eitaa logo
بانوان فرهیخته ی فلارد
142 دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
9.4هزار ویدیو
377 فایل
ارتباط با مدیر کانال https://eitaa.com/hosseini12345
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مستند با موضوع سند ۲۰۳۰ پنجشنبه ساعت ۲۲ از شبکه پیشنهاد می دم حتما ببینید دهید🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عزاداری يا عزاسازی؟! ✍ در چند سال اخیر، یک جریان خاص در قم، با تکیه بر سرمایه‌های عظیم مالی و شبکه‌های ماهواره‌ای در حال ترویج عزاسازی در آغاز ماه ربيع الأول به نام دهه محسنیه است. 🔻 بحث ایام محسنیه فراتر از صرف افراط در عزاداری است به طوریکه حتی برخی علما در این باره موضع گرفتند. 🔻آنها با اربعین مخالفند چون وحدت آفرین است و با محسنیه موافقند چون تفرقه آفرین است. 🔻 این بدعت‌ها را متاسفانه در وهله اول جریان سید صادق شیرازی بنا نهاد و مدیریت کرد، همانانی که: 1️⃣ قمه زنی را در بین شیعیان رواج دادند تا مذهب شیعه را بعنوان مذهب خشونت و خونریزی در شبکه های جهانی و ذهن غیرمسلمانان معرفی کنند. 2️⃣ توهین و لعن مقدسات اهل سنت را در برنامه خود قرار دادند تا جنگ شیعه و سنی و فتنه های مذهبی را شعله ور نگه دارند. 3️⃣ خود را مخالف با جمهوری اسلامی و گروههای مقاومت ضد اسرائیلی نشان دادند تا روحیه ایثار، شهادت و همدلی را در بین شیعیان منطقه تضعیف کنند و از بین ببرند. 🔻 به همین منظور جریان انقلابی حوزوی و دانشگاهی، باید استراتژی بلند مدت برای مقابله با جریانات انحرافی شیعی را در برنامه خود قرار دهد تا به وسیله روشنگری‌های عالمانه برای نشان دادن اسلام ناب، ذات پلید آنان را برای مردم دنیا آشکار کند. 🖊علی ابراهیمی ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ Sangar https://eitaa.com/joinchat/424804388Cf0063f56c4
ارتباط موفق_39.mp3
11.7M
🎙 ۳۹ 🦠 بدبینی و سوءظن، بیماری وحشتناکی است که بدونِ علائم ظاهری، هم توسط نفوس دیگران، قابل تشخیص است. 🔥عادت به عیب‌یابی، هیولایی را در درون انسان بیدار می‌کند که وجودت را بقدری ناامن نموده که قُطر دایره‌ی جذب تو را، به صفر می‌رساند. 🔸 🎤 🔸 🆔 @khanevadeh_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️✨پنجشنبه تون بی نظیر 🌺✨قلبتون جایگاه عشق ❤️✨ومهربانی 🌺✨دستتون روزی دار ❤️✨وسخاوتمند 🌺✨وبخشنده ❤️✨سفره تون همیشه باز و پربرکت 🌺✨جمالتان شاد ❤️✨وهدیه دهنده لبخند 🌺✨خداوند یار و نگهدار تک تکتون 🌺🍃
🌴🌴🌴 امام علی (علیه السلام): 💥در جستجوی عیب دیگران نباش زیرا که اگر خوب فکر کنی توخودت آنقدر عیب داری که اگر به آنها بپردازی، فرصتی برای پیگیری عیوب مردم نخواهی یافت! 📚مستدرک،ج۷،ص۳۱۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 وظیفۀ وسواس 💠 سوال: چند سالی است که به بيماری مبتلا شده ‏ام، اين موضوع مرا بسيار عذاب می‏ دهد؛ روز به روز اين حالت در من تشديد می‏ شود تا جايی که در همه چيز شک می‏ کنم و همه زندگی ام بر پايه شک استوار گشته است، اين باعث شده که در زندگی با سختی ‏های زيادی روبرو شوم، وظیفۀ شرعی من نسبت به مواردی که دچار شک می شوم چیست؟ ✅ جواب: وظیفۀ شما عدم اعتنا به شک است، تا زمانی‌که یقین به چیزی پیدا نکرده اید، تکلیفی ندارید. مکلف باید از دخالت دادن ذوق و سلیقۀ شخصی در احکام شرعی، اجتناب کند و متعبد و مؤمن به دستورهای شرع مقدس باشد. 🆔 @leader_ahkam مقام معظم رهبری
سلام مولای من ، مهدی جان از شما سپاسگزارم که هر صبح رخصت می دهید سلامتان کنم ، یادتان کنم ... من با این سلام ها تازه می شوم ، جان می گیرم ، پرواز می کنم ... من با این سلام ها یادم می آید پدر دارم ، جان پناه دارم ، راه بلد دارم ... من با این سلام ها زنده ام ... چقدر خوبید که یادم می آورید سلامتان کنم ...
: عشق ❤️ یا هوس 👿 مغزم از کار افتاده بود و گیج می خوردم😳 ... حقیقت این بود که من هم توی اون مدت به دکتر دایسون علاقه مند شده بودم❤️... اما فاصله ما ... فاصله زمین و آسمان بود ... و من در تصمیمم مصمم ... و من هر بار، خیلی محکم و جدی ... و بدون پشیمانی روی احساسم پا گذاشته بودم ... اما حالا... به زحمت ذهنم رو جمع کردم ... - بعد از حرف هایی که اون روز زدیم ... فکر می کردم😳 ... دیگه صدام در نیومد ... - نمی تونم بگم ... حقیقتا چه روزها و لحظات سختی رو گذروندم😞 ... حرف های شما از یک طرف ... و علاقه من از طرف دیگه ... داشت از درون، ذهن و روحم رو می خورد😖 ... تمام عقل و افکارم رو بهم می ریخت ... گاهی به شدت از شما متنفر می شدم ... و به خاطر علاقه ای که به شما پیدا کرده بودم ... خودم رو لعنت می کردم ... اما اراده خدا به سمت دیگه ای بود ... همون حرف ها و شخصیت شما ... و گاهی این تنفر ... باعث شد نسبت به همه چیز کنجکاو بشم ... اسلام، مبنای تفکر و ایدئولوژی های فکریش ... شخصیتی که در عین تنفری که ازش پیدا کرده بودم ... نمی تونستم حتی یه لحظه بهش فکر نکنم😑 ... دستش رو آورد بالا، توی صورتش ... و مکث کرد ... - من در مورد خدا و اسلام تحقیق کردم ... و این ... نتیجه اون تحقیقات شد ... من سعی کردم خودم رو با توجه به دستورات اسلام، تصحیح کنم ... و امروز ... پیشنهاد من، نه مثل گذشته ... که به رسم اسلام ... از شما خواستگاری می کنم💍 ... هر چند روز اولی که توی حیاط به شما پیشنهاد دادم ... حق با شما بود ... و من با یک هوس و حس کنجکاوی نسبت به شخصیت شما، به سمت شما کشیده شده بودم😔 ... اما احساس امروز من، یک هوس سطحی و کنجکاوانه نیست... عشق، تفکر و احترام من نسبت به شما و شخصیت شما ... من رو اینجا کشیده تا از شما خواستگاری کنم💍 ... و یک عذرخواهی هم به شما بدهکارم ... در کنار تمام اهانت هایی که به شما و تفکر شما کردم ... و شما صبورانه برخورد کردید ... من هرگز نباید به پدرتون اهانت می کردم😣 ...
: پاسخ یک نذر اون، صادقانه و بی پروا، تمام حرف هاش رو زد ... و من به تک تک اونها گوش کردم ... و قرار شد روی پیشنهادش فکر کنم😐... وقتی از سر میز بلند شدم لبخند عمیقی صورتش رو پر کرد😊 ... - هر چند نمی دونم پاسخ شما به من چیه ... اما حقیقتا خوشحالم ... بعد از چهار سال و نیم تلاش ... بالاخره حاضر شدید به من فکر کنید😄 ... از طرفی به شدت تحت تاثیر قرار گرفته بودم ... ولی می ترسیدم که مناسب هم نباشیم ... از یه طرف، اون یه تازه مسلمان از سرزمینی با روابط آزاد بود ... و من یک دختر ایرانی از خانواده ای نجیب با عفت اخلاقی ... و نمی دونستم خانواده و دیگران چه واکنشی نشون میدن 😕... برگشتم خونه ... و بدون اینکه لباسم رو عوض کنم ... بی حال و بی رمق ... همون طوری ولا شدم روی تخت ... - کجایی بابا؟ 😟... حالا چه کار کنم؟ ... چه جوابی بدم؟ ... با کی حرف بزنم و مشورت کنم؟ ... الان بیشتر از هر لحظه ای توی زندگیم بهت احتیاج دارم ... بیای و دستم رو بگیری و یه عنوان یه مرد، راهنماییم کنی ... بی اختیار گریه می کردم😭 و با پدرم حرف می زدم ... چهل روز نذر کردم ... اول به خدا و بعد به پدرم توسل کردم ... گفتم هر چه بادا باد ... امرم رو به خدا می سپارم ... اما هر چه می گذشت ... محبت یان دایسون، بیشتر از قبل توی قلبم شکل می گرفت❤️ ... تا جایی که ترسیدم ... - خدایا! حالا اگر نظر شما و پدرم خلاف دلم باشه چی؟ ... روز چهلم از راه رسید ... تلفن رو برداشتم تا زنگ بزنم قم ☎️... و بخوام برام استخاره کنن ... قبل از فشار دادن دکمه ها ... نشستم روی مبل و چشم هام رو بستم ... - خدایا! ... اگر نظر شما و پدرم خلاف دل منه ... فقط از درگاهت قدرت و توانایی می خوام ... من، مطیع امر توئم 😌... و دکمه روی تلفن رو فشار دادم ... " همان گونه که بر پیامبران پیشین وحی فرستادیم ... بر تو نیز روحی را به فرمان خود، وحی کردیم ... تو پیش از این نمی دانستی کتاب و ایمان چیست ... ولی ما آن را نوری قرا دادیم که به وسیله آن ... هر کسی از بندگان خویش را بخواهیم هدایت می کنیم ... و تو مسلما به سوی راه راست هدایت می کنی " سوره شوری ... آیه 52 و این ... پاسخ نذر 40 روزه من بود ...
روضه امام عسکری میرزامحمدی.mp3
5.02M
🏴 السلام علیک یا حسن بن علی العسکری 🔳 مرثیه و روضه 🏴 🚩 امام حسن عسکری علیها السلام علیه السلام علیها السلام ♦️مرثیه امام حسن عسکری سلام الله علیه ┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈
پدری در دم مرگ است و به بالین پسرش پسری اشک فشان است به حال پدرش پدری جام شهادت به لبش بوسه زده پسری سوخته از داغ مصیبت جگرش السلام علیک یا حسن بن علی ایها العسکری (ع)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴مجردها ببینند... ☺️☝️☝️☝️ 🌿❣️متاهل ها هم به مجردها آموزش دهند...👌 🔻نماز و دعای مخصوص یافتن همسر خوب... ♥️حضرت امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: هر یک از شما که خواست ازدواج کند باید ابتدا دو رکعت نماز بخواند و در هر رکعت سوره ی فاتحةالکتاب و سوره ی یس را بخواند، وقتی که از نماز فارغ شد بعد از حمد و ثنای پروردگار، این گونه بگوید: "اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی زَوْجَةً وَدُوداً وَلُوداً شَکُوراً غَیُوراً إِنْ أَحْسَنْتُ شَکَرَتْ وَ إِنْ أَسَأْتُ غَفَرَتْ وَ إِنْ ذَکَرْتُ اللَّهَ تَعَالَی أَعَانَتْ وَ إِنْ نَسِیتُ ذَکَّرَتْ وَ إِنْ خَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهَا حَفِظَتْ وَ إِنْ دَخَلْتُ عَلَیْهَا سُرَّتْ وَ إِنْ أَمَرْتُهَا أَطَاعَتْنِی وَ إِنْ أَقْسَمْتُ عَلَیْهَا أَبَرَّتْ قَسَمِی وَ إِنْ غَضِبْتُ عَلَیْهَا أَرْضَتْنِی یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ هَبْ لِی ذَلِکَ فَإِنَّمَا أَسْأَلُکَه و لا آخِذ اِلاّ ما مَنَنْتَ و اَعْطَیْتَ" پروردگارا، همسری مهربان و بچه آور و شکرگزار و باغیرت به من عطا کن که اگر به او نیکی کردم شکرگزار باشد، و اگر به او بدی کردم مرا ببخشد، و اگر یاد خدا کردم مرا یاری کند، و اگر خدا را فراموش کردم مرا به یاد خدا بیندازد، و اگر از نزد او خارج شدم (اسرار و اموال و آبروی مرا) حفظ کند، و اگر بر او وارد شدم مرا خوشحال سازد، و اگر او را به کاری امر کردم مرا اطاعت کند. 📕الجعفریات، ص ۱۱۰
⛱〽️ ⚠️امان از جوراب های بدون ساق❗️ 🔮نمیدونم متاسفانه چرا وقتی یه چیزی مد میشه هممون تلاش میکنیم از قافله عقب نمونیم ...⁉️🤔 ✋️ الانم که متاسفانه شلوارهای ۶۰ سانتی یا ساپورت با جوراب های بدون ساق میپوشند و تمام مچ پا پیداست ☹ ⛔️حتی اگه این جورابها با شلوار ساده هم پوشیده بشه هنگام سوار و پیاده شدن از ماشین یا راه رفتن مچ پا پیدا میشه ...⚠️ ❎ تأسف بیشتر اینکه بعضی از خانمهای چادری هم این نوع جوراب ها رو می پوشند .😔 ⚠️خواهر بزرگوار شما بخاطر دل امام زمان نپوش ...✋️
شب جمعه ز حرم موج کرم می آید باز از کرب و بلا شیون و غم می آید امشب انگار هوای دگری خواهم داشت فاطمه با کمری خم به حرم می آید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️امام زمان! تو روضه بخوان... 🏴 ایام شهادت امام عسکری علیه السلام بر مولا صاحب الزمان و دوستان و شیعیانشان تسلیت باد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 آجرک الله یا صاحب الزمان فی مصیبتـــــــ أبیک و لعن الله اعداءالله ظالمیهم من الاولین و الاخرین 🏴 أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج بحق حضرت زینب سلام الله علیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اين شعر زیبا جایگزین سند ۲۰۳۰ و ساسی مانکن در مدارس‌ شده،وقتی مسئولی عوض میشه نتیجه اش اینه که می‌بینید،این کجا و اون کجا
: مبارکه ان شاالله 🎊🎉 تلفن رو قطع کردم☎️ ... و از شدت شادی رفتم سجده ... خیلی خوشحال بودم که در محبتم اشتباه نکردم و خدا، انتخابم رو تایید می کنه😄 ... اما در اوج شادی ... یهو دلم گرفت ... گوشی توی دستم بود و می خواستم زنگ بزنم ایران ... ولی بغض، راه گلوم رو سد کرد ... و اشک بی اختیار از چشم هام پایین اومد😭 ... وقتی مریم عروس شد👰 ... و با چشم های پر اشک گفت😢 ... با اجازه پدرم ... بله ... هیچ صدای جواب و اجازه ای از طرف پدر نیومد ... هر دومون گریه کردیم ... از داغ سکوت پدر😭 ... از اون به بعد ... هر وقت شهید گمنام می آوردن و ما می رفتیم بالای سر تابوت ها ... روی تک تک شون دست می کشیدم و می گفتم ... - بابا کی برمی گردی؟ ... توی عروسی، این پدره که دست دخترش رو توی دست داماد می گذاره😭 ... تو که نیستی تا دستم رو بگیری ... تو که نیستی تا من جواب تایید رو از زبونت بشنوم ... حداقل قبل عروسیم برگرد 👰... حتی یه تیکه استخون یا یه تیکه پلاک ... هیچی نمی خوام ... فقط برگرد😭... گوشی توی دستم📞 ... ساعت ها، فقط گریه می کردم😭 ... بالاخره زنگ زدم ... بعد از سلام و احوال پرسی ... ماجرای خواستگاری یان دایسون رو مطرح کردم💍 ... اما سکوت عمیقی، پشت تلفن رو فرا گرفت ... اول فکر کردم، تماس قطع شده اما وقتی بیشتر دقت کردم ... حس کردم مادر داره خیلی آروم گریه می کنه😪 ... بالاخره سکوت رو شکست ... - زمانی که علی شهید شد و تو ... تب سنگینی کردی😞 ... من سپردمت به علی ... همه چیزت رو ... تو هم سر قولت موندی و به عهدت وفا کردی ... بغض دوباره راه گلوش رو بست ... - حدود 10 شب پیش ... علی اومد توی خوابم و همه چیز رو تعریف کرد😌 ... گفت به زینبم بگو ... من، تو رو بردم و دستتون رو توی دست هم میزارم ... توکل بر خدا ... مبارکه ... گریه امان هر دومون رو برید😭 ... - زینبم ... نیازی به بحث و خواستگاری مجدد نیست ... جواب همونه که پدرت گفت ... مبارکه ان شاء الله ... دیگه نتونستم تلفن رو نگهدارم 📞و بدون خداحافظی قطع کردم... اشک مثل سیل از چشمم پایین می اومد😭 ... تمام پهنای صورتم اشک بود ... همون شب با یان تماس گرفتم و همه چیز رو براش تعریف کردم ... فکر کنم ... من اولین دختری بودم که موقع دادن جواب مثبت ... عروس و داماد ... هر دو گریه می کردن😭 ... توی اولین فرصت، اومدیم ایران ... پدر و مادرش حاضر نشدن توی عروسی ما شرکت کنن👰 ... مراسم ساده ای که ماه عسلش ... سفر 10 روزه مشهد ... و یک هفته ای جنوب بود ... هیچ وقت به کسی نگفته بودم ... اما همیشه دلم می خواست با مردی ازدواج کنم که از جنس پدرم باشه ... توی فکه ... تازه فهمیدم ... چقدر زیبا ... داشت ندیده ... رنگ پدرم رو به خودش می گرفت ... 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 پی نوشت : خانم دکتر سیده حسینی هم اکنون در انگلستان زندگی می کند و تا کنون هفده نفر را به دین مبین اسلام دعوت کرده اند. هفده نفر از طریق ایشون به لطف خدا مسلمان شده اند.