😈😈دام شیطانی
#قسمت_چهل_چهارم 🎬
از جام بلند شدم,مهرابیان باحالت سوالی پرسید:کجا؟؟
گفتم:اینا که تو حال خودشون نیستن,میرم یک دوری,بزنم ویه فیلم هم بگیرم.
مهرابیان:مراقب باش خانم سعادت.
از روی میز یه جام ش ر ا ب برداشتم وخیلی نامحسوس ریختمش کنار گلدون کنارم
اه مرگتون بزنه چه بوی گندی میده .
جام خالی رابدستم گرفتم ,طوری برخورد میکردم که منم خوردم.نزدیک دیوید شدم,دیوید باچشماش که معلوم بود دو دو میزنه نگام کردوبا عبری یه چیزی بلغورکرد , لبخندی بهش زدم.ووقتی مطمین شدم که تواین عالم نیست ,اهسته دست کردم جیبش وکارت رابرداشتم.
کارت که به دستم رسید بدون توقف حرکت کردم سمت اون در مرموز.
اکثر سربازا دور وور مکان جشن بودند,یکی ,دوتا هم که اطراف پرسه میزدند,معلوم بود یک سری به نوشیدنیها زدن.شانس باهام یار بود که روز پوریم بود واینها هم یه مشت ادم لایعقل...
به دررسیدم,کارت راوارد کردم وخیلی راحت دربازشد.
خدای من عجب هرم جانسوزی از داخلش میامد,انگار در جهنم باز شده.
شروع کردم ایت الکرسی را خواندن ووارد اونجا شدم,
انچه که من میدیدم ,تونل وحشتناکی بود,جای جای تونل حفاری شده بود,انگار دنبال چیزی میگشتند,
همینجور که جلو میرفتم به یک سه راهی رسیدم...یکباره یادم امد دوربین را روشن نکردم,سریع دکمه روشن رالمس کردم,نمیدونستم از کدام راه برم,از هرسه تا تونل صدا میامد ,چشام رابستم وگفتم باچشم بسته هرکدوم را رفتم,که رفتم.
درهمین حین احساس کردم دست مردی گلوم راگرفته,
چشام راباز کردم,نفسم گرفته بود انگاری داشتم خفه میشدم.
تا چشم بازکردم,دست پشمالوی سیاهی دیدم که گلوم رافشارمیده...
بلند بلند گفتم:اعوذوبالله من الشیطان الرجیم. ..
ودست پشمالو شل شد,درادامه اش شروع کردم سوره ی جن راخواندن...
حرکت کردم داخل همون تونل,خدای من انواع واقسام وسایل جادوگری روی صندوقچه ای اهنین درانتهای تونل دیده میشد ,دور تا دور صندوقچه را شیاطینی از جن گرفته بودند,به گمانم اینها ادوات جادوگریی بودند که از زمانهایی دور درمعبد حضرت سلیمان ع ,مخفی شده بود
اما این یهودیهای شیطان پرست ,هنوز به وسیله ی اصلی یاهمان(جادوی سیاه)که با آن شیاطین ,قدرت عجیبی میگیرند را کشف نکرده بودند.
جادوی سیاه در زمان حضرت سلیمان ع ,پیامبر زیر تختش پنهان کرده بود واینجورکه معلوم بود,هنوز ان راکشف نکرده بودند.
برگشتم دوتونل بعدی را دیدم ,درجای جای تونلها چاله هایی حفرشده بود که درونش مملو از دینامیتهای منفجرنشده بود.
خدای من ,بی شک این ابلیسان قصد انفجار وتخریب قدس را دارند....
دیدنیها رادیدم ,سریع به سمت درخروجی حرکت کردم به در رسیدم ,کارت راوارد کردم همزمان با باز شدن در ,آژیر وحشتناکی شروع به صدا دادن کرد.
وااای یادم رفته بود دوربین راخاموش کنم,دکمه ی خاموش رالمس کردم,بیرون که امدم دوسرباز مسلح ونیمه هوشیار با اسلحه های پر,انتظارم رامیکشیدند .
ناخوداگاه دستام رابالابردم ,یکدفعه قندا,ق تفنگ امد روی دماغ ودهنم وصورتم پراز خون شد,دو طرفم راگرفتند وهرکدام به نوعی میزد,
بردنم داخل اتاقی ,بعداز چند دقیقه ,یک زن پیرونفرت انگیز امد داخل,بامشت و لگد به جانم افتاد وبا فارسی شکسته ای شروع کرد به فحش دادن,ایرانی کثیف,ایرانی خائن
#ادامه_دارد ..
#رمان
ارتباط موفق_6.mp3
10.88M
🎙 #ارتباط_موفق ۶
💠 حسادت در محبت، و تمایل به پیشتاز بودن در نگاه کسی، ارتباط انسان را با بقیهی اطرافیان به نجاست میکشاند.
💠 کسانی در ارتباطات خود و جذب محبت دیگران موفقند که؛ میتوانند برای محبوبیت دیگران، راه باز کنند؛ حتی در قلب کسی که برایشان بسیار مهم است.
🔸 #استاد_شجاعی
🔸 #دکتر_انوشه
🆔 @khanevadeh_313
ثـواب وضــوی قبل از خــواب :
رسول خدا (ص) فرمودند؛
«هر کس به هنگام خواب با:وضـو به رختخواب رود، تا زمانی که از خواب برخیزد،ثواب شب زنده داری و مناجات به او می دهند».
همچنین فرمودند:
«کسی که با وضو بخوابد گویا شب تا صبح بیدار (و به عبادت مشغول بوده) است.»
وسائل الشیعه، ج۱ ص۲۶۶
🍃در آيات فوق👆 مي فرمايد:
«وَ لَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ»؛ سوگند که بني آدم را بزرگ داشتيم و گرفتار دنيا و طبيعتش نکرديم🍃 «وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ»؛ و در دريا و خشکي او را حمل کرديم و تاج سر دريا و خشکي قرارش داديم.🍃
🍃وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ»؛ و از پاکي هاي اين دنيا برايش رزق قرار داديم تا به پستي نگرايد.🍃 «وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَی كَثِيرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلاً»؛ و از بسياري از آن هايي كه خلق کرديم او را برتر داشتيم. تا امام خود را پيدا کند و نسبت به امام خود کور نباشد و راه ابديت خود را به بيراهه نکشاند🍃
🍃🕊
🕊🍃
🕊کسي که فاطمه زهرا(س) را به عنوان امام و غايت شخصيت خود انتخاب مي کند، در واقع خصلت هاي آن انسان کامل را براي خود انتخاب مي کند و سپس مصداق آن خصلت ها را در شخص فاطمه زهرا(س) مي يابد
🍃🕊
🕊🍃
🕊زيرا كساني که آن خصلت ها را غايت شخصيت خود گرفته اند، پذيرفته اند آن خصلت ها آن ها را به سوي کمال و يمن و ميمنت سوق مي دهد و جنبه ي يمن خود را با تبعيت از آن حضرت رشد مي دهند و لذا بودشان يمين مي شود. فرمود: «أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ»؛ كتاب او به جنبه ي يمين شخصيت او داده مي شود.
🍃🕊
🕊🍃
🌷🍃🌷🍃
🍃🌷🍃
🌷🍃
🍃
🍃زنان اگر ارزش هاي فاطمي را انتخاب کنند به يمْن و ميمنت مي رسند، بودشان يمين مي شود و کتابشان به شخصيتي که ساخته اند و سراسر يمن و مبارکي است داده مي شود. چون ميمنت عالم يعني فاطمه زهرا(س)❣را انتخاب کردند و آن جا معلوم مي شود ضرر نکرده اند. به همين جهت در آخر آيه مي فرمايد: «وَلاَ يُظْلَمُونَ فَتِيلاً»؛ حتي به اندازه آن رشته اي که وسط شکاف هسته خرما هست ضرر نکرده اند.
🌷
🍃🌷
🌷🍃🌷
🍁 🍂🍁🍂
🍂🍁🍂
🍁🍂
🍂
🍁متأسفانه در بین بعضي از اعراب، با زنان، همانند کنيزان🍁 برخورد مي شود و اين عين پشت کردن به دين است.🍁 حالا بعضي ها به طور افراطي به اسم نجات زن از اين معضل، خواستند نقش مردانه به زنان بدهند🍁 و آن ها را به عنوان رقيبِ مردان مطرح كردند🍁، که اين نه تنها راه حل مسئله نيست بلکه بحران بسيار بدتري به همراه دارد🍁. به جاي آن که از طريق بازگشت به اسلام ناب اين مشکل را به شکل حکيمانه حل کنند با شعارهاي فمينيستي و با زير بنايي سکولار شعار «زنان بدون مرد» 🍁سر مي دهند
🍁
🍂🍁
🍁🍂🍁
🌾آيا اگر مي فرمايند: «جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ لِزَوْجِهَا»؛🌾
🌾 جهادِ زن خوشرفتاری با شوهر و خوب شوهرداري کردن است🌾 مي خواهند مردان را بزرگ کنند، يا مي خواهند جايگاه هرکس را روشن نمايند تا هر کس در جاي حقيقي خود قرار گيرد و جنبه ي يمين او رشد کند؟ 🌾
اگر زنان ارزش هايي که صرفاً ارزش هاي مردي است براي خود انتخاب کنند با خودشان کج برخورد کرده اند🌾 و لذا فردا کتابشان را به جنبه راست وجودشان نمي دهند. بسياري از زنان و مردان چون جاي خودشان نيستند گزينش ها و انتخاب ها و اعمالشان منجر به ضرر آن ها مي شود. و در حال حاضر متأسفانه جوامع، مبتلا به مردشدنِ زنان شده است 🌾
✅بـــادقـــت مـــطـــالـــعـــه بـــفـــرمـــایـــیـــد
🦋💧🦋💧
💧🦋💧
🦋💧
💧
🦋براي تشکيل خانواده و در کانون خانواده، هرکدام از زن و مرد وجوهي از ابعاد شخصيت خود را در راستاي احياء خانواده از فرديت خارج مي کنند💧 و غرق جنبه اجتماعي خانواده مي نمايند.💧 و البته وجوهي از ابعاد شخصيتي هرکس مربوط به خود اوست و ربطي به خانواده ندارد و در آن حالت هرکدام در درون خود خصلت هاي فردي خود را دارند💧 مثل من و شما که در مقابل هم دو نفر انسانيم با خصوصيات فردي مربوط به خود، اما در مقابل خداوند هيچيم، هيچ،💧و همه فرديت خود را غرق ربوبيت او مي کنيم.💧 اگر زن و مرد از آن جهت که بايد نظر به خانواده داشته باشند و جنبه فرديت خود را در مقابل خانواده نفي کنند،💧 اين کار را نکردند، عملاً کارشان به مقابله با همديگر مي انجامد، ديگر نه کار زن پذيرش تمناي مرد خواهد بود و نه مرد نسبت به آن زن و خانواده احساس مسئوليت مي کند،💧 و ناخواسته کانون ارتباط آن دو به عنوان اعضاء خانواده ويران مي شود💧
💧🦋💧🦋💧
✨با زدن انگشت بر روی لینک👇به ما بپیوندید
لینک بانوان فرهیخته فلارد
┄┅═✧❁•🍃🌻🍃•❁✧═┅┄ @banovan_farhikhte_felard
┄┅═✧❁•🍃🌻🍃•❁✧═┅┄
اندازه عشق.mp3
2.19M
👆👆👆
🎵کی گفته همسرت باید همهچیزت باشه؟!
🔻پس خدا چی میشه؟
کلیپ_صوتی
┄┅═✧❁•🍃🌻🍃•❁✧═┅┄ @banovan_farhikhte_felard
┄┅═✧❁•🍃🌻🍃•❁✧═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کوفته_نخود_چی
#با_رسپی_های_امتحان_شده
✨با زدن انگشت بر روی لینک👇به ما بپیوندید
لینک بانوان فرهیخته فلارد
┄┅═✧❁•🍃🌻🍃•❁✧═┅┄ @banovan_farhikhte_felard
┄┅═✧❁•🍃🌻🍃•❁✧═┅┄
#کوفته_نخودچی
یه غذای خیلی خوشمزه و عالی و دلچسب . .
برای 3 نفر
گوشت چرخ کرده 300 گرم
پیاز 2 عدد
آرد نخودچی 50 گرم (یک سوم لیوان)
نمک و فلفل و زردچوبه به میزان لازم
آب ولرم به میزان لازم
رب گوجه 1 ق غ
شیره انگور و آب لیمو و عصاره گوشت کلا به دلخواه در صورت علاقه
یه پیاز رو رنده کردم یه مقداری آبش رو گرفتم .
گوشت چرخ کرده و پیاز و آرد نخودچی و نمک و فلفل و زردچوبه رو با هم مخلوط و ورز دادم .
بعد کنار دستم یه کاسه آب ولرم قرار دادم و هی کم کم بهش اضافه کردم تا حالت شل پیدا کنه و اون قدر سفت نباشه . خیلی هم نریزین کم کم بریزین و ورز بدین تا اون حالت ایده ال مایه کوفته رو پیدا کنه . ورز دادن خیلی مهمه ده دقیقه ورز دادم تا کوفته ها وانرن .
بعد از مواد کوفته به اندازه یه نارنگی برداشتم و توی دستم گرد کردم .
توی قابلمه یه پیاز رو خلالی کردم و تفت دادم و کمی زردچوبه و یه قاشق رب هم اضافه کردم و تفت دادم و بعد کمی اب ریختم .
دل به خواهیه من یه عصاره گوشت (دیگه نمک نریزین در این صورت) هم داخلش ریختم و یکی دو قاشق شیره انگور و یه مقدار هم آب لیمو .(اصلا هم مزه شیرین نمی گیره ملس میشه چون آب لیمو هم اضافه میشه )
بعد که جوشید کوفته ها رو داخلش انداختم و حرارت رو ملایم قرار دادم تا بپزه . در قابلمه رو هم نزاشتم .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️بزرگ خانه، زن خانه است
🔸«نظر اسلام در باب خانواده و جایگاه زن در خانواده، نظر خیلی روشنی است. «المرأة سیّدة بیتها» بزرگ خانه، زن خانه است؛ این از پیغمبر اکرم است.
🔸جایگاه زن در خانواده، همانی است که در گفتارهای گوناگون ائمه (علیهمالسّلام) آمده: «المرأة ریحانة و لیست بقهرمانة» در تعبیرات عربی، قهرمان یعنی کارگزار، پادو، یک خدمتگزار محترم.
🔸میفرماید: در داخل خانه، زن قهرمان نیست؛ ریحانه است، گلِ خانه است. خطاب به مردان میفرماید: بهترین شما کسانی هستند که بهترین رفتارها را با همسرانشان دارند.»
#امام_خامنه_ای
#امام_خامنهای
━💠🍃🌸🍃💠━
🌹دولت جوان حزباللهی، علاج مشکلات کشور است.
💠پیروز بزرگ انتخابات، ملت ایران است.
☀️امام خامنهای
🇮🇷 @SANGAR_1🇮🇷
🇮🇷مجموعه فرهنگی سنگر🇮🇷
چرا صبح ها با معده خالی خرما بخوریم؟🤔
کسی که با معده خالی خرما میخورد ، کمتر دچار کمخونی میشود و بدنی مقاوم در برابر باکتریها و ویروسها دارد همچنین بخاطر افزایش سوخت و ساز بدن باعث لاغری میشود.
⁉️ اطلاعات مهم بیشتر؟ 👇
🆔 @etelaate_omomii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 لباس شهرت چیست؟
✔️کانال رسمی دکتر رفیعی
☑️ @drrafiei_ir
✍نمیگویم زندگی سخت نیست چون هست …
✍نمیگویم پر از لحظات تلخ و سخت و غمگین نیست چون این لحظات بخشی از زندگی اند …
✍نمیگویم دلیلی برای غصه خوردن ، ترسیدن ، خستگی و یاس وجود ندارد چون همه آنها را تجربه کرده ام …
✍نمیگویم اگر تلاش کنی شکست نمیخوری چون در مسیر موفقیت شکست های زیادی منتظر توست…
✍نمیگویم تنها نخواهی ماند ، دلتنگ و مایوس نخواهی شد چون دروغ است. ..
✍من فقط میگویم شاد بودن بهترین انتقامی است که میتوانیم از این همه سختی بگیریم .
✍نمیگویم بعد از شکست بلند شو چون تو شایسته پیروزی هستی
👈می گویم وقتی مایوس و خسته شدی گریه کن ، اما بعد اشک هایت را پاک کن و دوباره بلند شو.
👈می گویم لبخند بزن وقتی دیگر دلیلی برای لبخند نداری .
👈و سخت و عاشقانه تلاش کن وقتی دیگر رمقی برای تلاش دوباره نداری.
آری …
👈من فقط می گویم راهی جز جنگیدن وجود ندارد
💪💪و من یکی نمی خواهم تسلیم شوم .
✨با زدن انگشت بر روی لینک👇به ما بپیوندید
لینک بانوان فرهیخته فلارد
┄┅═✧❁•🍃🌻🍃•❁✧═┅┄ @banovan_farhikhte_felard
┄┅═✧❁•🍃🌻🍃•❁✧═┅┄
❤یا ابا صالح المهدی ادرکنی ❤
✍افسوس که آنها برای برآورده شدن حاجت شخصی خود به مسجد جمکران میروند ،ونمیدانند که خود آن حضرت چه التماس دعایی از آنها دارد که برای تعجیل فرج او دعا کنند .
ایت الله بهجت
💮دلتنگ شدم ماه دل ارایم را
🌱یک عمر شکستم دل اقایم را
💮العفو که آواره ی صحرا کردم
🌱با دست خود یوسف زهرایم را
🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷..
انتصاب حجتالاسلام والمسلمین محسنی اژهای به ریاست قوه قضائیه با حکم رهبر انقلاب اسلامی
رهبر معظم انقلاب اسلامی در حکمی حجتالاسلام والمسلمین محسنی اژهای را به ریاست قوه قضائیه منصوب کردند.
حضرت آیتالله خامنهای در این حکم با تأکید بر اهتمام جدی به مأموریتهای دستگاه قضا در قانون اساسی و همچنین ادامه رویکرد تحولی و اجرای سند تحول موجود، «گسترش فناوریهای نوین در دستگاه قضایی»، «گماردن نیروهای کارآمد و جهادی در مسئولیتها»، «ارج نهادن به خدمات قضات پاکدامن و در عین حال برخورد قاطع با تخلفات» و «ارتباط با متن مردم» را از جمله انتظارات خود از رئیس جدید قوه قضائیه بیان کردند.
متن حکم رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
جناب حجتالاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ غلامحسین محسنی اژهای دامت تأییداته
اکنون که جناب آقای رئیسی با رأی ملت ایران توفیق خدمت در جایگاه ریاست جمهوری اسلامی ایران یافتهاند، با تشکر فراوان از خدمات ارزندهی ایشان در مدت مسئولیت قضائی و کارنامهی افتخارآمیزی که در پایهگذاریِ اقدامات ماندگار از خود به جای گذاشتهاند، جنابعالی را که علاوه بر صلاحیتهای قانونی، برخوردار از تجربهی گرانبها و شناخت عمیق و سابقهی درخشان در امر قضا میباشید، بر اساس اصل یکصد و پنجاه و هفت، به ریاست قوهی قضائیه منصوب میکنم.
انتظار اینجانب، اولاً: اهتمام جدّی به مأموریتهای اساسی دستگاه قضاء در قانون اساسی است، یعنی گسترش عدالت، و احیاء حقوق عامّه، و تأمین آزادیهای مشروع، و نظارت بر حسن اجرای قوانین، و پیشگیری از وقوع جرم، و نیز مبارزهی قاطع با فساد.
و ثانیاً: ادامهی رویکرد تحوّلی و اجرای سند تحول موجود با اهتمام ویژه.
و ثالثاً: گسترش فناوریهای نوین و تضمین دستیابی آسان و رایگان مردم به خدمات قضائی.
و رابعاً: گماردن نیروهای کارآمد و جهادی و فاضل و صالح در مسئولیتها، و تربیت مدیران شایسته برای سطوح عالی و میانی قضائی و اداری.
و خامساً: ارج نهادن به خدمات قضات پاکدامن و حفظ عزت و منزلت ایشان، و متقابلاً برخورد قاطع با معدود افراد متخلّف.
و سادساً: ارتباط با متن مردم و حضور در میان آنان که دارای برکاتِ بسیار است.
توفیقات جنابعالی و همکارانتان را از خداوند متعال مسألت میکنم و امیدوارم خدمات شما موجب رضای خدا و خلق گردد. بحوله و قوّته.
و السلام علیکم و رحمةالله
سیّدعلی خامنهای
۱۰ تیر ۱۴۰۰
#دام شیطانی
🎥قسمت_چهل_پنجم 🎬
مدام تکرار میکردایرانی جاسوس وبینش باانگلیسی هم چیزی میگفت
دوباره ادامه داد:چندبارگفتم ,ازایرانیها باید ترسید,یک جاسوس در اورشلیم !!درجشن پوریم!!!
بعدش با صدای بلندی خندیدوگفت:مثل اینکه باید جشن پوریم واقعی بگیریم,دوباره کشتارایرانیان به دست قوم برگزیده ,به دست یهود....
روکرد به دوتا سرباز چیزی بهشون گفت ,دوتا سرباز دوطرفم راگرفتند وکشان کشان,جسم بی رقمم را به اتاق تاریک ونموری انتقال دادند.
پرت شدم گوشه ی اتاق,بس که خون از بدنم رفته بود وکتک خورده بودم,بی حال شدم,فشارم افتاده بود.
گاهی صداهایی ازداخل اتاق میشنیدم,به خیال اینکه اجنه هستند,زیر لب ,با بی رمقی,قران میخوندم.
میدونستم که باید فاتحه خودم
رابخونم اما نمیدونستم کی وچگونه کشته میشم.
یکدفعه یاد سفارش بابام افتادم,دست توسل به دامان ارباب زدم.
به یاد اسیران کربلا گریه کردم وشروع کردم به روضه خواندن:
یاحسین غریب مادر, تویی ارباب دل من
یه گوشه چشم توبسه,واسه حل مشکل من..😭
یکدفعه شبحی بالباس سفید بالای سرم ظاهرشد,فک کردم دوباره گرفتار اجنه شدم .
بلند بلند تکرارمیکردم:یاصاحب الزمان ادرکنی ولاتهلکنی...
دوباره ازحال رفتم....اما شبح سفید بالای سرم ایستاده بود.
مثل اینکه بیهوش شده بودم ,با کشیدن چیزی روی صورتم بهوش امدم.
باورم نمیشد,یک پسربچه ی نحیف بالباس عربی سرم را روی دامنش گرفته بودوباگوشه ی لباسش خونهای صورتم را پاک میکرد.
تا چشمام را باز کردم,با رعشه گفت:لاتخف,انا عقیل...
شکرخدا به برکت حفظ قران زبان عربی رایادگرفته بودم.
مثل اینکه اسمش عقیل بود,
بازبان خودش بهش گفتم:اسم من هما است توکی هستی واینجا چکارمیکنی؟؟!
عقیل:من عقیل هستم اینجا زندانی ام کردند.
من:برای چی؟توکه هنوز بچه ای,گناه نداری,پدرومادرت کجا هستند؟
بااین سوالم اشکاش ریخت وبا استین لباسش پاکش کرد وگفت:من مال یمن هستم,پدرومادرم را توجنگ کشتند
,یکی ازهمین سربازا باگلوله کشتشان,من وبرادرم علی را به همراه تعداد زیادی کودک,ازیمن به اینجا آوردند,ومارا درکلاسهایی تعلیم میدادند,برادرم همیشه میگفت ,اینا کافرند,پدرومادرمان راکشتند
یک روز یکی از سربازانی که دریمن ماراگرفته بود دید,بهش حمله کرد وفحشش داد,انها هم اینقد برادرم رازدند تا دیگه نفس نمیکشید,چشماش بازمونده بود وازکل بدنش خون میرفت,من رفتم بالای سرش ,خودم راروی جسدش انداختم ,سربازی که میخواست بلندم کندرا با پام زدم,بعدش منم کتک زدندوانداختند اینجا...
عقیل بایادآوری خاطرات تلخ ومرگ عزیزانش به گریه افتاده بود.
بااینکه حالم خوب نبود ,خودم راکشیدم بغل دیوار,وتکیه به دیوار,آغوشم رابازکردم.
عقیل انگارمنتظر این لحظه بود ,خودش راانداخت توبغلم ودراغوش هم گریه کردیم...
#ادامه_دارد ..
#رمان