#عرفات را نمیشود وصف کرد و فقط باید چشید. تا از #مکه بار و بنه جمع کنی و احرام ببندی و به سمت #عرفات بروی انگار کن داری تجربه میکنی کندنِ از این دنیا را و تا برسی، حالا باید بگردی و بگردی تا مستقرت را پیدا کنی...
#عرفات ماندن قصه دارد و غصه ....
و دعای عرفه خواندن آه دارد و اشک...
و باز بار و بنه کندن و رفتن تا #منی خودش حکایتی دارد.
من #عرفات را نفهمیدهام ولی چشیدهام. خوش طعمتر و خوش عطرتر از #عرفات نداریم مگر همان #کربلای_حسین...
داریم میرویم به سمت #منی. آقایان به #مشعر میروند و بیتوته میکنند و بانوان را با خودرو فقط در #مشعر توقف میدهند و بیتوته اضطراری میخوانندش و یکراست به #منی میبرند.
و ما شش نفر هم که یکیمان دار فانی را حالا وداع گفته است در #مشعر ماندیم.
چه شبی است امشب...
از آن شبها که دلت میخواهد مدام مویه کنی و بگویی #مکن_ای_صبح_طلوع
از آن شبهای پر التهاب و پر اضطراب که دل میدهی به در گوشی با خدا نجوا کردن و ستاره ها را راز میسپاری که برسانند به او و چه صبحی شود فردای این صحرای بی منتها.....
https://eitaa.com/banooyepishran