باسلام🤚
خدمت عزیزان فروش پارچه چادر
مشکی کرپ حریرالاسود پریسیما
سبک و با کیفیت با حذف واسطه های مختلف با۴۰/زیر قیمت بازار قیمت را به حداقل ممکن رساندیم.
👈۵ متری ۲۵۰ هزار تومان با دوخت ۲۷۰ هزار تومان.
👈 ۴/۵ متری۲۳۰ هزار تومان
با دوخت ۲۵۰هزار تومان
هدف ماحفظ ارزشهای الهی میباشد
#تلفن سفارش۰۹۹۰۵۳۹۱۵۶۴
لطفا درگروههای مذهبی اطلاع رسانی کنید
👈چادر عربی حریر اسود با دوخت عالی
👈سایز ۱۶۰ ، ۲۷۰ هزار تومان
👈سایز ۱۷۰ ، ۲۸۰ هزار تومان
👈چادر بحرینی سایز ۱۶۰ قیمت ۲۶۰ هزار تومان
👈سایز ۱۷۰ قیمت ۲۷۰ هزار تومان
16.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آیا حکیم روازاده واکسن کرونا را قبول دارد؟ حتماً ببینید
13.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خبرنگار زن که در زمان جنگ با اسیرا توی اردوگاه عراق مصاحبه کرده ، پیداش کردن و آوردنش ایران و با همان بچههای اسیر ملاقات کرد ،جالب و دیدنیه
2.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گفتگوی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با شیطان در مورد خواندن قرآن.. حتماً ببینید
#تولد_دوباره
#بی_تو_هرگز
#قسمت_هفدهم : شاهرگ 💞
مثل ماست کنار اتاق وا رفته بودم ... نمی تونستم با چیزهایی که شنیده بودم کنار بیام ... نمی دونستم باید خوشحال باشم😄 یا ناراحت 😞... تنها حسم شرمندگی بود😓 ... از شدت وحشت و اضطراب، خیس عرق شده بودم ...
چند لحظه بعد ... علی اومد توی اتاق ... با دیدن من توی اون حالت حسابی جا خورد ... سریع نشست رو به روم و دستش رو گذاشت روی پیشونیم ...
- تب که نداری ... ترسیدی این همه عرق کردی ... یا حالت بد شده؟😧 ...
بغضم ترکید😭 ... نمی تونستم حرف بزنم ... خیلی نگران شده بود ...
- هانیه جان ... می خوای برات آب قند بیارم؟ ...
در حالی که اشک مثل سیل از چشمم پایین می اومد😭 ... سرم رو به علامت نه، تکان دادم ...
- علی ...
- جان علی؟ ...
- می دونستی چادر روز خواستگاری الکی بود؟😖 ...
لبخند ملیحی زد😊 ... چرخید کنارم و تکیه داد به دیوار ...
- پس چرا باهام ازدواج کردی و این همه سال به روم نیاوردی؟😞 ...
- یه استادی داشتیم ... می گفت زن و شوهر باید جفت هم و کف هم باشن تا خوشبخت بشن ... من، چهل شب توی نماز شب از خدا خواستم ... خدا کف من و جفت من رو نصیبم کنه و چشم و دلم رو به روی بقیه ببنده😌 ...
سکوت عمیقی کرد ...
- همون جلسه اول فهمیدم، به خاطر عناد و بی قیدی نیست ... تو دل پاکی داشتی و داری ... مهم الانه ... کی هستی ... چی هستی ... و روی این انتخاب چقدر محکمی💪... و الا فردای هیچ آدمی مشخص نیست ... خیلی حزب بادن💨 ... با هر بادی به هر جهت ... مهم برای من، تویی که چنین آدمی نبودی😊 ...
راست می گفت ... من حزب باد و ... بادی به هر جهت نبودم ... اکثر دخترها بی حجاب بودن ... منم یکی عین اونها... اما یه چیزی رو می دونستم ... از اون روز ... علی بود و چادر و شاهرگم ...
#تولد_دوباره
#بی_تو_هرگز
#قسمت_هجدهم : علی مشکوک 😎
من برگشتم دبیرستان📚 ... زمانی که من نبودم ... علی از زینب👶 نگهداری می کرد ... حتی بارها بچه رو با خودش برده بود حوزه ... هم درس می خوند، هم مراقب زینب بود ...
سر درست کردن غذا🍛، از هم سبقت می گرفتیم ... من سعی می کردم خودم رو زود برسونم ... ولی عموم مواقع که می رسیدم، غذا حاضر بود ... دست پختش عالی بود ... حتی وقتی سیب زمینی پخته با نعناع خشک درست می کرد ...
واقعا سخت می گذشت علی الخصوص به علی ... اما به روم نمی آورد ... طوری شده بود که زینب فقط بغل علی می خوابید😴 ... سر سفره روی پای اون می نشست و علی دهنش غذا می گذاشت ... صد در صد بابایی شده بود ... گاهی حتی باهام غریبی هم می کرد ...
زندگی عادی و طلبگی ما ادامه داشت ... تا اینکه من کم کم بهش مشکوک شدم ... حس می کردم یه چیزی رو ازم مخفی می کنه😲 ... هر چی زمان می گذشت، شکم بیشتر به واقعیت نزدیک می شد ... مرموز و یواشکی کار شده بود... منم زیر نظر گرفتمش ...
یه روز که نبود، رفتم سر وسایلش ... همه رو زیر و رو کردم... حق با من بود ... داشت یه چیز خیلی مهم رو ازم مخفی می کرد ... 😟
شب که برگشت ... عین همیشه رفتم دم در استقبالش ... اما با اخم ... یه کم با تعجب بهم نگاه کرد ...
زینب 👶دوید سمتش و پرید بغلش ... همون طور که با زینب خوش و بش می کرد و می خندید😄 ... زیر چشمی بهم نگاه کرد ...
- خانم گل ما ... چرا اخم هاش تو همه؟ ...
چشم هام رو ریز کردم و زل زدم توی چشم هاش ...
- نکنه انتظار داری از خوشحالی بالا و پایین بپرم؟😤 ...
حسابی جا خورد😳 و زینب رو گذاشت زمین ...
🏴سخت است چگونه بنویسم مِحنَت را
آتش زده این زهر تمام بدنت را
🏴آنروز دوشنبه که درِخانهی تان سوخت
سوزاند تمام دل و باغ و چمنت را
🏴از بغض گلوی تو کسی نیست خبر دار
نشنیده از ان روز کسی هم سخنت را
🏴از کودکیت سوختی و شکوه نکردی
حالا همه دیدند، ولی سوختنت را
🏴هر پاره جگر تکهای ازغصه کوچهست
مادر تو کجایی که ببینی حسنت را
🏴تشییع تو هر تیر که از چله برون شد
میدوخت به تابوت نخی از کفنت را
🏴اینصحنه خودش گوشهای از کربوبلا شد
صد حرمله با تیر نشان کرده تنت را
🏴هرچند کفن پاره و گلگون شده، اما
غارت که نکردست کسی پیرهنت را
🏴سنگین که نشد سینهات از چکمه شمری
پر خون که نکردست سنانی دهنت را...
🌹شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام تسلیت باد
6.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عکاس ایتالیایی مسیحی در اربعین
👤کلودیا بورجیا:
🔹مسیر #اربعین، مسیر حقیقت است. آمدم تا با چشمان خودم، زنانی را ببینم که محکم و راسخ، مثل حضرت زینب (سلامالله علیها) این مسیر دشوار را طی میکنند.
🔹هدف من شناختن و شناساندن به دور از هر پیشداوری بود.
🔹وی پس از بازگشت به ایتالیا منتخبی از ۶۰۰۰ عکس خود را در ساختمان انجمن عکاسان شهر رُم، در معرض دید عموم قرار داد.
🔺🔸🔹
⇝ پرسمان اعتقادی
https://eitaa.com/joinchat/3397320738C0c4c71fad0
🔺فقط #بالینک به اشتراک بذارید👌
࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐
࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐
3.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اعتراف وسلی کلارک وزیر سابق ارتش آمریکا
هدف آمریکا بعد از ۱۱ سپتامبر، حذف ۷ کشور در طی پنج سال بوده که تنها کشور ایران توانست از این نقشه شوم جان سالم به در ببرد.
شير بادام، معجون شفابخش
۱۰ عدد مغز بادام درختی خام را در آبِ در حال جوش بريزيد و پس از يك جوشخوردن، از روي حرارت برداريد. حدود ۳۰ ثانيه صبر كنيد و سپس آنها را با آب سرد بشوييد تا پوست آنها به راحتی جدا شود. اکنون بادامهای پوستکنده را به همراه یک لیوان آب سرد و دو قاشق غذاخوری عسل، در مخلوطكن بریزید تا مخلوط كاملاً یکسانی شبیه شير حاصل شود.
شیر بادام، رطوبت خوب و ملایمی برای بدن فراهم میآورد و برای تقویت مغز، قلب و کبد بسیار مناسب است.
این نوشیدنی لذتبخش، مقادیر خوبی کلسیم، فسفر و پتاسیم و ویتامینهای گروه ب را برای بدن فراهم میکند و بهویژه برای بانوان در سنین میانسالی که نگران عوارض یائسگی چون پوکی استخوان هستند و همچنین برای تقویت بدنی و رشد بهتر کودکان، بسیار مفید میباشد.
اگر خشکی پوست یا یبوست دارید یا انرژیتان کم است، شربت شیر بادام را به کمک بخواهید.
#سلام_امام_زمانم❤️
صبحت بخیر مهربانم
هر سپیده
از خدا می خواهم که
جانت به سلامت باشد
و از هر گزندی در امان باشی
🌤الّلهُــمَّـ؏جــِّللِوَلیِّــڪ َالفــَرَج🌤