eitaa logo
بانوان فرهیخته ی فلارد
139 دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
9.8هزار ویدیو
385 فایل
ارتباط با مدیر کانال https://eitaa.com/hosseini12345
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅علت گُرگرفتگی خانم ها ۴۰ سال به بالا و درمان آن
@pelak_shohada..y.mp3
3.7M
استاد پناهیان میخواے‌تـوخونھ‌ ثواب جمع کنی
☘️ حدیث قدسی اگر بنده‌ی من یک قدم به سوی من بیاید، من ده‌ها قدم به سوی او می‌روم...💞😔 📙کنزالعمال‌، حدیث1133
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 ماجرای شگفت انگیز کربلایی کاظم 1⃣ قسمت اول 🔷کربلایی کاظم ساروقی  (۱۳۰۰- ۱۳۷۸ق)، مرد بی‌سوادی بود که ناگهان حافظ کل قرآن کریم شد. او کشاورزی ساده و بی‌آلایش بود که ظاهراً به سبب تقوا و پرهیزکاری به ویژه حساسیت در پرداخت به موقع سهم فقرا ( زکات) از محصولاتش، مورد عنایت قرار گرفته و به نحوی معجزه‌آسا حافظ کل قرآن شده بود به گونه‌ای که سوره های قرآن را نه تنها از ابتدا بلکه از انتهای آنها قرائت می‌کرد و در عین اینکه سواد خواندن و نوشتن نداشت کلمات قرآن را بی‌درنگ در لابلای دیگر متون تشخیص می‌داد. کربلایی کاظم به وسیله علما و بزرگان بسیاری مورد آزمایش قرار گرفت و حفظ شگفت‌آور وی از سوی آنها تایید شد. 🔶 زندگی نامه کربلایی کاظم حدود سال ۱۳۰۰ قمری زاده شد و در روستای  ساروق  اراک  زندگی می‌کرد. وی مانند بیشتر اهالی آن روستا بی‌سواد بود. شغل وی کشاورزی بود و در نهایت سادگی زندگی می‌کرد. از ویژگی‌های بارز وی خواندن نماز شب، پرهیز از لقمه حرام و ادای به‌ موقع  وجوهات شرعی بود، چنانکه زکات محصول گندمش را به فقرا می‌داد و حتی اگر می‌دانست صاحب زمینی اهل پرداخت زکات و حق فقرا نیست، مسأله پرداخت زکات را به وی یادآوری می‌کرد و اگر زیر بار نمی‌رفت به‌هیچ‌وجه برای او کار نمی‌کرد. حتی بنا گذاشته بود که نیمی از برداشت خود را به فقرا بدهد. وی در محرم سال ۱۳۷۸ق در قم درگذشت و در قبرستان نو قم یعنی قبرستان آیت الله شیخ عبدالکریم حائری به خاک سپرده شد. 🔷ماجرای حافظ قرآن شدن: وی یک روز عصر بعد از کار روانه روستا شد و به باغ امامزاده مشهور به «هفتاد و دو تن» (محل دفن چندین امامزاده از جمله دو امامزاده به نام شاهزاده جعفر و امامزاده عبیدالله صالح) رسید و برای استراحت روی سکویی در کنار در امامزاده نشست. ناگهان دید دو جوان بسیار زیبا و جذاب نزدش می‌آیند و به او می‌گویند: نمی‌آیی برویم در این امامزاده فاتحه‌ای بخوانیم؟ محمدکاظم پذیرفت و با آنها داخل شد. آنها اول به امامزاده جلوتر وارد شدند و فاتحه‌ای خواندند و سپس به امامزاده بعدی رفتند و مشغول خواندن چیزهایی شدند که محمدکاظم نمی‌فهمید. در اینجا وی متوجه شد که در اطراف سقف امامزاده کلمات روشنی نوشته شده است و یکی از آن دو نفر به او می‌گوید: چرا چیزی نمی‌خوانی؟ محمدکاظم گفت: من ملا(مکتب) نرفته‌ام و سواد ندارم. او می‌گوید: باید بخوانی، آنگاه دست به سینه او گذاشت و کمی فشار داد. محمدکاظم گفت: چه بخوانم؟ آن شخص آیه‌ای را خواند و گفت: اینطور بخوان. محمدکاظم آیه را خواند و برگشت که به آن آقا حرفی بزند و یا چیزی بپرسد ولی دید هیچکس همراهش نیست و خودش تنها در داخل حرم ایستاده و ناگهان دچار حالت مخصوصی می‌شود و بیهوش روی زمین می‌افتد. 🔶 هنگامی که به هوش می‌آید احساس خستگی شدید می‌کند و ضمناً به این فکر فرو می‌رود که اینجا کجاست و او در اینجا چه می‌کند؟ و سپس از امامزاده بیرون می‌آید و بار علوفه و گندم را برمی‌دارد و روانه دهکده می‌شود، ولی در میان راه متوجه می‌شود که دارد چیزهایی می‌خواند و آنگاه داستان آن دو جوان را به یاد می‌آورد و خود را حافظ همه قرآن می‌یابد. 🔷وقتی به مردم برخورد می‌کند از او می‌پرسند کجا بودی؟ او چیزی نمی‌گوید و بی‌درنگ نزد پیشنماز روستا به نام حاج‌ آقا صابر اراکی می‌رود و داستان خودش را هم می‌گوید. پیشنماز بدو می‌گوید: شاید خواب دیده‌ای! شاید خیال می‌کنی؟ محمدکاظم می‌گوید: خیر، بیدار بودم و با پای خودم به امامزاده رفتم و همراه آن دو نفر چنین و چنان شد، و حالا هم همه قرآن را حفظ دارم. پس از آن پیشنماز، قرآن می‌آورد و آیات مختلف و چند سوره بزرگ را از او می‌پرسد و او همه را از برمی‌خواند. مردم دهکده دور او جمع شدند تا ببینند حاج‌آقاصابر در این باره چه می‌گوید. حاج‌آقاصابر پس از امتحانات فراوان، به زبان محلی جمله‌ای می‌گوید که معنیش این است: «کارش درست شده، و یک مسأله مهمی برایش پیش آمده، و نظر کرده شده است...». ادامه دارد.... منبع: فعال عراقی، حسین، کربلایی کاظم ساروقی، در دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، به کوشش بهاءالدین خرمشاهی، ج۲، تهران: دوستان-ناهید، ۱۳۷۷ش.
🛑 رحیم پور ازغدی: رهبرانقلاب فرمودند در نماز شهید سلیمانی، صدای گریه مردم پشت سرم عادی نبود رحیم‌پور ازغدی، در گفتگو با نشریه مسیر khamenei.ir: 🔹رهبرانقلاب فرمودند در نمازی که بر شهیدسلیمانی می‌خواندم، صدای گریه مردم را از پشت سر شنیدم که چه جور اشک می‌ریزند و گریه می‌کنند. 🔹رهبری گفتند این قضیه عادی نبود، تشییع‌هایی که با آن جمعیت در شهرهای مختلف شد، با این وضعیت و مشکلات اقتصادی و گرفتاری‌ها، توجیه عادی و مادی نداشت. 🔹شهید سلیمانی می‌گفت فیلم‌هایی هست که افسران آمریکایی فرار می‌کنند و در اتاق مثل بچه‌های کوچک دورهم نشسته‌اند و بعضی‌هایشان گریه می‌کنند. 🔹نظام محاسباتی مادی می‌گوید بچه‌های مجاهد یمن نمی‌توانند جلوی آل‌سعود و امارات و قدرت‌های غربی و جهانی بایستند، ولی می‌ایستند. 🔹همه تشییع شهید سلیمانی را دیدند، ولی عده‌ای نفهمیدند دست خدا بود. 🔹در هند پانصد ششصد مجلس عزا و یادبود برای شهید سلیمانی گرفتند. http://eitaa.com/joinchat/3298492416Cc8880c401c 🕌‌ اولین و بزرگترین کانال قمی‌ها در ایتا☝️