eitaa logo
بانوان فرهیخته ی فلارد
141 دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
9.5هزار ویدیو
377 فایل
ارتباط با مدیر کانال https://eitaa.com/hosseini12345
مشاهده در ایتا
دانلود
👌 ريموند بيچ مى گويد: دختر جوانى را مى شناسم كه اكنون يک دروغگوى درمان ناپذير است. او هنگامى كه هفت سال داشت هر روز به كلاس درس مى رفت. پرستارى هر روز او را به مدرسه مى برد و در پايان درس نيز خودش به دنبال او مى رفت. خلاصه اين زن مسؤول تربيت اين كودک بود. در آن زمان ، شاگردان كلاس هر روز بر حسب نمره هاى امتحانات كتبى طبقه بندى مى شدند و شاگرد اول و دوم و... معين مى شد. دخترک هر روز همين كه كيف به دست از كلاس خارج مى شد، با پرسش يكنواخت و حريصانه پرستارش كه مى گفت: چند شدى؟ رو به رو مى شد. هرگاه او مى توانست بگويد: اول يا دوم كار درست بود. اما يك بار اتفاق افتاد كه سه نوبت پى در پى، اين بچه شاگرد سوم شد و بايد گفت كه رتبه سوم ميان بيست و پنج نوآموز به راستى جاى تحسين دارد. پرستارِ او ، دو بار اول بردبارى كرد، اما بار سوم ديگر نتوانست خوددارى كند. در حاليكه بچه از وحشت دچار بهت شده بود، فرياد زد: پس اين شاگرد سومى تو پايان ندارد؟ فردا بايد اول شوى ! مى شنوى؟! اول! بايد شاگرد اول بشوى! اين امر سخت و جدى در تمام آن روز فكر دخترک را به خود مشغول كرد و فردا هم در مدرسه دچار همين غم و وحشت بود. تمام دقت و توجهش را آن روز در انجام تكاليف و دروسش به كار برد. اما او آن روز، بار ديگر شاگرد سوم شناخته شد و امروز ديگر اين مصيبت و بلاى عظيمى بود! هنگامى كه زنگ آخر را زدند، پرستار دم در كلاس در كمين اين طفلک ايستاده بود. همين كه چشمش به او افتاد فرياد زد: چه خبر؟ دخترک كه دل گفتن حقيقت را در خودش نديد، پاسخ داد: اول شدم! و به اين گونه دروغگويى او آغاز شد!