eitaa logo
بانوان فرهیخته ی فلارد🇮🇷🏴
137 دنبال‌کننده
11هزار عکس
11.2هزار ویدیو
404 فایل
ارتباط با مدیر کانال https://eitaa.com/hosseini12345
مشاهده در ایتا
دانلود
9.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 از کنار رنج‌های رسول خدا ساده نگذریم! ◾️چطور مظلومیت‌های امام حسین(ع) باید ذکر شود، اما مظلومیت‌های پیامبر(ص) نباید ذکر بشود؟!
: تقصیر پدرم بود 👨 این رو گفتم و از جا بلند شدم ... با صدای بلند خندید😄 ... - دزد؟ ... از نظر شما رئیس دانشگاه دزده؟ ... - کسی که با فریفتن یه نفر، اون رو از ملتش جدا می کنه ... چه اسمی میشه روش گذاشت؟😠 ... هر چند توی نگهداشتن چندان مهارت ندارن ... بهشون بگید، هیچ کدوم از این شروط رو قبول نمی کنم 😤... از جاش بلند شد ... - تا الان با شخصی به استقامت شما برخورد نداشتن😳 ... هر چند ... فکر نمی کنم کسی، شما رو برای اومدن به اینجا مجبور کرده باشه😐 ... نفس عمیقی کشیدم ... - چرا، من به اجبار اومدم ... به اجبار پدرم ... و از اتاق خارج شدم ... برگشتم خونه🏡 ... خسته تر از همیشه ... دل تنگ مادر و خانواده ... دل شکسته💔 از شرایط و فشارها ... از ترس اینکه مادرم بفهمه این مدت چقدر بهم سخت گذشته ... هر بار با یه بهانه ای تماس ها 📞رو رد می کردم ... سعی می کردم بهانه هام دروغ نباشه ... اما بعد باز هم عذاب وجدان می گرفتم ... به خاطر بهانه آوردن ها از خدا حجالت می کشیدم😓 ... از طرفی هم، نمی خواستم مادرم نگران بشه ... حس غذا درست کردن یا خوردنش رو هم نداشتم🍛 ... رفتم بالا توی اتاق ... و روی تخت ولا شدم ... - بابا ... می دونی که من از تلاش کردن و مسیر سخت نمی ترسم ... اما ... من، یه نفره و تنها ... بی یار و یاور😢 ... وسط این همه مکر و حیله و فشار ... می ترسم از پس این همه آزمون سخت برنیام😖 ... کمکم کن تا آخرین لحظه زندگیم ... توی مسیر حق باشم ... بین حق و باطل دو دل و سرگردان نشم ... همون طور که دراز کشیده بودم ... با پدرم حرف می زدم ... و بی اختیار، قطرات اشک از چشمم سرازیر می شد😭 ...
: حس دوم درخواست تحویل مدارکم رو به دانشگاه دادم🏢 ... باورشون نمی شد می خوام برگردم ایران ... هر چند، حق داشتن ... نمی تونم بگم وسوسه شیطان😈 و اون دنیای فوق العاده ای که برام ترتیب داده بودن ... گاهی اوقات، ازم دلبری نمی کرد😒 ... اونقدر قوی که ته دلم می لرزید ... زنگ زدم ایران📱 و به زبان بی زبانی به مادرم گفتم می خوام برگردم ... اول که فکر کرد برای دیدار میام ... خیلی خوشحال شد😄 ... اما وقتی فهمید برای همیشه است ... حالت صداش تغییر کرد ... توضیح برام سخت بود ... - چرا مادر؟😖 ... اتفاقی افتاده؟ ... - اتفاق که نمیشه گفت ... اما شرایط برای من مناسب نیست ... منم تصمیم گرفتم برگردم ... خدا برای من، شیرین تر از خرماست😌 ... - اما علی که گفت ... پریدم وسط حرفش ... بغض گلوم رو گرفت😢 ... - من نمی دونم چرا بابا گفت بیام ... فقط می دونم این مدت امتحان های خیلی سختی رو پس دادم😩 ... بارها نزدیک بود کل ایمانم رو به باد بدم ... گریه ام گرفت ... مامان نمی دونی چی کشیدم ... من، تک و تنها ... له شدم😭 ... توی اون لحظات به حدی حالم خراب بود که فراموش کردم ... دارم با دل یه مادر که دور از بچه اش، اون سر دنیاست ... چه می کنم ... و چه افکار دردآوری رو توی ذهنش وارد می کنم... چند ساعت بعد، خیلی از خودم خجالت کشیدم😖 ... - چطور تونستی بگی تک و تنها ... اگر کمک خدا نبود الان چی از ایمانت مونده بود؟ ... فکر کردی هنر کردی زینب خانم؟😤 ... غرق در افکار مختلف ... داشتم وسایلم رو می بستم که تلفن زنگ زد ☎️... دکتر دایسون ... رئیس تیم جراحی عمومی بود ... خودش شخصا تماس گرفته بود تا بگه ... دانشگاه با تمام شرایط و درخواست های من موافقت کرده😱 ... برای چند لحظه حس پیروزی عجیبی بهم دست داد😊 ... اما یه چیزی ته دلم می گفت ... اینقدر خوشحال نباش ... همه چیز به این راحتی تموم نمیشه ... و حق، با حس دوم بود😒 ...
🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴 *100 خصلت از (صلی الله علیه وآله وسلّم)👇👇👇 ۱- هنگام راه رفتن با آرامش و وقار راه می رفت. ۲- در راه رفتن قدم ها را بر زمين نمي کشيد. ۳- نگاهش پيوسته به زير افتاده و بر زمين دوخته بود. ۴- هرکه را مي ديد مبادرت به سلام مي کرد و کسي در سلام بر او سبقت نگرفت. ۵- وقتي با کسي دست مي داد دست خود را زودتر از دست او بيرون نمي کشيد. ۶- با مردم چنان معاشرت مي کرد که هرکس گمان مي کرد عزيزترين فرد نزد آن حضرت است. ۷- هرگاه به کسي مي نگريست به روش ارباب دولت با گوشه چشم نظر نمي کرد. ۸- هرگز به روي مردم چشم نمي دوخت و خيره نگاه نمي کرد. ۹- چون اشاره مي کرد با دست اشاره مي کرد نه با چشم و ابرو. ۱۰- سکوتی طولانی داشت و تا نياز نمي شد لب به سخن نمي گشود. ۱۱- هرگاه با کسي، هم صحبت مي شد به سخنان او خوب گوش فرا مي داد. ۱۲- چون با کسي سخن مي گفت کاملا برمي گشت و رو به او می نشست. ۱۳- با هرکه مي نشست تا او اراده برخاستن نمي کرد آن حضرت برنمي خاست. ۱۴- در مجلسي نمي نشست و برنمي خاست مگر با ياد خدا. ۱۵- هنگام ورود به مجلسي در آخر و نزديک درب مي نشست نه در صدر آن. ۱۶- در مجلس جاي خاصي را به خود اختصاص نمي داد و از آن نهي مي کرد. ۱۷- هرگز در حضور مردم تکيه نمي زد. ۱۸- اکثر نشستن آن حضرت رو به قبله بود. ۱۹- اگر در محضر او چيزي رخ مي داد که ناپسند وي بود ناديده مي گرفت. ۲۰- اگر از کسي خطايي صادر مي گشت آن را نقل نمي کرد. ۲۱- کسي را بر لغزش و خطاي در سخن مواخذه نمي کرد. ۲۲- هرگز با کسي جدل و منازعه نمي کرد. ۲۳- هرگز سخن کسي را قطع نمي کرد مگر آنکه حرف لغو و باطل بگويد. ۲۴- پاسخ به سوالي را چند مرتبه تکرار مي کرد تا جوابش بر شنونده مشتبه نشود. ۲۵- چون سخن ناصواب از کسي مي شنيد. نمي فرمود: «چرا فلاني چنين گفت» بلکه مي فرمود « بعضي مردم را چه مي شود که چنين مي گويند؟» ۲۶- با فقرا زياد نشست و برخاست مي کرد و با آنان هم غذا مي شد. ۲۷- دعوت بندگان و غلامان را مي پذيرفت. ۲۸- هديه را قبول مي کرد اگرچه به اندازه يک جرعه شير بود. ۲۹- بيش از همه صله رحم به جا مي آورد. ۳۰- به خويشاوندان خود احسان مي کرد بي آنکه آنان را بر ديگران برتري دهد. ۳۱- کار نيک را تحسين و تشويق مي فرمود و کار بد را تقبيح مي نمود و از آن نهي مي کرد. ۳۲- آنچه موجب صلاح دين و دنياي مردم بود به آنان مي فرمود و مکرر مي‌گفت هرآنچه حاضران از من مي شنوند به غايبان برسانند. ۳۳- هرکه عذر مي آورد عذر او را قبول مي کرد. ۳۴- هرگز کسي را حقير نمي شمرد. ۳۵- هرگز کسي را دشنام نداد و يا به لقب هاي بد نخواند. ۳۶- هرگز کسي از اطرافيان و بستگان خود را نفرين نکرد. ۳۷- هرگز عيب مردم را جستجو نمي کرد. ۳۸- از شر مردم برحذر بود ولي از آنان کناره نمي گرفت و با همه خوشخو بود. ۳۹- هرگز مذمت مردم را نمي کرد و بسيار مدح آنان نمي گفت. ۴۰- بر جسارت ديگران صبر مي فرمود و بدي را به نيکي جزا مي داد. ۴۱- از بيماران عيادت مي کرد اگرچه دور افتاده ترين نقطه مدينه بود. ۴۲- سراغ اصحاب خود را مي گرفت و همواره جوياي حال آنان مي شد. ۴۳- اصحاب را به بهترين نام هايشان صدا مي زد. ۴۴- با اصحابش در کارها بسيار مشورت مي کرد و بر آن تاکيد مي فرمود. ۴۵- در جمع يارانش دايره وار مي نشست و اگر غريبه اي بر آنان وارد مي شد نمي توانست تشخيص دهد که پيامبر کداميک از ايشان است. ۴۶- ميان يارانش انس و الفت برقرار مي کرد. ۴۷- وفادارترين مردم به عهد و پيمان بود. ۴۸- هرگاه چيزي به فقير مي بخشيد به دست خودش مي داد و به کسي حواله نمي کرد. ۴۹- اگر در حال نماز بود و کسي پيش او مي آمد نمازش را کوتاه مي کرد. ۵۰- اگر در حال نماز بود و کودکي گريه مي کرد نمازش را کوتاه مي کرد. ۵۱- عزيزترين افراد نزد او کسي بود که خيرش بيشتر به ديگران مي رسيد. ۵۲- احدي از محضر او نا اميد نبود و مي فرمود « برسانيد به من حاجت کسي را که نمي تواند حاجتش را به من برساند.» ۵۳- هرگاه کسي از او حاجتي مي خواست اگر مقدور بود روا مي فرمود و گرنه با سخني خوش و با وعده اي نيکو او را راضي مي کرد. ۵۴- هرگز جواب رد به درخواست کسي نداد مگر آنکه براي معصيت باشد. ۵۵- پيران را بسيار اکرام مي کرد و با کودکان بسيار مهربان بود. ۵۶- غريبان را خيلي مراعات مي کرد. ۵۷- با نيکي به شروران، دل آنان را به دست مي آورد و مجذوب خود مي کرد. ۵۸- همواره متبسم بود و در عين حال خوف زيادی از خدا بردل داشت . ۵۹- چون شاد مي شد چشم ها را بر هم مي گذاشت و خيلي اظهار فرح نمي کرد. ۶۰- اکثر خنديدن آن حضرت تبسم بود و صدايش به خنده بلند نمي شد .👇👇
۶۱- مزاح مي کرد اما به بهانه مزاح و خنداندن، حرف لغو و باطل نمي زد. ۶۲- نام بد را تغيير مي داد و به جاي آن نام نيک مي گذاشت. ۶۳- بردباري اش همواره بر خشم او سبقت مي گرفت. ۶۴- از براي فوت دنيا ناراحت نمي شد و يا به خشم نمي آمد. ۶۵- از براي خدا آنچنان به خشم مي آمد که ديگر کسي او را نمي شناخت ۶۶- هرگز براي خودش انتقام نگرفت مگر آنکه حريم حق شکسته شود. ۶۷- هيچ خصلتي نزد آن حضرت منفورتر از دروغگويي نبود. ۶۸- در حال خشنودي و نا خشنودي جز ياد حق بر زبان نداشت. ۶۹- هرگز درهم و ديناري نزد خود پس انداز نکرد . ۷۰- در خوراک و پوشاک چيزي زيادتر از خدمتکارانش نداشت. ۷۱- روي خاک مي نشست و روي خاک غذا مي خورد. ۷۲- روي زمين مي خوابيد. ۷۳- کفش و لباس را خودش وصله مي کرد. ۷۴- با دست خودش شير مي دوشيد و پاي شتر ش را خودش مي بست. ۷۵- هر مرکبي برايش مهيا بود سوار مي شد و برايش فرقي نمي کرد. ۷۶- هرجا مي رفت عبايي که داشت به عنوان زير انداز خود استفاده مي کرد. ۷۷- اکثر جامه های آن حضرت سفيد بود. ۷۸- چون جامه نو مي پوشيد جامه قبلي خود را به فقيري مي بخشيد. ۷۹- جامه فاخري که داشت مخصوص روز جمعه بود. ۸۰- در هنگام کفش و لباس پوشيدن هميشه از سمت راست آغاز مي کرد. ۸۱- ژوليده مو بودن را کراهت مي دانست. ۸۲- هميشه خوشبو بود و بيشترين مخارج آن حضرت براي خريدن عطر بود. ۸۳- هميشه با وضو بود و هنگام وضو گرفتن مسواک مي زد. ۸۴- نور چشم او در نماز بود و آسايش و آرامش خود را در نماز مي يافت. ۸۵- ايام سيزدهم و چهاردهم و پانزدهم هرماه را روزه مي داشت. ۸۶- هرگز نعکمتي را مذمت نکرد. ۸۷- اندک نعمت خداوند را بزرگ مي شمرد. ۸۸- هرگز از غذايي تعريف نکرد يا از غذايي بد نگفت. ۸۹- موقع غذا هرچه حاضر مي کردند ميل مي فرمود. ۹۰- در سر سفره از جلوي خود غذا تناول مي فرمود. ۹۱- بر سر غذا از همه زودتر حاضر مي شد و از همه ديرتر دست مي کشيد. ۹۲- تا گرسنه نمي شد غذا ميل نمي کرد و قبل از سير شدن منصرف مي شد. ۹۳- معده اش هيچ گاه دو غذا را در خود جمع نکرد. ۹۴- در غذا هرگز آروغ نزد. ۹۵- تا آنجا که امکان داشت تنها غذا نمي خورد. ۹۶- بعد از غذا دستها را می شست و روي خود مي کشيد. ۹۷- وقت آشاميدن سه جرعه آب می نوشيد؛ اول آنها بسم الله و آخر آنها الحمدلله. ۹۸- از دوشيزگان پرده نشين با حياتر بود. ۹۹- چون مي خواست به منزل وارد شود سه بار اجازه می خواست. ۱۰۰- اوقات داخل منزل را به سه بخش تقسيم مي کرد: بخشی برای خدا، بخشي براي خانواده و بخشی براي خودش بود و وقت خودش را نيز با مردم قسمت می کرد. 📚 کتاب «منتهی الآمال» محدث قمی و کتاب «مکارم الاخلاق» طبرسی