eitaa logo
بانوان فرهیخته ی فلارد
136 دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
9.8هزار ویدیو
385 فایل
ارتباط با مدیر کانال https://eitaa.com/hosseini12345
مشاهده در ایتا
دانلود
بزرگ شده هلند با دیدن قتلگاه امام جان داد از هلند تا کربلا.......جوانی که سال قبل در روز عاشورا در حرم امام حسین علیه‌السلام فوت کرد ، بدون هیچ‌گونه مریضی و هیچ گونه فشاری و علتی.... جوان مرفهی از خانواده ای غیر مذهبی ، که توسط پدر و مادرش به هلند فرستاده شده بود، برای ادامه تحصیل و زندگی ، اما به یکباره برمیگردد ، همه زرق و‌برق و خوشی و ثروت را رها می کند و می گوید می خواهد سرباز امام زمان شود ، خانواده اش اصلا متوجه حرف او نمیشوند .....، او وارد حوزه میشود و محرم سال قبل برای اولین بار در عمرش می خواهد به کربلا برود ، به مادرش می گوید مگر میشود کربلا رفت و قتلگاه را دید و زنده برگشت با دوستش دو‌نفری به عراق می آیند ، دوستش می گوید مستقیم کربلا بریم ، امیر حسین قصه ما، می گوید : اگر کربلا بریم من دیگه نجف را نمی بینم ، اما تا ابد کنار امیرالمومنین خواهم بود و نجف را ندید در همان حرم امام حسین علیه‌السلام امیر حسین تمام کرد و امروز سالگرد اوست و مادرش میهمان برنامه فطرس از شبکه جهانی ولایت با اینکه عتبه حسینی سه جا برای قبر در حرم به آنها پیشنهاد داد اما امیر حسین همانطور که خودش گفته بود در نجف دفن شد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️اولین موکب پذيرايی از زوار پیامبراکرم(ص) و ائمه بقیع(ع) در کنار قبرستان بقیع به نام ابوالزهراء هله بیکم یا زوار ابوالزهرا ان‌شاءالله سال آینده کل مدينه موکب می شود خودتان را برای پياده روی به مدينه آماده کنید✌️
7.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عصبانیت عوامل شبکه بهایی من‌و‌تو از مردم ایران 🔹سالگرد مهسا، مردم رفتند شمال و دارند جوج می‌زنند و عشق و حال می‌کنند! 🔹۲۵ شهریور، ۲۵ کیلومتر ترافیک در جاده چالوسه؛ الان نصف بیشتر مملکت برای گردش و تفریح تو تعطیلاته!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥بسیار بسیار عالی است پیشنهاد میکنم شماهم ببینید،دیگر دوستان عزیز هم تماشا کنند.
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 آیات ۱۴۲ و ۱۴۳ سوره انعام 💥وَ مِنَ الْأَنْعَامِ حَمُولَةً وَ فَرْشًا ۚ كُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ وَ لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ ۚ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ (۱۴۲). 💥ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ ۖ مِنَ الضَّأْنِ اثْنَيْنِ وَ مِنَ الْمَعْزِ اثْنَيْنِ ۗ قُلْ آٓلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحَامُ الْأُنْثَيَيْنِ ۖ نَبِّئُونِي بِعِلْمٍ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (۱۴۳) : و از چهارپایان، حیوانات بزرگ و باربر و حیوانات کوچک و غیرباربر آفرید؛ از آنچه خدا روزی شما كرده بخورید، و از گام ‌های شیطان پیروی نكنید، كه قطعا او برای شما دشمنی آشكار است.(۱۴۲) هشت جفت را آفرید از گوسفند یک جفت (نر و مادّه) و از بز یک جفت (نر و مادّه) بگو: آیا خدا، نر گوسفند و بز، یا مادّه گوسفند و بز را یا آنچه را كه رحم آن دو مادّه در برگرفته حرام كرده؟ اگر راستگویید از روی علم و دانش به من خبر دهید (۱۴۳) 🌷 : چهارپایان 🌷 : حیوانات باربر، مثل گاو 🌷 : در اصل به معنی گستردن است و در اینجا منظور حیوانات کوچک مثل گوسفند و بز است. 🌷 : بخورید 🌷 : به شما روزی داد 🌷: پیروی نکنید 🌷 : گام ها 🌷 : دشمن 🌷 : آشکار 🌷 : هشت جفت 🌷 : گوسفند 🌷 : بز 🌷 : دو نر 🌷 : دو ماده 🌷 : در بر گرفته است 🌷 : به من خبر دهید این آیات همانند سایر آیات سوره انعام در نازل شده است و درباره حيوانات حلال گوشت سخن مى‌گويد. نخست مى‌ فرمايد: خداوند كسى است «وَ مِنَ الْأَنْعامِ حَمُولَةً وَ فَرْشاً؛ که از چهارپایان، حیوانات بزرگ و باربر و حیوانات کوچک و غیرباربر آفرید» «فرش» به همان معنى معروف است، ولى در اينجا به معنى گوسفند و نظير آن از حيوانات كوچک تفسير شده است. سپس چنين نتيجه مى‌گيرد، اكنون كه همه اينها مخلوق خداست و حكم آن به دست اوست، به شما اجازه مى ‌دهد كه «كُلُوا مِمّا رَزَقَكُمُ اللّهُ؛ از آنچه روزی شما کرده بخورید» و براى تأكيد اين سخن و ابطال احكام خرافى مشركان، مى ‌فرمايد: «وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ؛ و از گام های شیطان پیروی نکنید، که قطعا او برای شما دشمنی آشکار است» سپس به عنوان توضيح، قسمتى از حيوانات حلال گوشت و قسمتى از حيواناتى را كه هم باربرند و هم براى تغذيه قابل استفاده ‌اند، شرح مى‌ دهد و مى ‌فرمايد: «ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ مِنَ الضَّأْنِ اثْنَيْنِ وَ مِنَ الْمَعْزِ اثْنَيْنِ؛ هشت جفت را آفرید از گوسفند یک جفت(نر و ‌ماده) و از بز یک جفت (نر و ماده)» سپس بلافاصله به پيامبرش دستور مى ‌دهد كه «قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَيَيْنِ؛ بگو: آیا ، نر گوسفند و بز یا ماده گوسفند و نر را حرام کرده است» «أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحامُ الْأُنْثَيَيْنِ؛ یا آنچه را که رحم آن دو ماده در برگرفته است» بعد اضافه مى ‌كند: «نَبِّئُونِي بِعِلْمٍ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ؛ اگر راستگویید از روی علم و دانش به من خبر بدهید» 🔹پیامهای آیه ۱۴۲ و ۱۴۳ انعام ✅ هستی و آفریده هایش، مسخر است. ✅ قانون کلی در ، حلال بودن مصرف آنهاست، مگر آنکه دلیلی بر حرمت باشد. ✅ تحریم حلال ها، از گام های شیطانی است. ✅ نسبت به خوردنی ها باید مواظب باشیم. ✅ سر سفره ی خداوند، از دشمن او پیروی نکنیم. ✅ برای خرافه زدایی از ، باید عقاید حق را بسیار باز و روشن مطرح کرد. ✅ در یا عقیده به حلال و حرام چیزی، علم لازم است. ✍تهیه و تنظیم : استاد عاشوری
11.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تا آخر ببینید... 🛑🎥دل‌شکسته‌ها حاجتشون با امام رضا 🕌 @Qomonline
این رمان زیبا، در کانال گذاشته شده... پیشنهاد مطالعه
حسین جان💔 امسال که خوب نوکری نکردیم ببخش ارباب... پیراهن مشکی عزایتان را با اجازه شما و مادرتان در میاوریم با اشک چشم شسته و می گذاریمش برای وصیت کرده ایم اگر عمرمان به نوکری برای مادرتان نرسید لباس سیاه عزاداری، پناه تنهایی قبرمان باشد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷قسمت بیست وششم🌷 صدای موج آن قدر گوش نواز بود که به چارچوب پنجره تکیه دادم و اشک هایم جاری شد. مرغ های دریایی می خواندند و عکس دریا در شیشه پنجره پیدا بود. غروب شده بود و چراغ های ساحل روشن و من فکر میکردم خواب میبینم:((وای آقا مصطفی چقدر قشنگه!)) _من کُشته مرده این روحیه توام! _مسخره میکنی؟ _به هیچ وجه! _واقعا من الان فقط غروب رو می بینم و ساحل و خودم و خودت رو! رفتیم و در ساحل قدم زدیم. مهتاب شده بود و چین و شکن موج های نقره ای و صدف هایی که برق میزدند. _دیدی چه ماه عسلی اوردمت؟ _دستت درد نکنه آقا مصطفی ! راه میرفتیم و انگار در بهشت قدم میزدیم. کمی بعد گفتی:((بیا بریم شام بخوریم.)) _گرسنه نیستم. _خب بریم سوپ بخوریم. سردم بود و تو میدانستی وسوسه یک کاسه سوپ گرم راضی ام میکند که بیایم. رفتیم رستوران ساحلی،برای هر دویمان سوپ گرفتی.تند تند میخوردم.نشسته بودی و نگاهم میکردی و میخندیدی. چرا میخندی؟ _نمیدونی قیافت چه بامزه شده! نوک دماغت شده مثل لبو تنوری و لپاتم گل انداخته! وقتی برای خواب برگشتیم ویلا،نشستی لب تخت دونفره:((اینم سفر ماه عسل.دیگه چی میخوای سمیه خانم؟)) واقعا در آن لحظه هیچ چیز دیگر دلم نمیخواست،جز بودنت را. صبح بعد از خوردن صبحانه راه افتادیم. تند میرفتی و من با لذت به آسمانی آبی که رگه هایی طلایی داشت ،نگاه میکردم.ساعتی بعد در کنار جاده به مغازه های صنایع دستی رسیدیم که وسایلی را میفروختند که با حصیر و چوب و پلاستیک های سبز ،سرخ،قهوه ای و نارنجی درست شده بود. پیاده شدیم و چند کار چوبی و حصیری خریدیم.بعد رفتیم متل قو و نفس به نفس دریا دادیم .شب ماندیم.باز دریا بود و مهتاب و صدای امواج. روشن کردن آتش در ساحل و بازی با ماسه های نرم.فردا صبح موقع برگشتن به تهران،ضبط ماشین خراب شده بود،گفتی:((بیا مناجات امیرالمومنین رو باهم بخونیم.)) با وجود هوای سرد شیشه را پایین کشیده بودی و باهم شروع به خواندن کردیم.صدایمان در باد می پیچید و در گوش جنگل فرو میرفت. _درختا رو میبینی سمیه،اونا که برگاشون ریخته،انگار با دستاشون نشون میدن لا! باهم اسماء الهی را دوره کردیم:((یارحمان،یا رحیم،یا غفور،یاودود...)) هر اسم را سه تا هفت بار میگفتیم . خسته که میشدم میگفتی:((بلند تر،سمیه بلند تر!)) به تهران که رسیدیم انگار در دریایی از شیر و شکر و عسل شنا کرده بودم.شیرین بودم،شیرین. همان سال اول زندگی مشترکمان برای کنکور ثبت نام کردی. از حوزه آمده بودی بیرون و قرار شده بود بروی دانشگاه.سجاد گفته بود:((تو ثبت نام کن منم کمکت میکنم.)) چند واحد از دیپلمت مانده بود و چند واحد پیش دانشگاهی.آن هارا گذراندی و در رشته ادیان و عرفان دانشگاه آزاد ثبت نام کردی.هر وقت میخواستی کاری را انجام دهی ،کافی بود اراده کنی.این بار راهم اراده کردی و به هدفت رسیدی و داشتی ترم های دانشگاه را یکی یکی می گذراندی .اطلاعات عمومی و ریاضی ات عالی بود،اما برای تحقیق به قول خودت از سمیه خانم کمک میگرفتی! هر چه جلوتر میرفتیم بیشتر عاشقت میشدم. میگفتی:((این قدر به من وابسته نشو،دلبستگی خوبه،وابستگی نه!)) دست خودم نبود.دلبستگی،وابستگی،عاشقی،هرچه که بود و هر اسمی که داشت مهم نبود.مهم بودن تو بود و پنجره ای که به روی دلم باز شده بود،پنجره ای پر از هوای تازه،پنجره ای برای نفس کشیدن.با گفتن بعضی حرف ها بیشتر با روحیه و سلیقه ات آشنا میشدم:((من کهنز رو دوست دارم چون حالتی بومی داره. به خاطر طبیعتش،سکوتش،خلوتی‌ش. ادامه دارد...✅🌹