eitaa logo
بانوان فرهیخته ی فلارد
142 دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
9.4هزار ویدیو
377 فایل
ارتباط با مدیر کانال https://eitaa.com/hosseini12345
مشاهده در ایتا
دانلود
مداحی آنلاین - قول میدم - ستوده.mp3
6.47M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع) 🍃قول میدم اگه ورق برگرده و علی نمیره 🍃جوری لالایی بخونم حرمله گریه‌اش بگیره 🎙 🌷 🌙 🌷 🌷 ♨️ @Maddahionlin 👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹فریادهای سرباز اسرائیلی در جلسه صهیونیست ها: میگه هر فلسطینی که میکشم شب میاد به خوابم میگه چرا منو کشتی؟؟؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درس شجاعت... مادر فلسطینی به پسرش میگه در مقابل کفار بدون نقاب باش.. ▪️اخبارجبهه مقاومت 🇮🇷 @akhbarJM
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیدا کردن کودکی تنها در تاریکی شب زیر درخت بعد از حمله اسراییل به منزلشان و به شهادت رسیدن تمام اعضای خانواده.😭😭 به یاد شام عاشورا غزه شده کرب و بلا‌ مهدی(عج) بیا مهدی(عج) بیا😭 ✾
🌷قسمت چهلم🌷 لرزه به جانم افتاد:((آ... قا... مصطفی!)) _نگران نباش، بلدم چطور از خودم مواظبت کنم! دوشب بعد تلویزیون اعلام کرد طبق اخبار واصله قرار است ساعت نه صبح فردا آمریکا به سوریه حمله کند. وحشت زده به آقای حاج نصیری زنگ زدم:((از مصطفی خبر دارین حاج آقا؟ جواب نمیده!)) نه، ولی مطمئن باشین بَرِش میگردونن! _اگه آمریکا حمله کنه چی؟ چطور میخواد از خودش دفاع کنه؟ _نگران نباش خانم! پدر و برادر منم توی حلبن و اونجا آشپزی میکنن. اگر بخواد چیزی بشه همه رو برمیگردونن. فردای آن روز درحالی که با اضطراب جلوی تلویزیون راه میرفتم و یک چشمم به صفحه روشن بود و یک چشمم به عقربه های ساعت، شنیدم: حمله نظامی از سوی آمریکا منتفی است. و در پانویس برنامه شبکه خبر آمد: تهدید سردار سلیمانی، فرمانده سپاه قدس علیه آمریکا:((هرکدام از شما که می آیید تابوت خودتان را هم بیاورید.)) خبر رسید همه آن هایی که همراه تو به سوریه رفته بودند برگشتند. همه برگشتند غیر از تو. پس کجا بودی آقا مصطفی؟ گفته بودم حامله ام و حالم اصلا خوب نیست، حتی امکان بستری شدنم هست، اما بی خیال این ها رفته بودی. نزدیک چهل روز از رفتنت می گذشت، فاطمه را برده بودم آموزشگاه قران. سرکلاس بود که من زنگ زدم به تو و درحالی که با من حرف میزدی، به عربی جواب یکی دیگر راهم میدادی. ذوق زده شده بودم بعد مدتی صدایت را میشنیدم. _مصطفی با کی حرف میزنی؟ _یکی از بچه های عراقی. _مگه پیش ایرانیا نیستی؟ _عراقیا هم هستن. _مگه توی آشپزخونه نیستی؟ _چقدر سیم جیم میکنی سمیه؟ خدارا شکر کردم که صدای تیر و تفنگ نمی آمد، گرچه صدای ظرف و ظروف هم نمی آمد. گفتی:((مژده گونی چی میدی؟)) _برای چی؟ _آخر همین هفته میام. به گریه افتادم. _ولی چون پول همراهم نیست یه عروسک بخر و کادو کن تا وقتی اومدم بدم فاطمه. فردای آن روز رفتم عروسک را خریدم. از این عروسک ها که آب میخورند و میشود مویشان را کوتاه کرد. یک چرخ خیاطی اسباب بازی هم خریدم. دوروز بعد زنگ زدی که داخل هواپیمایی. با عجله رفتم خرید. برای خودم کفش خریدم، یک کفش اسپرت. آن قدر با عجله خرید کردم که وقتی کفش را پا کردم تا به استقبالت بیایم پایم را میزد. با پدرم و فاطمه و برادر کوچکم آمدیم. وقتی دیدمت نمیدانستم باید بخندم یا گریه کنم. فاطمه را که بغل کردی گفت:((بابا برام چی خریدی؟)) به من نگاه کردی و گفتی:((ته ساکم گذاشتم، رسیدیم خونه بهت میدم بابایی.)) رسیدیم خانه. گفته بودم آن را کجا گذاشتم. رفتی برداشتی و فاطمه راصدا زدی. وقتی کادویش را دادی خیلی ذوق کرد. مامان کمکم کرد و شام را کشیدیم. هنوز لقمه اول را نخورده بودیم که دوستانت آمدند جلوی در و صدایت زدند و رفتی. هر چه منتظر شدم نیامدی. صدایت زدم، نیامدی و وقتی برگشتی که غذا از دهان افتاده بود، ولی چشمانت برق میزد. (سمیه نمیدونی چه شوقی توی وجود این بچه هاست! مطمئنم ماهم نباشیم اونا هستن و حرم بی دفاع نمیمونه!) حالا که کنارم بودی راحت تر میشد از زیر زبانت کشید که آنجا چه میکردی؟ در زیر زمین حرم حضرت رقیه پخت و پر میکردیم. آمریکا که تهدید به حمله کرد مسئولان تصمیم گرفتن آشپزخانه رو تعطیل کنن تا اگه حمله شد کسی آسیب نبینه. از گروه خواستن همگی برگردن که من و دوستم پاسپورتامون رو برداشتیم و مخفی شدیم. بعد شنیدیم به گیت های بازرسی سوریه سپردن اگه کسانی رو بااین مشخصات دیدن دستگیر کنن و به اونا تحویل بدن. ما هم خودمون رو به رزمنده های عراقی رسوندیم. رزمنده هایی که 24ساعت توی خط بودن و 48ساعت استراحت میکردن. اونا عملیات شبانه نداشتن و فقط روزا عملیات میکردن.هوا که تاریک میشد تغییر قیافه میدادن، لباسا را عوض میکردن و دور هم می نشستن و قلیان و سیگار میکشیدن. گل میگفتن و گل میشنیدن! مدتی پیش اونا موندیم، اما از ساعت ها لم دادن و ول گشتن اونا کفری شدیم و رفتیم بین بچه هایی که تو خط بودن. آموزش نظامی دیدیم و یه شب که عراقیا خواب بودن بهشون خشم شب زدیم و حسابی گوشمالی شون دادیم. طوری که بعد از این زهر چشم، عملیات شبونه رو هم گذاشتن تو برنامه ها و ماهارو هم به عنوان رزمنده های شجاع معرفی کردن ادامه دارد...✅
🌷قسمت چهل و یکم 🌷 حتی یبار که در حرم حضرت زینب(س) دستگیرمون کردن، ضمانتمون رو کردن و گفتن اینا خیلی دلیرن و میشه روشون حساب کرد. بعد مارو هم شبیه نیروهای خودی تحویل گرفتن تا به ایران برگردونده نشیم. بعد از چند روز دوستم در عملیاتی مجروح شد و برای اینکه اخراج نشیم، رفتیم دفتر حضرت آقا توی سوریه. اونجا مقداری از هزینه برگشت مارو دادند و اومدیم ایران، حالا هم تصمیم دارم به راهم ادامه بدم. میدانستم اگر تصمیم به کاری بگیری، از آن برنمیگردی، حتی اگر من بخواهم. بار اول که رفتی سوریه، 45روز ماندی، اما همان یک دفعه که نبود. بار دوم از عراق با جمعی همراه شدی و رفتی. دلواپسی ها و دلشوره ها و دل تنگی های خودم یک طرف، حال بد فاطمه یک طرف. خیلی بی قراری میکرد و این بیشتر نگرانم میکرد. سعی میکردم خودم را با پختن آش پشت پا و دعوت از در و همسایه و انداختن سفره حضرت رقیه (س) و دعای توسل مشغول کنم. هر وقت هم که تنهایی زیاد فشار می آورد فاطمه را بر میداشتم و میرفتم منزل پدرم. چند روز آنجا میماندم و برمیگشتم و فاطمه را میبردم کلاس قران. معلمش میگفت:((خیلی بی قراره.)) _چون پدرش مأموریته. _پس هم باید براش پدر باشین و هم مادر. یکی باید به خودم میرسید. من که آن طور بی قرار بودم، چطور میتوانستم به او قرار بدهم؟ _مامان، بابا کجاست؟ _رفته با آدم بدا بجنگه. _من بابام رو میخوام، نمیخوام بجنگه! _بابات قهرمانه و قهرمانا تو خونه نمیمونن! _نمیخوام قهرمان باشه، میخوام مثل باباهای دیگه مثل بابای سارا پیشم باشه! گوله گوله اشک هایش می آمد و مثل موج مرا به ساحل ناامیدی میکوباند. یک بار زنگ زدی، روز تولد دختر عمه اش بود:((بابا خوش به حال سارا که باباش براش تولد گرفته!)) _مگه مامان برات تولد نگرفت؟ _اینکه بابای آدم بگیره خوبه! من که گوشی را گرفتم، گفتی:((چقدر دخترمون زبون درازه!)) _دختر توه دیگه! _نه اینکه مامانش بی زبونه! راست میگفتی، زبان من دراز بود ولی فقط برای تو. یک روز گفتی:((تو دو خصوصیت داری که باعث شده علاقه‌م بهت بیشتر بشه.)) _چیه اونا؟ _بگم خودتو میگیری! اصرار کردم:((یکی اونکه زبون تیزی نداری که دل کسی رو بشکنی، دوم اینکه غرغرت فقط با منه نه هیچکس دیگه!)) _ناراحتی؟ _نه اتفاقا! وقتی میبینم از کسی ناراحتی و صدات در نمیاد دلم میگیره. وقتی غُرت رو به من میزنی خوشحال میشم من با خاطره بازی یک جور خودم را مشغول میکردم، اما فاطمه بهانه میگرفت. _اون وقتا بابام با من بازی میکرد، حالا کجاس؟ روزهایی که به مدرسه میرفتم هرچه فاطمه اسباب بازی داشت، می آوردی میریختی جلویش، حتی آن هایی را که کنار گذاشته بودم. وقتی میدیدم میگفتم:((وای آقا مصطفی دوباره بازار شام درست کردی؟)) فاطمه را بغل میزدی و خنده کنان میرفتی دم در:((ما که رفتیم پارک، خودت این بازار شام رو سر و سامون بده.)) حالا هم خودم باید سر و سامان بدم به این بازار مسگر ها که در سرم بزن و بکوب راه انداخته است. اگر در سفر اولت راحت میتوانستم تلفنی با تو صحبت کنم، این بار به ندرت میشد. گاه ده روز ده روز بی خبر می ماندم. تنها کاری که میتوانستم انجام بدهم چله برداشتن بود: چله حدیث کساء، چله زیارت عاشورا. می نشستم سر سجاده و زار زار گریه میکردم. زمستان درحال تمام شدن بود، اما تو نیامدی. رفتم نمایشگاه بهاره تا برای فاطمه خرید کنم. لباس های مردانه اش خیلی قشنگ بود، برایت کفش و شلوار کتان قهوه ای و بلوز خریدم. مادرت که همراهم بودبا تعجب پرسید:((سمیه چرا برای خودت چیزی نمیخری؟)) _نمیخرم تا مصطفی بیاد. چله هایم تمام شد، اما تو نیامدی. چله بعدی را که گرفتم، ماه رجب بود. با خودم گفتم:بروم اعتکاف. وقتی که موضوع را مطرح کردم همه گفتند:((با بچه مشکله!)) فاطمه را برداشتم و رفتیم اعتکاف. مامانم آمد و فاطمه را برد. سه روز آنجا بودم و روز سوم که قرار بود اعمال اُم داوود را انجام بدهیم اورا آورد، چند ساعتی پیشم ماند و دوباره با مادرم برگشت. ادامه دارد...✅🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺گریه بلاگرهای معروف دنیا برای نماز خواندن کودک یک ساله فلسطینی روی تخت بیمارستان. 🔴 پی نوشت: واضح است که چرا شیاطینِ صهیونیست از جانب کودکان غزه احساس خطر می کنند. ابلیس از وجود چنین نسلی، خشمگینانه صیحه بر می آورد و جنودش بمب و موشک بر سرشان می ریزند. ♦️آنها خوب می دانند یارای مقابله با چنین نسلی را ندارند. ✍ مریم اشرفی گودرزی . 🇮🇷 🇵🇸 😭 کانال صياددلها @sayadelhaa
32.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥حتما ببینید 👌 💥خدمت اجباری سربازی برای زنان و مردان در فلسطین اشغالی تا پنج سال و بعد از آن به مدت زیاد عضو احتیاط ارتش 💥هر کس در اسرائیل آمده میداند برای غصب آمده و غیر نظامی بودن معنایی ندارد کانال 👇 @meysame_tammarr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥‌ عقاید اسرائیلی ها یه حالتی داره ادم دلش میخواد خودشون و عقایدشونو با هم چال کنه ✅کانال 👇 @meysame_tammarr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بخواب عزیز دلم.... ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┏━━ °•🖌•°━━┓ @besooyekhodaa ┗━━ °•🖌•°━━┛
شب تون مهدوی و التماس دعا برای ظهور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 لالای لای لای عزیزوم؛ لالای دار و ندارم، خدا خیرش نده هر کی کرد ای درد و بارم! 🔹 برای فرزندان مظلوم فلسطین، برای فرزندان انسان الله و نعم الوکیل
دوستان عزیز سلام صبح روز جمعتون منور به ذکر و یاد امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باشه انشاالله امروز روز ولادت عبدالعظیم حسنی علیه السلام هم هست این روز رو گرامی میداریم 🌷
💠 تولد حضرت عبدالعظیم علیه السلام: 🌸 محقق بزرگ مرحوم علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی درباره تاریخ ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی می نویسند: «بنابر نقل کتاب الخصائص العظیمیّه ولادت حضرت عبد العظیم علیه السلام در روز پنجشنبه چهارم ربیع الثانی سال 173 ق در مدینه واقع شده است». پدرش عبداللّه و مادرش فاطمه دختر عقبة بن قیس به پرورش و آموزش او اهتمام زیادی داشته اند. عمده دوران کودکی او به تعلیم قرآن و ممارست در معارف اهل بیت علیهم السلام سپری شد. 🔆 منزلت حضرت عبدالعظیم علیه السلام حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام در دانش و تقوا به منزلتی رسید که همواره مورد احترام و اعتماد امام معصوم زمان خویش بود. نقل شده است که شخصی به نام اَبا حَمّاد رازی با تحمّل زحمت های فراوان خود را به سامرّا می رساند تا از امام علی النقی علیه السلام مسائلی را بپرسد. امام علیه السلام پس از پاسخ گفتن به پرسش های حمّاد فرمودند: 🔆 «ای اباحمّاد، هرگاه با مشکلی از مشکلات دینی یا پرسشی از مسائل اسلامی روبه رو شدی آن مشکل و سئوال خود را با عبدالعظیم حسنی در میان بگذار و از او بخواه تا پاسخ سؤالات تو را بیان نماید و ضمنا سلام مرا هم به او برسان». امام هادی در جای دیگر به شخصی از اهالی ری می فرمایند: 🍃 «اگر قبر عبدالعظیم علیه السلام را که در نزد شماست زیارت می کردی مانند کسی بودی که امام حسین علیه السلام را در کربلا زیارت کرده است » 🔆 اهتمام حضرت عبدالعظیم علیه السلام به اعتقاداتش از بررسی ها چنین معلوم می گردد که حضرت عبدالعظیم علیه السلام در طول زندگی خود به هیچ امری همانند سلامت عقاید و پیروی از اهل بیت علیه السلام اهتمام نداشتند به گونه ای که در زمان امام هادی علیه السلام می فرمودند: 🔆اطاعت از حضرت هادی علیه السلام واجب است و خود در عمل نیز اطاعت ولایت او را به جان و دل پذیرا بود. برای تحصیل اطمینان از سلامت عقایدش روزی به حضور امام هادی علیه السلام می رسد و عرض می کند: 🍃«ای پسر پیامبر، بسیار علاقمندم که عقاید دینی ام را خدمت شما بیان کنم تا چنانچه عقاید و افکارم مورد تأیید شماست بر آن استوار باشم وگرنه آن چنان که شایسته است آنها را اصلاح نمایم». آن گاه تک تک مسائل اعتقادی خود را در زمینه توحید، نبوّت، امامت، معاد و جز آن توضیح می دهد. وقتی سخنانش به پایان می رسد امام هادی علیه السلام می فرمایند: 🍃«ای ابوالقاسم، به خدا سوگند، اعتقاداتی که عرضه کردی مبانی واقعی دین الهی است. بر این اعتقادات ثابت قدم باش...». 🔆اهمیّت زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السلام زیارت از شیوه های مهمّ زنده نگه داشتن نام و یاد و خاطره پاکان و صالحان است که همواره در فرهنگ اسلامی بر آن تاکید شده است. تشویق های بسیاری در مجموعه روایات نسبت به زیارت مرقد رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و زیارت سیدالشهداء علیه السلام و ائمه اطهار و امام زادگان به چشم می خورد که این کار علاوه بر آثار تربیتی برکات معنوی فراوانی در پی دارد. 🔅از جمله کسانی که در روایات نسبت به زیارت او سفارش شده است، حضرت عبدالعظیم علیه السلام است که از این سفارش تا حدودی عظمت شخصیت و جایگاه والای او در نزد اهل بیت علیهم السلام معلوم می گردد. حتی در ضمن یکی از روایت های حضرت هادی علیه السلام آمده است که فرمودند: «هرکس قبر اباالقاسم [حضرت عبدالعظیم علیه السلام را ] در ری زیارت کند، خداوند پاداش او را بهشت قرار می دهد»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️شمایی که طرفدار ززآ بودی و الانم طرفدار اسرائیل شدی؛ این کلیپ مخصوص شماست!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مداحی آنلاین - گاهی که قلب اهل زمان سنگ می‌شود - امید روشن.mp3
4.34M
🍃گاهی که قلب اهل زمان سنگ می‌شود 🍃آقا دلم برای شما تنگ می‌شود 🍂🍃🍂🍃🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 وداع تلخ با برادر شهیدش 👈 بگذارید کمی از موهایش را برای خاطره نگه دارم...💔
♦️دریچه‌های فاضلاب در سطح خیابانهای شهر بوشهر به رنگ پرچم اسرائیل درآمد @AkhbareFori
‏"این دیگه نوبره" ❌ طرف میگفت فلسطین (اورشلیم) اول اولش برای بنی‌اسرائیل بوده که بعدها توسط مسلمانان غصب شده و الان اسرائیلی‌ها اومدن سرزمین مادری خودشونو میخوان پس بگیرن‼️ ✅ در جواب اینجور افراد نادان میخوام مختصری توضیح تاریخی بدم که معلوم بشه اون سرزمین اساسا برای کیه:👌 🇵🇸 2500 سال قبل از میلاد مسیح چند قبیله عرب از جزیره‌العرب کوچ کردند به سواحل جنوبی مدیترانه؛ 🔻بعضیاشون تو فلسطین ساکن شدند و مشغول کشاورزی. به اینا گفتند «کنعانیان». 🔻بعضیاشون هم در لبنان ساکن شدند و از راه دریانوردی گذران زندگی میکردند و به اینا گفتند «فینیقیان». 🔻یه طایفه مهم از کنعانیان هم به نام «یبوسیون» در بیت‌المقدس ساکن شدند و بخاطر همین به بیت‌المقدس از قدیم میگفتند «یبوس». 🔻 صدها سال بعد، حضرت ابراهیم از عراق به سرزمین کنعان مهاجرت کرد و با تولد اسحاق و یعقوب و فرزندان یعقوب، بنی‌اسرائیل شکل گرفت. ✅بنابراین قبل از شکل‌گیری بنی‌اسرائیل و یهود، کنعانیان و یبوسیان در اون منطقه زندگی میکردن و حضرت ابراهیم وفرزندانش از جای دیگه به اون سرزمین هجرت کرده بودند. 🔻سال‌ها بعد که حضرت عیسی مبعوث شد، همین بنی‌اسرائیل دو دسته شدند:یهودی و مسیحی؛یعنی همه‌ی بنی‌اسرائیل یهودی باقی نموندن. بعد از تجزیه امپراطوری روم، فلسطین یکی از ایالات مسیحی‌نشین روم شرقی، بیزانس شد. ✅ پعد از ظهور اسلام، در دوران خلیفه دوم، سپاه مسلمین وارد بیت‌المقدس شد. مسلمونا با مردم فلسطین پیمان صلح امضا کردن و در پذیرش دین هم آزاد گذاشته شدن، اما چون حقانیت اسلام رو دیدند خودشون اومدند و مسلمون شدند و اکثریت بیت‌المقدس شدند مسلمانان، ❌ یعنی مردم خود اونجا مسلمون شدند نه اینکه مسلمونا از سرزمین‌های دیگه بیان اونجا. به مدت 500 سال تا 1099م اکثر مردم فلسطین مسلمانان، بعد مسیحیان و در آخر یهودیان بودند 🔻تا اینکه جنگ‌های صلیبی رخ داد و اروپائیان فلسطین رو تصرف کردند. نتیجه چی شد؟ ❌خیلی از مسلمونا رو کشتند؛بنا به نقل مورخان اروپایی و مسیحی دز بیت‌المقدس «حمام خون»راه انداختن و حدود60 هزار نفر رو از دم تیغ گذروندن... ❌ فلسطین 88سال در اختیار صلیبی‌ها بود تا اینکه صلاح‌الدین ایوبی اونا رو شکست داد و یه بار دیگه فلسطین و بیت‌المقدس افتاد دست مسلمونا.👌 ✅به اعتراف مورخان غربی صلاح‌الدین بعد از پیروزی با مسیحیان و یهودیان به خوبی رفتار کرد و در انتخاب دین آزاد بودن و از هرگونه قتل و غارتی در مورد اونا جلوگیری کرد. بنابراین مردم فلسطین(از هر نژادی) خیلیاشون با آزادی و اختیار مسلمون شدند، عده‌ای هم مسیحی و عده کمتری هم یهودی شدند. 🔻این تناسب جمعیت تا اواخر قرن 19ادامه داشت. 📌در 1880 از جمعیت 500هزار نفری فلسطین فقط 24هزار نفر یهودی بودند(کمتر از5%). در سال 1896 یه روزنامه نگار یهودی اتریشی به نام «تئودور هرتسل» کتابی نوشت و جنبش صهیونیستی راه انداخت که یهودیان دنبال تشکیل دولت یهود تو یه سرزمین برآمدند📛 ❌جاهایی مثل هند و آرژانتین و قبرس و فلسطین و ... انتخاب شد که در نهایت با نقشه استعمار برای ضربه زدن به قلب جهان اسلام،"فلسطین"انتخاب نهایی شد. 🔻حالا باید یهودیان رو کوچ میدادن به این سرزمین. سال1914یهودیان شدند حدود11%، با اشغال فلسطین توسط انگلیس در1918و سیاست‌های یهودی گرایی سیل مهاجرت افزایش پیدا کرد تا جایی که سال 1938 جمعیت یهودیان این سرزمین شد 30%.❌ 🔻همینجوری ادامه پیدا کرد تا اینکه در سال 1947 حدود 33% یهودی و 58% مسلمون داشت. ❌ سال 1948 یهودیان به مسلمونا یورش بردند و اموال و املاک و زمین‌هاشونو تصاحب کردند و صدها هزار نفر رو آواره کردند و همین سال که انگلیس زمینه رو برای دولت یهودی در اینجا آماده کرده بود از این سرزمین خارج شد و یهودیان مهاجر غاصبانه بر فلسطین مسلط شدند و خیلی از فلسطینیا رو آواره کردند. 📛 از این تاریخ به بعد جنگ و درگیری و ظلم بر مسلمانان فلسطینی شروع شد....📛 ✅حالا شما بگید فلسطینی‌ها غاصب هستن یا اونایی که از اروپا و آمریکا و روسیه و آفریقا و جاهای دیگه به اونجا رفتند و اموال و سرزمین‌های مردم رو غصب کردن؟ آدم میسوزه که باید این مسائل رو برای بعضی از ایرانیا تشریح کنه... ✍️ حسین اصغری