#تلنگر🌺🌺🌺🌺
زبان👅
با این زبون میشه مسخره کرد، با همین زبون میشه روحیه داد✅
با این زبون میشه ایراد گرفت، با همین زبون میشه تعریف کرد✅
با این زبون میشه دل شکست، با همین زبون میشه دلداری داد✅
با این زبون میشه آبرو برد، با همین زبون میشه آبرو خرید✅
با این زبون میشه جدایی انداخت، با همین زبون میشه وصل کرد✅
با این زبون میشه آتش زد، با همین زبون میشه آتش رو خاموش کرد✅
اگر اختیار هیچ چیزُ نداشته باشیم، اختیار زبونمونُ که داریم ...👌👌👌👌👌
زبون استخون نداره ولی استخون میشکونه حواسمون به اختیار زبونمان باشه!☺️☺️
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
خدا رو شکر کن
واسه آفریدن اونایی که
باعث میشن دنیات قشنگتر بشه
#خدایاشکرت🤲
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
1_471545216.mp3
3.89M
#زیارت_آل_یاسین✅
علی فانی 👌
فرصت ندارید فقط صوتو بزارید بخونه 😍
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
.🕊🤍.
كیفَ لك اَن #تحزن؟!
وسماءُ ربّك مفتوحة لکْ حینمآ تشآء
چگونہ است کہ ناراحت میشوے
درحالے کہ آسمانِ #خدا
بہ رویت باز است
هر زمان کہ بخواهی..🌱
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
حالا یکم با هم حرف بزنید شاید مشکلهاتون حل شدن ؛ هی رگباری حرفاتونو پروفایل نکنید😶👌
#وقتیغمگینیحرفبزن🌵🍊
تو جامعه ما مخصوصا این جا افتاده که تا یه دلخوری پیش میاد روی میاریم به پروفایل غمگین یا تیکه دار یه خوشحالی پیش میاد روی میاریم به استوری کردن
رفیق من دنیا ارزش اینارو نداره ها
فاش کردن شادی وغم مخصوصا ارزش نداره چون اون شادی وغم برای توعه نه دیگری واین تویی که باید از پسش بربیای 😊
چون پشت هر شادی غمه
وپشت هر غم شادیه 🌷🌷
پس در نتیجه اثر غم وشادیتو پیش انسانها جلوه گر نکن
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
•✨🤍•
{بچہۍمثلامذهبیماتوبیوشزده
مذهبهرکسبہخودشمربوطاست
ماکہهستیممسلماناباعبدالله
آهاۍمسلماناباعبدالله
دوواجبشرعیروجنابعالیباهمینبیوت
بدبردۍزیرسوال
خودآقاۍاباعبداللههمبخاطردوامرواجب
امربہمعروفونهیازمنکرقیامکرد
اونوقتتوعہبچہحزباللهی
اینقدرراحتگولدشمنیآشکارمخالفارو
باایناشعارمیخوری
حواستهست}
#بهخودمونبیایم🖇
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
اگہبعضۍوقتا
حالِقرآنخوندنندارے
وضوبگیر ؛ قرآنرولمسکن
یکدفعہبیدارتمیکند:)
#حاجاسماعیلدولابی✨
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
8.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهدآ و ارزششون پیش اهل بیت رو کم نگیرید.
#گمنام
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗گامهای عاشقی 💗
قسمت159
با صدای زنگ اذان گوشیم چشمامو به زور باز کردم
چشمام هنوز سنگین بود
و میدونستم به خاطر تاثیر قرص خوابه
بلند شدمو از اتاق بیرون رفتم
بعد از وضو گرفتن به اتاقم برگشتم و سجاده مو پهن کردم
با دیدن سجاده یاد نماز های دونفره مون افتادم
با خوندن نماز صبح
لباسمو پوشیدمو منتظر شدم تا هوا روشن بشه
بعد از روشن شدن هوا کیفمو برداشتمو آروم از اتاق خارج شدم
در ورودی که قفل بود آروم باز کردمو
کفشمو پوشیدمو از خونه خارج شدم
تقریبا یه ساعتی توی خیابونا میچرخیدم
ساعت ۱۰ میبایست میرفتم دادگاه
یه دربست گرفتم و رفتم سمت تپه نور الشهدا
نیاز به آرامش داشتم
آرامشی که این مدت جایش را به طوفان داده بود بعد از یه ساعت رسیدیم
از ماشین پیاده شدمو به اطراف نگاه کردم
جمعیت زیاد نبودن ،شاید به خاطر اینکه وسط هفته بود از پله ها بالا رفتم مثل همیشه وسطهای راه نشستم و نفس تازه کردم و دوباره به راهم ادامه دادم
بعد از رسیدن به سمت مزار شهدا رفتم
کنار شهدا نشستم
انگار منتظر یه تلنگری بودم تا اشکهام جاری بشه حساب زمان از دستم رفته بود
به ساعتم نگاه کردم ساعت از ۱۰ گذشته بود
یه دفعه یه صدایی از پشت سرم شنیدم
میدونستم که تو هم میای اینجا!
برگشتم نگاهش کردم باورم نمیشد
علی رو به روی من بود انگار داشتم خواب میدیدم...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗گامهای عاشقی💗
قسمت ۱۶۰
رومو ازش گرفتم و به شهدا نگاه کردم
نزدیکم شد...
علی: آیه حلالم کن !
من هر کاری که کردم فقط به خاطر تو و آینده ات بود! آیه این چند روزی که بدون تو گذشت فهمیدم بدون تو نمیتونم زندگی کنم ..
سرمو بلند کردمو نگاهش کردم اشک تو چشماش حلقه زده بود:آخه بی معرفت تو که نمیتونی بدون من زندگی کنی چه طور همچین تصمیم احمقانه ای گرفتی؟
با حرفم خنده اش گرفت
_به چی میخندی؟
علی: هر موقع جدی و عصبانی میشی بامزه میشی
با حرف علی خودمم خندم گرفت
انگار دلخوری هام از علی همه از ذهنم پاک شده بودن
احساس میکردم همه ی اینها
به حرمت این شهدا بود
علی: زیارت عاشورا خوندی؟
_نه ،بدون تو نمیتونستم بخونم
علی: خوب بسم الله...شروع کنیم
بعد از تمام شدن زیارت عاشورا
رفتیم گوشه ای از محوطه نشستیم
_راستی علی، حاج اکبر فردا میخواد همراه کاروانش به سمت کربلا بره
علی: میدونم ،چون باهام تماس گرفت ،ماجرای من و تو رو هم گفت ،گفته بود تو جواب تلفنش رو ندادی ،واسه همین با من تماس گرفت
_اره ،اصلا نمیدونستم چی باید بگم ،حالا هم که انگار قسمت نیست
علی: کی گفته قسمت نیست؟ اتفاقا به حاج اکبر گفتم که فردا رأس ساعت ۷ صبح دفتریم
با ذوق و شوق به علی نگاه کردم: جان آیه راست میگی؟ یعنی ما هم میریم ؟
علی: اره راست میگم ،الانم بریم خونه وسیله هامونو آماده کنیم واسه سفر
اصلا باورمنمیشد ،یعنی آقا طلبید ما رو ،یعنی لیاقت این سفر و داریم ...خدایا شکرت...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━