eitaa logo
بانو حَیّ باش|🇮🇷banoohayy
10.8هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
60 فایل
🌍از جغرافیای درون تانظم محیطی دانش پژوه رشته تخصصی مبلغ خانواده💞 کپی متنها مجاز نیست ⛔ پیام ناشناس ،کارم داشتی👇 https://daigo.ir/secret/11182869667 تبلیغات👇 https://eitaa.com/tabliighaatt ❌راضی نیستم #آقا یا کسیکه میشناستم مطالب کانالُ بخونه
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام به شما دوست عزیزم یه تجربه در مورد نماز قضا دارم و قدمهای مورچه ای که حتما دوستان میتونن ازش استفاده کنن من چند سال پیش بنا به یه بیداری به فکر خوندن نماز قضا افتادم حساب کردم دیدم مثلا ۵سال دارم 😱 شروع کردم به سرعت بخونم همش میگفتم باید تو چند ماه نهایتا یکسال بخونمشون 🏃‍♀️ خونه یکی از دوستام مولودی بودیم صحبت نماز قضا شد ایشون گفتن من روزی یروز میخونم بالخره روزی میرسه تموم میشه من گفتم نه اگر از دنیا رفتیم چی ؟😭 دوستم گفت خدا میدونه که من داشتم میخوندم قبوله بهرحال ایشون الان با روزی یروز نماز قضا کلی خونده و من همون اولش فقط تونستم چند ماه بخونم و از پا درد و کمر درد نتونستم ادامه بدم 😔 اگر منم کم کم خونده بوده بودم الان خیالم خیلی راحت بود ولی الان دوباره بعنوان رنج اختیاری روزی یروز میخونم 😍 البته اینو داخل پرانتز بگم (پدرم بهم گفت بچه بودی نمازات رو میخوندی)خدا رحمتش کنه خیلی آرومم کرد ولی برای آرامش روحی خودم و نماز هایی که ممکنه اشکال داشته میخونم این تجربه قدمهای مورچه ای بود که من از دوستم به یاد دارم امیدوارم این واجب رو عزیزانم اهمیت بدن 🌹🌹🌹 و یه خدا قوت به خودم و الحمدالله رب العالمین
سلام امروز تا الان برای من خیلی پرکار بوده😊 صبح زود همسرم رفتن ماموریت ،بعد از رد کردنشون از زیر قرآن شروع کردم بچه هارو یکی یکی بیدار کردم برای مدرسه ظرف های چاشت و بطری های آب شون پر کردم چون همسرم نبود باید من با اسنپ می‌بردم که یه اسنپ دومسیره گرفتم و هرسه تاشون بردم مدرسه ،خداروشکر به موقع رسیدن خودم با اتوبوس برگشتم خونه یکم خونه رو مرتب کردم ساعت ده رفتم باشگاه🧘‍♀🏋‍♀🤸‍♂ از باشگاه به سرعت رفتم سرصف نون نون خریدم برگشتم خونه نماز خوندم و تسبیحات حضرت زهرا سلام الله نون هارو بسته بندی کردم و بسرعت برق و باد دوباره رفتم سرایستگاه😁 ایستگاه دانشگاه شهید منتظری ایستادم منتظر اتوبوس که دیدم دانشجویاها جمع شدن و شعار میدن🙄😯 سوار اتوبوس شدم چون اتوبوس خالی بود و دانشجوها مشغول شعار دادن بودن سوار نشدن منم از فرصت استفاده کردم زیارت عاشورا و حدیث کسارو تو اتوبوس خوندم😄🙃 رفتم دنبال بچه ها سریع دوباره سوار اتوبوس شدیم که برگردیم که ... یه دختر نوجوان بدون روسری دقیقا جلوی من نشسته بود که با زبون نرم ازش خواستم و روسزیش سرش کرد وقتی پیاده شد نگاه کردم روسری سرش بود و با دوستاش داشت می‌رفت تو دلم گفتم الهی عاقبت بخیر بشی ☺️☺️ رسیدم ایستگاه شهید منتظری که دیدم بله نیروی انتظامی ایستاده ... پسرم پنج ساله دوید بطرفشون و گفت آقای پلیس خسته نباشید😁😁 که جناب سرگردها با مهربونی با پسرم دست دادن و ازش تشکر کردن اومدیم خونه و ناهار از دیشب مونده رو گرم کردیم و باعششششق کنار بچه هام نوش جان کردیم 😄 این بود ماجرای یک نیم روز 😁😁😁
بانو حَیّ باش|🇮🇷banoohayy
#کارگاه_برنامه_ریزی9 🔰🔰🔰 🌸 خدا قوت به همه خانومای با برنامه و قوی 💪 👈 دیدین بعضیا ، هر موقعی از
سلام صبح بخیر یه شعر برای بچه دارا برای اینکه خونه مرتب باشه 😍 آش آش. ماشین آب پاش هر چی که برداشتی بذار سر جاش😅
سلام عزیزم. از اولی که با کانالتون آشنا شدم توی مطالب خوندم که تأکید زیادی روی اصلاح ساعت خواب داشتین. همسرم به خاطر کارشون و ... اصلا خواب منظم ندارن. بیشتر اوقات شبها بیدارن. اینها باعث شد من که خونه پدرم سر شب میخوابیدم و صبح پر انرژی پا میشدم بعد شش سال زندگی افسردگی بگیرم و خیلی بی انگیزه بشم . البته قطعا موارد دیگه هم دخیل بوده اما این مورد عدم نظم خواب به نظرم از دلایل مهمش هست. زمستونا گاهی نور روز رو بیشتر از یک ساعت نمیدیدم . و خیلی دلگیر و کسل بودم. اوایل خیلی بحث داشتیم ولی دیگه رها کردم . فکر میکردم ناچارم خودم شبیهش بشم . البته سعی میکردم سه ساعت خوابم رو شب داشته باشم و سه ساعت روز. گذشت تا اینکه چند باری لا به لای مطالبتون از حضرت زهرا سلام الله علیها صحبت کردین و اینکه روزمون رو پرانرژی شروع کنیم تا بگیم دختر خوبی بودیم براشون. چند باری دلم شکست باهاشون صحبت کردم ازشون خواستم به زندگیم نشاط و انگیزه بدن. باورتون نمیشه الآن تقریبا یه هفته ست که همسرم شب میخوابه و صبح پا میشه. همه ش از چند روز پیش صبح شروع شد که شبش بیدار بود و صبح بعد نماز با دوچرخه رفته بود بیرون یه چرخی زده بود. نمیدونم چی بگم . اصراری هم ندارم که مثل همه شب بخوابه و صبح بیدار بشه. اما از وقتی با مادرمون حرف زدم حس میکنم پناه دارم. اینا رو دارم با اشک براتون مینویسم . من توی این شش سال خیلی سختی کشیدم . اما بیشتروقتا یادم میرفت که به مادر واقعی م رو بزنم و سرمو بذارم رو زانوش و درد دل کنم. خیلی حس قشنگیه . شبا یا دم سحر که بیدارم میرم تو ایوون وایمیستم به آسمون نگاه میکنم و با مادرمون یا با مولا مون حرف میزنم. و چقدر سبک میشم.... براتون آرزوی عاقبت بخیری دارم. سلام عزیزم قطعا شک نکنین تو همین حرفای ساده ی ما با خدا واهل بیت رازی نهفته است که به همین سادگی قرارما جواب بگیریمم .... واقعا اگر لب باز کنیم وبا خدا فقط حرف بزنیم بامادراسمانی مون گفتگو کنیم جواب میگریم.‌‌. خانومهای زیادی بودند که نسبت به شغل وشیفت وکارهمسرشون ناراحت بودن اول روخودشون کارکردن تاجایی که شده رفتارهای خودشونو اصلاح کردندو درکنار همسر تسلیم وراضی بودن خود به خود خدا براشون درست کرده و‌ امورشون اصلاح شده فقط کافیه باور کنیم ‌‌ بله زندگی ما امورش دست خداست اگه بخایم جوری میچینه که همیشه از درون باتمام رنج ها وسختی ها حس شادی وشعف داشته باشیم. ⛔️کپی ممنوع
غفوری: حس خوب😌😌😌😌 بعداز انجام برنامه صبح یه چایی تو هوای آزاد وکمی هم باد خنک درکنار مرغا😂😉 تاحالا در کنار مرغامون صبحانه نخورده بودم که به لطف کارای خارقالعاده ای که تو گروه یاد گرفتم اونم انجام دادم😂 😍😍😍
امروز خیلی خوابم میومد مدام به خودم میگفتم نمیتونم امروز بیدار بمونم ومدام هم شیطان به دستو پام می پیچیدولی با حس خوب پیامتون صبح دست به قلم شدم وآبان ماهمو سنجیدم دیدم عع من اونطوریا هم فک میکنم تنبلی نکردم وارزشمند بودم پس انرژی گرفتم ویه برنامه هم واسه آذر ماهم نوشتم.انشالله بتونم انجامشون بدم.دعام کنید سید جان.
سلام و وقت بخیر خدمت ادمین بانوی حی من صبح بیدار شدم ،البته نه خیلی زود ساعت های حدود نه بیدار شدم یه دختر یک سال و دوماه دارم که دیشب بی قراری میکرد ،یه فندق 6 ماهه که بی صبرانه منتظر اومدنشیم همه خانواده به خاطر بی خوابی دیشب دخترم خودم هم نتونستم زودتر بیدار بشم منتها بیدار که شدم لباس ها رو انداختم ماشین ناهار رو گذاشتم روی گاز بعدش صبحانه خوردم و الان هم کاری ندارم دارم برای همسرم هد بند میبافم سینوسیت داره و این فصل رو خیلی سخت میگذرونه ..... خواستم بگم همه چی به دید و نگرش خودمون برمیگرده منم میتونستم الان از تو جا بلند نشم چون دیشب نتونستم بخابم و به اندازه کافی هم بهانه دارم هم بچه کوچیک هم بارداری اما به همه این بهانه ها یه نه بزرگ گفتم و بلند شدم 💪🏻💪🏻💪🏻
جمعه بانشاط ما غذای جدید پختم😋 آجیل وپف فیل درست کردم😋 روصورت بچه ها وآقا پرچم کشیدم😍 اوناهم واسه من پرچم کشیدن😜 همه رو مجبور کردم هم صدا ذکر یاعلی میخوندیم واسه پیروزی🗣🗣
دخترم رو راه انداختم رفت دانشگاه براش لقمه پیچیدم و (کمی میوه خشک که خودم خشک کردم با بادوم زمینی قاطی کردم گذاشتم اخه تا غروب دانشگاست) .😋 واسه همسر جان نیمرو درست کردم لقمه کردم وراهی شون کردم 😘 کمی مرتبی خونه کمی میخوابم اخه دیشب دخمل خانم نذاشته بخوابم صبحونه با دخترا نهار اماده کنم ودخترم رو راهی مدرسه شستن پرده پذیرایی اخه خواستگارقراره بیاد🤩😅 پاک سازی آثار بجا مونده از نهار 😁 ان شاءالله دیدن سمت خدا🖥 رسیدگی به دخمل جان 🤗 خوندن جزءهای عقب مانده📖 پختن شام و ادامه ی ماجرا بپزم بیارم ببرم بشورم وچای ومیوه دور هم 😴😇 ❌کار مهم امروز به دوتا برادرم زنگ بزنم احوال پرسی کنم خیلی وقته بهشون زنگ نزدم ❌ ❌کمی حساب کتاب دارم واسم شده شاخ غول دعا کنید امروز اونو بنویسم وبه سرانجام برسونم😫❌
دیشب ارسال کردند🌹 برنامه فردا من اینه 1خواندن قرآن 2بعد نماز صبح برای همسرم غذا درست کنم ببره محل کار 3گوش کردن به صوت ها و نکته برداری فرزند پروری 4انجام دادن کارهای لیست قبلی 5 خواندن کتاب آیین نامه و کتب درسی 6 پاک کردن مرغ 😄😄
سلام خانوم رضوی خداقوت تشکر برای کانال بی نظیرتون از زمانی که متوجه شدم نبایدتک بعدی باشم بیشتر اهل رفت وامدباخانواده وصله رحم شدم انتظارمو از دیگران به صفر رسوندم وسعی میکنم بین کار تحصیل خانواده تعادل برقرارکنم ... وخدارو شکر زندگیم تغییرات مثبت داشته... تندرست وسلامت باشید