فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قسمت۸
#گشت_ارشاد
شاید سوال شمام باشه...
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
از لاک جیغ تا خدا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان از جهنم تا بهشت 💗 قسمت بیست و هفتم 🍃ﺑﻪ ﺭﻭﺍﯾﺖ زینب🍃 ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﯾﮑﯽ ﺣﺮﻑ
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗رمان ازجهنم تابهشت 💗
قسمت بیست و هشتم
حرفای امیرعلی رو باور داشتم ولی من همین جوری هم به زور شال سرم میکردم دیگه چه برسه به این که بخوام ده دور دور خودم بپیچمش. هوف. ولی چاره ای نبود ، آدمی نبودم که حرف مردم برام مهم باشه. ولی ظاهرا تنها برداشتی که از ظاهر من میشد داشت این بود که از خدامه موردتوجه پسرای لات قرار بگیرم ؛ از طرفی دلم نمیخواست همش نگران تیکه های پسرا باشم. پس بلاخره بعد از کلی فکر کردن و درگیری ذهنی تصمیم گرفتم یه مانتوی بلندتر بپوشم و حداقل یکم شالمو بکشم جلوتر .
_ ماااماااان. مااااماااان.
مامان_ جونم ؟
_ میای بریم خرید؟
مامان_ باهم؟؟؟؟؟؟؟
از این لحن متعجبش خندم گرفت خب حق داشت؛ من کی با مامان رفته بودم خرید که این دفعه دومم باشه ؟
همیشه با بچه ها میرفتم.
_ اره . میخوام مانتو بخرم.
مامان
_خب چرا با یاسمین اینا نمیری؟
چیزی شده؟
_ واه چی شده باشه؟
میخواستم مانتوی بلند بگیرم.
نمیای با اونا برم.
مامان_ تو ؟ مانتوی بلند؟
_ مامانی بیست سوالی میپرسی حالا؟
مامان_ خیلی خب برو حاضر شو بریم.
وقتی با مامان بودم که کسی نمیتونست حرفی بزنه پس نیاز به پوشیده تر بودن نبود.
یه بلوز سفید آستین سه ربع با یه کت حریر نازک مشکی با یه ساپورت مشکی وشال و سفید. مثله همیشه پرفکت. مامان با دیدن من دوباره شروع کرد به سوال پرسیدن
مامان_ حالا مانتوی بلند میخوای چیکار؟
_ میخوام بخورمش.
مامان _ نوش جونت .
خب مثله ادم برای چی میخوای ؟
_واه مامان خوب میخوام هروقت تنها رفتم بیرون بپوشم که انقدر بهم گیر ندن.
حالا بیا بریم. راستی ددی برده ماشینو؟
مامان_ هوف. از دست تو. اره برده. زنگ زدم آژانس
_ فداااات شم مامی جونم .
.
نمیدونم امروز مردم تغییر کردن یا من حساس شدم. انگار قبلا اصلا این پسرای هیزو نمیدیم از در خونه که اومدیم بیرون تا الان 10.20 نفر یا چشمک زدن یا تیکه انداختن. هوف. خوبه مامان همرامه. فکر کنم باید تجدید نظر کنم و همیشه از این مانتو مسخره ها بپوشم.
مامان _ حانیه بگیر بریم دیگه. الان دو ساعته داری میگردی فقط یه روسری گرفتی.
_ عه به من چه هیچکدومشون خوشگل نیستن. عه عه عه مامان اونجا رو نگاه کن. اون مانتو مشکیه خوشگله . بیا.....
و بعد دست مامان رو گرفتم و دنبال خودم کشیدم به سمت اون مغازه . مانتوهاش عالی بود. یه مانتوی سفید بود که قسمت سفیدش تا روی زانو بود و روش پارچه حریر مشکی که تا زیر زانو بود جلوه خاصی بهش داده بود به خصوص حویه کاری های پایین پارچه مشکیه. با روسری مشکی که گرفته بودم عالی میشد. بلاخره بعد از 2 ساعت گشتن موفق شدم.
.
مامان در خونه رو باز کرد و منم دنبالش وارد خونه شدم. کفشای امیرعلی پشت در نشونه حضورش تو خونه بود با ذوق و انرژی دوباره که گرفته بودم مثله جت از کنار مامان رد شدم و کفشام رو در اوردم و رفتم تو . امیر رو مبل نشسته بود و تلویزیون نگاه میکرد.
_ سلااااام.
امیرعلی_ علیک سلام. چی.....
حرف امیرعلی تموم نشده بود که دستشو کشیدم و بردمش تو اتاق.
امیرعلی_ چته؟؟؟؟
_ چشاتو ببند. سرررریع
سریع کت حریر رو لباسم رو در اوردم و مانتو و روسری که گرفته بودم رو سرم کردم. نمیشد موهامو نریزم بیرون که یه دسته از موهای لختمو انداختم رو پشینیم و رو به روی امیرعلی وایسادم .
_ خب . باز کن.
با دیدن من لبخند زد و حالت چهرش رنگ تحسین گرفت و بعد بلند شد رو به روم ایستاد و موهام رو هل داد زیر روسریم.
امیرعلی_ اینجوری بهتره.
یه لبخند دندون نما تحویلش دادم و گفتم
_خب دیگه تشریف ببربیرون میخوام
استراحت کنم.
.......................................................
بیا دل را بده صیقل بدین سان
که بیعفت بدان بیشک به خواب است!
.......................................................
🍁نویسنده : ح سادات کاظمی🍁
#ادامه_دارد...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗رمان ازجهنم تابهشت 💗
قسمت بیست و نهم
🍃 روایت امیرحسین🍃
با صدای موبایل از خواب بیدار شدم.
_ جانم؟
محمد
_خواب بودی؟
_ اره.
محمد
_ امیر خواب بودییییییییییی؟
_ عه دیوونه چرا داد میزنی؟
محمد
_ خوب شد خوابت پرید.
پسرررررررررره ی بی فکر خیر سرت خادمیا پاشو بیا دیگه.
_اه دوباره داد زد،داداش کر شدم.
کجا بیام ؟
محمد
_ یه ذره بهت امید داشتم ولی فهمیدم در جهالت به سر میبردم.
_ داداش قشنگ ترور شخصیتی کردی.
حالا بگو کجا؟
محمد
_ فکر کنم امشب پنجشنبس.
_ خب؟
ای وااااااااااااای خاک بر سرم.
ساعت چنده؟
محمد ساعت هشته.
حاج آقا هم تشریف اوردن سراغتونو گرفتن. گفتم الان زنگ میزنم بهش.
من برم بگم خواب بودی. یاعلی...
_ محمد داداش نوکرتم نگیاااا.
محمد_ هیییین. دروغ بگم؟
_ عه کی گفت دروغ بگی؟ بگو داره میاد.
محمد_ببینم چی میشه حالا. یاعلی...
_ ازدست تو. یاعلی....
سریع لباسامو عوض کردم و رفتم تو آشپزخونه از مامان خداحافظی کنم و بگم که دارم میرم. ای وای به پرنیان نگفتم حاضر بشه.
_ ابجی. ابجی. کجایی؟
مامان از تو آشپزخونه جواب داد
تنبل شدیا مادر.
پرنیان با ریحانه رفت.
_ فدات شم مامان چرا منو صدا نکردید خب؟
والا دیشب که تا صبح بیدار بودی گفتم بزارم بخوابی.
_ ممنون.
من رفتم. یاعلی...
_ علی به همراهت مادر.
خداروشکر هئیت ( یعنی خونه قبلی حاج قاسم که الان شده بود حسینیه )
سر کوچه بود و بدون ماشین هم میشد رفت. درو که باز کردم همزمان بابا رسید جلوی در.
بسلام بابا جان.
کجا به سلامتی؟
_ سلام بابا هیئت.
بسلام برسون
خداحافظ
_سلامت باشید
خداحافظ....
خداروشکر بابا مجبورمون نمیکرد که اعتقاداتمون رو تغییر بدیم مثلا نمیگفت هئیت رفتنمون ممنوعه ، فقط راهنمایی میکرد و الان هم برعکس بچگیامون راهنماییش غلط بود......
تا سر کوچه دوییدم . به نفس نفس افتادم. همزمان با رسیدن من حاج آقا هم از حسینیه اومد بیرون.
با دیدنش نیشمو تا بناگوشم باز کردم و یه لبخند دندون نما زدم و گفتم
سلام
حاج آقا هم نامردی نکرد سلام کرد و بعد گوشمو گرفت و اخ و اوخ منم بلند شد بعدم همونجوری با حاج اقا رفتیم داخل .محمد,و محمد جواد و علی و چندتا دیگه از بچه ها تو حسینیه بودن ، با دیدن من صدای خندشون بلند شد.
بعد حاج آقا گوشمو ول کرد و گفت: یاد بگیر. بعد هم خندید و دوباره از در رفت بیرون.
منم که با معرفت با رفتن حاج آقا سر بچه ها خالی کردم و صدای داد و بیداد و خنده هامون رفت بالا.
فکر کنم تو این چند هفته اولین باری بود که اینجوری خندیدم.داشتم دنبال محمد جواد میدوییدم که حاج اقا اومد تو با دیدن ما به شوخی سرشو به حالت تاسف تکون داد و گفت _ الهم اکشف کل مریضا.
با این حرف حاجی هممون زدیم زیر خنده...
🍁نویسنده :ح سادات کاظمی 🍁
#ادامه_دارد...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗رمان ازجهنم تابهشت💗
قسمت سی ام
آخیش.چقدر آروم شدم همیشه هئیت مسکن من بود.خدا توفیق این نوکری رو از ما نگیره ان شاالله.
حاج آقا _ امیرحسین جان. یه لحظه بیا.
_جانم حاج آقا ؟
حاج آقا _ اتفاقی افتاده این چندوقته خیلی تغییر کردی؟
رازدار تر و راهنما تر از حاج آقا کی رو میتونستم پیدا کنم ؟
دل رو زدم به دریا و گفتم،از همون دو سال پیش تا الان. البته حاج آقا در جریان مشکل مالی که برای بابا پیش اومده بود ، بودن ولی این که این مشکلات تونسته رو اعتقاداتش تاثیر بزاره برای حاج آقا هم حیرت آور بود. ولی مشکل من علاوه بر اعتقادات بابا این بود که اجازه نمیداد من برم .
حاج آقا: میدونستم رفتن برات مهمه ولی نه انقدر که اینجوری تغییرت بده . ولی امیرجان شرط اول رضایت والدینه تو سعی خودت رو بکن و بقیش رو بسپار به خدا مطمئن باش همیشه بهترین هارو برات رقم میزنه
حرفای حاج آقا همیشه برای من بشارت دهنده آرامش بودن.
حرفاش از جنس زمین نبود حرفاش آسمونی بود...
دوباره زیر لب صلواتی فرستادم و زنگ زدم. در که باز شد استرس من هم بیشتر شد .
پرنیان_ عه داداش چته ؟ چیزی شده؟
_ ها؟ نه. چیزه. یعنی قراره بشه.
پرنیان_ امیر عاشق شدیا
_ابجی چی میگی؟
پرنیان_ هیچی خوش باش.
ای بابا . عشق من الان فقط و فقط شهادت بود. با دیدن مامان و بابا تو پذیرایی دیگه استرسم به اوج رسید . میترسیدم از این که دوباره همون حرفای همیشگی رو بشنوم.
_ سلام. بابا میشه حرف بزنیم؟
مامان_ سلام. قبول باشه خیر باشه مادر.
بابا_ سلام بابا جان. اره بیا بشین.
_ ان شاالله که خیره.
دوباره زیر لب صلوات فرستادم و نشستم رو مبل کنار بابا .
بابا_خب؟
_ها؟ چی؟
با این برخورد من همه زدن زیر خنده و پرنیان هم کم لطفی نکرد و گفت
_ نگفتم عاشق شدی؟
_ نه.
حواسم نبود خب. عه.
مامان: عه بچمو اذیت نکنید ببینم.
بگو مامان جان.
بابا چرا نمیزارید من برم ؟
بابا: این بحث قبلا تموم شده.
_ نه برای من
بابا:هزار بار گفتم بریز دور این مسخره بازیا رو.
دوباره همون آش و همون کاسه.
شروع شد.
_ حداقل یه راه پیش پام بزارید.
بابا_ بیخیال شو
_ اگه راهتون اینه ؛ نه.
بابا_ پس ازدواج کن.
_ میخواید دست و پام بسته بشه؟
بابا_ آقای دین دار و با ایمان ، ازدواج مگه سنت پیامبر نیست؟
_ نه برای من که قرار نیست بمونم.
بابا_ ازدواج کن بعد اگه زنت گذاشت برو. من که حرفی ندارم فقط من اجازه نمیدم.
شب به خیر
بابا: شب به خیر
مامان: امیرحسین پسرم بیا و بیخیال شو.
_ شب به خیر مامان
مامان_ شبت به خیر
با رفتن من به سمت اتاق پرنیان هم دنبالم اومد من که وارد اتاق شدم پرنیان دم در وایساد,و گفت
_ میخوای باهم حرف بزنیم ؟
_ بزار برای فردا
پرنیان باشه
شب خوش
_ شبت به خیر
🍁نویسنده :ح سادات کاظمی 🍁
#ادامه_دارد...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
.همراهان خوب کانال سلام✋🏻
📝 امروز، روزمون رو با یاد این شهید
عزیز شروع میکنیم:
➖معلم بسیجی
شهید ایوب شیرخانی🥀
سالی که متولد شدن:
۱۳۴۱ هرسین کرمانشاه💚
|ساکن در نور آباد لرستان |
سالی که به شهادت رسیدن:
۲۴ اردیبهشت ۱۳۶۵🖤
|ارتفاعات حاج عمران_کردستان عراق|
➰ در سن ۲۴ سالگی به شهادت رسیدند.
✍🏻 فرازی از وصیتنامه این شهید را با هم بخوانیم:
▫️پیام به دانش آموزان: خوب درس
بخوانید وتقوا رافراموش نکنید زیرا
《 علم در کنار تقوا خوب است 》 به
تنهایی ارزشی ندارد.‼️
▫️پیام به معلمان:👈🏻 سنگر تعلیم و
تربیت را حفظ کنید اول تقوا را بیاموزید
بعد علم را.🟠📣
⃟ ⃟ ⃟ ⃟ ═/═✿═/═✿═/═✿═/═
دعای این شهید بزرگوار بدرقه امروزمان ان شاءالله🤲🏻
#شهیدانه
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
🔷یا الله یا زهرا سلام الله علیها🔷 👆
🔆بخـــــوان 🍀 #جوشن_کبیر #فراز ۹۵ 🍀
🌼 به نیت رفع موانع ظهور و تعجیل در فرج مولا صاحب العصر و الزمان
🌷سُبْحانَکَ یَا لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، خَلِّصْنا مِنَ النَّارِ یَا رَبِّ .🌷
🌹وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ ۚ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا
و بگو: «حق آمد، و باطل نابود شد؛ یقیناً باطل نابود شدنی است!»
🤲 ما به « الله » اعتماد داریم 🤲
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷امام خامنه ای مدظله العالی :
هرکس کوچکترین قدمی در راه جمعیت و فرزندآوری بردارد شامل دعاهای نماز شب من میشود
ای جانا خنده هاشو😍😂
#اللھم_الرزقنا_🤲
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
🌿فراخوان همایش حجاب و عفاف
سلام دوستان قصد برپایی همایش با محوریت عفاف و حجاب در تیر ماه سال جاری برای دختران جوان و نوجوان در شهر طالخونچه از توابع شهرستان مبارکه در استان اصفهان را داریم.
در این راستا نیازمند الگویی برای جوانان هستیم که با زبان خودمانی و گفتگو محور روی جوانان تاثیر داشته باشد.
نیازمند الگوهایی که قبلا مشکل بدحجابی داشتند و تحولی در این مسیر پیدا کردند و با حجاب شدند و می توانند با بازگو کردن قصه زندگیشان دختران سرزمینمان را در مسیر درست جهت دهی کنند.
در صورت امکان حضور در این همایش برای شما دوست عزیز به عنوان میهمان برنامه و ارائه داستان زندگیتون به مخاطبان ما به ادمین کانال اطلاع دهید.
قبلا از همکاری شما کمال تشکر را داریم.
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ویژه
🎥میخواهم با حضرت آقا صحبت کنم!
👈 بدون هیچ توضیحی ببینید، ارزش چندبار دیدن رو دارد👌
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
🔷یا الله یا زهرا سلام الله علیها🔷 👆
🔆بخـــــوان 🍀 #جوشن_کبیر #فراز ۹۶ 🍀
🌼 به نیت رفع موانع ظهور و تعجیل در فرج مولا صاحب العصر و الزمان
🌷سُبْحانَکَ یَا لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، خَلِّصْنا مِنَ النَّارِ یَا رَبِّ .🌷
🌹وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ ۚ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا
و بگو: «حق آمد، و باطل نابود شد؛ یقیناً باطل نابود شدنی است!»
🤲 ما به « الله » اعتماد داریم 🤲
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
🔷یا الله یا زهرا سلام الله علیها🔷 👆
🔆بخـــــوان 🍀 #جوشن_کبیر #فراز ۹۷ 🍀
🌼 به نیت رفع موانع ظهور و تعجیل در فرج مولا صاحب العصر و الزمان
🌷سُبْحانَکَ یَا لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، خَلِّصْنا مِنَ النَّارِ یَا رَبِّ .🌷
🌹وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ ۚ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا
و بگو: «حق آمد، و باطل نابود شد؛ یقیناً باطل نابود شدنی است!»
🤲 ما به « الله » اعتماد داریم 🤲
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
🔴اتفاقی که خار چشم جریان غربگرا شده
⏪رهبر انقلاب: جای کتابهای انتشارات ایران خالی بود.
▪️انتشارات روزنامه ایران برای اولین بار با مجموعه زیادی از کتابهای ضد روشنفکری و ضدغربگرایان در نمایشگاه حاضر شده که موجب تعجب جریانهای نفوذ شده است.
▪️این انتشارات وابسته به دولت(که قبلا دست دولت روحانی بوده) اخیرا بر علیه فتنه سبز پوشان و جریان برجامخواه کتاب منتشر کرده است.
▪️کتابهای تند و بیپروایی که تا مغز و استخوان جریان نفوذ را سوزانده است. کتابهایی مانند «شورش علیه اشرافیت» و کتاب «ایدئولوژی اصلاحات» همچنین مهمترین کتابها در موضوع فلسطین در ماههای اخیر توسط این انتشارات منتشر شده است.
▪️جالب اینکه بر خلاف تصورات استقبال از این نوع حرکت انفجاری انتشارات روزنامه ایران مورد استقبال امت حزب الله قرار گرفته است و حتی تحسین رهبری انقلاب را در پی داشت.
رهبر انقلاب در بازدید اخیر از غرفه روزنامه ایران در نمایشگاه کتاب فرمودند: جای کتابهای انتشارات ایران خالی بود.
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبتهای جالب یک افغانستانی ساکن انگلیس درباره شهر لندن
بیرونش شما رو کشته، توش ما رو
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلی خیلی قشنگه
حتما همتون ببینین
دلیلِ نرسیدن به خواسته ها و حاجتامون چیه؟؟
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماموریت ما در زندگی
بی مشکل
زیستن نیست،
با انگیزه زیستن است
برای پیشرفت پله بساز
اما از کسی بالا نرو
دورت را شلوغ کن
اما در شلوغی
خودت را گم نکن،
طلا باش اما از جنس خاک،
از کوچکترین نعمتهای خداوند لذت ببر
محو تماشای زیباییهایی باش که تا به حال به آنها دقت نکردی؛
در لذت بردن از داشته هایت کودکانه رفتار کن ،مثل کودکان انقدر شاد باش که شادی و خوشحالی تو دیگران را متحول کند.
شادی کودکانه چقدر زیباست...
واقعی،از ته دل،ساده و بی ریا...
@Roghaye_nurzade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🌸🌸🌸🌸
خیلی خیلی عالی، زیبا و مهم بدقت ببینید
مسلمان شدن یک خانم برزیلی و تشرف به دین اسلام در مرکز کفر، عزیمت به ایران و ازدواج با خادم جمکران....
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰خــدا
منتظره فقط یکبار
دلتـ❤️ـ بشکنه وآه بکشے
تاهزاران گناه تـو روفراموش کنه ...
این کلیپ رو از دست ندین..
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
31.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
#پاسخ_به_یک_شبهه ‼️
تعطیلی شنبه ها آری یا خیر؟🤨
یک بچه مذهبی باید همینقدر نسبت
به اتفاقاتی که داره تو جامعهاش میفته
آگاه و بصیر باشه☺️👌🏼
حتما تو گروه هاتون نشر بدین 🌱
درسته تو قانون گذاری ما نمیتونیم
مستقیما تاثیرگذار باشـیم امــا الــان
تنها وظیفه ما میشه روشنگری حتی
اگه این قانون تصویب بشه 📝
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
🌷۳۸ روز تا غدیر🌷
🍃هر روز یک فضیلت از فضائل بی شمار آقا امیرالمومنین (ع) رو با هم می خوانیم
🌿رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمودند:
هر که میخواهد جمال و زیبایی یوسف، سخاوت ابراهیم، شکوه سلیمان و قدرت داوود را بنگرد به «علي» نظر کند.
و فرمودند : پس هر که میخواهد خدا را ببیند، نظر کند بر وجه علی بن ابیطالب.
بحارالانوار، مجلسی، مدینةالمعاجز، بحرانی امالی صدوق، شمائل امیرالمومنین صلواتاللهعلیه، ینابیع الموده،مناقب، مشارقالانوار الیقین.
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
سارا خوششانس (سارن) از خوانندههایی که رفت اونور خیال کرد اونور هلو بپر تو گلوعه 😁حالا با کلی معروفیت و دنیایی از فالور این استوری رو گذاشته
تازه اینا از اونایی هستند که همه امکانات رو دارند و آنقدر پشیمون هستن از مهاجرت😎
فدای وطنم😘🇮🇷
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
🔴برزیل، عراق، افغانستان، هندوستان، و تمام شهر های ایران وارد میدان شدند
🔺تا کنون بیش از ۱۰ هزار هیئت این پرچم را دریافت کرده اند
ستاد غدیریه با هماهنگی عتبه علویه نجف پرچم های بزرگ با مهر حرم امیرالمومنین علیه السلام به تمام کاروان های غدیر اهدا می کند🎁
این کاروان ها در تمامی شهر های ایران و همچنین کشور های دیگری مانند عراق، افغانستان، هندوستان، برزیل، آمریکای جنوبی فراگیر شده است 🇮🇷🇮🇶🇧🇷
https://eitaa.com/joinchat/1357971469C37636570ad
اطلاعات بیشتر در کانال ستاد غدیریه⬆️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اون زنی که در وصفش میگن مرد از دامنش به معراج میره اینه👌
خاطراتی از زندگی صبورانه و همدلانه همسر بزرگوار علامه طباطبایی ره به بیان فرزندانشون
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━