eitaa logo
بانوان فرهیخته ی فلارد
141 دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
9.5هزار ویدیو
377 فایل
ارتباط با مدیر کانال https://eitaa.com/hosseini12345
مشاهده در ایتا
دانلود
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۷۵》 : وَ مِنْهُم مَّنْ عَاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتَانَا مِن فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَ لَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِينَ : از آنها کسانى هستند که با خدا پیمان بسته بودند: «اگر خداوند ما را از فضل خود روزى دهد، قطعاً صدقه و زکات خواهیم داد. و از صالحان (و شاکران) خواهیم بود.» منافقان کم ظرفیتند! این آیات، در حقیقت روى یکى دیگر از صفات زشت منافقان، انگشت مى گذارد، و آن این که: به هنگام ضعف و ناتوانى و فقر و پریشانى، چنان دم از ایمان مى زنند که، هیچ کس باور نمى کند آنها روزى در صف منافقان قرار گیرند، و حتى شاید آنها کسانى که داراى امکانات وسیع هستند را، مذمّت مى کنند; که چرا از امکاناتشان، به نفع مردم محروم استفاده نمى کنند؟ اما همین که، خودشان به نوائى برسند، چنان غرق دنیاپرستى مى شوند که; همه عهد و پیمان هاى خویش با خدا را به دست فراموشى مى سپارند. گویا به کلّى تغییر شخصیت داده، و درک و دید دیگرى پیدا مى کنند، و همین کم ظرفیتى، که نتیجه اش دنیاپرستى، بخل و امساک و خودخواهى است، روح نفاق را چنان در آنان متمرکز مى سازد، که راه بازگشت را به روى آنان مى بندد! در آیه نخست مى فرماید: بعضى از منافقان کسانى هستند که با خدا پیمان بسته اند، که اگر از فضل و کرم خود به ما مرحمت کند، قطعاً به نیازمندان کمک مى کنیم و از نیکوکاران خواهیم بود (وَ مِنْهُمْ مَنْ عاهَدَ اللّهَ لَئِنْ آتانا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَ لَنَکُونَنَّ مِنَ الصّالِحینَ). ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۷۷》 : فَأَعْقَبَهُمْ نِفَاقًا فِي قُلُوبِهِمْ إِلَىٰ يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ بِمَا أَخْلَفُوا اللَّهَ مَا وَعَدُوهُ وَ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ : این عمل، (روحِ) نفاق را، تا روزى که خدا را ملاقات کنند، در دلهایشان برقرار ساخت. این سزاى شکستن پیمانى است که با خدا بسته بودند و سزاى دروغ هایى است که مى گفتند. و نتیجه این عمل و این پیمان شکنى و بخل، این شد که روح نفاق به طور مستمر و پایدار در دل آنان ریشه کند و تا روز قیامت و هنگامى که خدا را ملاقات مى کنند ادامه یابد (فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فی قُلُوبِهِمْ إِلى یَوْمِ یَلْقَوْنَهُ). این به خاطر آن است که; از عهدى که با خدا بستند تخلف کردند، و به خاطر آن است که مرتباً دروغ مى گفتند (بِما أَخْلَفُوا اللّهَ ما وَعَدُوهُ وَ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ). ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۷۸》 : أَ لَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ سِرَّهُمْ وَ نَجْوَاهُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ : آیا نمى دانستند که خداوند، اسرار و سخنان درگوشىِ آنها را مى داند. و خداوند داناى اسرار نهان است؟! و سرانجام، آنها را با این جمله مورد سرزنش و توبیخ قرار مى دهد: آیا آنها نمى دانند خداوند اسرار درون آنها را مى داند، و سخنان آهسته و درگوشى آنان را مى شنود، و خداوند از همه غیوب و پنهانى ها با خبر است ؟! (أَ لَمْ یَعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ یَعْلَمُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ وَ أَنَّ اللّهَ عَلاّمُ الْغُیُوبِ). ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۷۹》 : الَّذِينَ يَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِينَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فِي الصَّدَقَاتِ وَالَّذِينَ لَا يَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ فَيَسْخَرُونَ مِنْهُمْ ۙ سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ : کسانى که از مؤمنان فرمانبردار، در صدقاتشان عیبجویى مى کنند، و کسانى را که (براى انفاق در راه خدا) جز به مقدارِ (ناچیزِ) توانایى خود دسترسى ندارند، مسخره مى نمایند، خدا آنها را استهزا مى کند. (و کیفر مى دهد.) و براى آنها عذاب دردناکى است! : کارشکنى منافقان در این آیه و آیه بعد، اشاره به یکى دیگر از صفات عمومى منافقان شده است که آنها افرادى لجوج، بهانه جو، ایرادگیر، و کارشکن هستند، که هر کار مثبتى را، با وصله هاى نا مناسبى تحقیر کرده، و بد جلوه مى دهند. تا هم مردم را از انجام کارهاى نیک دلسرد سازند، و هم تخم بدبینى و سوء ظن را در افکار بپاشند و به این وسیله چرخ هاى فعالیت‌هاى مفید و سازنده در اجتماع از کار بیفتد. قرآن مجید، این روش غیر انسانى آنها را شدیداً نکوهش مى کند، و مسلمانان را از آن آگاه مى سازد، تا تحت تأثیر این گونه القائات سوء قرار نگیرند، و هم منافقان بدانند حناى آنان در جامعه اسلامى رنگى ندارد! نخست مى فرماید: آنها که به افراد نیکوکار مؤمنین در پرداختن صدقات و کمک‌هاى صادقانه، عیب مى گیرند، و مخصوصاً آنها که افراد با ایمان تنگدست را که دسترسى جز به کمک هاى مختصر ندارند، مسخره مى‌کنند، خداوند آنان را مسخره مى کند، و عذاب دردناک در انتظار آنها است (الَّذینَ یَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعینَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ فِی الصَّدَقاتِ وَ الَّذینَ لایَجِدُونَ إِلاّ جُهْدَهُمْ فَیَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللّهُ مِنْهُمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ). یَلْمِزُون از ماده لمز ، (بر وزن طنز)، به معنى عیبجوئى و مُطَوِّعِیْن از ماده طَوْع ، (بر وزن موج)، به معنى اطاعت است، ولى معمولاً این کلمه به افراد نیکوکار، و آنهائى که علاوه بر واجبات، به مستحبات نیز عمل مى کنند، اطلاق مى شود. از آیه فوق استفاده مى شود، منافقان گروهى را عیبجوئى مى کردند، و گروهى را مسخره مى نمودند، روشن است، سخریه درباره کسانى بوده، که قادر به کمک مختصرى به ارتش اسلام بودند، و لابد عیبجوئى مربوط به کسانى بوده، که به عکس آنها کمک هاى فراوانى داشتند، دومى را به عنوان ریاکارى، و اوّلى را به عنوان کم کارى، تخطئه مى نمودند. ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۸۰》 : اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لَا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِن تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ۗ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ : چه براى آنها استغفار کنى، و چه نکنى، (حتّى) اگر هفتاد بار براى آنها استغفار کنى، هرگز خدا آنها را نمى آمرزد. چرا که خدا و پیامبرش را انکار کردند. و خداوند گروه فاسقان را هدایت نمى کند. در این آیه، تأکید بیشترى روى مجازات این گروه از منافقان نموده، و آخرین تهدید را ذکر مى کند، به این ترتیب که روى سخن را به پیامبر(صلى الله علیه وآله)نموده، مى فرماید: چه براى آنها استغفار کنى و چه نکنى، حتى اگر هفتاد بار براى آنها از خداوند طلب آمرزش نمائى، هرگز خدا آنها را نمى‌بخشد(اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لاتَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعینَ مَرَّةً فَلَنْ یَغْفِرَ اللّهُ لَهُمْ). چرا که آنها خدا و پیامبرش را انکار کردند، و راه کفر پیش گرفتند و همین کفر; آنها را به درّه نفاق و آثار شوم آن افکند (ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ). روشن است، هدایت خدا شامل حال کسانى مى شود که، در طریق حق طلبى گام برمى دارند و جویاى حقیقت اند، ولى... خداوند افراد فاسق، گنهکار و منافق را هدایت نمى‌کند(وَاللّهُ لایَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقینَ). ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۸۱》 : فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ وَ كَرِهُوا أَن يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ قَالُوا لَا تَنفِرُوا فِي الْحَرِّ ۗ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا ۚ لَّوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ : تخلف کنندگان (از جنگ تبوک،) از مخالفت با پیامبر خدا و کناره گیرى از جهاد، خوشحال شدند. و خوش نداشتند که با مال و جان خود، در راه خدا جهاد کنند. و گفتند: «در این گرما، (به سوى میدان) حرکت نکنید.» (به آنان) بگو: «آتش دوزخ از این سوزان تر است!» اگر مى فهمیدند. باز هم کارشکنى منافقان در این آیه و آیات بعد نیز، سخن، همچنان پیرامون معرفى منافقان، به وسیله اعمال، رفتار و افکار آنها است، تا مسلمانان به روشنى، این گروه را بشناسند، و تحت تأثیر نقشه هاى شوم آنان قرار نگیرند. نخست مى فرماید: آنها که در (تبوک) از شرکت در جهاد تخلف جستند ـ و با عذرهاى واهى در خانه هاى خود نشستند، و به گمان خود سلامت را بر خطرات میدان جنگ ترجیح دادند ـ از این عملى که بر ضد رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مرتکب شدند، خوشحالند (فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللّهِ). آنها از این که در راه خدا با مال و جان خود جهاد کنند، و به افتخارات بزرگ مجاهدان نائل گردند، کراهت داشتند(وَ کَرِهُوا أَنْ یُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فی سَبیلِ اللّهِ). این نابخردان به تخلف خودشان از شرکت در میدان جهاد قناعت نکردند، بلکه با وسوسه هاى شیطانى کوشش داشتند، دیگران را نیز دلسرد، یا منصرف سازند، به آنها گفتند: در این گرماى سوزان تابستان به سوى میدان نبرد حرکت نکنید(وَ قالُوا لاتَنْفِرُوا فِی الْحَرِّ). آنها در حقیقت، مى خواستند هم اراده مسلمانان را تضعیف کنند، و هم شریک هاى بیشترى براى جرمشان فراهم سازند. اما قرآن روى سخن را به پیامبر(صلى الله علیه وآله) کرده، و با لحن قاطع و کوبنده اى، مى فرماید: به آنها بگو: آتش سوزان دوزخ از این هم گرم تر و سوزان تر است اگر مى‌فهمیدند!(قُلْ نارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرّاً لَوْ کانُوا یَفْقَهُونَ). ولى، افسوس که بر اثر ضعف ایمان، و عدم درک کافى، توجه ندارند چه آتش سوزانى در انتظار آنها است، آتشى که یک جرقه کوچکش از آتش هاى دنیا سوزنده تر است. ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۸۲》 : فَلْيَضْحَكُوا قَلِيلًا وَلْيَبْكُوا كَثِيرًا جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ : از این رو آنها باید کمتر بخندند و بسیار بگریند. (چرا که آتش جهنم در انتظارشان است) این، جزاى کارهایى است که انجام مى دادند. آنها به گمان این که پیروزى به دست آورده اند، و با تخلّف از جهاد، و دلسرد کردن بعضى از مجاهدان به هدفى رسیده اند، قهقهه سر مى دهند، و بسیار مى خندند، همان گونه که همه منافقان در هر عصر و زمان چنینند. ولى، قرآن به آنها اخطار مى کند که: باید کم بخندند و بسیار بگریند (فَلْیَضْحَکُوا قَلیلاً وَ لْیَبْکُوا کَثیراً). گریه براى آینده تاریکى که در پیش دارند. گریه براى مجازات هاى دردناکى که در انتظار آنها است. گریه به خاطر این که همه پل هاى بازگشت را پشت سر خود ویران ساخته اند. و بالاخره، گریه براى این که این همه استعداد و سرمایه عمر را از دست داده، و رسوائى، تیره روزى و بدبختى براى خود خریده اند. و در آخر آیه مى فرماید: این جزاى اعمالى است که آنها انجام مى دادند (جَزاءً بِما کانُوا یَکْسِبُونَ). از آنچه گفتیم، روشن شد: منظور این است این گروه، باید در این جهان کم بخندند و بیشتر گریه کنند; زیرا مجازات هاى دردناکى در پیش دارند که، اگر از آن آگاه شوند، بسیار گریه خواهند کرد و کمتر مى خندند. ولى، گروهى از مفسران، احتمال دیگرى در معنى این جمله داده اند، و آن این که: اینها هر قدر بخندند، با توجه به عمر کوتاه دنیا، خنده آنان کم خواهد بود، و در آخرت آن قدر باید گریه کنند که، گریه هاى دنیا در برابر آن ناچیز است. ولى، تفسیر اوّل، با ظاهر آیه و تعبیرات مشابه آن، که در گفته ها و نوشته ها مى آید، سازگارتر است، به خصوص این که، لازمه تفسیر دوم این است که، صیغه امر به معنى اِخبار بوده باشد، و این بر خلاف ظاهر است. حدیث معروفى که بسیارى از مفسران از پیامبر(صلى الله علیه وآله)نقل کرده اند که فرمود: لَوْ تَعْلَمُونَ مَا أَعْلَمُ لَضَحِکْتُمْ قَلِیلاً وَ لَبَکَیْتُمْ کَثِیراً: اگر آنچه را من (از کیفرهاى هولناک قیامت) مى دانم، شما هم مى دانستید، کم مى خندیدید و بسیار گریه مى کردیدنیز، شاهد معنى اول است ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۸۴》 : وَ لَا تُصَلِّ عَلَىٰ أَحَدٍ مِّنْهُم مَّاتَ أَبَدًا وَ لَا تَقُمْ عَلَىٰ قَبْرِهِ ۖ إِنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ مَاتُوا وَ هُمْ فَاسِقُونَ : هرگز بر مرده هیچ یک از آنان، نماز نخوان و بر کنار قبرش، (براى دعا و طلب آمرزش،) نایست. چرا که آنها به خدا و پیامبرش کافر شدند. و در حالى که فاسق بودند از دنیا رفتند. روش محکم تر در برابر منافقان پس از آن که، منافقان با تخلّف صریح از شرکت در میدان جهاد، پرده ها را دریدند، و کارشان بر ملا شد، خداوند به پیامبرش دستور مى دهد: روش صریح تر و محکم ترى در برابر آنها اتخاذ کند، تا براى همیشه، فکر نفاق و منافق گرى از مغزهاى دیگران برچیده شود، و منافقان نیز بدانند، در جامعه اسلامى محلى براى آنها وجود نخواهد داشت. لذا مى فرماید: بر هیچ یک از آنها (منافقان) که از دنیا مى روند، نماز مگزار ! (وَ لاتُصَلِّ عَلى أَحَد مِنْهُمْ ماتَ أَبَداً). و هیچ گاه در کنار قبر او براى طلب آمرزش و استغفار نایست (وَ لاتَقُمْ عَلى قَبْرِهِ). این یک نوع مبارزه منفى، و در عین حال مؤثر، در برابر گروه منافقان است; زیرا به جهاتى که در گذشته گفتیم، پیامبر(صلى الله علیه وآله) نمى توانست رسماً دستور قتل آنها، و پاکسازى محیط جامعه اسلامى را از این طریق صادر کند، ولى، مبارزات منفى به حدّ کافى در بى اعتبار ساختن آنان، و انزوا و طردشان از جامعه اسلامى، اثر مى گذاشت. مى دانیم: یک فرد مؤمن راستین، هم در حال حیات، و هم پس از مرگ، محترم است، به همین دلیل در برنامه هاى اسلامى، دستور غسل و کفن و نماز و دفن او داده شده است که: با احترام هر چه بیشتر و با تشریفات خاصى، او را به خاک سپارند، و حتى پس از دفن در کنار قبر او بیایند، و براى گناهان و لغزش هاى احتمالى او، از خداوند طلب بخشش کنند. عدم انجام این مراسم درباره یک فرد، به معنى طرد او از جامعه اسلامى است، و اگر این طردکننده، شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله) بوده باشد، ضربه اى سخت و سنگین، به حیثیت چنین فرد مطرودى وارد خواهد آمد. این یک برنامه مبارزه حساب شده، در برابر گروه منافقان در آن زمان بود، که امروز هم مسلمانان باید از روش هاى مشابه آن، استفاده کنند. یعنى، مادام که افراد اظهار اسلام مى کنند، و به ظواهر اسلام پاى بندند، باید معامله یک مسلمان با آنها کرد، هر چند باطنشان طور دیگرى باشد، ولى، اگر پرده ها را دریدند و نفاق خود را ظاهر کردند، باید با آنها همانند بیگانگان از اسلام رفتار نمود. در پایان آیه، بار دیگر، دلیل این دستور را روشن مى سازد مى فرماید: این حکم به خاطر آن است که آنها به خدا و پیامبرش کافر شدند (إِنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ). و در حالى که فاسق و مخالف فرمان خدا بودند، از دنیا رفتند نه از کرده خود پشیمان شدند، و نه با آب توبه لکّه هاى گناه را از دامان خود شستند (وَ ماتُوا وَ هُمْ فاسِقُونَ). ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۸۵》 : وَ لَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَ أَوْلَادُهُمْ ۚ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَن يُعَذِّبَهُم بِهَا فِي الدُّنْيَا وَ تَزْهَقَ أَنفُسُهُمْ وَ هُمْ كَافِرُونَ : (فزونى) اموال و فرزندانشان، تو را در شگفتى فرو نبرد! (این براى آنها نعمت نیست. بلکه) خدا مى خواهد آنان را به وسیله آن، در زندگى دنیا عذاب کند، و در حال کفر بمیرند. ممکن است در اینجا براى مسلمانان سؤالى مطرح شده باشد یا بشود که: اگر منافقان به راستى این همه از رحمت خدا دورند و نباید مسلمانان هیچ گونه ابراز محبت و علاقه در مورد آنان کنند، پس چرا خداوند به آنها این همه محبت کرده، و این همه مال و فرزند (نیروى اقتصادى و انسانى) را، در اختیارشان قرار داده است. خداوند، در آیه بعد، روى سخن را به پیامبر(صلى الله علیه وآله)کرده، و این سؤال را چنین پاسخ مى دهد: اموال و فرزندانشان هیچ گاه نباید مایه اعجاب تو شود (وَ لاتُعْجِبْکَ أَمْوالُهُمْ وَ أَوْلادُهُمْ). چرا که، به عکس آنچه مردم ظاهربین خیال مى کنند، این اموال و فرزندان، نه تنها باعث خوشوقتى آنها نیست، که خداوند مى خواهد آنان را به وسیله اینها در دنیا مجازات کند، و با حال کفر جان بدهند (إِنَّما یُریدُ اللّهُ أَنْ یُعَذِّبَهُمْ بِها فِی الدُّنْیا وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ کافِرُونَ). این آیه، که نظیر آن را در همین سوره (آیه ۵۵) داشتیم، اشاره به این واقعیت مى کند که: امکانات اقتصادى، و نیروهاى انسانى در دست افراد ناصالح، نه تنها سعادت آفرین نیست، که غالباً مایه دردسر، بلا و بدبختى است; زیرا چنین اشخاصى، نه اموال خود را به مورد، مصرف مى کنند، تا از آن بهره مفید و سازنده اى بگیرند، و نه فرزندان سر براه و با ایمان و تربیت یافته اى دارند، که مایه روشنى چشم آنان، و حل مشکلات زندگانیشان گردد، بلکه اموالشان غالباً در راه هوس هاى کشنده و سرکش، تولید فساد، و تحکیم پایه هاى ظلم مصرف مى گردد، و مایه غفلت آنها از خدا و مسائل اساسى زندگى است. و فرزندانشان هم در خدمت ظالمان و فاسدان قرار مى گیرند، و مبتلا به انواع انحراف هاى اخلاقى مى شوند، و سرانجام دردسرآفرین خواهند بود. منتهى، براى کسانى که ثروت و نیروى انسانى را اصیل مى پندارند، و چگونگى مصرف آن، براى آنها مطرح نیست، زندگانى این گونه اشخاص، دورنماى دل انگیزى دارد، اما اگر به متن زندگیشان نزدیک تر شویم، و به این حقیقت نیز توجه کنیم که، چگونگى بهره بردارى از این امکانات مطرح است، تصدیق خواهیم کرد که: هرگز افراد خوشبختى نیستند. ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۸۶》 : وَ إِذَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُوا بِاللَّهِ وَ جَاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنَكَ أُولُو الطَّوْلِ مِنْهُمْ وَ قَالُوا ذَرْنَا نَكُن مَّعَ الْقَاعِدِينَ : و هنگامى، که سوره اى نازل شود (و به آنان دستور دهد) که: «به خدا ایمان بیاورید، و همراه پیامبرش جهاد کنید» افرادى از آنها [=گروه منافقان] که توانایى(بر جهاد) دارند، از تو اجازه مى‌خواهند و مى‌گویند: «بگذار ما با افراد ناتوان(و آنها که از جهاد معافند) باشیم.» دون همتان و مؤمنان راستین در این آیه و آیات بعد، باز سخن درباره منافقان است، یعنى زشتکارى‌هاى آنان، با اعمال نیک مؤمنان راستین، در اینجا مقایسه شده است، که با این مقایسه انحراف و بیچارگى آنان روشن تر مى‌شود. در این آیه مى‌گوید: هنگامى که سوره‌اى درباره جهاد نازل مى‌شود و از مردم دعوت مى‌کند که به خدا ایمان بیاورند، (یعنى بر ایمان خود ثابت قدم بمانند و آن را تقویت نمایند) و همراه پیامبر خدا (صلى الله علیه وآله) در راه او جهاد کنند، در این هنگام، منافقان قدرتمند، که توانائى کافى از نظر جسمى و مالى براى شرکت در میدان جنگ دارند، از تو اجازه مى‌خواهند در میدان جهاد شرکت نکنند، و مى‌گویند: بگذار ما با قاعدین (آنها که از جهاد معذورند) باشیم(وَ إِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُوا بِاللّهِ وَ جاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنَکَ أُولُوا الطَّوْلِ مِنْهُمْ وَ قالُوا ذَرْنا نَکُنْ مَعَ الْقاعِدینَ). طَوْل (بر وزن قول)، به معنى امکانات و توانائى مالى آمده است، بنابراین، أُولُوا الطَّوْلِ ، به معنى کسانى است که داراى قدرت مادى کافى براى حضور در میدان جنگ هستند، و با این حال، مایل بوده اند، در صف افراد ناتوان یعنى آنها که از نظر جسمى یا مالى توانائى جهاد نداشته اند، بمانند. اصل این کلمه، از طُول (بر وزن پول)، که ضد عرض است گرفته شده، و تناسب این دو معنى با یکدیگر روشن است، زیرا توانائى مالى و جسمى، یک نوع کشش و ادامه و طول قدرت را مى‌رساند. ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن اک الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۸۷》 : رَضُوا بِأَن يَكُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ وَطُبِعَ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَفْقَهُونَ : (آرى،) آنها راضى شدند که با واماندگان (و افراد ناتوان) باشند. و بر دلهایشان مهر نهاده شده. از این رو (حقایق را) درک نمى کنند. در این آیه، قرآن آنها(منافقین) را، با این جمله مورد ملامت و مذمت قرار مى‌دهد که: آنها راضى شدند با متخلفان باقى بمانند(رَضُوا بِأَنْ یَکُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ). همان طور که سابقاً نیز اشاره کردیم، خَوالِف جمع خالفة ، از ماده خلف ، به معنى پشت سر است; به همین جهت به زنان که به هنگام رفتن مردان به خارج از منزل، در منزل باقى مى‌مانند خالفة گفته مى شود، و در این آیه، منظور از خَوالِف ، تمام کسانى است که به نحوى از شرکت در میدان جنگ معذور بودند، اعم از زنان، پیران و یا بیماران و کودکان. بعضى از احادیث، که در تفسیر آیه وارد شده نیز، به این موضوع اشاره کرده است. سپس اضافه مى کند: اینها بر اثر گناه و نفاق، به مرحله‌اى رسیده اند که، بر قلب هایشان مهر زده شده، به همین دلیل چیزى نمى‌فهمند(وَ طُبِعَ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لایَفْقَهُونَ). در آغاز سوره بقره، درباره معنى مُهر نهادن بر قلب، سخن گفته ایم. ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۸۸》 : لَٰكِنِ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنفُسِهِمْ ۚ وَأُولَٰئِكَ لَهُمُ الْخَيْرَاتُ ۖ وَ أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ : ولى پیامبر و کسانى که با او ایمان آوردند، با مال و جانشان جهاد کردند. و همه نیکیها براى آنهاست. و رستگاران آنها هستند. این آیه، از گروهى که در نقطه مقابل این دسته قرار دارند، و صفات و روحیات آنها، و این که سرانجام کارشان درست به عکس آنها است، سخن به میان آورده، مى فرماید: اما پیامبر و آنها که با او ایمان آورده اند، با اموال و جان هاى خود، در راه خدا جهاد کردند (لکِنِ الرَّسُولُ وَ الَّذینَ آمَنُوا مَعَهُ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ). و سرانجام، کارشان این شد که: انواع نیکى‌ها، سعادت‌ها، پیروزى‌ها و خیرات مادّى و معنوى در این جهان و جهان دیگر، نصیبشان است (وَ أُولئِکَ لَهُمُ الْخَیْراتُ). و گروه رستگاران همین‌ها هستند (وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ). کلمه الْخَیْراتُ ، به اصطلاح، صیغه جمع توأم با الف و لام است، و از آن عمومیت استفاده مى شود و تعبیر جامعى است که، هر گونه موفقیت، پیروزى، موهبت و خیرى را، اعم از مادّى و معنوى شامل مى گردد. ضتعبیرات این دو جمله، طبق قواعدى که در علم معانى بیان آمده است، همگى دلیل بر انحصار است، یعنى تعبیرات فوق نشان مى دهد: رستگاران تنها این گروهند، و همچنین، کسانى که استحقاق هر گونه خیر و سعادتى را دارند، تنها این دسته اند، همانها که با تمام وجود و امکاناتشان، جهاد مى کنند. از این آیه، به خوبى استفاده مى‌شود: اگر ایمان و جهاد توأم گردد، هر گونه خیر و برکتى را با خود همراه خواهد داشت، و جز در سایه این دو، نه راهى به سوى فلاح و رستگارى است، و نه نصیبى از خیرات و برکات مادّى و معنوى. این نکته نیز، شایان توجه است که، از مقابله صفات این دو گروه با هم، چنین استفاده مى شود که: منافقان به خاطر فقدان ایمان و آلودگى فوق العاده به گناه، افرادى نادان و بى‌خبرند; و به همین جهت از علوّ همت ، که زائیده فهم و شعور و آگاهى است محرومند، آنها راضى اند که با بیماران و کودکان بمانند، ولى از شرکت در میدان جهاد، با آن همه افتخاراتش ابا دارند. اما در مقابل، افراد با ایمان آنچنان روشن‌بینى، فهم و درک و علوّ همت دارند، که تنها راه پیروزى بر مشکلات را جهاد، آن هم با تمام امکاناتشان، یافته‌اند. این، همان درس بزرگى است که قرآن در بسیارى از آیاتش به ما داده و باز هم از آن غافلیم! ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۹۰》 : وَ جَاءَ الْمُعَذِّرُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ لِيُؤْذَنَ لَهُمْ وَ قَعَدَ الَّذِينَ كَذَبُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ ۚ سَيُصِيبُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ : و معذوران از اعراب ، (نزد تو) آمدند که به آنها اجازه (عدم شرکت در جهاد) داده شود. ولى کسانى که به خدا و پیامبرش دروغ گفتند، (بدون هیچ عذرى) از جهاد کناره گیرى کردند. بزودى به کسانى از آنها که کفر ورزیدند (و بدون عذر مخالفت کردند)، عذاب دردناکى خواهد رسید! معذوران واقعى! در این آیه، به تناسب بحث هاى گذشته، پیرامون منافقان بهانه جو و عذرتراش، اشاره به وضع دو گروه از تخلف کنندگان از جهاد شده است: نخست، آن دسته که واقعاً معذور بوده اند. و دیگر، گروهى که بدون عذر، و به عنوان سرکشى و عصیان، سر از انجام این وظیفه بزرگ باز زدند. در آغاز مى گوید: گروهى از اعراب بادیه نشین، که از شرکت در میدان جهاد معذور بودند، نزد تو آمده اند تا به آنها اجازه داده شود و معاف گردند (وَ جاءَ الْمُعَذِّرُونَ مِنَ الأَعْرابِ لِیُؤْذَنَ لَهُمْ). و در مقابل، کسانى که به خدا و پیامبر دروغ گفتند، بدون هیچ عذرى در خانه خود نشستند و به میدان نرفتند (وَ قَعَدَ الَّذینَ کَذَبُوا اللّهَ وَ رَسُولَهُ). در پایان آیه، گروه دوم را شدیداً تهدید کرده، مى گوید: به زودى آن دسته از ایشان که کافر شدند، گرفتار عذاب دردناکى خواهند شد (سَیُصیبُ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ). آنچه در تفسیر آیه فوق گفتیم، همان چیزى است که با قرائن موجود در آیه سازگارتر است; زیرا از یکسو مى بینیم این دو گروه، در برابر یکدیگر قرار داده شده اند. و از سوى دیگر، کلمه مِنْهُم نشان مى دهد که: تمام این دو گروه کافر نبودند، از مجموع این دو قرینه استفاده مى شود، مُعَذِّرُون معذوران حقیقى بوده اند. ولى، در برابر این تفسیر، دو تفسیر دیگر نیز گفته شده: نخست، این که: منظور از مُعَذِّرُون کسانى بوده اند که، عذرهاى واهى و دروغین، براى فرار از جهاد مى تراشیده اند. و منظور از گروه دوم، آنهائى که حتى زحمت عذرتراشى به خود نمى دادند، و صریحاً از اطاعت فرمان خدا درباره جهاد سر باز مى زدند. دوم این که: مُعَذِّرُون ، همه گروه هائى را شامل مى شود که، با اظهار عذر، اعم از این که راست باشد یا دروغ، از شرکت در جهاد خوددارى مى کنند. ولى قرائن نشان مى دهد که مُعَذِّرُون همان معذوران واقعى هستند. ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۹۱》 : لَّيْسَ عَلَى الضُّعَفَاءِ وَ لَا عَلَى الْمَرْضَىٰ وَ لَا عَلَى الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ مَا يُنفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُوا لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ ۚ مَا عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِن سَبِيلٍ ۚ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ : نه بر افراد ناتوان و نه بر بیماران و نه بر کسانى که چیزى براى انفاق (در راه جهاد) ندارند، گناهى نیست (که در میدان جهاد شرکت نجویند،) به شرط آنکه براى خدا و پیامبرش خیرخواهى کنند (. و از آنچه در توان دارند، مضایقه ننمایند. زیرا) بر نیکوکاران راهى براى مؤاخذه نیست. وخداوند آمرزنده و مهربان است. معذورانى که از عشق جهاد اشک مى ریختند! در این آیات، براى روشن ساختن وضع همه گروه ها، از نظر معذور بودن یا نبودن در زمینه شرکت در جهاد ، تقسیم بندى مشخصى شده است، و به پنج گروه اشاره گردیده، که چهار گروهشان واقعاً معذور، و یک گروه منافقند و غیر معذور! در آیه نخست مى گوید: کسانى که ضعیف و ناتوان هستند، (بر اثر پیرى و یا نقص اعضاء همچون فقدان بینائى)، همچنین بیماران و آنها که وسیله لازم براى شرکت در میدان جهاد در اختیار ندارند بر آنها ایرادى نیست، که در این برنامه واجب اسلامى شرکت نکنند (لَیْسَ عَلَى الضُّعَفاءِ وَ لا عَلَى الْمَرْضى وَ لا عَلَى الَّذینَ لایَجِدُونَ ما یُنْفِقُونَ حَرَجٌ). این سه گروه، در هر قانونى معافند، و عقل و منطق نیز معاف بودن آنها را امضاء مى کند، و مسلّم است قوانین اسلامى، در هیچ مورد، از منطق و عقل جدا نیست. کلمه حَرَج ، در اصل، به معنى مرکز اجتماع چیزى است، و از آنجا که اجتماع و انبوه جمعیت، توأم با تنگى و ضیق مکان و کمبود جا است، این کلمه به معنى ضیق و تنگى ، ناراحتى و مسئولیت و تکلیف آمده است، و در آیه مورد بحث، به معنى اخیر، یعنى مسئولیت و تکلیف مى باشد. پس از آن، به یک شرط مهم براى حکم معافى آنها اشاره کرده، مى گوید: این در صورتى است که، آنها از هر گونه خیرخواهى مخلصانه درباره خدا و پیامبرش دریغ ندارند (إِذا نَصَحُوا لِلّهِ وَ رَسُولِهِ). یعنى: گر چه آنها توانائى به دست گرفتن سلاح و شرکت در میدان نبرد را ندارند، ولى این توانائى را دارند که با سخن و طرز رفتار خود، مجاهدان را تشویق کنند و مبارزان را دلگرم سازند، و روحیه آنها را با شمردن ثمرات جهاد تقویت کنند، و به عکس، تا آنجا که توانائى دارند، در تضعیف روحیه دشمن، و فراهم آوردن مقدمات شکست آنها کوتاهى نورزند; زیرا کلمه نصح ، که در اصل به معنى خالص ساختن است، کلمه جامعى است که هر گونه خیرخواهى و اقدام مخلصانه را شامل مى شود، و چون مسأله جهاد مطرح است، ناظر به کوشش ها و تلاش هائى است که در این زمینه صورت مى گیرد. سپس، براى بیان دلیل این موضوع مى فرماید: این گونه افراد، مردان نیکوکارى هستند، و براى نیکوکاران هیچ راه ملامت، سرزنش، مجازات و مؤاخذه وجود ندارد (ما عَلَى الْمُحْسِنینَ مِنْ سَبیل). و در پایان آیه، خدا را با دو صفت از اوصاف بزرگش، به عنوان دلیل دیگرى بر معاف بودن این گروه هاى سه گانه، توصیف مى کند، مى فرماید: خداوند غفور و رحیم است (وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ). غَفُور از ماده غفران ، به معنى مستور ساختن و پوشیدن است، یعنى: خداوند به مقتضاى این صفت، پرده بر کار افراد معذور و ناتوان مى اندازد، و عذرشان را مى پذیرد و رَحِیم بودن خدا، اقتضاء مى کند که تکلیف شاق و مشکل، بر کسى ننهد و او را معاف دارد. اگر این گروه ها مجبور به حضور در میدان بودند، با غفوریت و رحیمیت خداوند سازگار نبود، یعنى خداوند غفور و رحیم حتماً آنها را معاف خواهد داشت. از پاره اى روایات، که مفسران در ذیل آیه نقل کرده اند چنین استفاده مى شود: گروه هاى معذور، نه تنها از تکلیف معافند، و از مجازات بر کنار، بلکه، به مقدار اشتیاقشان به شرکت در میدان جهاد، در پاداش ها و افتخارات مجاهدان شریکند، چنان که در حدیثى از پیامبر(صلى الله علیه وآله)مى خوانیم: هنگامى که از غزوه تبوک بازگشت، و به نزدیکى مدینه رسید فرمود: شما در این شهر مردانى را پشت سر گذاشتید، که در تمام مسیر با شما بودند!، هر گامى که برداشتید، و هر مالى که در این راه انفاق کردید، و هر سرزمینى را که پیمودید با شما همراهى داشتند! عرض کردند: اى رسول خدا! چگونه با ما بودند با این که در مدینه ماندند؟ فرمود: به این دلیل که آنها به خاطر عذر، نتوانستند در جهاد شرکت کنند (اما قلبشان با ما بود). ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۹۲》 ،: وَ لَا عَلَى الَّذِينَ إِذَا مَا أَتَوْكَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لَا أَجِدُ مَا أَحْمِلُكُمْ عَلَيْهِ تَوَلَّوا وَّ أَعْيُنُهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَنًا أَلَّا يَجِدُوا مَا يُنفِقُونَ : و (نیز) گناهى نیست بر آنها که وقتى نزد تو آمدند که آنان را بر مرکبى (براى جهاد) سوار کنى، گفتى: «مرکبى که شما را بر آن سوار کنم، در اختیار ندارم.» (از نزد تو) بازگشتند در حالى که چشمانشان از اندوه اشکبار بود. زیرا چیزى نداشتند که در راه خدا انفاق کنند (و با آن به میدان بروند). و در آیه بعد، به گروه چهارمى اشاره مى کند، که آنها نیز از شرکت در جهاد معاف هستند، مى فرماید: همچنین بر آن گروه ایراد نیست، که وقتى نزد تو آمدند تا مرکبى براى شرکت در میدان جهاد در اختیارشان بگذارى، گفتى مرکبى در اختیار ندارم که شما را بر آن سوار کنم، ناچار از نزد تو خارج شدند، در حالى که چشم هایشان اشکبار بود، و این اشک به خاطر اندوهى بود، که از نداشتن وسیله براى انفاق در راه خدا، سرچشمه مى گرفت (وَ لا عَلَى الَّذینَ إِذا ما أَتَوْکَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لا أَجِدُ ما أَحْمِلُکُمْ عَلَیْهِ تَوَلَّوْا وَ أَعْیُنُهُمْ تَفیضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَناً أَلاّ یَجِدُوا ما یُنْفِقُونَ). تَفِیضُ از ماده فیضان ، به معنى ریزش بر اثر پر شدن است، هنگامى که انسان ناراحت مى شود، اگر ناراحتى زیاد شدید نباشد، چشم ها پر از اشک مى شود، بى آن که جریان یابد، اما هنگامى که ناراحتى به مرحله شدید رسد، اشک ها جارى مى شود. این نشان مى دهد: این گروه از یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله)، به قدرى شیفته، دلباخته و عاشق جهاد بودند، که نه تنها از معاف شدن خوشحال نشدند، بلکه همچون کسى که بهترین عزیزانش را از دست داده است، در غم این محرومیت اشک مى ریختند. البته، شک نیست گروه چهارم، از گروه سوم، که در آیه قبل ذکر شد جدا نیستند، ولى، به خاطر امتیاز خاصى که بر آنها دارند، و نیز، به خاطر قدردانى از این گروه، به طور مستقل، ضمن یک آیه وضع حالشان مجسّم شده است، و ویژگى آنها در این بود که: اوّلاً ـ به این قناعت نکردند که، خودشان وسائل لازم را براى شرکت در جهاد ندارند، بلکه نزد پیامبر(صلى الله علیه وآله)آمدند و با اصرار، از او مطالبه مرکب کردند. ثانیاً ـ هنگامى که پیامبر(صلى الله علیه وآله)به آنها جواب منفى داد، نه تنها از معاف گشتن شادمان نشدند، بلکه فوق العاده منقلب، ناراحت و اندوهناک گشتند، به خاطر این دو جهت، خداوند آنها را به طور مشخص و جداگانه بیان کرده است. ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۹۳》 : إِنَّمَا السَّبیلُ عَلَى الَّذینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ وَ هُمْ أَغْنِیاءُ رَضُوا بِأَنْ یَکُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ وَ طَبَعَ اللّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لایَعْلَمُونَ : راه مؤاخذه تنها به روى کسانى باز است که از تو اجازه مى خواهند در حالى که توانگرند; (و امکانات کافى براى جهاد دارند;) آنها راضى شدند که با متخلفان (زنان و کودکان و بیماران) بمانند; و خداوند بر دل هایشان مُهر نهاده; به همین جهت چیزى نمى دانند! در این آیه، حال گروه پنجم را شرح مى دهد، یعنى آنها که به هیچ وجه در پیشگاه خدا معذور نبوده و نخواهند بود، مى فرماید: راه مؤاخذه و مجازات تنها به روى کسانى گشوده است که از تو اجازه مى‌خواهند در جهاد شرکت نکنند، در حالى که امکانات کافى و وسائل لازم براى این کار در اختیار دارند، و کاملاً بى نیازند(إِنَّمَا السَّبیلُ عَلَى الَّذینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ وَ هُمْ أَغْنِیاءُ). سپس اضافه مى کند: این ننگ براى آنها بس است که، راضى شدند با افراد ناتوان، بیمار و معلول، در مدینه بمانند و از افتخار شرکت در جهاد محروم گردند(رَضُوا بِأَنْ یَکُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ). و این کیفر نیز آنها را بس که خداوند قدرت تفکر و ادراک را از آنها به خاطر اعمال زشتشان گرفته، و بر دل هایشان مُهر نهاده و به همین دلیل چیزى نمى دانند(وَ طَبَعَ اللّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لایَعْلَمُونَ). ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۹۳》 : إِنَّمَا السَّبیلُ عَلَى الَّذینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ وَ هُمْ أَغْنِیاءُ رَضُوا بِأَنْ یَکُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ وَ طَبَعَ اللّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لایَعْلَمُونَ : راه مؤاخذه تنها به روى کسانى باز است که از تو اجازه مى خواهند در حالى که توانگرند; (و امکانات کافى براى جهاد دارند;) آنها راضى شدند که با متخلفان (زنان و کودکان و بیماران) بمانند; و خداوند بر دل هایشان مُهر نهاده; به همین جهت چیزى نمى دانند! در این آیه، حال گروه پنجم را شرح مى دهد، یعنى آنها که به هیچ وجه در پیشگاه خدا معذور نبوده و نخواهند بود، مى فرماید: راه مؤاخذه و مجازات تنها به روى کسانى گشوده است که از تو اجازه مى‌خواهند در جهاد شرکت نکنند، در حالى که امکانات کافى و وسائل لازم براى این کار در اختیار دارند، و کاملاً بى نیازند(إِنَّمَا السَّبیلُ عَلَى الَّذینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ وَ هُمْ أَغْنِیاءُ). سپس اضافه مى کند: این ننگ براى آنها بس است که، راضى شدند با افراد ناتوان، بیمار و معلول، در مدینه بمانند و از افتخار شرکت در جهاد محروم گردند(رَضُوا بِأَنْ یَکُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ). و این کیفر نیز آنها را بس که خداوند قدرت تفکر و ادراک را از آنها به خاطر اعمال زشتشان گرفته، و بر دل هایشان مُهر نهاده و به همین دلیل چیزى نمى دانند(وَ طَبَعَ اللّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لایَعْلَمُونَ). ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۹۴》 : يَعْتَذِرُونَ إِلَيْكُمْ إِذَا رَجَعْتُمْ إِلَيْهِمْ ۚ قُل لَّا تَعْتَذِرُوا لَن نُّؤْمِنَ لَكُمْ قَدْ نَبَّأَنَا اللَّهُ مِنْ أَخْبَارِكُمْ ۚ وَ سَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَىٰ عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ : هنگامى که به سوى آنها (که از جهاد تخلّف کردند) بازگردید، براى شما عذر (و بهانه) مى آورند. بگو: «عذر نیاورید، ما هرگز (سخن) شما را باور نخواهیم کرد! چرا که خدا ما را از اخبارتان آگاه ساخته. و خدا و پیامبرش، اعمال شما را خواهند دید. سپس به سوى کسى که داناى پنهان و آشکار است بازگشت داده مى شوید. و او شما را به آنچه انجام مى دادید، آگاه مى کند (و جزا مى دهد.)» به عذرها و سوگندهاى دروغینشان اعتنا نکنید! این آیه و آیات بعد آن، همچنان پیرامون اعمال شیطانى منافقان سخن مى گوید، و پرده از روى کارهایشان، یکى پس از دیگرى، برمى دارد، و به مسلمانان هشدار مى دهد فریب اعمال ریاکارانه و سخنان ظاهراً دلپذیر آنها را نخورند. در آیه نخست مى فرماید: هنگامى که شما (از جنگ تبوک) به مدینه باز مى گردید، منافقان به سراغ شما مى آیند و عذرخواهى مى کنند (یَعْتَذِرُونَ إِلَیْکُمْ إِذا رَجَعْتُمْ إِلَیْهِمْ). از تعبیر یَعْتَذِرُون که فعل مضارع است و معنى آینده را مى تواند در بر داشته باشد، چنین برمى آید قبلاً خداوند، پیامبر و مسلمانان را از این موضوع آگاه کرده که منافقانِ دروغگو، به عنوان عذرخواهى، به زودى نزد آنها خواهند آمد، لذا طرز پاسخگوئى آنها را نیز به مسلمانان تعلیم مى دهد. در اینجا، روى سخن را به پیامبرش، به عنوان رهبر مسلمین کرده، مى گوید: به منافقان بگو عذرخواهى مکنید، ما هرگز به سخنان شما ایمان نخواهیم آورد(قُلْ لاتَعْتَذِرُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَکُمْ). چرا که خداوند ما را از اخبار شما آگاه ساخته(قَدْ نَبَّأَنَا اللّهُ مِنْ أَخْبارِکُمْ) بنابراین، ما از نقشه هاى شیطانى شما به خوبى باخبریم! ولى در عین حال، راه بازگشت و توبه، به سوى شما باز است، اعمال آینده شما روشن مى سازد از عدم شرکت در نبرد پشیمان شده اید یا این عذرخواهى فریب و خدعه است و به زودى خداوند و پیامبرش اعمال شما را مى بینند(وَ سَیَرَى اللّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ). این احتمال نیز، در تفسیر آیه داده شده است که منظور از این جمله، مسأله توبه نیست، بلکه هدف آن است در آینده نیز، خداوند و پیامبرش (طبق وحى الهى) از اعمال و نقشه هاى شما آگاه مى شود، و آنها را نقش بر آب خواهد کرد، بنابراین، نه امروز از دست شما کارى ساخته است و نه فردا!. ولى، تفسیر اول با ظاهر آیه سازگارتر است. ضمناً، توجه داشته باشید درباره این جمله، و مسأله عرضه داشتن همه اعمال امت بر پیامبرش(صلى الله علیه وآله)، بحث مشروحى داریم که در ذیل آیه ۱٠۵ همین سوره خواهد آمد. و پس از آن مى فرماید: همه اعمال و نیات شما، امروز ثبت و بایگانى مى شود، سپس به سوى کسى که اسرار پنهان و آشکار را مى‌داند، باز مى گردید، و او شما را از آنچه انجام مى دادید آگاه مى‌کند(ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ) و جزاى آن را به شما خواهد داد. ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۹۵》 : سَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ إِذَا انقَلَبْتُمْ إِلَيْهِمْ لِتُعْرِضُوا عَنْهُمْ ۖ فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ ۖ إِنَّهُمْ رِجْسٌ ۖ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ : هنگامى که به سوى آنان بازگردید، براى شمابه خدا سوگند یاد مى کنند، تا از آنها اعراض (و صرف نظر) کنید. (آرى) از آنها اعراض کنید (و روى بگردانید). چرا که آنها پلیدند. و به کیفر اعمالى که انجام مى دادند، جایگاهشان، دوزخ است. در این آیه، بار دیگر به سوگندهاى دروغین منافقان اشاره مى کند و مى‌فرماید: آنها براى فریب شما، به زودى دست به دامن قسم مى‌زنند، و هنگامى که به سوى آنان بازگشتید، به خدا سوگند یاد مى کنند که از آنها صرف نظر کنید و اگر خطائى کرده اند، مشمول عفوشان سازید(سَیَحْلِفُونَ بِاللّهِ لَکُمْ إِذَا انْقَلَبْتُمْ إِلَیْهِمْ لِتُعْرِضُوا عَنْهُمْ). آنها از هر درى وارد مى شوند، تا خشم شما را فرو نشانند و مورد مجازات قرار نگیرند. گاهى از طریق عذرخواهى مى‌خواهند خود را بى گناه قلمداد کنند. و گاهى با اعتراف به گناه، تقاضاى عفو و گذشت دارند، شاید به یکى از این دو طریق بتوانند در دل شما نفوذ کنند. ولى شما نباید به هیچ وجه تحت تأثیر آنان قرار گیرید و ... باید از آنها روى بگردانید( فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ). اما به عنوان اعتراض و خشم و انکار! نه به عنوان عفو و بخشش و گذشت. آنها تقاضاى اعراض دارند، اما اعراض به معنى گذشت، شما هم اعراض کنید، ولى به معنى تکذیب و انکار. این دو تعبیر مشابه، با دو معنى کاملاً متضاد، لطافت و زیبائى خاصى دارد که، بر اهل ذوق پوشیده نیست. آنگاه به عنوان تأکید و توضیح و بیان دلیل مى فرماید: چرا که آنها موجوداتى پلیدند (إِنَّهُمْ رِجْسٌ) و باید از چنین موجودات پلیدى، اعراض کرد. و چون چنین اند... جایگاهى جز جهنم نخواهند داشت(وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ). زیرا، بهشت جاى نیکان و پاکان است، نه جایگاه پلیدان و آلودگان! 🔹اما... ⚜🔸همه اینها نتیجه اعمالى است که خودشان انجام داده اند(جَزاءً بِما کانُوا یَکْسِبُونَ) و نسبت به آنان هیچ ستمى نشده است. ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۹۶》 : يَحْلِفُونَ لَكُمْ لِتَرْضَوْا عَنْهُمْ ۖ فَإِن تَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يَرْضَىٰ عَنِ الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ : براى شما قسم یاد مى کنند تا از آنها راضى شوید. اگر شما از آنها راضى شوید، خداوند (هرگز) از گروه فاسقان راضى نخواهد شد. براى شما قسم یاد مى کنند که از آنها خشنود شوید (یَحْلِفُونَ لَکُمْ لِتَرْضَوْا عَنْهُمْ). سوگندى که در آیه قبل مورد اشاره قرار گرفت، به خاطر این بود که: مؤمنان عملاً واکنشى در مقابل آنها نشان ندهند، ولى سوگندى که در این آیه، به آن اشاره شده، براى آن است که: علاوه بر جنبه عملى، قلباً هم از آنها خشنود شوند! این در صورتى است که آیه قبل را اشاره به سوگند آیه بعد ندانیم و گرنه هر دو آیه اشاره به یک سوگند خواهند داشت. و در ادامه آیه، با تعبیرى که بوى تهدید از آن مى آید، مى فرماید: اگر شما هم از آنها راضى شوید، خدا هرگز از جمعیت فاسقان راضى نخواهد شد (فَإِنْ تَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنَّ اللّهَ لایَرْضى عَنِ الْقَوْمِ الْفاسِقینَ). بدون این که دستور دهد شما از آنها راضى نشوید. شک نیست، آنها از نظر دینى و اخلاقى، اهمیتى براى خشنودى مسلمانان قائل نبودند، بلکه مى خواستند از این راه، کدورت هاى قلبى آنان را بشویند، تا از عکس العمل هاى آنان در امان بمانند، و دستورات رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در مورد عدم مجالست با آنها را خنثى سازند. ولى خداوند، با تعبیر لایَرْضى عَنِ الْقَوْمِ الْفاسِقینَ ، به مسلمانان هشدار مى دهد: اینها فاسقند، و جاى این ندارد که از آنها راضى شوند، این سوگندها دام هاى فریبى است که، بر سر راه شما مى گسترند، بیدار باشید، در آنها گرفتار نشوید! چه خوب است مسلمانان در هر عصر و زمان، مراقب نقشه هاى شیطانى و شناخته شده منافقان باشند، نکند با استفاده از همان نیرنگ ها و دام هاى گذشته، در برابر آنان ظاهر شوند، و به مقاصد شوم خود با استفاده از این وسائل، برسند. ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۹۷》 : الْأَعْرَابُ أَشَدُّ كُفْرًا وَ نِفَاقًا وَ أَجْدَرُ أَلَّا يَعْلَمُوا حُدُودَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ : بادیه نشینان عرب، کفر و نفاقشان شدیدتر است. و به ناآگاهى از حدود احکامى که خدا بر پیامبرش نازل کرده، سزاوارترند. و خداوند دانا و حکیم است. در آیه نخست مى فرماید: اعراب بادیه نشین (به حکم دورى از تعلیم و تربیت، و نشنیدن آیات الهى و سخنان پیامبر(صلى الله علیه وآله)) کفر و نفاقشان شدیدتر است (الأَعْرابُ أَشَدُّ کُفْراً وَ نِفاقاً). باز به همین دلیل، به جهل و بى خبرى از حدود فرمان ها، و احکامى که خدا بر پیامبرش نازل کرده است، سزاوارترند (وَ أَجْدَرُ أَلاّ یَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللّهُ عَلى رَسُولِهِ). اعراب از کلماتى است که معنى جمعى دارد، و مفردى براى آن از نظر لغت عرب نیست، و چنان که ائمه لغت مانند: مؤلف قاموس ، صحاح ، تاج العروس و دیگران گفته اند: این کلمه، تنها به عرب هاى بادیه نشین اطلاق مى شود، و هنگامى که معنى مفرد آن را اراده کنند، همین کلمه را با یاء نسبت ، به صورت اعرابى به کار مى برند. بنابراین، بر خلاف آنچه بسیارى تصور مى کنند، اعراب جمع عرب نیست بلکه به معنى عرب هاى بادیه نشین است. أَجْدَر از ماده جدار به معنى دیوار است، سپس به هر چیز مرتفع و شایسته اطلاق شده است، به همین جهت أَجْدَر معمولاً به معنى شایسته تر استعمال مى شود. و در پایان آیه مى فرماید: خداوند دانا و حکیم است (وَ اللّهُ عَلیمٌ حَکیمٌ). یعنى: اگر درباره عرب هاى بادیه نشین چنین داورى مى کند، روى تناسب خاصى است که محیط آنها، با این گونه صفات دارد، و از روى علم و حکمت این معنى را اعلام مى دارد. ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۹۸》 : وَ مِنَ الْأَعْرَابِ مَن يَتَّخِذُ مَا يُنفِقُ مَغْرَمًا وَ يَتَرَبَّصُ بِكُمُ الدَّوَائِرَ ۚ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ ۗ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ : گروهى از (این) اعراب بادیه نشین، چیزى را که(در راه خدا)انفاق مى کنند، غرامت محسوب مى دارند. و انتظار حوادث ناگوار براى شما مى کشند. حوادث بد، سزاوار خودشان است. و خداوند شنوا و داناست. براى این که چنین توهمى پیدا نشود که: همه اعراب بادیه نشین، و یا همه بادیه نشینان، داراى چنین صفاتى هستند، به دو گروه مختلف آنها اشاره مى کند. نخست مى گوید: گروهى از این عرب هاى بادیه نشین، کسانى هستند که بر اثر نفاق یا ضعف ایمان، هنگامى که چیزى را در راه خدا انفاق کنند، آن را ضرر و زیان و غرامت محسوب مى دارند (وَ مِنَ الأَعْرابِ مَنْ یَتَّخِذُ ما یُنْفِقُ مَغْرَماً)، نه یک موفقیت و پیروزى و تجارت پر سود. و دیگر از صفات آنها این است که: همواره در انتظار این هستند، بلاها و مشکلات شما را احاطه کند، و تیره روزى و ناکامى به سراغ شما بیاید (وَ یَتَرَبَّصُ بِکُمُ الدَّوائِرَ). دَوائِر جمع دائره و معنى آن معروف است، ولى عرب به حوادث سخت و دردناک، که انسان را احاطه مى کند نیز، دائره و در حال جمعى دوائر مى گوید. در واقع آنها افرادى تنگ نظر، بخیل و حسودند، بخل آنها سبب مى شود، هر گونه خدمت مالى در راه خدا را غرامت بپندارند، و حسادتشان موجب این مى شود که، همیشه در انتظار بروز مشکلات، گرفتارى ها و مصائب براى دیگران باشند، سپس اضافه مى کند: حوادث دردناک براى خود آنها است (عَلَیْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ. آنها نباید در انتظار بروز مشکلات و نزول بلاها بر شما باشند; چرا که این مشکلات، ناکامى ها و بدبختى ها، تنها به سراغ این گروه منافق بى ایمان، جاهل، نادان، تنگ نظر و حسود مى رود. سرانجام، آیه را با این جمله که: خداوند شنوا و دانا است پایان مى دهد (وَ اللّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ). هم سخنان آنها را مى شنود و هم از نیات و مکنون ضمیر آنها، آگاه است. ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۹۹》 : وَ مِنَ الْأَعْرَابِ مَن يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ يَتَّخِذُ مَا يُنفِقُ قُرُبَاتٍ عِندَ اللَّهِ وَ صَلَوَاتِ الرَّسُولِ ۚ أَلَا إِنَّهَا قُرْبَةٌ لَّهُمْ ۚ سَيُدْخِلُهُمُ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ : گروهى (دیگر) از عربهاى بادیه نشین، به خدا و روز بازپسین ایمان دارند. و آنچه را انفاق مى کنند، مایه تقرّب به خدا، و دعاى پیامبر مى دانند. آگاه باشید اینها مایه تقرّب آنهاست! خداوند بزودى آنان را در رحمت خود وارد خواهد ساخت. به یقین، خداوند آمرزنده و مهربان است. به مؤمنان با اخلاص بادیه نشین اشاره کرده مى گوید: اما گروهى از این عرب هاى بادیه نشین کسانى هستند که، ایمان به خدا و روز رستاخیز دارند (وَ مِنَ الأَعْرابِ مَنْ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الآْخِرِ). به همین دلیل، هیچ گاه انفاق در راه خدا را، غرامت و زیان نمى دانند، بلکه با توجه به پاداش هاى وسیع الهى در این جهان و سراى دیگر، این کار را وسیله نزدیکى به خدا، و مایه توجه و دعاى پیامبر(صلى الله علیه وآله)، که افتخار و برکت بزرگى است مى شمارند (وَ یَتَّخِذُ ما یُنْفِقُ قُرُبات عِنْدَ اللّهِ وَ صَلَواتِ الرَّسُولِ). در اینجا خداوند، این طرز فکر آنها را با تأکید فراوان تصدیق مى کند، و مى فرماید: آگاه باشید این انفاق ها، به طور قطع، مایه تقرّب آنها در پیشگاه خداوند است (أَلا إِنَّها قُرْبَةٌ لَهُمْ). و به همین دلیل، خدا آنان را به زودى در رحمت خود وارد مى سازد (سَیُدْخِلُهُمُ اللّهُ فی رَحْمَتِهِ). و اگر لغزش هائى از آنها سرزده باشد، به خاطر ایمان و اعمال پاکشان، آنها را مى بخشد. زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است (إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ). تأکیدهاى پى در پى که در این آیه دیده مى شود، به راستى جالب است، کلمه أَلا و إِنَّ که هر دو براى بیان تأکید مى باشند. و پس از آن، جمله سَیُدْخِلُهُمُ اللّهُ فی رَحْمَتِهِ ، مخصوصاً با توجه به فِى که ورود و غوطه ور شدن در رحمت الهى را مى رساند. و سرانجام، جمله آخر، که با إِنَّ و دو صفت از صفات مهرآمیز خدا (غفور و رحیم) را ذکر مى کند، همه بیان کننده نهایت لطف و رحمت خدا، درباره این گروه است. شاید به این جهت که این گروه، با محروم بودن از تعلیم و تربیت، و عدم دسترسى کافى به آیات الهى، و سخنان پیامبر(صلى الله علیه وآله)، باز از جان و دل اسلام را پذیرا شده اند، و با نداشتن امکانات مالى (چنان که وضع بادیه نشینان ایجاب مى کند)، از انفاق در راه خدا خوددارى نمى کنند. بنابراین، شایسته هر گونه تقدیر و تشویق اند، بیش از آنچه شهرنشینان متمکّن، شایستگى دارند. مخصوصاً، توجه به این نکته لازم است که: در مورد اعراب منافق جمله عَلَیْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ ـ که نشان دهنده احاطه بدبختى ها به آنها است ـ به کار رفته، اما در مورد اعراب با ایمان و فداکار کلمه فی رَحْمَتِهِ که بیانگر احاطه رحمت الهى به آنها است. یکى، در رحمت خداوند غوطه ور است، و دیگرى را، بدبختى ها احاطه کرده است! ✍تهیه و تنظیم :عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۱۰۰》 : وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ۚ ذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ : پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار، و کسانى که به نیکى از آنها پیروى کردند، خداوند از آنها خشنود گشت، و آنها (نیز) از او خشنود شدند. و باغهاى بهشتى براى آنان آماده ساخته، که نهرها از پاى درختانش جارى است. جاودانه در آن خواهند ماند. و این است رستگارى و پیروزى بزرگ! پیشگامان اسلام به دنبال آیات گذشته، که بیان حال کفار و منافقان را مى نمود، در این آیه، اشاره به گروه هاى مختلف از مسلمانان راستین شده است و آنها را در سه گروه مشخص، تقسیم مى کند. 1⃣ نخست آنها که پیشگامان در اسلام و هجرت بوده اند(وَ السّابِقُونَ الأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرینَ). 2⃣ دوم: آنها که پیشگام در نصرت و یارى پیامبر(صلى الله علیه وآله)، و یاران مهاجرش بودند(وَ الأَنْصارِ). 3⃣ سوم: آنها که بعد از این دو گروه آمدند، و از برنامه هاى آنها به نیکى پیروى کردند، و با انجام اعمال نیک، قبول اسلام، هجرت، و نصرت آئین پیامبر(صلى الله علیه وآله)، به آنها پیوستند(وَ الَّذینَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسان). روشن شد منظور از بِإِحْسان ، در واقع بیان اعمال و معتقداتى است که، در آنها از پیشگامان اسلام پیروى مى کنند، و به تعبیر دیگر: احسان ، بیان وصف برنامه هائى است که، از آن متابعت مى شود. ولى، این احتمال نیز در معنى آیه داده شده است که: احسان بیان وصف چگونگى متابعت و پیروى باشد، یعنى: آنها که به طور شایسته پیروى مى کنند (در صورت اول باء به معنى فِى ، و در صورت دوم به معنى مَعَ است). گر چه ظاهر آیه، مطابق تفسیر اول است. پس از ذکر این گروه سه گانه، مى فرماید: هم خداوند از آنها راضى، و هم آنها از خدا راضى شده اند (رَضِیَ اللّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ). رضایت خدا از آنها; به خاطر ایمان و اعمال صالحى است که انجام داده اند، و خشنودى آنان از خدا، به خاطر پاداش هاى گوناگون، فوق العاده و پر اهمیتى است، که به آنان ارزانى داشته. به تعبیر دیگر: آنچه خدا از آنها خواسته، انجام داده اند، و آنچه آنها از خدا خواسته اند، به آنان بخشیده، بنابراین، هم خدا از آنها راضى است، و هم آنان از خدا راضى هستند. با این که، جمله گذشته همه مواهب و نعمت هاى الهى را در برداشت، (مواهب مادّى و معنوى، جسمانى و روحانى) ولى، بعنوان تأکید و بیان تفصیل بعد از اجمال ، اضافه مى کند: خداوند براى آنها باغ هائى از بهشت فراهم ساخته، که از زیر درختانش نهرها جریان دارند (وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَنّات تَجْری تَحْتَهَا الأَنْهارُ). از امتیازات این نعمت، آن است که: ⚜🔸جاودانى است و همواره در آن خواهند ماند(خالِدینَ فیها أَبَداً). و مجموع این مواهب معنوى و مادّى، براى آنها پیروزى بزرگى محسوب مى شود(ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ). چه پیروزى از این برتر، که انسان احساس کند آفریدگار، معبود و مولایش، از او خشنود است، و کارنامه قبولى او را امضاء کرده؟ و چه پیروزى از این بالاتر، که با اعمال محدودى در چند روز عمر فانى، مواهب بى پایان ابدى پیدا کند. این احتمال نیز وجود دارد که رضایت خدا مربوط به پذیرش آئین او باشد و رضایت آنها به خاطر عظمت قدرت و خروج از تحت سلطه فرهنگ منحط و ستمگران جاهلى. ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۱۰۱》 : وَ مِمَّنْ حَوْلَكُم مِّنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ ۖ وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ ۖ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ ۖ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ ۚ سَنُعَذِّبُهُم مَّرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَىٰ عَذَابٍ عَظِيمٍ : و از (میان) اعرابِ بادیه نشین که اطراف شما هستند، جمعى منافقند. و از اهل مدینه (نیز)،گروهى سخت به نفاق پاى بندند. تو آنها را نمى شناسى، ولى ما آنها را مى شناسیم. بزودى آنها را دو بار مجازات مى کنیم (:مجازاتى در زمان حیات، ومجازاتى به هنگام مرگ). سپس به سوى مجازات بزرگى (در قیامت) فرستاده مى شوند. منافقان مدینه بار دیگر قرآن مجید، بحث را متوجه اعمال منافقان و گروه هاى آنها کرده مى‌فرماید: از میان کسانى که در اطراف شهر شما مدینه هستند، گروهى منافقند(وَ مِمَّنْ حَوْلَکُمْ مِنَ الأَعْرابِ مُنافِقُونَ). یعنى نباید تنها توجه خود را به منافقان داخل بیندازید، باید هشیار باشید، منافقان بیرون را نیز زیر نظر بگیرید، و مراقب فعالیت هاى خطرناک آنان باشید. کلمه أَعْراب همان گونه که سابقاً هم اشاره کردیم، معمولاً به عرب‌هاى بادیه نشین گفته مى شود. آنگاه اضافه مى کند: در خود مدینه و از اهل مدینه نیز، گروهى سخت به نفاق پایبندند(وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدینَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ). نفاق را تا سر حدّ سرکشى و طغیان رسانده، سخت به آن پایبند، و در آن صاحب تجربه اند! مَرَدُوا از ماده مرد ، (بر وزن سرد)، به معنى طغیان و سرکشى و بیگانگى مطلق مى باشد، و در اصل به معنى برهنگى و تجرد آمده، و به همین جهت به پسرانى که هنوز مو در صورتشان نروئیده است أمرد مى گویند. شجرة مرداء یعنى: درختى که هیچ برگ ندارد، و مارد به معنى شخص سرکش است، که به کلّى از اطاعت فرمان خارج شده است. بعضى از مفسران و اهل لغت، این ماده را به معنى تمرین نیز گرفته اند (از جمله در تاج العروس و قاموس تمرین، یکى از معانى آن ذکر شده است). و این، شاید به خاطر آن باشد که تجرد مطلق از چیزى، و خروج کامل از آن بدون ممارست و تمرین ممکن نیست. به هر حال، این گروه از منافقان، چنان از حق و حقیقت عارى، و چنان بر کار خود مسلط بودند که مى توانستند: خود را در صف مسلمانان راستین جا بزنند، بدون این که کسى متوجه نفاق آنها بشود. این تفاوت تعبیر، درباره منافقان داخلى و خارجى در این آیه، گویا اشاره به این نکته است که: منافقان داخلى در کار خود مسلط تر و طبعاً خطرناک ترند، و مسلمانان باید شدیداً مراقب آنها باشند، هر چند منافقان خارجى را نیز، نباید از نظر دور دارند. لذا بلافاصله بعد از آن مى‌فرماید: تو آنها را نمى شناسى، ولى ما مى‌شناسیم(لاتَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ). البته، این اشاره به علم عادى و معمولى پیغمبر(صلى الله علیه وآله) است، ولى هیچ منافات ندارد که او از طریق وحى، و تعلیم الهى، به اسرار آنان کاملاً واقف گردد.