🔸 *اسب تازان* 🔸
☘روایت کفایت
💫الگوی حکمرانی دولت اسلامی
🔺روایت ۱
تابستان هزار و چهارصد بود توی رسانهها پیچیده بود، دولت آقای رییسی شش ماه هم دوام نمیآورد. مصاحبه پشت مصاحبه برای پیشبینی نرخ ارز دویست و هفتاد هزار تومانی، سه رقمی شدن تورم و ونزوئلایی شدن. کارشناسان میگفتند باید اقتصاد را جراحی کرد. میخواستند برای دولت جدید، تصمیمسازی بکنند. این حرف به کف جامعه هم رسیده بود. اما کارشناسان اقتصادی میدانستند چه جراحی بشود چه نشود، تورم هست. یعنی دوراهی بود که هر دو به تورم میرسید. دولت تحویل آقای رییسی شد در حالی که تورم مصرفکننده حدود چهلو هشت درصد بود و تازان. تورم مثل اسب تازان، در حال تازیدن بود. لحظه به لحظه سرعتش را زیادتر میکرد تا به ابرتورم برسد.
در این شرایط آقای رییسی رفت سراغ جوانها. مشاور هرکدام را هم فرد باتجربهای گذاشت. هم تحرک جوانان را میخواست و هم مغز متفکر مشاوران را. چهار وزارتخانه، اقتصاد، رفاه، صنعت و کشاورزی را سپرد به جوانها. جوانهایی که عضو هیئت علمی بودند، همه هم اهل پژوهش و بحث.
در دولت بحثهای مختلفی بود. یکی میگوید باید ارز را تثبیت کرد و گرنه اقتصاد نابود میشود. دیگری میگوید باید ارز را تعدیل کرد و گرنه اقتصاد نابود میشود. اما همه قبول داشتند که تولید احیا شود، پروژههای نیمهتمام، تمام شود، به معیشت مردم به محرومین رسیدگی شود، شکاف دستمزد و شکافت طبقاتی از بین برود. اگر هیئت دولت به تصمیم واحدی میرسیدند آن تصمیم را اجرا میکردند حتی اگر شخصی این تصمیم را قبول نداشت. انجامش میداد و از تصمیم واحد دفاع میکرد. این همدلی دو دلیل داشت. یکی عمل به اشتراکات نظری و دوم، شخص آقای رئیسی. اعضای هیئت دولت آقای رئیسی را رئیس جمهور میدانستند نه فردی در عرض خودشان.
این سبک مدیریتی بود که توی وضعیت بحرانی که دولت واگذار شد به آقای رئیسی ظرف مدت کوتاهی ریل را عوض کرد. رشدی که سالهای گذشته منفی بود تبدیل شد به مثبت پنج و شش دهم درصد. تورمی که پیشبینی میشد برود سه رقمی، کنترل شد. اسب تازان تورم آرام گرفت.
🗣به روایت حمیدرضا مقصودی
#روایت_کفایت
#روایت_شفاهی_شهید_جمهور
#شهید_خدمت
🌱 رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
🌱 مرکز راهبری و هماهنگی امور بانوان سازمان تبلیغات
🌐 @rasta_isfahan
🌐 @revayate_kefayat