیم!» و باز هم حرفش را باور نکردند که به رویم خنجر کشید. تپش‌های قلب ابوالفضل و مصطفی را در سینه‌ام حس می‌کردم و این قرار بود قاتل من باشد که قلبم از تپش افتاد و جریان خون در رگ‌هایم بند آمد. 💠 مادر مصطفی کمرش به زمین چسبیده و می‌شنیدم با آخرین نفسش زیر لب ذکری می‌خواند، سیدحسن سینه‌اش را به زمین فشار می‌داد بلکه قدری بدنش را تکان دهد و از شدت درد دوباره در زمین فرو می‌رفت. قاتلم قدمی به سمتم آمد، خنجرش را روبروی دهانم گرفت و عربده کشید :«زبونت رو در بیار ببینم لالی یا نه؟» 💠 تمام استخوان‌های تنم می‌لرزید، بدنم به کلی سُست شده بود و خنجرش به نزدیکی لب‌هایم رسیده بود که زیر پایم خالی شد و با پهلو زمین خوردم. دیگر حسی به بدنم نمانده بود، انگار سختی جان کندن را تجربه می‌کردم و می‌شنیدم سیدحسن برای نجاتم گریه می‌کند :«کاریش نداشته باشید، اون لاله! ترسیده!» و هنوز التماسش به آخر نرسیده، به سمتش حمله کرد. 💠 پاهای نحسش را دو طرف شانه سیدحسن کوبید و خنجری که برای من کشیده بود، از پشتِ سر، روی گردنش فشار داد و تنها چند لحظه کشید تا سرش را از تنش جدا کرد و بی‌آنکه ناله‌ای بزند، جان داد. دیگر صدای مادر مصطفی هم نمی‌آمد و به گمانم او هم از وحشت آنچه دیده بود، از هوش رفته بود. پاک سیدحسن کنار پیکرش می‌رفت، سرش در چنگ آن حرامی مانده و همچنان رو به من نعره می‌زد :«حرف می‌زنی یا سر تو هم ببرم؟» 💠 دیگر سیدحسن نبود تا خودش را فدای من کند و من روی زمین در آغوش خوابیده بودم که آن یکی کنارش آمد و نهیب زد :«جمع کن بریم، الان ارتش می‌رسه!» سپس با تحقیر سراپای لرزانم را برانداز کرد و طعنه زد :«این اگه زبون داشت تا حالا صد بار به حرف اومده بود!» با همان دست خونی و خنجر به دست، دوباره موبایل را به سمتش گرفت و فریاد کشید :«خود !» و او می‌خواست زودتر از این خیابان بروند که با صدایی عصبی پاسخ داد :«این عکس خیلی تاره، از کجا مطمئنی خودشه؟» 💠 و دیگری هم موافق رفتن بود که موبایل را از دست او کشید و همانطور که به سمت ماشین‌شان می‌رفت، صدا بلند کرد :«ابوجعده خودش کدوم گوری قایم شده که ما براش بگیریم! بیاید بریم تا نرسیدن!» و به حس کردم اعجاز کسی آن‌ها را از کشتن من منصرف کرد که یک گام مانده به مرگ، رهایم کردند و رفتند. ماشین‌شان از دیدم ناپدید شد و تازه دیدم سر سیدحسن را هم با خود برده‌اند که قلبم پاره شد و از اعماق جانم ضجه زدم. 💠 کاسه چشمانم از گریه پُر شده و به سختی می‌دیدم مادر مصطفی دوباره خودش را روی زمین به سمتم می‌کشد. هنوز نفسی برایش مانده و می‌خواست دست من را بگیرد که پیکر بی‌جانم را از زمین کندم و خودم را بالای سرش رساندم. سرش را در آغوشم گرفتم و تازه دیدم تمام شال سبزش از گریه خیس شده و هنوز بدنش می‌لرزید. یک چشمش به پیکر بی‌سر سیدحسن مانده و یک چشمش به امانتی که به بهای سالم ماندنش سیدحسن شد که دستانم را می‌بوسید و زیر لب برایم نوحه می‌خواند. 💠 هنوز قلبم از تپش نیفتاده و نه تنها قلبم که تمام رگ‌های بدنم از وحشت می‌لرزید. مصیبت سیدحسن آتشم زده و از نفسم به جای ناله خاکستر بلند می‌شد که صدای توقف اتومبیلی تنم را لرزاند. اگر دوباره به سراغم آمده بودند دیگر زنده رهایم نمی‌کردند که دست مادر مصطفی را کشیدم و با گریه التماسش کردم :«بلند شید، باید بریم!» که قامتی مقابل پای‌مان زانو زد. 💠 مصطفی بود با صورتی که دیگر رنگی برایش نمانده و چشمانی که از وحشت رنگ خون شده بود. صورتش رو به ما و چشمانش به تن غرق سیدحسن مانده بود و برای نخستین بار اشکش را دیدم. مادرش مثل اینکه جانی دوباره گرفته باشد، رو به پسرش ضجه می‌زد و من باور نمی‌کردم دوباره چشمان روشنش را ببینم که تیغ گریه گلویم را برید و از چشمانم به جای اشک، خون پاشید. 💠 نگاهش بین صورت رنگ پریده من و مادرش سرگردان شده و ندیده تصور می‌کرد چه دیده‌ایم که تمام وجودش در هم شکست. صدای تیراندازی شنیده می‌شد و هرلحظه ممکن بود دیگری برسد که با همان حال شکسته سوارمان کرد، نمی‌دانم پیکر سیدحسن را چطور به تنهایی در صندوق ماشین قرار داد و می‌دیدم روح از تنش رفته که جگرم برای اینهمه تنهایی‌اش آتش گرفت... ✍️نویسنده: ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
1.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها: خداوند صبر را کمکی برای گرفتن پاسخ[دعا] قرار داد. 🏴 فرارسیدن سالروز شهادت مظلومانه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را تسلیت می گوییم. ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
1.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیشنهاد خانم دکتر نیلچی زاده برای ایام ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
‏استاد فاطمی نیا (ره): روزی خدمت آیت اللّٰه بهاءالدينی بودم ايشان مدتی سكوت كردن و ظاهراً مطلبی برايشان آشکارشده بود سپس سر بلند كردن و فرمودن: مقام حضرت زهرا (س) فوق العاده ست اگر‌ ايشان امضاء كند، همه امضاء میكنند حضرت مادر! میشه ما هم ازتون بخواییم عاقبت بخیری ما رو امضا کنید ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
سلام و عرض ادب خدمت اعضای خوب کانال،مطلع شدم برای یکی از عزیزان عضو کانال مشکلی پیش اومده از شما بزرگواران خواهش میکنم برای گره گشایی از مشکل ایشون دعا بفرمایید و در صورت تمایل 5 تا صلوات ختم کنید.با تشکر از همراهی صمیمانتون🙏🌹
2.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥وزیر کشور: گروه‌های مردمی که کار امر به معروف در مترو را انجام می‌دهند، نیازی به صدور مجوز ندارند 🔹مردم برای تذکر لسانی و با زبان خوش و با رعایت همه شرایط آن می‌توانند اقدام کنند. 🟣پ.ن:👌👌 احسنت به این علم و آگاهی آقای وزیر کشور نسبت به ماده ۴ قانون حمایت ازآمران به معروف وناهیان ازمنکرمصوب سال۹۴ مجلس شورای . 👌👌احسنت به درایت ، شجاعت و مرام و معرفت سردار وحیدی 🔴اما این به تنهایی کفایت نمیکند ؛ یعنی حتما و حتما ، بدنبال انجام وظیفه مردم ، مسئولین حکومت اسلامی هم باید به تکالیف و وظایف شان که مُصرَّح در قانون است و نیز فرامین ولی فقیه درباره عفاف و حجاب که حرام شرعی و سیاسی است ،عمل نمایند 🟠 باهنجارشکنان ، لجوجان، معاندان، قانون گریزان و کسانی که به تذکر لسانی محترمانه مردم توجهی نمی‌کنند و اصرار به هنجارشکنی شان دارند و مرتکب جرم می‌شوند، قاطعانه برخورد و ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی و تبصره آن را که جزو قوانین موجود برزمین مانده است، اجرا و عمل نمایند 🔵در همه جای دنیا ، رعایت قانون ، الزامی است ؛چه دلت بخواد یا نخواد !چه خوشت بیاد یا نیاد!چه قانون رو قبول داشته باشید یا نداشته باشید! 🟢و گرنه کارِ خالصانه ومجاهدانه مردم متدینِ وظیفه شناس ، با بی عملی و ضعف عملکرد مسئولین سهل انگار یا احیانا نفوذی ،ناقص و ابتر خواهد ماند ! ⁉️صداوسیما کجای کاره؟چرا مثل اربعین ،گفتمان سازی موضوع قانونمندی و الزام رعایت قانون رو انجام نمیده؟؟! ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
«گفتم: «محسن جان! دیر میای بچه‌ها نگرانتن». لبخندی زد و حرف از صمیم قلبش بیرون آمد؛ حرفی که زبانم را قفل زد. غیرتمند گفت: «هرچی من بیشتر کار کنم، نتانیاهو کمتر خواب راحت به چشمش میاد؛ پس اجازه بده بیشتر کار کنم».  معنای این حرفش را زمانی فهمیدم که شهید شد؛ وقتی که نتانیاهو توئیت زد و برای یهودی‌ها شنبه خوبی را آرزو کرد. از شنبه آرام در اسرائیل گفت؛ از شنبه بعد از محسن فخری‌زاده». ... (خاطرات همسر شهید) 🌹هفتم آذر سالگرد شهادت دانشمند هسته ای شهید محسن فخری زاده🌹 برای شادی روحشون صلوات ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
9.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅️ زندگی کنیم ✅ از امشب حرم شما خانه ماست ❌ تو کس غر نمی زنه ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━