eitaa logo
بانوی آب
5.5هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.6هزار ویدیو
165 فایل
به آینده امیدواریم! 🦋 آینده بهشتی، در گرو مجاهدت شبانه روزی است مادرانه این جهاد را زیبا کنیم؛ مادرها انسان سازند... تبادل و تبلیغات انجام نمی شود. @bdayyani
مشاهده در ایتا
دانلود
هر چه ذکر سست بشود، رابطه الهی سست می شود، حضرت رسول می فرماید، صبح که بیدار می شوید همتتان کار نیک باشد. «همّ بالحسنه و ان لم تکن تعملها لکیلا تکتب من الغافلین»🌱 ✿══ بــانوی آب ══✿
استاد تحریری، در درس اخلاق هم اکنون: بااین روند جامعه توجه داشته باشید مبتلا به بلاهایی هستیم و میشویم و چه بسا سنگینتر هم بشود، تا یک پیروزی آمد نگوییم تمام شد که صددرصد پیروزیم و این تلقین که صددرصد پیروزیم خودش غفلت هست، باید شرایط را اماده کنیم آن همدلی عملی و قولی بر محور یک شاخص یعنی رهبری ایجاد گردد. ✿══ بــانوی آب ══✿
خدای متعال فروده لئن شکرتم لازیدنکم و لئن کفرتم إن عذابی لشدید. مرحوم بهجت می فرمود وقتی نجف رفتیم از حجره ها نور می بارید، ایشون از همه لحظاتش استفاده کرد. نشناختن لحظات و ایام که مایه غفلت می شود، این تمکنات را قدر ندانیم اینها مایه غفلت هست. دشمن دارد می آید جلو ما باید در این امور جلو بزنیم. اینها برای حفظ عزت اسلام است. اگر اینها نبود اسرائیل تا اینجا را هم گرفته بود. گوش دادن به تنبهات، را عده ای جدی گرفتند، الان هم غفلت آمده، هی به این شایعات ما گوش بدیم، چقدر چوبش را خوردیم، باز هم عبرت نمیگیریم. اینقدر که به کانالهای خارجی اطمینان داریم، روند را کند می کند. باید همه جانبه به دنبال کمک به مردم مظلوم غزه و لبنان باشیم. 🇱🇧🇵🇸🇮🇷 ✿══ بــانوی آب ══✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از بانوی مجاهد
ربنا تقبل منا هذا القربان (خدایا این قربانی را از ما بپذیر) زنی را دیدم که کودک خردسال خود را کفن پیچ در آغوش گرفته و فریاد میزند ربنا تقبل منا هذا القربان آنها شیرزنان محور مقاومتند! آنها آمده اند تا حجت را بر همه تمام کنند. "آی آدمهاااا!! که برساحل نشسته، شاد و خندانید یک نفر در آب، دارد میسپارد جان !" ✿══ بانــوی مجاهد ══✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹️زنی که دو رهبر بزرگ دنیا تحسینش کردند 🔸️مقام معظم رهبری به او گفتند: خانم سادات، ۷۵ درصد اجر سیدرضی برای شماست. سیدحسن نصرالله هم برایش پیام فرستاد: ما را حلال کنید. شما سیدرضی را وقف مقاومت کرده‌اید. 🔹️فقط سه روز از شهادت سیدحسن نصرالله گذشته بود که ایران انتقامش را گرفت. شب وعده صادق ۲. مهناز سادات آن شب از ذوق خوابش نبرد. به دخترش می‌گفت: «ای کاش پدرت هم بود واین شب را می‌دید.» لیلا سادات با این جمله مادر به یاد خواب دو هفته پیشش افتاد. 🔸️یک شب که لیلا سادات خیلی دلتنگ پدرش شده بود، به قدری گریه کرده بود که خوابش برد. پدرش را در خواب دید. با لباس بسیار زیبا و آراسته با عجله می‌رود. لیلا سادات بلند پدر را صدا کرد. بابا من لیلا هستم. پدرش گفت: بابا جان من کار دارم. لیلا سادات پرسید: چیکار دارید بابا؟ سیدرضی جواب داد: امام زمان یک انگشتر به من داده‌اند و فرمودند این را ببر بده به حضرت آقا و بگو یک دانه مشابه همین را هم قبلا به شما داده ام. مراقب مادرتان باشید. جای من خوبه. من خیلی کار دارم. لیلا سادات خوابش تعبیر شد. 🔹️آن شب دل همه مسلمانان غزه، لبنان، عراق و ایران و دیگر کشورها شاد شد و اقتدار خودشان را به رخ دنیا کشیدند. ولی همه می‌دانستند که دست شهدا هم در کار است. حاج قاسم، سید رضی، تهرانی مقدم، سیدحسن و بقیه شهدایی که زندگیشان را برای مقاومت گذاشتند، هنوز هم پشتیبان حزب الله هستند و می‌مانند. حتی اگر جسمشان در این دنیا نباشد. ✿══ بــانوی آب ══✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📣هم اکنون شرکت کنید... 🗯دوره‌ی آموزش مجازی تولید محتوای ویدیویی با تلفن همراه 💢ویژه برادران و خواهران در تمامی رده های سنی 💠آموزش آفلاین با پشتیبانی آنلاین 📌ظرفیت محدود 🔻جهت کسب اطلاع بیشتر به لینک زیر مراجعه نمایید https://namayehawzah.com/?p=1476 ✿══ بــانوی آب ══✿
📜.• - زمان امام حسن عسکری علیه‌ السلام نقطـہ‌ی عطفی در تاریخ اسلام و بشریتـہ؛ چرا‌که منجی انسان‌ها در این زمان متولد شد. امام عسکری علیه‌السلام با یه سری کارها امنیت فکری و زمینـہ سازی برای دوران غیبت رو فراهم کرد‌ن. •هنگام تولد حضرت مهدی امام به یاران خاص خودشون نامـہ نوشتن و اونها رو از به دنیا اومدن مهدی وعده داده شده مطلع کردن. • گاهی اوقات دیدار هایی بین یاران‌ امام حسن‌عسکری علیه‌السلام و فرزندشون رخ می‌داد تا اون‌ها امام بعدی رو بشناسن و هم‌ چنین ایشون رو از دید نامحرمان دور نگه می داشتن تا خبرۍ بـہ دربار نرسـہ‌. • امام در این صدد بودن که مردم سوالات فقهی،علمی رو بدون حضور امام و از فقها بپرسن‌ تا به نبود امام و ارتباط با ایشون از طریق فقها عادت کنن. خروجی مهندسے فکری امام صیانت از منجۍ برای شیعیان بود. 💛 ✿══ بــانوی آب ══✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
- - شما برایِ این کھ متوجه عظمت امام حسن عسکرۍ؏ شوید اول از همه باید متوجه عظمت حضرت مھدی‌ عجل‌الله‌ شوید، وقتی عظمت حضرت مھدی‌ عجل‌ الله مشخص شد بھ تبع عظمت پدر بزرگوارِ ایشان نیز معلوم می‌شود. • حجت السلام گلپور ! ✿══ بــانوی آب ══✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی الْحَسَنِ بْنِ عَلِی بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرِّ التَّقِی، الصَّادِقِ الْوَفِی، النُّورِ الْمُضِیءِ، خازِنِ عِلْمِک، وَالْمُذَکرِ بِتَوْحِیدِک، وَوَلِی أَمْرِک، وَخَلَفِ أَئِمَّةِ الدِّینِ الْهُداةِ الرَّاشِدِینَ، وَالْحُجَّةِ عَلَی أَهْلِ الدُّنْیا، فَصَلِّ عَلَیهِ یا رَبِّ أَفْضَلَ مَا صَلَّیتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ أَصْفِیائِک وَحُجَجِک وَأَوْلادِ رُسُلِک یا إِلهَ الْعالَمِینَ. ✿══ بــانوی آب ══✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نقشه دشمن برای مجاهدان تبیین ✿══ بــانوی آب ══✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وَ لَمَنْ صَبَرَ وَ غَفَرَ إِنَّ ذلِكَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُور(شوری۴۳) كسی كه صبر كند و ببخشد كار بزرگی انجام داده است. ❞به تک تک گلبول‌های قرمز خونتون جمله‌ی إن الله مع الصابرين تزریق کنید!🪽❝ ✿══ بــانوی آب ══✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💞 مرور دیدار | مایه‌ی آرامش 🔹 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: 🌸 زن در خانواده یک وقت در نقش همسری ظاهر میشود، یک وقت در نقش مادری ظاهر میشود؛ هر کدام یک خصوصیّتی دارند. در نقش همسری، زن در درجه‌ی اوّل مظهرِ آرامش است: وَ جَعَلَ مِنها زَوجَها لِیَسکُنَ اِلَیها؛ آرامش. چون زندگی تلاطم دارد؛ مرد در این دریای زندگی مشغول کار و تلاطم است؛ وقتی به خانه می‌آید، احتیاج به آرامش دارد، احتیاج به سکینه دارد. این سکینه را زن در خانه ایجاد میکند؛ لِیَسکُنَ اِلَیها؛ [یعنی] مرد در کنار زن احساس آرامش کند؛ زن مایه‌ی آرامش است. نقش زن به عنوان همسر، عشق و آرامش است. 📌 دیدار اقشار مختلف بانوان با رهبر انقلاب‌ 🗓 ۱۴۰۱/۱۰/۱۴‌ ✿══ بــانوی آب ══✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از بانوی مجاهد
🌺 «گفتگوی موثر» 🌺 ✔️ روشهای تبلیغ گفتگو با دختران و زنان جوان در مدار هویت اسلامی ✔️ زمان: دوشنبه‌ ۲۳ مهرماه، ساعت ۱۶ الی ۱۸ به صورت آنلاین 📌لینک حضور در جلسه: https://webinar.mobasheran.org/webinar/index/1064 با گزینه مهمان وارد شوید. جهت اطلاعات دقیقتر: @s_gheitani @bpishroo ✿══ بانــوی مجاهد ══✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇵🇸 ✍️ یادگار مادر نه و ربعِ صبح بود و ده دقیقه‌ای می‌شد که توی کوچه منتظر اسنپ بودم. ساعت نه‌ونیم قرار مصاحبه داشتم. خیر سرم می‌خواستم ده دقیقه‌ای زودتر از سوژه برسم سرقرار. از شانس بدم برنامه اسنپ دچار مشکل شده بود و راننده آدرسم را پیدا نمی‌کرد. تا راننده بیاید بیست دقیقه‌ای طول کشید. فکر اینکه دیرتر از سوژه برسم، قلبم را می‌آورد توی دهانم. برای دیدنش، قلبم آرام و قرار نداشت. داستانش را از یکی از همکارها شنیده بودم. توی راهپیماییِ روز قدس دیده بودش و شماره‌اش را گرفته بود. تا شماره‌اش به دستم رسید، سریع تماس گرفتم. وسط مکالمه، نوه‌‌ی کوچکش گوشی را می‌گرفت و فرار می‌کرد؛ خودش هم مدام می‌گفت: «من که کار مهمی نکردم.» و رضایت به مصاحبه نمی‌داد. به هر بدبختی بود قرار مصاحبه را جور کردم. خانه‌اش گویم (روستای چسبیده به شیراز) بود و می‌خواست با اتوبوس بیاید. قرار را گذاشتیم قصرالدشت (یکی از محلات شیراز) تا راهش برای برگشت به خانه دور نشود.  با پنج دقیقه تاخیر بالاخره رسیدم سرِ چهارراه. تماس گرفتم ببینم کجا ایستاده. نشانی را که داد، قامتِ ظریفش را پیچیده توی چادر دیدم. جلو رفتم و سلام کردم. نگاه خندانش را از چشمانم گرفت و پایین انداخت. آن‌قدر آرام سلام و احوالپرسی کرد که صدایش میان بوق و گاز ماشین‌ها گم شد. بهش نمی‌خورد مادربزرگ باشد، کم سن و سالتر از این حرف‌ها می‌زد. رفتیم سمتِ پارک کوچکی که آن‌جا بود. همه‌جا را آفتابِ اردیبهشت‌ماه گرفته بود و جایی برای نشستن نبود. ناچار رفتیم تویِ یکی از گلخانه‌ها که جای نشستن داشت. کنار قفس بزرگِ پرنده‌ها زیر درخت، چند نیمکت چوبی بود. روی یکی نشستیم. نیم ساعتی سوال پرسیدم تا موتورش داغ شد و از جواب‌های تک کلمه‌ای شروع کرد به گفتنِ خاطره:  - از همان بچگی مادرم از فلسطین برایمان می‌گفت. از اینکه اسرائیل به‌زور می‌خواهد خاکشان را غصب کند. همیشه سر نماز برایشان دعا می‌کرد. از وقتی یادم می‌آید هر وقت راهپیمایی روز قدس بود، ما هم می‌رفتیم و شعار می‌دادیم. فرمان امام بود و ما هم روی چشم می‌گذاشتیم. روزی که آن کودک بی‌گناه، محمدالدوره، را توی بغل پدرش کشتند، هیچوقت از یادم نمی‌رود. آن صحنه را توی اخبار دیدم و تصویرش تا مدت‌ها توی ذهنم ماند. دلم می‌خواست می‌توانستم کاری برایشان بکنم. از این که دستم کوتاه بود پیش خودم خجالت می‌کشیدم و ناراحت بودم. تنها کاری که می‌توانستم بکنم شرکت توی راهپیمایی‌ها بود. گاهی هم در حد توانم پولی کمک می‌کردم. هیچ‌کدام اما دلم را آرام نمی‌کرد.  چند وقت پیش مادرم به سختی مریض شد. توی بیمارستان که بود، النگوهای روی دستش را نشانمان داد و گفت: «اگر مُردم، هر کدامتان یکی را به یادگار بردارید.» وقتی که رفت، یکی از النگوها هم به من رسید. دلم نمی‌آمد آن را توی دستم بیندازم، بوی مادرم را می‌داد. قبل از آن هم طلای خاصی نداشتم که بخواهم بپوشم.  امسال که می‌خواستم بروم راهپیمایی قدس، فکری توی سرم افتاد. رفتم النگو را از کمد برداشتم و توی کیفم گذاشتم. از خانه که زدم بیرون، قدم‌هایم را بلندتر برمی‌داشتم تا زودتر به راهپیمایی برسم. تا رسیدم، رفتم سراغ غرفه‌ی اهدای کمک‌های مردمی. النگو را از کیفم درآوردم و دادم به خانمی که آنجا بود. النگو را از من گرفت و دورش را چسب زد. آقایی از آن‌طرف صدا زد: «صبر کن عکسش را بگیریم.» لبخندی زدم و چرخیدم: «لازم نیست، من که کاری نکردم.» چهره‌ی خندان مادرم توی ذهنم آمد، شاید اگر او هم بود همین کار را می‌کرد. 🌱 روایتی از مصاحبه با زهراسادات موسوی زیبا گودرزی سه‌شنبه | ۱۷ مهر ۱۴۰۳ | حافظه، حسینیه هنر شیراز 🇮🇷 | روایت مردم ایران ✿══ بــانوی آب ══✿