eitaa logo
بانوی آب
5.5هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.6هزار ویدیو
165 فایل
به آینده امیدواریم! 🦋 آینده بهشتی، در گرو مجاهدت شبانه روزی است مادرانه این جهاد را زیبا کنیم؛ مادرها انسان سازند... تبادل و تبلیغات انجام نمی شود. @bdayyani
مشاهده در ایتا
دانلود
زنی از خاک، ‌از خورشید، از دریا قدیمی‌تر زنی از هاجر و آسیه و حوا قدیمی‌تر زنی از خویشتن حتی از أعطینا قدیمی‌تر زنی از نیّت پیدایِش دنیا قدیمی‌تر که قبل از قصۀ قالوا بلی این زن بلی گفته‌ست نخستین زن که با پروردگارش یا علی گفته‌ست ملائک در طواف چادرش، پروانه پروانه به سوی جانمازش می‌رود سلانه سلانه شبی در عرش از تسبیح او افتاد یک دانه از آن دانه بهشت آغاز شد ریحانه ریحانه نشاند آن دانه را در آسمان، با گریه آبش داد زمین خاکستری بود اشک او رنگ و لعابش داد زنی آنسان که خورشید است سرگرم مصابیحش که باران نام او را می ستاید در تواشیحش جهان آرایه دارد از شگفتی های تلمیحش جهان این شاه مقصودی که روشن شد ز تسبیحش ابد حیران فردایش ازل مبهوت دیروزش ندانم های عالم ثبت شد در لوح محفوظش چه بنویسم از آن بی‌ابتدا، بی‌انتها، زهرا زمین زهرا، زمان زهرا، قدر زهرا، قضا زهرا شگفتا فاطمه! یا للعجب! واحیرتا! زهرا چه می‌فهمم من از زهرا و ما أدراک ما زهرا! مرا در سایۀ خود برد و جوهر ریخت در شعرم رفوی چادرش مضمون دیگر ریخت در شعرم مدام او وصله می‌زد، وصلۀ دیگر بر آن چادر که جبرائیل می‌بندد دخیل پَر بر آن چادر ستون آسمان‌ها می‌گذارد سر بر آن چادر تیمّم می‌کند هر روز پیغمبر بر آن چادر همان چادر که مأوای علی در کوچه‌ها بوده‌ست کمی از گرد و خاکش رستخیز کربلا بوده‌ست...
یا حبیب الباکین (به شوق باب الحوائج حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام) فلق در سینه اش آتش فشانِ صبح گاهی داشت که خون آلوده پیغام از کبوتر های چاهی داشت... طراوت در هوا از ریشهء زنجیر می روید زمین در خود سپیداری در اعماق سیاهی داشت مگر خورشید را هم می توان خاموش کرد آخر کسی از تیرهء شب در سرش افکار واهی داشت عبایی روی خاک افتاده بود از خاک خاکی تر که در آن نخ نما آغوش، اسرار الهی داشت کدامین گل به جرم عطر افشاندن گرفتار است؟ مگر او نیت دیگر به غیر از خیر خواهی داشت هماره آه او خرج دعا بر مردمان می شد اگر در سینه اش یارای آهی گاه گاهی داشت به تسبیحش قسم زنجیرهء عالم به دستش بود چنین مردی کجا در سر خیال پادشاهی داشت چه بنویسم از آن گودال ازآن قعر السجون از زخم از آن زندان که حکم روضه های قتلگاهی داشت تمام کشور من کاظمین کوچک مردی ست که در هر گوشه ای از خاک ایران بارگاهی داشت تمام سرزمینم غرق در موسی بن جعفر شد تو حول حالنایی حال و روزم با تو بهتر شد تو مثل جان درون خاک من هر گوشه پنهانی تو شیرازی خراسانی قمی آری تو ایرانی کنون دریای طوفانی ست ایران ناخدایی کن نمک گیر تبار توست این کشور دعایی کن دلم روشن نگاهم گرم حالم احسن الاحوال به لطف روضه های تو چه سالی می شود امسال که ایران در تو میبیند بهار سرزمینش را کنار سفرهء باب الحوائج هفت سینش را @hamidreza_borghei @banooyeab