بانوان فرهیخته ی فلارد🇮🇷🏴
📚 حکم حدث اصغر هنگام غسل 💠 سؤال: اگر هنگام #غسل کردن، کاری که صرفا #وضو را باطل می کند (#حدث_اصغر)
✅اسباب حدث
اسباب #حدث_اصغر که تنها موجب وضو مىگردند، عبارتاند از:
خروج ادرار؛ مدفوع؛ باد معده؛ خوابى که بر قوّۀ شنوایى و بینایى چیره گردد، به گونهاى که چشم نبیند و گوش نشنود؛ زایل شدن عقل بر اثر پیدایى جنون، بیهوشى، مستى و غیر آن و استحاضۀ قلیله.
اسباب #حدث_اکبر که با غسل برطرف مىگردند، عبارتاند از:
جنابت، نفاس، حیض، استحاضۀ متوسطه و کثیره، و مسّ بدن میّت.
#رافع_حدث:
حدث اصغر با وضو و حدث اکبر با غسل بر طرف مىگردند.
در صورت عدم دسترسى یا عدم امکان استفاده از آب، تیمّم بدل از وضو در حدث اصغر و بدل از غسل در حدث اکبر مشروعیّت مىیابد.
🍀 مهدی ولیّ خدا در زمین است...🍀
💠 فرازی از سخنان پیامبر اکرم در #خطبه_غدیر دربارهٔ امام زمان:
✅ آگاه باشید؛ او (مهدی) بر تمامی ادیان پیروز خواهد شد.
#حکومت_مهدوی
#غدیر
#امام_زمان
@Maddahionlinمداحی آنلاین - خسته از نگاه مردم - جواد مقدم.mp3
زمان:
حجم:
5.15M
⏯ #واحد احساسی #امام_زمان(عج)
🍃خسته از نگاه مردم
🍃خسته ام از همه کس
🎤 #جواد_مقدم
👌 #پیشنهاد_ویژه
💔 جمعه
🌷 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#روز_شمار
◀️ ۱۳ روز مانده تا عید غدیر خم
•┈┈••✾••┈┈•
💠 @ghadiriyeh110 💠
#تلنگر
بخشش شادی
✍استادی با شاگردش از باغى مي گذشت
چشمشان به يک کفش کهنه افتاد.
شاگرد گفت گمان مي کنم اين کفشهاي کارگرى است که در اين باغ کار مي کند.
بيا با پنهان کردن کفشها عکس العمل کارگر را ببينيم و بعد کفشها را پس بدهيم و کمى شاد شويم ...!
استاد گفت چرا براى خنده خود او را ناراحت کنيم؛
بيا کارى که ميگويم انجام بده و عکس العملش را ببين!
💰مقدارى پول درون آن قرار بده
شاگرد هم پذيرفت و بعد از قرار دادن پول ، مخفى شدند.
کارگر براى تعويض لباس به وسائل خود مراجعه کرد
و همينکه پا درون کفش گذاشت متوجه شيئى درون کفش شد و بعد از وارسى ، پول ها را ديد.
با گريه فرياد زد : خدايا شکرت !
خدايی که هيچ وقت بندگانت را فراموش نميکنى .ميدانى که همسر مريض و فرزندان گرسنه دارم و در این فکر بودم که امروز با دست خالى و با چه رويی به نزد آنها باز گردم و همينطور اشک ميريخت.
استاد به شاگردش گفت:
هميشه سعى کن براى خوشحالى ات ببخشى نه بستانی.....
📚مطالب آموزنده:
درمان بیماریها با عسل🍯به زبان شعر😃🥰 بسیار زیبا👌👌
✍ آنچه دربین طبیبان مثل است
هرشفایی که بگی درعسل است
آنکه بیمارنمی گرددهیچ
رمزآن مصرف دائم عسل است
گرکه خواهی بشودعمر دراز
بشنوازبنده که رمزش عسل است
گرکه لاغرشدی یاگشتی چاق هردوراچاره درمان عسل است
گرشده حافظه وهوش زِمغزت زائل
باعث تقویت مغز بدان که عسل است
میگرن ار داری و یا که سینوزیت
داروی هردوبدان که عسل است
داروی صرع وغش ومجنونی
گرشفا خواهی فقط درعسل است
دیده ات رابِنِگر،گشته ضعیف
نورآن دیده بیاور،عسل است
گر که بی خواب شدی یابدخواب
داروی خواب خوشِ خوب عسل است
لکنت ارموقع صحبت داری
آفیت خواهی اگر،درعسل است
گرعفونی شده هرجای بدن
ضدهرنوعی که باشدعسل است
گر که تب داری وسرماخوردی
دارویت لیموی درآب عسل است
بهر اسهال ویبوست هردو
بهترین چاره،دواباعسل است
گر که دستگاه گوارش شده سرد
داروی گرمی معده عسل است
استرس گرکه شده غالب تن
ضدآن راچوبخواهی عسل است
گرذکه وسواس شده درتوعیان
ضدوسواس هماناعسل است
گرکه اِم اِس داری یا ای ال اِس
بهترین داروی درمان عسل است
بهرتسکین کمریازانو
بهترین نوع مُسکن عسل است
برشب ادراری وزودانزالی
بهترین راه برایش عسل است
هرعقیمی ونزایی، داند
بهردرمان دوتاشان عسل است
میوم وفیبرم وکیست داری اگر
هرسه راچاره درمان عسل است
درفروشگاه، عسل چون دیدی
مکُن هرگزتوگمان،آن عسل است
عسل پرورشی همچومرباست،بدان
عسل کوهی⛰ وحشی وطبیعی🐝 عسل🥃 است
😃😃😃😃
اصلا طبیعت #چادر این است که قشنگترش میکند.
تقصیر خودش که نیست
نه دستی در چهره اش برده و نه خواسته که خودش را بیاراید
حیا در حد اعلی
نه در در فیس و افاده
طبیعتِ این قطعه پارچه این است که چهره دخترک را چنان عیار میبخشد که نه فقط بابا و داداش و عمو و دایی دوست دارند قربان صدقه اش بروند، بلکه بقیه هم...
زیاد دیدم و شنیدم که مردم وقتی با چنان تکه های ماهی مواجه میشوند ناخودآگاه لا حول و لا قوه الا بالله میگویند.
چادر و حجاب در اطراف وجود آنهاست که چنان میآرایدشان که زبان به حمد و ثنا میگشایند
به قول یکی دیوانه تر از خودم؛
قشنگ تر شده ای با #حجاب و دست تو نیست
گناه اگـر بنویـسند پـای اسـلام است...
الهی ،چادر را حفظ کن🤲
الهی ،چادری ها را حفظ کن😌
الهی چادری ها با چادرشان پای هم پیر شوند.🙏
#حدادپور_جهرمی
🔘 داستان کوتاه
هیچ وقت عادت نداشته ام و ندارم موقعی که دو نفر با هم گپ می زنند، گوش بایستم، ولی یک شب که دیروقت به خانه آمدم و داشتم از حیاط رد می شدم، به طور اتفاقی صدای گفت و گوی همسرم و کوچک ترین پسرم را شنیدم.
پسرم کف آشپزخانه نشسته بود و همسرم داشت با او صحبت می کرد. من آرام ایستادم و از پشت پرده به حرف های آنها گوش دادم.
ظاهراً چند تا از بچه ها در مورد شغل پدرشان لاف زده و گفته بودند که آنها از مدیران اجرایی بزرگ هستند و بعد از بابِ من، پرسیده بودند که پدرت چه کاره است؟
باب درحالی که سعی کرده بود نگاهش به نگاه آنها نیفتد، زیر لب گفته بود:
«پدرم فقط یک کارگر معمولی است.»
همسرِ خوب من منتظر مانده بود تا آنها بروند و بعد درحالی که گونه خیس پسرش را می بوسید، گفت:
پسرم، حرفی هست که باید به تو بزنم.
تو گفتی که پدرت یک کارگر معمولی است و درست هم گفتی، ولی شک دارم که واقعاً بدانی کارگر معمولی چه جور کسی است، برای همین برایت توضیح می دهم.
- در همه صنایع سنگینی که هر روز در این کشور به راه می افتند.
- در همه مغازه ها، در کامیون هایی که بارهای ما را این طرف و آن طرف می برند.
- هر جا که می بینی خانه ای ساخته می شود.
- هر جا که خطوط برق را می بینی و خانه های روشن و گرم،
یادت نرود که کارگرها و متخصصین معمولی این کارهای بزرگ را انجام می دهند! درست است که مدیران، میزهای قشنگ دارند و در تمام طول روز، پاکیزه هستند، این درست است که آنها پروژه های عظیم را طراحی می کنند، ولی برای آن که رویاهای آنها جامه حقیقت به خود بپوشند، پسرم فراموش نکن که باید کارگرهای معمولی و متخصصین دست به کار شوند.
اگر همه روسا، کارشان را ترک کنند و برای یک سال برنگردند، چرخ های کارخانه ها همچنان می گردد، اما اگر کسانی مثل پدر تو سر کارش نروند، کارخانه ها از کار می افتند. این قدرت زحمتکشان است. کارگرهای معمولی هستند که کارهای بزرگ را انجام می دهند.
من بغضی را که در گلو داشتم، فرو بردم، سرفه ای کردم و وارد اتاق شدم. چشم های پسر من از شادی برق می زدند. او با دیدن من از جا پرید و بغلم کرد و گفت:
« پدر! به این که پسر تو هستم، افتخار می کنم، چون تو یکی از آن آدم های مخصوصی هستی که کارهای بزرگ را انجام می دهند.»
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─