eitaa logo
بانوان فرهیخته ی فلارد
142 دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
9.5هزار ویدیو
377 فایل
ارتباط با مدیر کانال https://eitaa.com/hosseini12345
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍بدن شما به طور روزانه مقدار زیادی امواج الکترومغناطیس دریافت می کند. شما امواج الکترو مغناطیس را از طریق تجهیزات الکتریکی که استفاده می کنید و نمی توانید کنار هم بگذارید، ناخواسته دریافت می کنید. همچنین از طریق لامپهای روشن که حتی برای یکساعت هم خاموش نمی شوند. شما منبعی هستید که مقدار زیادی امواج الکترومغناطیس دریافت می کنید .به عبارت دیگر شما با امواج الکترومغناطیس شارژ می شوید بدون اینکه بفهمید! 🔻راه حل چیست؟ با گذاشتن پیشانی تان بیشتر از یک بار بر زمین، زمین امواج الکترومغناطیس مضر را تخلیه خواهد کرد! این شبیه زمین کردن ساختمانهایی است که احتمال برخورد سیگنالهای الکتریکی (مانند رعد و برق) وجود دارد تا امواج از طریق زمین تخلیه شود. بنابراین سر را بر خاک بگذارید تا امواج الکتریکی مثبت تخلیه شود! آنچه این تحقیق را بیشتر شگفت انگیز می کند: بهتر است که پیشانی تان را بر خاک بگذارید! و آنچه آن را شگفت انگیزتر می کند این است که: بهترین حالتی که پیشانی تان را بر خاک می گذارید حالتی است که رو به مرکز زمین باشد؛چرا که در این حالت امواج الکترومغناطیس بهتر تخلیه خواهد شد. و بیشتر تعجب خواهید کرد وقتی بدانید بر اساس اصول علمی ثابت شده، مکه مرکز زمین است. 💥بنابراین سجده در نماز بهترین راه برای تخلیه سیگنالهای مضر از بدن است ! 【طب شیعه】 ┄┅═✧❁•🌺•❁✧═┅┄
*قورباغه هایی که مامور خدا بودند!* 🌹هنگام عبور از اروند رود به دلیل تلاطم شدید آب، عده ای از غواصان، دهان و گلویشان پر از آب شده بود و در آستانه ی خفه شدن قرار داشتند. در چنین حالتی بی آنکه خود بخواهند، دچار وضعیتی شده بودند که ناچار به سرفه کردن بودند اما چون می دانستند که با یک سرفه ی کوچک هم عملیات لو رفته و نیرو ها به قربانگاه می روند، با تمام توان تلاش می کردند تا سرفه نکنند. چون وضعیت اضطراری شد، ماجرا را با سردارقربانی در میان گذاشتیم ایشان پیغام داد: اگر شده خود را خفه کنید اما سرفه نکنید، چون یک لشکر را نابود خواهید کرد. ما که از انتقال این پیام به خود می لرزیدیم ناگزیر آن را ابلاغ کردیم. در پی این ابلاغ چنان صحنه های تکان دهنده ای را می دیدیم که به راستی بازگو کردن آنها نیز برایم سخت و دشوار است.🌹 🌹عزیزانی که دچار سرفه شده بودند، بار ها و بار ها خود را زیر آب فرو می بردند اما باز موفق به اجرای فرمان نمی شدند. در شرایط سخت و غیر قابل توصیفی قرار داشتیم. این بار دستور رسید: از فرد کنار دست خود کمک بگیرید تا زیر آب بمانید و بی صدا شهید شوید تا جان دیگران به خطر نیفتد.🌹 🌹می دانستیم که صدور چنین دستوری برای فرمانده چقدر دشوار است. اما این را هم می دانستیم که موضوع هستی و نیستی یک لشکر و پیروزی یک عملیات در میان است.🌹 🌹اما با این همه نفس در سینه های ما حبس شده بود و مدام از خود می پرسیدیم که کدامیک از ما قادر به انجام چنین کاری است. این در حالی بود که خوددوستان عزیزی که دچار سرفه ی شدید شده بودند با خواهش و تمنا از ما می خواستند تا با آنها کمک کنیم که زیر آب بمانند و خفه شوند!🌹 🌹می دانم که بازگو کردن این حقایق چقدر تلخ و غم انگیز است اما این را نیز می دانم که برای ثبت در تاریخ و نشان دادن عظمت یک نسل و روح بلند رزمندگانی که برای دفاع از جان و مال و آبرو و آرمان یک ملت از هیچ مجاهدتی دریغ نمی ورزیدند ناگزیر به بیان این وقایع هستیم.🌹 🌹به هر تقدیر همه در تکاپو بودیم تا راهی برای گریز از این مهلکه پیدا کنیم که در یک چشم بر هم زدن تمام اروند رود و همه ی ساحل ما و دشمن پر از صدای قورباغه هایی شد که نمی گذاشتند صدای سرفه ی نیرو ها ی ما به گوش کسی برسد. 🌹شگفت انگیز بود و باور نکردنی زیرا در جایی و حالی که شاید در طول یک سال هم نتوان صدای یک قورباغه راشنید، آن شب و آن جا مالامال از صدای قورباغه هایی شد که تردید ندارم به یاری ابراهیم ها و اسماعیل هایی شتافته بودند که برای یاری الله در برابر آن فرمان سر تعظیم فرو آورده و حاضر شده بودندتا قدم به قربانگاه خود بگذارند همان لحظه بود که اعجاز توسل به بی بی فاطمه زهرا(س) و تبرک جستن از پرچم بارگاه امام رضا(ع) را در یافتیم و بار دیگر خدای را سپاس گفتیم که ما را در صف عاشقان خاندان عصمت و طهارت قرار داد.🌹 🌹راوی: شهید سرهنگ رمضان قاسمی🌹 🌺 رفاقت با شهدا تا قیامت 🌺 @banovan_farhikhte_felard
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بخش سانسور شده سخنرانی استاد خیراندیش درباره کرونا... حتماً ببینید @banovan_farhikhte_felard
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ 💠 شارژ شدن خط تلفن توسط فرد ناشناس و اشتباهی☝️ ♻️ سوال: دیشب بدون اینکه اطلاع داشته باشم گوشیم به مبلغ 20000 تومان شارژ شد به احتمال خیلی زیاد یه نفر اشتباهی خط بنده رو شارژ کرده الان تکلیف بنده چیست؟ ✍🏻 پاسخ: ⬅️ بدون رضایت صاحب آن تصرف در شارژ مذکور جایز نیست و اگر از یافتن صاحبش مأیوس هستید، مبلغ مذکور را از طرف او به فقیر صدقه دهید. -------------- استفتا از سایت مراجع عظام 💞 @banovan_farhikhte_felard. 💞
#‏جو_بایدن از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۷ اول رئیس جمهور آمریکا بود 🔴 و در دوره معاونت او آمریکا؛ 👈۳۵ بار یمن را، 👈۴۹۶ بار لیبی را، 👈۳ بار پاکستان را، 👈۱۴ بار سومالی را، 👈۱۲٫۰۹۵ بار عراق را، 👈۱٫۳۳۷ بار افغانستان را و 👈۱۲٫۱۹۲ بار سوریه را کرد. طراح و شروع کننده جنگ در سوریه بودند. وقتی شهید شد گفت حقش بود او بود❗️ ⚠️مراقب باشیم اورا جا نزنند! ┄┅═✧❁•🌺•❁✧═┅┄ @banovan_farhikhte_felard
@shahed_sticker۱۲۰۴.attheme
107.7K
۵۵ 📲 • 🔺ایتاتو امام زمانی کن😊🌹 •{ ♥️🌿 🌸 }• 🍃🌹🍃🌹 @banovan_farhikhte_felard
مقتدای اهل عالم...♥️ (ص) 🍃🌹🍃🌹 •{ ♥️🌿 🌸 }• 🍃🌹🍃🌹 @banovan_farhikhte_felard
@shahed_sticker۱۲۱۲.attheme
153.7K
۸ • 📲 • 🔻تم_های_جذّاب_ایتا😍👇 ایتایی متفاوت رو تجربه کن👇👇 @banovan_farhikhte_felard
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تولد مادر ۳۳ ساله، دیروز جمعه در بیمارستان کرونایی های یزد. ┄┅═✧❁•🌺•❁✧═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 برای اولین بار در جهان/ رونمایی از سپاه 🔹واگنهای حامل موشک‌های دوربرد بالستیک که می‌تواند شرایط و پیوسته را ایجاد کند، ابتکاری جدید است. ┄┅═✧❁•🌺•❁✧═┅┄
🧕👮🏻‍♀️ قسمت اول: 1⃣ بلوغ جسمی: منظور، وقتی که رشد و تكامل اعضای بدن ،رشد استخوان و سایر اندام ها به مرز نهایی خود می رسد. 2⃣ بلوغ جنسی: علائم بلوغ جنسی، ظهور صفات ثانویه جنسی است. مثل دورگه شدن صدا در پسران. 3⃣بلوغ روانی: به واسطه آن فرد قدرت تشخیص مسائل و مصالح زندگی را پیدا می کند، مسئولیت پذیر شده و از مشكلات پیچیده استقبال می کند. 4⃣ بلوغ اقتصادی: فرد از نظر اقتصادی بالغ شده است. 5⃣ بلوغ شرعی: در این زمان نوجوان به وظایف دینی و اخلاقی خود عمل خواهد نمود. ✍🏻 ادامه دارد... https://eitaa.com/eshgemadarne%E2%9A%9B ┄┅═✧❁•🌺•❁✧═┅┄ ✨با زدن انگشت بر روی لینک👇به ما بپیوندید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♻️ توحید و تایتانیک ☺️ داستان کشتی تایتانیک و خداشناسی حتماً گوش کنید
خورشید اولین زمستان بیست و هشت شمسی طلوع کرد. این صبح خبر از تولد نوزادی می داد که او را نامیدند. مینا خانم مادر مؤمن و با تقوای او بود و صدرالدین پدر آرام و مهربانش. دومين فرزندشان به دنيا آمده. اين پدر و مادر بسيار خوشحالند. آنها به خاطر پسر سالمي که دارند شکرگزار خدايند. صدرالدين شاغل در فعاليتهاي ساختماني و پيمانکاري است وهمیشه می گوید: اگر بتوانيم روزي حلال و پاک براي خانواده فراهم کنيم، مقدمات هدايت آنها را مهيا کرده ايم. او خوب ميدانست که؛ - صلی الله علیه و آله - مي فرمايد: عبادت ده جزء دارد که نه جزء آن به دست آوردن روزی حلال است. روز بعد از بیمارستان دروازه شميران مرخص مي شوند و به منزلشان در خیابان پیروزی می روند. این بچه در بدو تولد بیش از 4 کیلو وزن دارد. اما مادر جثه ای دارد ریز و لاغر. کسی باور نمی کرد که این بچه، فرزند این مادر باشد. روز به روز هم درشت تر می شد و قوی تر.
وقتی به مدرسه می رفت کمتر کسی باور می کرد که او کلاس اول باشد. توی کوچه با بچه هایی بازی می کرد که از خودش بزرگتر باشند. درسش خوب بود. در دوران شش ساله دبستان مشکلی نداشتیم. پدرش به وضع درسي و اخلاقی او رسیدگی می کرد. صدرالدین تنها پسرش را خیلی‌ دوست داشت. سال اول دبیرستان بود. شاهرخ در یک غروب غم انگیز سایه سنگین یتیمی را بر سرش احساس کرد. پدر مهربان او از یک بیماری سخت، آسوده شد. اما مادر و پسر دوازده ساله را تنهاگذاشت. سال دوم دبیرستان بود. قد و هیکلش نسبت به دوستاش خیلی درشت تر بود. خیلی ها توی مدرسه ازش حساب می بردند ولی کسی را اذیت نمی کرد تا اینکه یک روز اومد خونه و گفت دیگه مدرسه نمی رم. هر چقدر دلیلش را پرسیدم نگفت. تا اینکه از دوستاش پرسیدم. گفتند همه ی بچه ها امتحانشون را خراب کردند و معلم فقط به یکی از بچه ها که به اصطلاح آقا زاده بوده نمره قبولی داده. به معلم اعتراض می کند؛ معلم هم سیلی محکمی توی گوش می زند و این دلیل شد که دیگر به مدرسه نرود. بعد هم رفت دنبال کار و ورزش، اما خیلی به کار نمی چسبید و مدام دنبال رفیق بازی بود.
(آبادان) چند نفري از همسايه ها آمدند سراغ من و گفتند: تو جواني، نمي توني تا ابد بيوه بماني. در ضمن دختر و پسرت احتياج به پدر دارند. هم اگر اينطور ادامه بده، براي خود شما بد ميشه نه درسی، نه کاری. هرروز دعوا و ... عاقبت خوبي ندارد. بالاخره با آقائي که همسايه ها معرفي کردند و مرد بسيار خوبي بود ازدواج کردم. محمد آقاي کيان پور کارمند راه آهن بود. براي کار بايد به خوزستان مي رفت. به ناچار ما هم راهي آبادان شديم. در آبادان کمتر از سه سال اقامت داشتيم. در اين مدت علاقه پسرم به ورزش بيشتر شده بود. با محراب که از فوتباليست هاي خوزستاني بود، خيلي رفيق شده بود. مرتب با هم بودند. در همان ايّام مشغول به کار شد. روزها سر کار مي رفت و شبها به دنبال رفقا. بعد از بازگشت از آبادان، خيلي از بستگان مخصوصاً عبداللّه رستمي (پسر عمويم که داور بين المللي کشتي بود) به توصيه کرد به سراغ کشتي برود، چرا که قد و هيکل و قدرت بدنيش به درد ورزش مي خورد. اگر هم ورزشكار شود کمتر به دنبال رفقايش مي رود. اما او توجهي نمي کرد. فقط مشکلات ما را بيشتر مي کرد. مشکل اصلي ما رفقاي بودند. هر روز خبر از دعواها و چاقو کشي هايشان مي آوردند. 🌹 @banovan_farhikhte_felard 🌹
روحش شاد و راهش پررهرو 💚 @banovan_farhikhte_felard 💚