فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥رئیسی: از روز اول دولتم «مبارزه با فساد» و «ساخت مسکن» را آغاز میکنم
🔹همه بدانند دولت من، دوت ضد فساد خواهد بود. تمام بسترهای فسادزا و رانتخواری را از روز اول در دولت اصلاح میکنم. ساخت مسکن نیز اولویتی است که از روز اول پیگیری میکنم.
@Farsna
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😔رای حداکثری و آگاهانه... برای صیانت از خون شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام علیکم
به اطلاع می رساند برای این کلیپ روشنگری، زحمات زیادی کشیده شده است تا در آن از شبهاتی که در مورد رهبری در اذهان عمومی مردم هست رفع شبهه گردد و ان شاء الله در انتخابات آینده دقت لازم را داشته باشیم.
لطفا منتشر کنید 🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قسمت دوم
کدوم رئیس جمهور تا حالا تو این کشور کار کرده؟!
به نظر من که رئیس جمهورا هیچ کدومشون کار نمیکنن، فقط شعار میدن🤨🤨
#چرا_رای؟!
#مشارکتحداکثری
#رایمنهدیهبهحاجقاسم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طرف یه رای میخواد بده واسه اسلام انگار میخواد شاهکار کنه،،،
ببینید خدا اینطور بنده هایی هم داره،
ما کجا و این مادر کجا،،،
#مشارکت_حداکثری
#درست_انتخاب_کنیم
📚 تخلیه حوض پرورش ماهی به قصد صید
💠 سوال: چنانچه دریچه تخلیه آب حوضچه های #پرورش_ماهی را به نیت #صید_ماهی باز کرده تا آب کاملا تخلیه شده و ماهی ها جان دهند، آیا عمل مذکور صید محسوب شده و ماهی ها #حلال هستند؟
✅ جواب: در فرض سوال #تذکیه محقق است و ماهی ها حلال اند.
#احکام_صید #احکام_تذکیه_ماهی
🆔 @leader_ahkam
مقام معظم رهبری
﷽ #احکام_نماز
❓پرسش
خواندن نماز با بدني که نجس است و ما نسيان به نجاست داريم چه حکمي داريم. مرجع رهبري
📝پاسخ
اگر بدن نجس باشد و نجاست را فراموش کنید و نماز بخوانید نماز باطل است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نمایش دو صحنه از فضای زندگی دربارهی محبّت
🔴 #استاد_عباسی
🆔 @khanevadeh_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مهریهی دختران سید ابراهیم رئیسی
🆔 @khanevadeh_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایل بزرگ بختیاری هم به آیه الله رئیسی رای می دهد.
کلید مرد🔑🔑🔑
#دکتر_حبشی
♦️ یک آقایی🧔 اومد گفت آقا فقط طلاق، اگر برای طلاق حرف میزنید بمونیم و الا ما بریم🚶
گفتم: یک توضیح بدید.
گفت: من آدمی هستم دست و دل باز، میوه کیلویی نمیتونم بخرم، صندوقی میخرم، دیدم وانتی پرتقالای 🍊خوبی داره یک جعبه گرفتم سه طبقه هن و هن بردم بالا، دکتر خودت این همه پرتقال این همه پله ببری بالا خانمت چی باید بگه؟❓
- خیلی باید شعف داشته باشه، جیغ از خوشحالی باید بکشه بعدم بچه ها رو صدا کنه بگه وای بچه ها ببینید چه همه پرتقال!!!🍊🍊🍊 گفتم خانم تو چکار کرد؟
- گفت اینا رو میخوای بیاری تو؟ گفتم بله، میوه است دیگه. گفت هر وقت یک فریزر گرفتی اندازه اینا.📛
گفتم تو چکار کردی؟
- منم میوه ها رو از پنجره ریختم بیرون😠 گفتم هر وقت تو این خونه بابات یک فریزر آورد به اندازه اینا.... یکی این گفت یکی من.⛔
آقای دکتر من آدم ولخرج، بیخود، بیشعور، بیفکر، نفهم بمونم چکار کنم، برای چی این خانما اذیت بشن برن زندگیشونو بکنن، طلاق فقط از طلاق حرف بزن. 💥
می بینید؟؟ ممکنه شما بگید خب خانم بذاره این آقا ولخرجی کنه؟ یعنی پرتقالا🍊🍊🍊 اسراف بشه خراب بشه خوبه؟ کی گفت اسراف بشه، کی گفت خراب بشه؟
شکوه تامین مرد رو پخش و منتشر کن،👏 به مقدار نیازت بردار، بقیه رو بگو علی اگر اجازه میدی برای مامانم، مامانت، خواهرم، خواهرت کنار بذارم. بعد اونام میگن وای پرتقالایی🍊🍊🍊 که شما آوردین...
یا بگو علی یه خانمه هست بنده خدا نیازمنده یک دوکیلوشو بذارم براش؟ دیگه این مرد چی میخواد؟ میگه:
بیا این پول دستت باشه اگر خواستی....
ببینید عشق تأمین شکوه تأمین.💫
حالا خانمه دنبال اینه که چه طوری راه اینو به مامانش ببنده؟ ببین چقدر تو فکر و دل این مرد سقوط ⏬ کرده. این میخواست تأمینشو بیاره این داره همین قبلی رو هم مچاله میکنه میبنده. بعد میخواید عشق تأمین تو رو پیدا کنه؟ از این خبرا نیست.
💟 خیلی اینا نکات اساسی هست که خانمها گمش کردن و بدونید این ریشه مرد هست و فرقی نمی کنه مردش باسواد باشه، روانشناسی خونده باشه یا نخونده باشه، اهل فرهنگ، مؤدب باشه، مهربان باشه.... هیچی، مرد🧔 باشه. این ریشه اشه هیچ چیز دیگه ای درش دخالت نداره.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 آدمها با چی حالشون خوب میشه؟
➖ باید بریم سراغ اصل کاری ...
#حال_خوب😊
⁉️ می دونی چیه؟!
اگر رأی دادن ما تاثیری نداشت، اینهمه شبکه های معاند، سعی بر این نداشتن که ما رأی ندیم.
پس رای ما تاثیر داره
#هرخانه_یک_ستاد
#بانوی_تمدن_ساز
#مشارکت_حداکثری
نشر دهیم✌️🏻
⁉️ چه باید کرد؟؟
🔻سوالی که این روزها ذهن خیلی از بچه های انقلابی و دوستان حزب اللهی را درگیر کرده است.
🔸 چون حس میکنند با وضعیت فعلی تایید صلاحیت ها، مشارکت کمی خواهیم داشت و دقیقا نمیدانند برای افزایش مشارکت چه باید کرد.
✅ برای خروج از این سردرگمی، با این متن همراه شوید.
⏳زمان مورد نیاز برای مطالعه: فقط ۱۲۰ ثانیه!
🔷 فارغ از اینکه این حس و تحلیل، درست هست یا غلط، در هر حال باید دو اقدام اساسی انجام بگیرد:
🔹اول- نبض شهر را در دست بگیریم! ایجاد شور انتخاباتی و نشاط سیاسی در کف خیابان.
🔸خیلی ها برای رای دادن، نیاز به استدلال ندارند! همین که حس کنند بقیه هم رای میدهند، قانع میشوند!!
مردم از صندوق رای، یک خاطره ی تلخ 8 ساله دارند! هیچ کس برای پاک کردن خاطره تلخ، استدلال نمی آورد!!
باید ایام انتخابات را تبدیل کرد به روزهایی پرنشاط و امیدبخش.
💢چگونه؟ چند راهکار عملیاتی:
🔸 الف) سرود خیابانی:
وقتی در یک مکان پر رفت و آمد، تعدادی نوجوان به صورت «غافلگیرانه» شروع به خواندن یک سرود امیدبخش و وطن دوستانه بکنند، نشاط ویژه ای در شهر پمپاژ میشود.
فکر کنید هرشب یک نقطه از شهر تبدیل شود به یک میتینگ شاد با چاشنی امید و وطن دوستی.
سرود های آماده، نیازی به تمرین ندارند! کافیست میکروفون تشریفاتی فراهم کنید و سرود را اجرا کنید. (تازه از ماسک هم میتوان برای پوشش لب زدن ها استفاده کرد 😉)
حواس تان باشد که متن سرود ها، خیلی مستقیم و انتخاباتی نباشد که توی ذوق مخاطب خاکستری بخورد!
پیشنهاد ما سرود «نسل امید» و «آینده روشن» هست که از لینک های زیر میتوانید دانلود کنید
🎵نسل امید لینک
🎵آینده روشن لینک
برای ستاد های انتخاباتی هم آهنگ «اینجا» پیشنهاد می شود لینک دانلود
💢پوشش رسانه ای این اتفاق می تواند بازتاب مجازی خیلی خوبی هم داشته باشد.
🔸 ب) هر ماشین، یک بیلبورد تبلیغاتی شهری:
از طریق دوست و آشنا و فامیل و ... ماشین های انقلابی شهر را به صورت هرمی شناسایی کنید و از هر طریقی مثل شابلون زنی یا پوستر یا برچسب جمله و... شیشه عقب ماشین را تبدیل کنید به یک تریبون.
♨️خیلی مهم است که مردم حس کنند که «مردم» شور انتخاباتی دارند! شابلون و امثال آن، بهترین راه برای مردمی کردن شور انتخاباتی است.
پیشنهاد ما استفاده از این شابلون هاست: لینک دانلود
🔸 ج) مغازه های انقلابی شهر:
یک راه دیگر برای مردمی کردن شور انتخاباتی، استفاده از شیشه مغازه هاست. شاید شما 10 مغازه دار انقلابی نشناسید، اما 1 مغازه دار که میتوان پیدا کرد!! او میتواند ما را به سایر کسبه انقلابی وصل کند.
توجه داشته باشید که کاسب ها، از پوستر های «خیلی سیاسی» استقبال نمی کنند.
لذا پیشنهاد ما این طرح است: لینک دانلود طرح
اما شما میتوانید از جمله های شابلون های پیشنهادی هم استفاده کنید.
🔸 د) تریبون آزاد:
تریبون آزاد هم از کارهایی است که شور انتخاباتی را در شهر میدمد. به شرطی که نیروی کافی برای مدیریت نظری و فیزیکی(!) جلسه داشته باشید تا نقض غرض نشود!
یعنی از قبل باید سناریوهایی برای صحبت های خود بعنوان موافق یا حتی مخالف نمایشی آماده کنید.
🔹 دوم - علاوه بر اینکه نبض شهر را در دست میگیریم، باید کار گفتمانی هم انجام داد!
💠چون اگر طرف مقابل بهتر از ما بتواند عملیات روانی انجام دهد و هوچی گری های شب انتخاباتی را تنظیم کند، طبیعتا اوست که پیروز این رقابت خواهد بود.
✅پس نباید به کارهای گرایشی و احساسی اکتفا کرد. چه کنیم؟
🔸 الف) باید دلایلی که برای لزوم مشارکت بالا و اهمیت رای مردم وجود دارد، استخراج کنیم و روی آنها مسلط بشویم.
🔸 ب) باید این دلایل را تبدیل کنیم به جمله های ساده ای که به زبان «مردم» است.
مثلا به جای اینکه صرفا بگوییم:
«مشارکت نقش بسزایی در پشتوانه و قدرت دولت ها دارد، پس باید رای بدهیم»
بگوییم:
«بالاخره یه نفر رئیس جمهور میشه! اگه بهترین گزینه هم با مشارکت پایین رای بیاره، مثل بنزِ بدون بنزینه! دولت بعدی باید با قدرت سر کار بیاد که بتونه مشکلات رو حل کنه»
🔸 ج) با تسلط روی این دلایل و جملاتِ ساده شده، باید هر بستر و ظرفیت را تبدیل کرد به یک موقعیت تبلیغاتی چهره به چهره.
🔰از صف نانوایی تا صف انتظار بانک و مطب پزشک و داخل تاکسی و اتوبوس و... ما مخاطب زیادی داریم و فرصت کمی! همه جا باید بحثی را راه بیندازیم و بحث را به سمت انتخابات سوق دهیم و از این گفتگوی چهره به چهره استفاده کنیم برای تغذیه فکری مردم. (حتی میتوان طی یک سناریوی از پیش تعیین شده، بحث نمایشی با دوست خود راه بیندازیم 😉)
🔴 بسم الله... شروع کنید به شبکه سازی و تقسیم کار و زمانبندی و عملیات که حرف حضرت آقا زمین نماند و انشالله یک دولت انقلابی با مشارکت بالا سر کار بیاید.
مبادا بعد از انتخابات، وجدان مان اذیت مان کند که کم کاری کردیم..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپی جالب از رقبای رهبرانقلاب در مناظرههای انتخاباتی سال ۱۳۶۰
⭕️ کاندیدای ریاستجمهوری ا
🔰 آیات عهد | پذیرش رهبری
👈🏻 «آیات عهد»، یک روایت تصویری ویژه از چهل سال فعالیتها و نقاط مهم عملکرد انقلابی حضرت آیتالله سیدعلی خامنهای است که مخاطبان را با گوشههای بینظیری از کنشهای اثرگذار ایشان از آغاز پیروزی انقلاب و سی سال رهبری نظام اسلامی آشنا میکند.
🔺 این مجموعه با نخستین اقدامات آیتالله خامنهای در روزهای آغازین پیروزی انقلاب آغاز شده و سپس روایتی از کنشهای ناگفته و اثرگذار ایشان در دوران عضویت در شورای انقلاب، نمایندگی مجلس، امامت جمعه تهران، ریاست جمهوری و رهبری انقلاب اسلامی به تصویر در آمده است.
پیششماره این مجموعه که انتشار آن از پانزدهم خردادماه آغاز شده به جریان پذیرش مقام رهبری از سوی آیتالله خامنهای اختصاص دارد. این ماجرا، استثنائا خارج از روند زمانی خطی روایتها و به مناسبت سیامین سالگرد رهبری آیتالله خامنهای، به عنوان پیششماره عرضه میشود و از این به بعد، روایتها براساس رخ داد زمانی آنها، به ترتیب منتشر خواهد شد.
🇮🇷✌باولایت،تاشهادت✌🇮🇷
📥 نسخه قابل چاپ:
https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=42802
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️ نماهنگ | زیارتِ امام
◽️ پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در آستانهی سالروز ارتحال امام خمینی رحمهالله، روایت یکی از روزنوشتهای حضرت آیتالله خامنهای که به روایت عیادتشان از امام راحل در فروردین سال ۶۵ اختصاص دارد را به همراه دستخط ایشان، در نماهنگ «زیارت امام» منتشر میکند.
🇮🇷✌باولایت،تاشهادت✌🇮🇷
📥 سایر کیفیتها:
https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=47962
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و ناگهان فرا می رسد
🔴رئیسی: اگر نمیشد مشکلات را حل کرد، کاندیدا نمیشدم
🔹نمیتوانم درد و رنج مردم را ببینم و کاری نکنم. با شناختی که از مسائل کشور دارم، راهکار حل مشکلات را میدانم. ریشه فساد را باید در دستگاه اجرایی خشکاند. وضع فعلی برای هیچکس قابل قبول نیست و باید تغییر کند.
🔴 شبکه خبر
😈دام شیطان😈
#قسمت_شانزدهم🎬
امروز روز عاشورا بود چشم که بازکردم خودم را روی تخت با بولیز قرمز رنگم,دیدم.
مطمئنم دیشب توخواب, شیطان درونم تن مرابه حرکت دراورده.ولباس قرمزم راپوشیدم.
قبل از رفتن به بیرون اتاقم,رفتم سراغ کمد لباس ,بولیز مشکی رابرداشتم تابپوشم,هرچه میکردم ,بولیز قرمزه درنمیامد انگاربه بدنم چسبانده باشند.
با اراده ای قوی گفتم:کورخوندی ابلیس ,اگرشده پاره اش کنم ,درش میارم.
استینش را دراوردم دوباره کشیده شد تنم,دکمه هاش که انگار قفل شده بود,عصبی شدم.وگفتم اماده باش من ازت نمیترسم,نیروی من که اشرف مخلوقات هستم از توی رانده شده ی درگاه خدا,بیشتره...
بلند بلند خوندم (اعوذوبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
یاصاحب الزمان ادرکنی ولاتهلکنی....یاصاحب الزمان ادرکنی ولا تهلکنی,,,,یاصاحب الزمان....)
هرچه این ذکر راتکرار میکردم اختیار خودم بیشتردستم میمود تااینکه به راحتی لباسم رابالباس مشکی عوض کردم.
دیروز بابا ومامان به خاطرمن عزاداری نرفته بودند اما امروز میخواستم به هرطریقی شده بفرستمشون عزاداری,
میدونستم خودم روز سختی درپیش دارم واز طرفی پدرومادرم نذرداشتند اخه وجودمن را از لطف ارباب میدونستند.
نذرداشتند تا باپای برهنه برای غم امام حسین ع درهیأت سینه بزنند وپدرم به یاد سقای دشت کربلا به تشنگان آب بدهد,پس باید میرفتند...
خودم نذر کردم که امروز قطره ای اب ننوشم ودست به دامان حسین ع,در خانه ی خدارابزنم...
وعجیب روزی بود ,چیزهایی دیدم که هرصحنه اش برای مرگ کسی کافی بود اما من بامدد خداوند تحملش کردم....
مامان وبابا رابزور راهی هیأت کردم.
خودم رفتم طرف دستشویی تا وضوبگیرم.
نگاهم افتادتو آیینه,احساس کردم کسی زل زده بهم,خیلی بی توجه شیرآب رابازکردم,منتها دستم به اختیارخودم نبود هی میخورد به آیینه,به دیوارو...
دوباره شروع کردم:اعوذوبالله من شیطان الرجیم,اعوذوبالله من الشیطان الرجیم و...
به هربدبختی بود دست وصورت وآرنجهام رااب ریختم ووضوگرفتم ,وقتی میخواستم پاهام رامسح کنم تاخم شدم ,یکی از پشت سر ,کله ام را کوبید به سنگ روشویی
دردوحشتناکی توسرم پیچید اما ازپا نیانداختم .
باهر سختی که بود وضوگرفتم وشاید بشه گفت این سخت ترین وشیرین ترین وضویی بود که درعمرم گرفته بودم
سخت بود به خاطراینکه نیرویی نمیگذاشت وضوبگیرم وشیرین بود به خاطراینکه اراده ی من براراده ی شیاطین پیروز شده بود..
سجاده راپهن کردم ,چادرنمازم انداختم سرم,سجاده از زیرپام کشیده شد وباسرخوردم به زمین.....
نتونستم به نماز بایستم,نشستم به ذکر گفتن دوباره صدای مردی ازحلقومم بیرون میامد واینبار فحشهای رکیکی از دهانم خارج میشد...
به شدت گلوم خشک شده بود,بی اختیار به سمت اشپزخانه رفتم ولیوان ابی پرکردم تابخورم
یک آن یادم افتاد نذر دارم آب نخورم,هرچی خواستم لیوان رابزرام رو ظرفشویی,نمیتونستم,لیوان چسبیده بودبه دهنم ,انگار شخصی به زور میخواست آب رابه خوردم بدهد.
دراثر تکانهای بیش ازاندازه ی دستم، لیوان روی سرامیکهای اشپزخانه افتاد وشکست ناگهان نیرویی به عقب هلم داد,پام رفت رو خورده شیشه های لیوان و زخم شدوخون بود که میریخت کف اشپزخونه
دست کردم یه قران کوچک رو اپن بود برداشتم,چسبوندم به خودم...
#ادامه_دارد ..
#رمان