✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
#تفسیر_قران_جلسه_94
🌹 آیات ۱۳۳و۱۳۴ سوره انعام
💥وَ رَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ ۚ إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَ يَسْتَخْلِفْ مِنْ بَعْدِكُمْ مَا يَشَآءُ كَمَآ أَنْشَأَكُمْ مِنْ ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ (۱۳۳)
💥إِنَّ مَا تُوعَدُونَ لَآتٍ ۖ وَمَآ أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ (۱۳۴)
#ترجمه: و پروردگارت بی نیاز و صاحب رحمت است، اگر بخواهد همه شما را هلاک می نماید، و پس از شما هر نسلی كه بخواهد جایگزین شما می كند، همان گونه كه شما را از نسل گروهی دیگر پدید آورد (۱۳۳) بیتردید آنچه به شما وعده می دهند، آمدنی است؛ و شما عاجز كننده خدا نیستید (۱۳۴)
🌷 #الْغَنِی: بی نیاز
🌷 #ذُو_الرَّحْمَة: صاحب رحمت
🌷 #يَسْتَخْلِف: جایگزین شما می کند
🌷 #أَنْشَأَكُمْ: پدید آورد
🌷 #ذُرِّيَّة: نسل
🌷 #آخَرِين: دیگران
🌷 #تُوعَدُونَ: به شما وعده می دهند
🌷 #لَآت: آمدنی
🌷 #ِمُعْجِزِين: عاجزکنندگان
اين آيات همانند سایر آیات سوره انعام در #مکه نازل شده است.
این آیات در واقع استدلالى است براى آنچه در آيات پيش در زمينه عدم ظلم پروردگار بيان شد، مى فرمايد: «وَ رَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ؛ و پروردگارت بی نیاز و صاحب رحمت است»
بنابراين، دليلى ندارد كه بر كسى كوچكترين ستم روا دارد، زيرا كسى #ستم مى كند كه يا نيازمند باشد يا خشن و سنگدل؛ به علاوه نه نيازى به اطاعت شما دارد و نه بيمى از گناهانتان، زيرا «إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَ يَسْتَخْلِفْ مِنْ بَعْدِكُمْ ما يَشاءُ كَما أَنْشَأَكُمْ مِنْ ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ؛ اگر بخواهد همه شما را هلاک می نماید و پس از شما هر نسلی که بخواهد جایگزین شما می کند، همان گونه که شما را از نسل گروهی دیگر پدید آورد»
بنابراين، او هم بى نياز و هم #مهربان و هم قادر بر هر چيز است؛ با اين حال تصور ظلم درباره او ممكن نيست و با توجّه به قدرت بى پايان خدا روشن است كه: «إِنَّ ما تُوعَدُونَ لَآتٍ وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ؛ بی تردید آنچه به شما وعده می دهند، آمدنی است؛ و شما عاجز کننده خدا نیستید»
🔹ﭘﻴﺎمﻫای آیات ۱۳۳و۱۳۴ انعام
✅ ﺗﻨﻬﺎ #ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑی ﻧﻴﺎﺯ ﻣﻄﻠﻖ ﺍﺳﺖ، ﭘﺲ ﻫﺮﮔﺰ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑی ﻧﻴﺎﺯ ﻧﺒﻴﻨﻴﻢ.
✅ ﮔﻨﺎﻫﻜﺎﺭﺍﻥ، ﺑﺎﻳﺪ ﺩﺭ ﻫﻤﻴﻦ ﺩﻧﻴﺎ ﻫﻢ ﺑﺘﺮﺳﻨﺪ، ﺯﻳﺮﺍ ﻣﺤﻮ ﺁﻧﺎﻥ ﺗﻮﺳﻂ ﻗﺪﺭﺕ ﺍﻟﻬی ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺳﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
✅ ﺑﻘﺎی ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﺎﺕ ﺑﺸﺮی، ﺑﻪ ﻣﺸﻴّﺖ ﺍﻟﻬی ﺑﺴﺘﮕی ﺩﺍﺭﺩ.
✅ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﺒﻮﺩ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎ، ﻧﻔﻊ ﻭ ﺯﻳﺎﻧی ﺑﺮﺍی ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻧﺪﺍﺭﺩ.
✅ #ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﺯ ﻋﺒﺎﺩﺍﺕ ﻣﺎ ﺑی ﻧﻴﺎﺯ ﺍﺳﺖ، ﺩﺳﺘﻮﺭﻫﺎی ﻋﺒﺎﺩی، ﻋﺎﻣﻞ ﺭﺷﺪ ﺧﻮﺩﻣﺎﺳﺖ.
✅ ﺭﺣﻤﺖ #ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ، ﻓﺮﺍﮔﻴﺮ ﺍﺳﺖ، ﻭﻟی ﮔﺎﻫی ﺑﺸﺮ ﻛﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎﻳی ﻣی ﺭﺳﺎﻧﺪ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﻣی ﻛﻨﺪ.
✍تهیه و تنظیم :عاشوری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بالارفتن فشار مجری شبکه اینترنشنال از استقبال باشکوه مردم از پیادهروی اربعین: ایرانیان، پیادهروی اربعین را مدیون آمریکاییها هستند!
🔴به کمپین فصل بیداری بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1635647570C3725f53a3d
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
#تفسیر_قران_جلسه_94
🌹 آیات ۱۳۳و۱۳۴ سوره انعام
💥وَ رَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ ۚ إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَ يَسْتَخْلِفْ مِنْ بَعْدِكُمْ مَا يَشَآءُ كَمَآ أَنْشَأَكُمْ مِنْ ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ (۱۳۳)
💥إِنَّ مَا تُوعَدُونَ لَآتٍ ۖ وَمَآ أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ (۱۳۴)
#ترجمه: و پروردگارت بی نیاز و صاحب رحمت است، اگر بخواهد همه شما را هلاک می نماید، و پس از شما هر نسلی كه بخواهد جایگزین شما می كند، همان گونه كه شما را از نسل گروهی دیگر پدید آورد (۱۳۳) بیتردید آنچه به شما وعده می دهند، آمدنی است؛ و شما عاجز كننده خدا نیستید (۱۳۴)
🌷 #الْغَنِی: بی نیاز
🌷 #ذُو_الرَّحْمَة: صاحب رحمت
🌷 #يَسْتَخْلِف: جایگزین شما می کند
🌷 #أَنْشَأَكُمْ: پدید آورد
🌷 #ذُرِّيَّة: نسل
🌷 #آخَرِين: دیگران
🌷 #تُوعَدُونَ: به شما وعده می دهند
🌷 #لَآت: آمدنی
🌷 #ِمُعْجِزِين: عاجزکنندگان
اين آيات همانند سایر آیات سوره انعام در #مکه نازل شده است.
این آیات در واقع استدلالى است براى آنچه در آيات پيش در زمينه عدم ظلم پروردگار بيان شد، مى فرمايد: «وَ رَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ؛ و پروردگارت بی نیاز و صاحب رحمت است»
بنابراين، دليلى ندارد كه بر كسى كوچكترين ستم روا دارد، زيرا كسى #ستم مى كند كه يا نيازمند باشد يا خشن و سنگدل؛ به علاوه نه نيازى به اطاعت شما دارد و نه بيمى از گناهانتان، زيرا «إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَ يَسْتَخْلِفْ مِنْ بَعْدِكُمْ ما يَشاءُ كَما أَنْشَأَكُمْ مِنْ ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ؛ اگر بخواهد همه شما را هلاک می نماید و پس از شما هر نسلی که بخواهد جایگزین شما می کند، همان گونه که شما را از نسل گروهی دیگر پدید آورد»
بنابراين، او هم بى نياز و هم #مهربان و هم قادر بر هر چيز است؛ با اين حال تصور ظلم درباره او ممكن نيست و با توجّه به قدرت بى پايان خدا روشن است كه: «إِنَّ ما تُوعَدُونَ لَآتٍ وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ؛ بی تردید آنچه به شما وعده می دهند، آمدنی است؛ و شما عاجز کننده خدا نیستید»
🔹ﭘﻴﺎمﻫای آیات ۱۳۳و۱۳۴ انعام
✅ ﺗﻨﻬﺎ #ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑی ﻧﻴﺎﺯ ﻣﻄﻠﻖ ﺍﺳﺖ، ﭘﺲ ﻫﺮﮔﺰ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑی ﻧﻴﺎﺯ ﻧﺒﻴﻨﻴﻢ.
✅ ﮔﻨﺎﻫﻜﺎﺭﺍﻥ، ﺑﺎﻳﺪ ﺩﺭ ﻫﻤﻴﻦ ﺩﻧﻴﺎ ﻫﻢ ﺑﺘﺮﺳﻨﺪ، ﺯﻳﺮﺍ ﻣﺤﻮ ﺁﻧﺎﻥ ﺗﻮﺳﻂ ﻗﺪﺭﺕ ﺍﻟﻬی ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺳﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
✅ ﺑﻘﺎی ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﺎﺕ ﺑﺸﺮی، ﺑﻪ ﻣﺸﻴّﺖ ﺍﻟﻬی ﺑﺴﺘﮕی ﺩﺍﺭﺩ.
✅ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﺒﻮﺩ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎ، ﻧﻔﻊ ﻭ ﺯﻳﺎﻧی ﺑﺮﺍی ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻧﺪﺍﺭﺩ.
✅ #ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﺯ ﻋﺒﺎﺩﺍﺕ ﻣﺎ ﺑی ﻧﻴﺎﺯ ﺍﺳﺖ، ﺩﺳﺘﻮﺭﻫﺎی ﻋﺒﺎﺩی، ﻋﺎﻣﻞ ﺭﺷﺪ ﺧﻮﺩﻣﺎﺳﺖ.
✅ ﺭﺣﻤﺖ #ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ، ﻓﺮﺍﮔﻴﺮ ﺍﺳﺖ، ﻭﻟی ﮔﺎﻫی ﺑﺸﺮ ﻛﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎﻳی ﻣی ﺭﺳﺎﻧﺪ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﻣی ﻛﻨﺪ.
✍تهیه و تنظیم :عاشوری
🌷قسمت بیست ودوم🌷
#اسمتومصطفاست
مدتی که گذشت و بدو بدوی مرا که دیدی،گفتی:(وای عزیز،وطیفه تو نیست با وضعیتی که داری غذا درست کنی! یکی رو پیدا کن بیاد کمکت! اصلا زنگ بزن غذا بیارن!)در دلم گفتم:چه بریز و بپاشی ! اونم با این وضع اقتصادی!
گاهی هم که مریض میشدم،زنگ میزدی به مامانم و مادرت:چه نشستید که سمیه مریضه،بیایین پیش عزیزم!
کم کم به این نتیجه رسیدم که باید از ان ها دور شویم.اصرار پشت اصرار که خانه مان را عوض کنیم و تو مانده بودی چرا؟
_دلت برای مامانت اینا تنگ میشه ها !
_نمیشه!
میخواستم با دوری از آن ها به تو نزدیک تر شوم. میخواستم کاری کنم که بیشتر پیشم بمانی. رفتی اندیشه و خانه ای را پسندیدی:(سمیه نمیدونی چقدر بزرگه! تازه صاحب خونه می گه چند بار اونجا بساط روضه انداخته.فکرش رو بکن،جایی که روضه امام حسین(ع) خونده شده باشه،متبرکه!)
این جابه جایی،خانواده هایمان را غمگین کرد،اما چون جایمان بزرگ تر شده بود،خوش حال بودند.موقع اسباب کشی گفتی:عزیز کاری نداشته باش!به بچه های پایگاه گفتم بیان و اسبابارو ببرن.
خوشحال شدم،اما وقتی آمدم آنها را بچینم آه از نهادم در آمد.
میز تلویزیون شکسته بود،دسته های مبل ضربه خورده و شیشه میز جلوی مبل خُرد شده بود.حتی شانه تخم مرغ ها را از یخچال در نیاورده،طناب پیچ کرده بودید و در طول راه تخم مرغ ها به در و دیوار یخچال خورده بود و تا مدت ها یخچال بو میداد.
خانه جدید هم بزرگ بود هم باغچه داشت،ولی با این همه ،اولین روز بعد از چیدن اثاثیه زدم زیر گریه:((نمیخوام اینجا بمونم،دلم برای مامانم اینا تنگ شده!))
کمی نگاهم کردی و گفتی:((خیلی خُب.حالا بلند شو دست و صورتت رو بشور،لباسات رو عوض کن تا بریم.))
چقدر خوب بلد بودی با من راه بیایی،نه دعوا میکردی نه اخم و تَخم.یک بار گفتی:((مرد باید خیلی بی دست و پا باشه که ندونه چطور فرمون زندگی رو توی دست بگیره!))
امشب،چه شب آرامی است!بچه ها که خواب اند انگار دنیا از حرکت می ایستد.امروز همه گل های رز صورتی را که بیشتر وقت ها برایم هدیه می اوردی و آن هارا خشک میکردم و می ریختم داخل گلدان بزرگ شیشه ای،در اوردم و به دیوار زدم.شده مثل یک باغچه پرگل، اما حیف که عطرشان پریده،درست مثل تو که نیستی.
آن روزها چون شغل ثابتی نداشتی.حواسمان بود که زیاد خرج نکنیم.عزت نفس داشتی و درسته که از خیلی چیزها میزدی تا چیزی را که خیلی واجب است بخریم،اما هر ماه یکبار را حتما میرفتیم رستوران.همان رستورانی که بار اول ،موقع خرید حلقه رفتیم آنجا و شده بود پاتوقمان.هر بار هم کسی را دعوت میکردی که همراهمان بیاید.
قرار بود برویم ماه عسل و بهترین جا کجا میتوانست باشد جز مشهد؟باز چشم هایت را ریز کرده و گفتی:((سمیه،بگم دوستم حمید و مامانش هم بیان؟))
_انگار قراره بریم ماه عسل ها!
_این دفعه همین طوری بریم دفعه بعد بریم ماه عسل!
لب از روی لب برنداشتم.
گفتی:((خُب راضی نیستی نمیریم،ولی این بندگان خدا تا حالا مشهد نرفتن!
چه کسی میتوانست نگاه در چشم معصومت بدوزد و نه بیاورد.
رضایت دادم و رفتیم مشهد:من ،تو ،حمید و مامانش.
آپارتمانی یک خوابه اجاره کردیم که من و مامان دوستت در اتاق خواب و تو و دوستت هم در هال میخوابیدید.همان جا پخت و پز هم می کردیم.
از رفتن به بازار و گردش و خرید زدیم،حتی سوغاتی هم نخریدیم.
برای خودم چیزی نمیخواستم،اما برای انگشتان کشیده ات که خیلی دوستشان داشتم،انگشتر عقیق و فیروزه خریدم.
میخواستم روزی که ماشین خریدیم وقتی فرمان را به دست میگیری،تلالو نور را در آن ها ببینم.
آن سفر هم تمام شد،اما مهر و توجه تو به دوستانت تمام نشد:((سمیه ،یکی از بچه های محله مون برای پدرش قمه کشیده،نه اینکه خیال کنی پسر بدیه،نه! اتفاقا بچه باحالیه!به قول خودش شیطون گولش زده.امروز میگفت اگه کربلا بره آدم میشه . دلم میخواد پول جور کنم و بفرستمش کربلا.))
چشم هایم گرد شد:((مصطفی ما خودمون هشتمون گروی نهمونه!))
_میدونم میدونم عزیز،اما خیلی خوب میشد اگه میتونستیم بفرستیمش! فکر کن کسی که کار خلافی کرده،به زبان خودش بگه اگه برم کربلا دیگه درست میشم!
ادامه دارد...✅🌹
🌷قسمت بیست وسوم🌷
#اسم تومصطفاست
اشک در چشمانت جمع شد.نقطه ضعفم را میدانستی.گفتم:((باشه قبول.ان شاءالله خدا قبول کنه!))
_وای عزیز باورم نمیشه!
هر طور بود پول را جور کردیم و او را فرستادیم.وقتی از سفر برگشت،مادرش آمد و کلی از تو تشکر کرد،چون به کلی رفتار پسرش تغییر کرده بود.
تشویقت کردم بروی دانشگاه.می گفتی این طوری خرج و دخل با هم نمیخواند.ماشین آردی را که به قول خودت ماشین عروس کشون بود،از پدرت خریدیم.مدتی بعد گفتی:((یکی از دوستانم گفته دو میلیون جور کن تا یه خودروی فرسوده بخریم.
بعد اون رو بدیم و یه نیسان بگیریم و باهاش کار کنیم.))
دومیلیون را هر جور بود جور کردی،اما خودرویی تحویل داده نشد و پول رفت رو هوا.البته تو استخاره هم کرده بودی.
گفتم:((آقا مصطفی پس چرا این طوری شد؟استخاره که خوب اومده بود؟))
_شاید برای اینکه بیفتم دنبال کار بقیه.شاید برای اینکه اونا بیشترشون نمیدونن این کلاف سر درگم رو چطور وا کنن .
هفت سال بعد حرفت ثابت شد.وقتی توانستی پولت را بگیری:((دیدی؟من مامور شده بودم تا حق کسانی رو بگیرم که سرشون کلاه رفته بود و آخریشم خودم.))
مغازه ای در شهرک اندیشه چند کوچه بالاتر از خانه مان اجاره کردی. در این راه پدرم کمکت کرد و با هم می رفتید و از شمال برنج می آوردید:صدری،دُمسیاه ،دودی،هاشمی.پدرم گفته بود:((سرمایه از من،بازاریابی و فروش از آقا مصطفی.))
ماه های اول زندگی مان این طور گذشت و هر چه بیشتر می گذشت،علاقه ام به تو بیشتر میشد.صبح ها میرفتی و دوازده یک ظهر می آمدی . خود من هم به پایگاه و حوزه میرفتم،اما سخت دلم برایت تنگ میشد.منِ خجالتی حالا دنبال فرصت میگشتم که بگویم دوستت دارم.
گاه اصرار میکردم باهم برویم خرید.مهم نبود چه بخریم،همین که در کنار تو ویترین مغازه هارا نگاه کنم کافی بود.همین که به هنگام غروب یا در یک عصر پرتقالی،شانه به شانه هم راه برویم،کنار ویترینی بایستیم و باهم مجسمه های بلورین ،ظروف کریستال،لباس ها ،کفش ها یا طلاها و بدلیجات را نگاه کنیم جذاب بود.این را اطرافیان هم فهمیده بودند.مثلا پدرم میگفت:((آقا مصطفی،هر وقت خواستی حال سمیه خوش بشه ببرش بازار چرخی بزن.چیزی هم نخریدی،نخریدی!))
اگر مثلا می گفتی برم سر کوچه یک شیشه شیر بخرم یا میرم هیئت،میگفتم منم میام.یک بار خواستی به گشت شبانه بروی،آماده شدم که بیایم.با حیرت نگاهم کردی:((عزیز،تو گشت شبونه تورو کجای دلم بذارم.))اما حریفم نشدی،آمدم و در ماشین گشت نشستم.وقتی پیاده میشدی،در را به رویم قفل میکردی.در این گشت ها دوستانت هم همراهت بودند.
ادامه دارد...✅🌹
9.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 یه بار به خودت وقت بده، تا تهش صبر کن و ببین!
🔻 کلودیا از ایتالیا:
راه به دست آوردن خوشبختی؛ اینجا یکی از بهترین چیزهایی است که تا این لحظه به دست آوردم.
دوستان این کلیپ باید از طرف شما به دست صدها نفر برسه!
هر کس کلیپ رو دید و دلش حال خوب خواست به
#آرامید_عاشق
@aramiid
پیام بده.
https://eitaa.com/aramesh_va_omid
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
#تفسیر_قران_جلسه_96
🌹 آیه ۱۳۶ سوره انعام
💥وَ جَعَلُوا لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَ الْأَنْعَامِ نَصِيبًا فَقَالُوا هَٰذَا لِلَّهِ بِزَعْمِهِمْ وَ هَٰذَا لِشُرَكَآئِنَا ۖ فَمَا كَانَ لِشُرَكَآئِهِمْ فَلَا يَصِلُ إِلَى اللَّهِ ۖ وَ مَا كَانَ لِلَّهِ فَهُوَ يَصِلُ إِلَىٰ شُرَكَآئِهِمْ ۗ سَآءَ مَا يَحْكُمُونَ
#ترجمه: و مشركان از زراعت و چهارپایانی كه خدا آفریده برای او سهمی قرار دادند، و به گمان بی اساس خود گفتند: این سهم خدا، و این سهم بُتان ما؛ آنچه برای بُتانشان باشد به خدا نمی رسد و آنچه برای خدا باشد به آنها می رسد؛ بد است آنچه داوری می كنند.
🌷 #ذَرَأَ: آفریدن
🌷 #الْحَرْث: زراعت
🌷 #الْأَنْعَام: چهارپایان
🌷 #نَصِيب: سهم
🌷 #ِزَعْمِهِمْ: گمان بی اساس
🌷 #سَآءَ: بد است
🌷 #مَا_يَحْكُمُونَ: آنچه داوری می کنند
این آیه همانند سایر آیات سوره انعام در #مکه نازل شده است.
بار ديگر براى ريشه كن ساختن افكار بت پرستى از مغزها به ذكر عقايد و رسوم و آداب و عبادات خرافى مشركان پرداخته و با بيان رسا خرافى بودن آنها را روشن مى سازد.
نخست مى فرمايد: «وَ جَعَلُوا لِلّهِ مِمّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَ الْأَنْعامِ نَصِيباً فَقالُوا هذا لِلّهِ بِزَعْمِهِمْ وَ هذا لِشُرَكائِنا؛ و مشرکان از زراعت وچهارپایانی که #خدا آفریده برای او سهمی قرار دادند و به گمان بی اساس خود گفتند: این سهم خدا و این سهم بتان ما»
سپس اشاره به داورى عجيب آنها در اين باره كرده، مى فرمايد: «فَما كانَ لِشُرَكائِهِمْ فَلا يَصِلُ إِلَى اللّهِ وَ ما كانَ لِلّهِ فَهُوَ يَصِلُ إِلى شُرَكائِهِمْ؛ آنچه برای بتانشان باشد به خدا نمی رسد و آنچه برای #خدا باشد به آنها می رسد»
هرگاه بر اثر حادثه اى قسمتى از سهمى كه براى خدا از زراعت و چهارپايان قرار داده بودند آسيب مى ديد و نابود مى شد مى گفتند: مهمّ نيست خداوند بىنياز است،
امّا اگر از سهم بتها از بين مى رفت سهم خدا را به جاى آن قرار مى دادند و مى گفتند: بت ها نياز بيشترى دارند.
در پايان آيه با يک جمله كوتاه اين عقيده خرافى را محكوم مى سازد و مى گويد: «ساءَ ما يَحْكُمُونَ؛ چه بد است آنچه داوری می کنند»
چه حكمى از اين زشت تر و ننگين تر كه انسان قطعه سنگ و چوب بى ارزشى را بالاتر از آفريننده جهان هستى فكر كند، آيا انحطاط فكرى از اين بالاتر تصوّر مى شود؟
🔹پیام های آیه ۱۳۶ سوره انعام 🔹
✅ در #کشاورزی و دامداری، اگر چه انسان نقش دارد، اما کشاورز و خالق اصلی، خداست.
✅ قانون #زکات و تقسیم در آمد و منافع، در عقاید انسان های قبلی نیز بوده است، هر چند به صورت خرافی.
✅ مشرکان با آنکه بت ها را شریک خدا می پنداشتند ولی برای #خدا موقعیت ویژه ای از عزت و غنا قائل بودند و تلفات را از سهم خدا کم می کردند.
✅ رسالت #پیامبران، مبارزه با خرافات است.
✍تهیه و تنظیم : استاد عاشوری
14.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#دهین_نجفی🥧🥮🥧🥮😍😍👌👌👌
دهین یه حلوای عراقی که به حلوای عربی یا حلوای نارگیل یا حلوای نجفی معروفه و طعم کاراملی خوشمزه ای رو میده که با نارگیل تست شده کاور شده🤩 و خیلی خیلی خوشمزه است😍
مواد لازم:
شکر ۱ پیمانه
شیر یا آب ۱/۲ پیمانه
روغن کرمانشاهی یا کره ی اب شده یا روغن معمولی ۱/۴ پیمانه
پودر هل یا وانیل نوک ق.چ
عسل یا شیره یک ق.م
ارد ۱/۲ پیمانه
پودر نارگیل تقریبا ۷ ق.غ
گردو یا هر مغز دلخواه ۱/۴ پیمانه
کره برای دور ظرف تقریبا یک ق.غ
چند نکته👌👌👌
ترجیحا از کره یا روغن حیوانی استفاده کنید طعم بی نظیری به این حلوا میده😍
میشه مغز رو حذف کرد ولی با مغز خیلی خوشمزه است😍
به جای شیر میشه اب ریخت ولی طعم شیر بهتره😋
این حلوا تقریبا دو ساعت توی طبقه ی وسط فر با دمای صدو بیست درجه و حرارت از پایین آماده میشه
واقعا فکر نمیکنید حلوایی که به این آسونی درست میشه چقدر میتونه خوشمزه باشه
🍮دهکده کیک خانگی🍮
_________🎂👩🏻🍳🎂___________
🍰 @dehkade_cake_home 🍰
⬅️ اولین جلسه دادگاه ۳ تن از عاملان دومین حمله تروریستی به حرم مطهر شاهچراغ(ع) برگزار شد
متهم ردیف اول:
🔹از طریق یکی از پیامرسانهای خارجی و در فضای مجازی جذب گروه داعش شدم.
🔹تصور اینکه دستگیر شوم را نداشتم و فکر میکردم کشته شوم. تعداد افرادی را که هدف قرار دادم نشمردم و قصدم این بود عملیات را تا آخرین فشنگ موجود در خشاب ادامه دهم.
🔹امیر داعش به من دستور داده بود تا دو ظرف بنزین تهیه کنم، اما با یک ظرف یک و نیم لیتری بنزین در کوله پشتی وارد شدم، اما پیش آنکه به فرشهای نمازگزاران برسم و آنها را آتش بزنم دستگیر شدم.
┏━━ °•🖌•°━━┓
@jahad_tabein
┗━━ °•🖌•°━━┛